#معرفی_متنی_کتاب
📚معرفی کتاب معلمان موفق متفاوت عمل می کنند، اثر تاد ویتکر و ترجمه ی شیرین فرمهینی فراهانی و انتشارات وانیا
نویسنده ی کتاب، با توجه به تاثیر همه جانبه معلمان بر بخش های مختلف زندگی دانش آموزان، به ارائه ی ۱۷ اصل مهم و مناسب همراه با مثال های کاربردی، برای موفقیت مربیان در مدیریت کلاس درس، تدریس اثربخش و برقراری روابط صحیح با شاگردان می پردازد.
📖در این کتاب میخوانیم:
به عنوان معلم بايد بدانيم كه اصل احترام به دانش آموزان، بدون توجه به اينكه آنها چگونه رفتار می كنند، بسيار مهم است. اين كار را به خاطر دانش آموزان انجام می دهيم؛ در غير اين صورت كلاس درس ما بستری مناسب براي رشد و پيشرفت آنها نخواهد بود. در عين حال بايد به اوليا نيز بدون توجه به نوع رفتار آنها احترام بگذاريم؛ وگرنه قادر به تعامل و جلب همكاري موثر اوليا، براي كمك به فرزندشان نخواهيم بود. دليل موجه ديگر برای احترام به دانش آموزان و خانواده شان، شأن خودمان است. به اين فكر كنيد كه وقتی يك دانش آموز و خانواده اش با شما بدرفتاری كنند چه احساسی خواهيد داشت. بدانيد كه اگر در آنها حس بد ايجاد كنيد، آنها احساس بدتری در شما به وجود می آورند.
این افراد هستند که کیفیت یک مدرسه را تعیین می کنند، نه برنامه های آن.
#معرفی_متنی_کتاب «تندتر از عقربهها حرکت کن»
پدیدآور: بهزاد دانشگر
ناشر: دفتر نشر معارف
تعداد صفحات: ۳۰۴
چگونه باید یک کسبوکار ایجاد کنم، کارآفرین باید چه ویژگیهایی داشته باشد، آیا ممکن است در شرایط کنونی کشور، بدون پارتی و سرمایه کسبوکاری آن هم از نوع دانشبنیان ایجاد کرد؟ مهمترین موانعی که بر سر ایجاد یک کسبوکارِ دانشبنیان در ایران وجود دارد کدامند و آیا میشود از راه صحیح و قانونی از این موانع عبور کرد؟
در حوزه کارآفرینی و موفقیت، کتابهای ترجمهی بسیاری وجود دارد، اما کتابی که متناسب با شرایط جامعهی ایران باشد (از حیث اقتصادی، فرهنگی، دینی، اجتماعی، امکانات، رویههای اداری و...) کمیاب و نادر است، اکثر کتابهای تألیفی هم مطالب و مثالهایشان برگرفته از همان کتابهای غیر ایرانی است و پر از مفاهیم انتزاعی و غیر کاربردی، اما این اثر که به واقع در موضوع خود منحصر به فرد است، در قالب یک داستانِ مستند (با قلم جذاب بهزاد دانشگر)، ضمن ارائه پاسخ برای پرسشهای فوق، سرگذشت جوانی را حکایت میکند که کسبوکاری دانشبنیان و بسیار موفق را ایجاد میکند، آن هم بدون پارتی و سرمایه و با مدرک لیسانس (با معدل ۱۴!)
با خواندن این کتاب که روح امید و انرژی مثبت را در مخاطب میدمد، عباراتی نظیر نابرده رنج گنج میسّر نمیشود؛ از تو حرکت از خدا برکت و... در ذهن تداعی میشود.
#معرفی_متنی_کتاب
📕معرفی کتاب" انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی"
در کتاب حاضر، که از سلسله مباحث «معرفت دینی» با عنوان «انقلاب اسلامی، بازگشت به عهد قدسی» است به بررسی جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و نقش آن در حال و آینده جهان پرداخته می شود. نویسنده کتاب با اعتقاد به این که دنیای مدرن دیگر جایی در عالم ندارد، به انقلاب اسلامی به عنوان روح معنوی این عصر که هرگز کهنه نمی شود، نظر دارد و مخاطب را متوجه این امر مهم می کند که در عصر گسترش عالم غربی که سعی دارد سایر ملل را بی تاریخ و بی هویت کند، انقلابی متولد شده که در جوهر و ماهیت خود، تحولی است بیرون از حوزه فکر و تمدن غربی، و بر همین اساس تذکر می دهد که آن را با عینک غربی ننگریم که هرگز به حقیقت آن آگاهی نمی یابیم. ضمن آن که، در خلال این مبحث به تفاوت ذاتی دو رویکرد متفاوت نسبت به زندگی، یعنی مدرنیته و انقلاب اسلامی نیز اشاره شده است.
