eitaa logo
بادام 🇮🇷
236 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
814 ویدیو
6 فایل
🌿خانواده؛ محکم و قوی، شیرین و پرمغز، مثل بادام! ارتباط با ما: @badam_lifestyle ارتباط با ما: @badam_lifestyle
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️🏻تا حالا براتون پیش اومده که... 🤔 توی انتخاب شغل مردد بشید؟ 🤔یا بعد از اشتغال به یه کاری، دلتون رو بزنه و بگردید دنبال کار جدید؟ 🤔یا بین مغز و قلب و حساب بانکی، ندونید کدوم رو انتخاب کنید؟ 🖐🏻خب همه ما در برهه‌ای از زندگی با این چالش‌ها مواجه بودیم. و خیلی از ما هنوز هم داریم باهاش دست و پنجه نرم می‌کنیم!🫠 بالاخره کدوم شغل؟ کدوم استعداد؟ علاقه آری یا خیر؟ حالا خوبه بدونید که یک نویسنده محترم و خوش قلم، این چالش‌ها رو که توی زندگی خودش هم پیش اومده، به رشته تحریر در آورده.🤩 ✍🏻جناب آقای "نادر ابراهیمی" 📕در کتاب "ابن مشغله" ☝️🏻بنابراین ... مطالعه این کتاب جذاب و خواندنی، در دستور کار کانال بادام قرار می‌گیره. 🤗 از امروز به بعد، روزهای یکشنبه و چهارشنبه‌ منتظر مطالعه بریده‌هایی از ابن مشغله باشید...😊 📖 📕۱ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
☝️🏻تا حالا براتون پیش اومده که... 🤔 توی انتخاب شغل مردد بشید؟ 🤔یا بعد از اشتغال به یه کاری، دلتون
می‌خواهی در آینده چه کاره شوی؟!🧐 (بخش اول) ⏪ آدم خیال می‌کند که اگر روبروی یک بچه بنشیند و مسائلی احمقانه را مطرح نکند، گناهی مرتکب شده است و یا حتماً لازم است که درباره مشاغل آینده طفل معصوم اطلاعات دقیقی به دست بیاورد...!😬🙄 حال آنکه می‌تواند؛ 🔸در آن چند لحظه سکوت کند 🔸و یا - اگر واقعاً بلد است و از عهده برمی‌آید- قصه کوتاهی بگوید که تا سالیان سال از یاد آن بچه نرود 🔸و یا جمله‌هایی را بر زبان بیاورد که به دلیل رنگ‌آمیزی زنده و شادشان برای ابد در ذهن طفل بماند. 🤷🏻‍♀🤷🏻‍♂ ادامه دارد... 📖 📕۲ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
می‌خواهی در آینده چه کاره شوی؟!🧐 (بخش اول) ⏪ آدم خیال می‌کند که اگر روبروی یک بچه بنشیند و مسائلی ا
می‌خواهی در آینده چه کاره شوی؟!🧐 (بخش دوم) یادم هست - سال‌های پیش - روزی شاهد گفت وگوی مردی با طفلی چهار - پنج ساله بودم به جای طرح آن سوال بیهوده به طفل گفت: «اگر از یک تا صد بشمری یک تومان می‌دهم.» 💰 طفل با هیجان و اشتیاق شروع کرد به شمردن👦🏻. شاید پول برای او مهم نبود و در فکر آن هم نبود، فقط دلش می‌خواست آن مرد بداند که او شمردن را می‌داند‌.😃 شمرد و شمرد تا رسید به عدد «سی». پسرک این عدد را نمی‌دانست اما خیال می‌کرد که می‌داند. این بود که بدون مکث و ترس به جای «سی» گفت: «بیست وده و ادامه داد بیست و یازده بیست و دوازده، بیست و سیزده بیست و... »🤭😂 مرد به آرامی گفت: «اینطور درست نیست. سی چهل پنجاه... اما اگر حالا نمی‌توانی یکجا تا صد بشمری پنج دفعه از یک تا بیست بشمر همان صد می‌شود. من هم قبول می‌کنم بعدها یاد می‌گیری که چطور باید تا صد بشمری» و طفل شادمانه و بدون معطلی از یک شروع کرد.😌 مرد نگفت: «حالا دیدی بلد نیستی؟» و یا «تو که تا بیست و نه بیشتر بلد نیستی بنابراین بازی را باختی» 😏 اگر این کار را می‌کرد پسرک حسابی دلگیر می‌شد و قلبش می‌شکست🥺 و مسلماً اگر مرد در آن چند دقیقه می‌خواست معلم حساب طفل بشود راه به جایی نمی‌برد و طفل را هم خسته می‌کرد.☹️ ☝️🏻در عوض او به طفل آموخت که با همان چند عدد که می‌داند به صد برسد و شکست نخورد. خوب شاید این حرف کاملاً منطقی نباشد و این طرز استدلال کردن در همه جا به کار نیاید؛ اما من می‌خواهم از این استدلال در موردی استفاده کنم که به نظرم درست می‌آید.👌🏻 اگر رسیدن به صد هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما و به دلیل مجموع شرایط کم‌داشت‌ها و - ناتوانی‌ها _ نمی‌توانیم مستقیماً تا صد بشمریم چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟ شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از صد چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم. 📖 📕۲ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
