eitaa logo
🍁لطفِ خدا🍁
464 دنبال‌کننده
16هزار عکس
10.3هزار ویدیو
79 فایل
گویی بازی ماروپله همان رسـم بندگـیست! هربار ڪه بافــریب شـیطان به طبقات پایین و سختیهای زندگی سـقوط‌ میکنی: نردبان🍁لطفِ خدا🍁برای بازگشت به جایگاه گذشته درڪنارتوست. ادمین: @E_D_60 ثبت نظرات: https://daigo.ir/secret/8120014467
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره در سرم کوبید. صورت امّ جعفر و کودک شیرخوارش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و یادم نمی‌رفت عباس تنها چند دقیقه پیش از شیرخشک یوسف را برایش ایثار کرد. مصیبت همسایه‌ای که درست کنار ما جان داده بود کاسه دلم را از درد پُر کرد، اما جان حیدر در خطر بود و بی‌تاب خواندن پیامش بودم که زینب با عجله وارد اتاق شد. 💠 در تاریکی صورتش را نمی‌دیدم اما صدایش از هیجان خبری که در دلش جا نمی‌شد، می‌لرزید و بی‌مقدمه شروع کرد :«نیروهای مردمی دارن میان سمت آمرلی! میگن گفته آمرلی باید آزاد بشه و دستور شروع عملیات رو داده!» غم امّ جعفر و شعف این خبر کافی بود تا اشک زهرا جاری شود و زینب رو به من خندید :«بلاخره حیدر هم برمی‌گرده!» و همین حال حیدر شیشه را شکسته بود که با نگاهم التماس‌شان می‌کردم تنهایم بگذارند. 💠 زهرا متوجه پریشانی‌ام شد، زینب را با خودش برد و من با بی‌قراری پیام حیدر را خواندم :«پشت زمین ابوصالح، یه خونه سیمانی.» زمین‌های کشاورزی ابوصالح دور از شهر بود و پیام بعدی حیدر امانم نداد :«نرجس! نمی‌دونم تا صبح زنده می‌مونم یا نه، فقط خواستم بدونی جنازه‌ام کجاست.» و همین جمله از زندگی سیرم کرد که اشکم پیش از انگشتم روی گوشی چکید و با جملاتم به رفتم :«حیدر من دارم میام! بخاطر من تحمل کن!» 💠 تاریکی هوا، تنهایی و ترس توپ و تانک پای رفتنم را می‌بست و زندگی حیدر به همین رفتن بسته بود که از جا بلند شدم. یک شیشه آب چاه و چند تکه نان خشک تمام توشه‌ای بود که می‌توانستم برای حیدر ببرم. نباید دل زن‌عمو و دخترعموها را خالی می‌کردم، بی‌سر و صدا شالم را سر کردم و مهیای رفتن شدم که حسی در دلم شکست. در این تاریکی نزدیک سحر با که حیدر خبر حضورشان را در شهر داده بود، به چه کسی می‌شد اعتماد کنم؟ 💠 قدمی را که به سمت در برداشته بودم، پس کشیدم و با ترس و تردیدی که به دلم چنگ انداخته بود، سراغ کمد رفتم. پشت لباس عروسم، سوغات عباس را در جعبه‌ای پنهان کرده بودم و حالا همین می‌توانست دست تنهای دلم را بگیرد. شیشه آب و نان خشک و نارنجک را در ساک کوچک دستی‌ام پنهان کردم و دلم برای دیدار حیدر در قفس سینه جا نمی‌شد که با نور موبایل از ایوان پایین رفتم. 💠 در گرمای نیمه‌شب تابستان ، تنم از ترس می‌لرزید و نفس حیدرم به شماره افتاده بود که خودم را به سپردم و از خلوت خانه دل کندم. تاریکی شهری که پس از هشتاد روز ، یک چراغ روشن به ستون‌هایش نمانده و تلّی از خاک و خاکستر شده بود، دلم را می‌ترساند و فقط از (علیه‌السلام) تمنا می‌کردم به اینهمه تنهایی‌ام رحم کند. 💠 با هر قدم حضور عباس و عمو آتشم می‌زد که دیگر مردی همراهم نبود و باید برای رهایی یک‌تنه از شهر خارج می‌شدم. هیچکس در سکوت سَحر شهر نبود، حتی صدای گلوله‌ای هم شنیده نمی‌شد و همین سکوت از هر صدایی ترسناک‌تر بود. اگر نیروهای مردمی به نزدیکی آمرلی رسیده بودند، چرا ردّی از درگیری نبود و می‌ترسیدم خبر زینب هم شایعه داعش باشد. 