#ایران_قوی
#فصل_آگاهی
📚#معرفی_کتاب
🌟#من_جانباز_نیستم🌟
✍به قلم:سید میثم موسویان
💠📚💠📚💠📚💠📚💠📚
🌟کتاب من جانباز نیستم
احمد پیرحیاتی، خاطراتی دارد که بی نظیر است. خاطراتش از مبارزات انقلاب، از کمیته، از محافظت از شخصیتهای مشهور، از ایستها و بازرسیهای اول انقلاب، از شروع جنگ و چمران و حضرت آیت الله خامنهای، از جانبازی خودش، بی نظیر است. او عکس ما آدمهایی است که معمولا برای زیباتر به نظر رسیدن، ماسک به صورت میزنیم. او همه چیز را بدون سانسور، بدون خوشآیند و بدآیند کسی، بدون گرایشات سیاسی، تعریف میکند.
ــــــــــــــــــــــ
#ایران_قوی
#فصل_آگاهی
#معرفی_متنی_کتاب
📚#معرفی_کتاب
🌟#طنین_همت🌟
✍به قلم:ابراهیم رستمی
📚💠💠📚💠💠📚💠💠📚
🌟طنین همت، گوشهای از زندگانی سردار شهید #محمدابراهیم_همت فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) را روایت میکند.
🌟از ویژگیهای کتاب طنین همت بیان مکالمههای حاج ابراهیم همت با دیگر فرماندهان است که سرشار از معنویت و صفاست. مصاحبههای شهید همت، وصیتنامه و گلچینی از سخنان آن شهید، مطالبی خواندنی و جذاب فراهم آورده است که ما را به جبهههای نورانی حق رهسپار میکند.
#فصل_آگاهی
#معرفی_متنی_کتاب
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
وقتی ما را داخل گودال انداختند، برادرها جا باز کردند. روی دست و پای همدیگر نشستند تا ما دو تا راحت بنشینیم و معذب نباشیم. سربازهای عراقی که این صحنه را دیدند، به آنها تشر زدند که چرا جا باز میکنید و روی دست و پای هم نشستهاید؟ و با اسلحههایشان برادرها را از هم دور میکردند. نگاههای چندشآور و کشدارشان از روی ما برداشته نمیشد. یکباره یکی از برادرها که لباس شخصی و هیکل بلند و درشتی داشت با سر تراشیده و سبیلهای پرپشت و با لهجهی غلیظ آبادانی، جواد [مترجم ایرانی عراقیها] را صدا کرد و گفت: هرچی گفتم راست و حسینی براشون ترجمه کن تا شیرفهم بشن!
رو به سربازهای بعثی کرد و گفت: به من میگن اسمال یخی، بچهی آخر خطم، نگاه به سرم کن ببین چقدر خط خطیه، هرخطش برای دفاع از ناموسمونه. ما به سر ناموسمون قسم میخوریم، فهمیدی؟ جوانمرد مردن و با غیرت و شرف مردن برای ما افتخاره. دست به سبیلش برد و یک نخ از آن را کند و گفت ما به سبیلمون قسم میخوریم. چشمی که ندونه به مردم چطور نگاه کنه مستحق کور شدنه. وقتی شما زنها رو به اسارت میگیرید یعنی از غیرت و شرف و مردانگی شما چیزی باقی نموند...
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📚من زنده ام
🖋معصومه آباد
#فصل_آگاهی
#ایران_قوی
#معرفی_متنی_کتاب
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📝اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۳، به انصار الحسین ابلاغ شد که به جنوب برود. این اولین حضور تیپ ما در جنوب بود.
📓گردان حضرت اباالفضل، پس از عملیات، دوباره سازماندهی شد و نیروی جدید گرفت. بهترین خبر در این مقطع اعلام آمادگی حاج رضا زرگری برای پیوستن به گردان بود. از این خبر بسیار خوشحال شدم البتّه با تمام علاقه و ارادت به او، خجالت میکشیدم که در گردان حضرت اباالفضل به عنوان جانشین گردان کار کند. حاج رضا در عملیات مسلم بن عقیل فرمانده گردان و من فرمانده گروهان بودم.
📝هر چه بود، من آمدن او را به حساب ارادت به نام مقدس سقای کربلا گذاشتم و با خودم عهد کردم که هیچگاه از جایگاه فرماندهی با او صحبت نکنم و حُرمت او را مثل یک برادر پاس بدارم. به ویژه وقتی شنیدم که با اصرار، فرمانده تیپ را متقاعد کرده که به گردان بیاید. در چشم و دلم بیشتر از گذشته بزرگ شد.
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📚آب هرگز نمی میرد
🖋حمید حسام
#ایران_قوی
#فصل_آگاهی
#معرفی_متنی_کتاب