می‌خواهی در آینده چه کاره شوی؟!🧐 (بخش دوم) یادم هست - سال‌های پیش - روزی شاهد گفت وگوی مردی با طفلی
لطف پدرانه 👨🏻 🙅🏻‍♂ هرگز گمان نمی‌کردم که این در طبیعت من باشد که هر شغلی را اگر شرافتمندانه‌اش بدانم - بلافاصله بپذیرم 🤦🏻‍♂و به این که از من بر می‌آید یا نمی‌آید اصلاً فکر نکنم 🤷🏻‍♂و گمان نمی‌کردم که نتوانم در هیچ شغلی آنقدر دوام بیاورم که لااقل یک بار یک درجه ترفیع بگیرم 💁🏻‍♂و لذت اضافه حقوق و تعویض رتبه را حس کنم و مژده افزایش و ترقی را به خانه ببرم و چون بوی آوازهای خوش و صدای گل در خانه پخش کنم ... 🪣 آب را که می‌کشیدم تا دو سه روز کمرم درد می‌کرد و پهلوهایم! ... تازه پدر همان وقت که آب را می‌کشیدم هم پولم را نمی‌داد ☹️ می‌گذاشت سر برج که حقوقش را می‌گرفت و می‌آورد خانه روی قالی رنگ باخته ی کرمانی می‌چید و فال فال می‌کرد 💰💰💰 و به هر کس - بجز من - سهمی می‌داد و سهم من همان سه تومان‌ها بود که از ▫️کشیدن آب حوض، ▫️غلتاندن بام غلتان روی بام کاهگلی ▫️و بیل زدن باغچه‌ای که پر از آبدزدک و کرم بود نصیبم می‌شد. 😕 💔با قلب کوچک خود باور داشتم که پدر با من بد می‌کند و بسی بد می‌کند و شاید هم کسی چه می‌داند هدفش آزار دادن و تحقیر کردنم بود 😖 ... 🖐🏻اما بعدها و خیلی بعد که رانده یا بریده از هر شغلی می‌توانستم شغل دیگری داشته باشم و 🙃می‌دیدم که چه جانور بارکش غریبی شده‌ام ☝️🏻اما بار خفت نمی‌کشم و منت رئیس و ذلت تکدی... آن وقت بود که به قلبم آموختم سپاسگزار آن پدری باشد که؛ فرصت برداشتن کلاه و خم کردن کمر و دراز کردن دست را از پسر ستانده است.🙏🏻❤️😌 📖 📕۳ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"نادر ابراهیمی" در کتاب "ابن مشغله" گفت: به قلبم آموختم سپاسگزار آن پدری باشد که؛ فرصت برداشتن کلاه و خم کردن کمر و دراز کردن دست را از پسر ستانده است... و چه خوش گفت!👌🏻 انیمیشن کوتاه "استخدام" نشان دهنده همون واقعیتی هست که نویسنده ازش سخن گفته... 🎞 📕 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
لطف پدرانه 👨🏻 🙅🏻‍♂ هرگز گمان نمی‌کردم که این در طبیعت من باشد که هر شغلی را اگر شرافتمندانه‌اش بدان
ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم (بخش اول) 🧕🏻 ☝️🏻این نکته بسیار مهمی ست که باید بگویم. البته خیلی‌ها گفته‌اند؛ اما هر کس به سهم خود گفته است و از جانب خود 💁🏻‍♂💁🏻‍♀ زن در موقعیت اجتماعی ما خیلی راحت می‌تواند مردش را به بی‌راه بکشاند، ذلیل کند و زمین بزند و خیلی راحت می‌تواند سرپا نگه دارد، حمایت کند و نگذارد که بشکند و خم شود. کافی‌ست که زن بگوید: 😒من از این وضع خسته شده‌ام. 😒چقدر بی پولی؟ 😒چقدر خجالت؟ 😒چقدر نمایش و تظاهر به شرافت؟ 😒آخر شرافت را که نمی‌شود خورد! 😒نمی‌شود پوشید! 😒نمی‌شود تبدیل به اسکناس کرد و کرایه خانه داد! 😒تنها به فکر خودت و نجات نجابتت نباش! 😒ما به آسایش احتیاج داریم 😒ما هم آدمیم 😒به خاطر ما از این همه خودخواهی بگذر 😒روزگار اینطور است. 😒همه اینطورند. در این صورت لرزیدن قطعیست و احتمال فراوان سقوط وجود دارد.😓 و زن می‌تواند... (ادامه در بخش دوم) 📖 📕۴/۱ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم (بخش اول) 🧕🏻 ☝️🏻این نکته بسیار مهمی ست که باید بگویم. البته خیلی‌ها
ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم (بخش دوم) 🧕🏻 و زن می‌تواند با لبخندی آرام و مهربان بگوید: 😌می‌گذرد 😌همه چیز درست می‌شود 😌تو راه درست را انتخاب کن 😌فکر نان و کرایه خانه نباش 😌زندگیمان را کوچک‌تر می‌کنیم 😌می‌رویم توی یک اتاق زندگی می‌کنیم 😌به نان و پنیر می‌سازیم 😌مگر خیلی‌ها با نان و پنیر زندگی نمی‌کنند؟ 😌همیشه که اینطور نمی‌ماند... 🙅🏻‍♂این واقعیتی‌ست مسلم که من به تنهایی و بدون یاری زنم هرگز قادر نبودم خودم را سرپا و محکم نگه دارم! 😕من مطلقاً «سوپرمن» و «نجیب زاده» نبودم و آنقدرها که نشان می‌دادم معتقد به پاک ماندن و دزدی نکردن هم نبودم. 🙄همیشه متزلزل بودم کافی بود یک اشاره مرا از راهی که کشان کشان و مردد می‌رفتم باز دارد و به زندگی دیگری بکشاند. خب در این چند سطر نمی‌توانم ارزش روشی را که زنم داشت بیان کنم؛ اما می‌توانم آن را در کتابچه دیگری به تفصيل بنویسم. شاید به درد زن و شوهرهای جوان بخورد. ☝️🏻ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم. 📖 📕۴/۲ 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
ما بدون زنان خوب، مردان کوچکیم (بخش دوم) 🧕🏻 و زن می‌تواند با لبخندی آرام و مهربان بگوید: 😌می‌گذرد 😌
سرزمین غریب 📺 کارم را در تلویزیون شروع کردم؛ اما هرگز نتوانستم آنچه را که دلم می‌خواست انجام بدهم😕 🌳من می‌خواستم طبیعت و گذشته ایران را به کسانی که آن را خوب و مهربان نمی‌شناختند معرفی کنم. 🗂طرحی دادم که تصویب شد؛ پنجاه و چهار فیلم مستند درباره ایران... اما در عمل نمی‌دانم چه شد که درخت ما به بار نیامد و میوه‌ای نداد.☹️ من می‌گفتم ما سرزمین غریبی داریم. اگر آن را بشناسی حتماً عاشقش می‌شوی 🥰 - چه با سواد باشی چه کم سواد چه روشنفکر باشی چه غیر روشنفکر... - 😌هر چه باشی طبیعت پرشکوه و عظیم این سرزمین تو را به زانو در می‌آورد و با تمام وجود جنگیدن به خاطر آن را به تو می‌آموزد.✌️🏻 از پی دیدن و شناختنش دیگر نمی‌توانی در مقابل آن بی‌تفاوت بمانی 💁🏻‍♂ دیگر نمی‌توانی نسبت به آن غریبه باشی و به آن فکر نکنی 💁🏻‍♀ نمی‌توانی چمدانت را ببندی و خیلی راحت بگویی: "می‌روم آمریکا می‌روم جایی که کار و مزد خوب وجود دارد می‌روم و خودم را خلاص می‌کنم" 🙅🏻‍♂ نمی‌توانی زخمش را زخم خودت ندانی دردها و غصه‌های مردمش را دردها و غصه‌های تن و روح خودت ندانی 😢 گل‌هایش را گل‌های باغ و باغچه خودت ندانی 🌷 کویر و دریا و کوه‌های برهنه‌اش را عاشقانه نگاه نکنی ⛰🏝 در بناهای مخروبه قدیمی‌اش روان جاری اجدادت را نبینی... 📖 📕۵ 🇮🇷 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam
بادام 🇮🇷
سرزمین غریب 📺 کارم را در تلویزیون شروع کردم؛ اما هرگز نتوانستم آنچه را که دلم می‌خواست انجام بدهم😕
راه، بهتر از منزلگاه است... من هر جا که بمانم مثل آب راکد می‌گندم. 💁🏻‍♂باید مسافر بود و همیشه در راه بود. هیچ شهری آخرین شهر نیست و هیچ چشمه‌ای آخرین چشمه نیست. 🙅🏻‍♂دل بستن به یک آبادی کوچک یا بزرگ، ندیده گرفتن جمع آبادی‌هاست. 🎒من مرد راه و سفرم ولگرد و کوله‌بار بر دوش و شغل برای من مثل چای خانه‌های سر راه است. ⏱عمر بیدادگرانه کوتاه است؛ عمر من تو و عمر تک تک آدم‌ها... ☝️🏻اما عمر مردم و ملت هیچکس نمی‌تواند بگوید که کی به پایان می‌رسد 🖐🏻و به همین دلیل اگر حس می‌کنی که ترک این منزل و حرکت به سوی منزل‌های دیگر ممکن است تو را به موجودی تبدیل کند که سودمندی‌های مختصری داشته باشی بار سفر ببند و آسایش این خانه را فرو بگذار. 🧳 ✨«راه، بهتر از منزلگاه است.» این سخن را در روزگار نوجوانی از کسی شنیدم و مباد که روزی فراموشش کنم... 📖 📕۶ (بخش آخر) 🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام @lifestyle_badam