💠 از شهر که خارج شدم نور اندک موبایل حریف ظلمات محض دشت‌های کشاورزی نمی‌شد که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم. ظاهراً به زمین ابوصالح رسیده بودم، اما هر چه نگاه می‌کردم اثری از خانه سیمانی نبود و تنها سایه سنگین سکوت شب دیده می‌شد. وحشت این تاریکی و تنهایی تمام تنم را می‌لرزاند و دلم می‌خواست کسی به فریادم برسد که خدا با آرامش آوای صبح دست دلم را گرفت. در نور موبایل زیر پایم را پاییدم و با قامتی که از غصه زنده ماندن حیدر در این تنهاییِ پُردلهره به لرزه افتاده بود، به ایستادم. 💠 می‌ترسیدم تا خانه را پیدا کنم حیدر از دستم رفته باشد که نمازم را به سرعت تمام کردم و با که پاپیچم شده بود، دوباره در تاریکی مسیر فرو رفتم. پارس سگی از دور به گوشم سیلی می‌زد و دیگر این هیولای وحشت داشت جانم را می‌گرفت که در تاریک و روشن طلوع آفتاب و هوای مه گرفته صبح، خانه سیمانی را دیدم. 💠 حالا بین من و حیدر تنها همین دیوار سیمانی مانده و در حصار همین خانه بود که قدم‌هایم بی‌اختیار دوید و با گریه به خدا التماس می‌کردم هنوز نفسی برایش مانده باشد. به تمنای دیدار عزیزدلم قدم‌های مشتاقم را داخل خانه کشیدم و چشمم دور اتاق پَرپَر می‌زد که صدایی غریبه قلبم را شکافت :«بلاخره با پای خودت اومدی!»... ✍️نویسنده: ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
اسپرم صفر حل شد.mp3
زمان: حجم: 3.26M
✅تاثیر اذان گفتن در فرزند آوری نسخه های خانگی ۴۶ امام رضا علیه السلام فرمودند: أَنَّهُ شَکَا إِلَی أَبِی الْحَسَنِ علیهم السلام سُقْمَهُ وَ أَنَّهُ لَا یُولَدُ لَهُ فَأَمَرَهُ أَنْ یَرْفَعَ صَوْتَهُ بِالْأَذَانِ فِی مَنْزِلِهِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی سُقْمِی وَ کَثُرَ وُلْدِی. از هشام بن ابراهیم روایت شده است که از بیماری نزد امام رضا علیهم السلام شکایت کرد و عرض کرد که فرزنددار نمی شوم. امام علیهم السلام به او امر کرد در خانه، صدایش را به اذان بلند کند. هشام می گوید چنین کردم و بیماری از من رخت بر بست و خداوند، فرزندان زیادی به من داد. الکافی، ج 6، ص 10 https://eitaa.com/joinchat/107937805C1189eb22d9
733K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آثـــــــار اذان گفتن با صدای نسبتاً بـلـنـد در خــــانه 🎥 عارف بالله مرحوم آیت الله العظمی ناصری«رضوان الله علیه» ــــــــــــــــ @labkhandsharei
📿توصیه اکید علمای اخلاق ؛ ما الآن در اخرزمان قرار داریم زمان الان ما دقیقا مشابه زمان حضرت سلیمان به خاطر گناهان فراوان حملات شیاطین و اجنه ها بینهایت بالا رفته 👌برای در امان ماندن ازین هجمه و حملات شیاطین و اجنه: 👇👇 ⬅️در خانه هایمان گناه کردن حداقل از ناحیه خودمان را خیلی کم کنیم و سعی کنیم گناه کردن را حذف کنیم ⬅️هر روز اول صبح 19 عدد بگوییم ⬅️هر روز یا هر شب در جمع خانواده که نشستیم، سوره دخان- حدیث کساء بخوانیم {اگر براتون امکان داره به صورت دسته جمعی با اعضای خانواده بخوانید ، اگر نشد در جمع خانواده قرار بگیرید و خودتون بخونید ، تا اثر وضعی بر اعضای خانواده بگذارد.} ⬅️هفته ای یک بار در خانه و ماشین و در محل کار ؛ با صدای بلند سوره جن بخوانیم ⬅️از انجام همه کارهای مکروه پرهیز کنیم{چون انجام مکروهات راه ورود شیاطین و اجنه را به خودمون و خونه هامون باز میکنه} ⬅️نمازهامونو اول وقت بخوانیم ⬅️ بعد نمازهامون؛ حتماً تسبیحات حضرت زهرا و تعقیبات و نوافل بخوانیم ⬅️در خونه هامون، در وقت نماز، صدای تلویزیون یا رادیو زیاد کنیم و خودمون همپای اذان پخش شده ، با صدای بلند اذان بگوییم. ⬅️سعی کنیم دائم الوضو باشیم ⬅️سعی کنیم ظرف و ظروف کثیف و زباله، شب تا صبح در خانه نماند. جهت تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان، صلوات بفرستیم.🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
