Cem Adrian & Mark Eliyahu - Kul [320].mp3
11.81M
🍃🎵
_ Kül olur kalbindeki zamanla
اون چه در قلبمه با گذشت زمان خاکستر میشه
Yana yana, yana yana
با سوز و گداز، با سوز و گداز...
@Ayeh_Hayeh_Jonon 🌙
لَیْلِ قصهها | لیلی سلطانی
🍃🎵 _ Kül olur kalbindeki zamanla اون چه در قلبمه با گذشت زمان خاکستر میشه Yana yana, yana yana با
وقتی از حزن و آرامش کنار هم حرف میزنیم میشه این آهنگ :)
یه چیزی بگم؟
دیروز که روز پاسدار رو تبریک گفتید قند تو دلم آب شد مثل سال قبل🌱
اما وقتی امروزم به محراب تبریک گفتید بغضم گرفت :)
🌻
«یا فَرْحَةُ یَعقوبُ بِیوسِفْ، مُرِّی بِنْاْ»
ای شادمانیِ یعقوب از بازگشت یوسف،
سری هم به ما بزن...
#لاادری
@Ayeh_Hayeh_Jonon 🍃
لَیْلِ قصهها | لیلی سلطانی
🌻 «یا فَرْحَةُ یَعقوبُ بِیوسِفْ، مُرِّی بِنْاْ» ای شادمانیِ یعقوب از بازگشت یوسف، سری هم به ما بزن.
برای بعضیها سواله وقتی زیر متن یا بیتی #لاادری خورده یعنی چی؟
یعنی نویسنده یا شاعر ناشناسه و نمیدونیم متن یا بیت از چه کسیه
سلام و عشق و قشنگی🌸
الهی که حالتون خوب باشه و لحظههاتون پر نور🌻
یه نکتهای رو بگم. تو قسمت جدید قصهی مهتاب تموم میشه و بعدش خیلی از داستان نمیمونه.
بعد از این قسمت تقریبا ۹۷ ۹۸ درصد داستان رو خوندیم.
داستان فقط یک هفته بعد از قسمت آخر روی کانال میمونه.
شخصی مجاز به ذخیرهی داستان برای خودش نیست، حتی به صورت موقت. همینطور هیچ کانالی مجاز به نشر و نگهداری داستان نیست.
متاسفانه انعطاف و صحبت نتیجهای نداشته. برای آیههای جنون هر شخصی که توجه نکرده رو به نشر سپردم که خودشون قانونی برخورد میکنن و از حقوق اثر دفاع.
برای رایحهی محراب هم همینطور.
(نشر و نگهداری داستانی که مجوز چاپ داره جرم به حساب میاد و قانون برخورد میکنه. راحتتر بگم درست مثل دزدی)
اگر میخواید مجدد داستان رو بخونید کمکم شروع کنید. این زمان تمدید نمیشه🌱
یه نکتهی دیگه. بچهها گفتن همچنان از ما میپرسن اگه جایی داستان آیههای جنون رو دیدیم میتونیم بخونیم؟
عزیزای دلم، من بارها در این مورد پیام گذاشتم و توضیح دادم.
داستانهایی که گذاشته میشه میتونید به صورت آنلاین تا زمانی که تو کانال خودم هست مطالعه کنید. بعدش نه.
آیههای جنون چاپ شده. اثری که چاپ شده فقط مختص به من نیست. ناشر هم تو حقوقش دخیل و شریکه.
اگه جایی تخلف کرده و داستانو نشر داده، به خواست ما نبوده. پس خوندنش درست نیست.
و نکتهی بعدتر!😅
درمورد داستانهایی که نوشتم خیلی سوال میشه.
از داستان "من با تو" یه فایل هست که تو کاناله. ظاهرا برای همه کار نمیکنه مجدد فایلش رو ارسال میکنم.
یه داستان هم قبلش نوشته بودم که فقط تو آرشیو اینستاگرام دارمش.
رایحهی محراب تموم بشه درستش میکنم و میگم چطوری میذارمش.
فقط یادتون باشه این دوتا قصه برای روزای شونزده سالگی منه.
شبیه آیههای جنون و رایحهی محراب نیستن اما برای من دوست داشتنی و عزیزن. چون باهاشون راه قلممو پیدا کردم :)
چیزی که بیشتر باعث شد دوباره فایل داستانهای چند سال قبل رو بذارم این بود که شاگردام و عزیزایی که مینویسن یا به نویسندگی علاقه دارن ببینن لیلی سلطانی شیش سال پیش مثل امروز نمینوشته!
اگه تو قاب نگاه شما رایحهی محرابه که از خیلی جهتها خوبه، پشتش چند سال تلاش و ناپخته نوشتن بوده.
این مسير قدم به قدم میسر میشه. همونطورکه آیه شبیه هانیه نبود و رایحه شبیه آیه نبود و داستان بعدی قرار نیست شبیه رایحه باشه و قویتره. همینطور تا آخر!
قلم تا همیشه جای رشد داره و با هر تجربه پختهتر میشه.
پس شما هم میتونید. صبر میخواد و تمرین و تجربه.
دعای خیر برای خودتون و قلمای سبزتون💚
سلام و عشق❤️
الهی که قشنگ باشه آخرین روزای اسفندتون🌸
این مدت انقدر سرم شلوغ بود که روزی کلمه به کلمه مینوشتم برای جمع کردن پارتا.
اما دلم نیومد امروز که شب الروح والروح جانه رایحهی محراب نخونیم.
به کارا و درسام سر و سامون بدم، تا جایی که بشه تایپ میکنم.
شاید این قسمت... ادامهی این حرفو بعد از قسمت جدید میگم.
به هر حال مهم نیته :)
الهی علی اکبرای بابامهدی (عج) باشیم💚