eitaa logo
نشریه بصیرتی سیاسی لسان
1هزار دنبال‌کننده
191 عکس
138 ویدیو
22 فایل
💡جهاد تبیین، فریضه قطعی و فوری است... 💠 لسان ✍🏼 نشریه تخصصی بصیرت و سیاست 📄صاحب امتیاز: بسیج مدرسه علمیه بقیة‌الله (عج) 👈🏼 سردبیر: @salman_ir 👈🏼 روابط عمومی: @ad_lesan
مشاهده در ایتا
دانلود
نشریه بصیرتی سیاسی لسان
✅ #سیره_آقا 🚨آموختن زبان#مورس در#زندان1⃣ 💠حرف زدن در داخل یک #سلول ، چنانکه گفتم ، ممنوع بود ، چه
🚨آموختن زبان در 2⃣ 💠 ... داستان از اینجا شروع شد که دیدم از همسایه ام ضرباتی به دیوار میخورد و من معنای آن را نمی فهمیدم . فهمیدم که او از این ضربات ، مقصودی دارد . یک روز داشتم با نگاه ، دیوارهای سلول را با دقت نگاه می‌کردم - این همان کاری است که معمولاً زندانیان می‌کنند تا خود را با چیز تازه‌ای سرگرم کنند - از جمله چیزهایی که بر دیوار خواندم ، یادگارها و شوخی ها و لطیفه های زندانیان بود . همین طور که به دیواری در کنار در سلول - که به زحمت نور به آن میرسید - خیره شده بودم ، جدولی از حروف و علامات رمزی به چشم خورد. کم کم با زبان جدول آشنا شدم و دیدم که اینها رمزهای است . لذا شروع به آموختن مورس کردم رفته‌ رفته مفهوم ضربات همسایه را که بر دیوار میزد دریافتم ، سپس یک بار هم کوشیدم حتی با کندی هم که شده پاسخش را بدهم . همسایه پاسخم را فهمید و خیلی خوشحال شد . گفتگوی متقابل میان من و او آغاز شد و با سرعت و مهارت با من حرف می‌زد و من بادرنگ و کندی پاسخ میدادم و می‌کوشید به من کمک کند ، همین که یکی دو حرف کلمه ای را می‌شنید ، اشاره می‌کرد که کلمه را فهمیده و بقیه حروف نیازی نیست . به تدریج در زمینه گفت و شنود با مورس ، ماهرتر شدم ، تا جایی که وقتی مورس می زدم ، کسی که با من در سلول بود متوجه نمی‌شد که من چه کاری می کنم . به دیوار تکیه می دادم ، سرم را به دیوار می چسباندم ، دستم را کنار سر می‌گذاشتم و سپس با انگشت ، به دیوار میکوبیدم و در عین حال به حالت عادی با هم سلولی خودم نیز حرف میزدم ، بدون آنکه متوجه شود من با همسایه زندانی خود نیز گفت و گوی مورسی دارم ... مواردی هم اتفاق افتاده بود ، که در حالی که من با سایر زندانیان خوابیده بودم با انگشت های پا به دیوار می زدم البته در چنین حالتی که گوش از دیوار دور از شنیدن دشوار می شود. 📚 فصل سیزدهم - کد رمز 🌐https://eitaa.com/joinchat/3422486711C254c37ed5f