22.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایتِ اذان!! حتما ببینید👆 شنيدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار مى‌دهد؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى‌فرمايد: همانا اهل آسمان از اهل زمين چيزى نمى‌شنوند مگر اذان - شنيدنِ اذان اخلاق را نيكو مى‌كند؛ امام امیرالمؤمنین على عليه السلام مى‌فرمايد: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگوييد. - شنيدن اذان انسان را سعادت‌مند مى‌كند؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى‌فرمايد: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت‌مندان است. - شنيدن اذان سبب دورى شيطان مى‌شود؛ رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: شيطان وقتى نداى اذان را مى‌شنود فرار مى‌كند. حاج میرزا اسماعیل دولابی انتشار حداکثری با شما ✅ ✍صدای را در خانه ها بلند کنیم تا با دور شدن شیاطین، گره از کارهایمان هم باز شود به فضل الهی ان شاءلله🤲 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸تقید به اذان، پرده را از جلوی چشم بر می‌دارد🔸 شما نمی‌دانید نواب چه کسی بود! وقتی به او خبر دادند که الآن حکم اعدامت آمد، سجده شکر کرد. این خیلی مهم است. این روحیه، بخاطر همین گفتنش بود. یک بار اذان بگویید؛ آن وقت می‌فهمید یعنی چه؟ آنقدر ملامتت می‌کنند، آنقدر نق بهت می‌زنند که توبه کنی و دیگر نکنی؛ اما باید حریف باشی، وقتی حریف شدی؛ مستحق می‌شوی. بعد یک وقتی، از جلوی چشمت باز می‌شود؛ می‌بینی جز خدا هیچ چیز نیست: «بی خود از شعشعه پرتو ذاتم کردند». پیش می‌آید برایت! من به شما که هرکدامتان تقید به اذان کردید، به این برسید. و البته سخت است، خیلی نادر، انسان‌هایی به این می‌رسند. خدای تعالی هم وقتی می‌خواهد بین همۀ عالم، یک مؤمنی را به عنوان نمونه مثال بزند، همسر فرعون را مثال میزند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ» چون او «الذاكِرُ في الغافِلينَ» (یادکننده خدا در میان غافلان) است. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اذان، استثناء است، بلند گفتن اذان اشکالی ندارد🔸 موذن‌ها را تشویق کنید. مساجدی که به نحو متعارف صدای اذان را بلند می‌کنند، تشویق کنید. یکی دو تا مریض را بهانه نکنید. اذان استثناء است. در صدر اسلام هم مریض بود، اما اذان استثناء بود. آن مساجدی که هنگام اذان صبح باز هستند، اینها از شهرها دفع بلا می‌کنند. آن امام جماعت‌هایی که نماز صبح را اقامه می‌کنند، اینها به جامعه خدمت می‌کنند. گاهی خداوند به‌خاطر همین‌ها دفع بلا می‌کند. @haerishirazi
🌀 با مؤذن ✨ اذان بگو 🟩 امام‌صادق‌علیه‌السّلام: ☄ هرگاه صداے اذان را شنیدے همراه مؤذن فقرات اذان را تکرار کن که از فقر و تنگدستی نجات خواهے یافت. 📚 مکارم‌الاخلاق ص۳۴۸ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ @lotfe_khodaa
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اذان گفتن، مقدمۀ انقطاع الی الله🔸 هرکس توانست اذان بگوید و زورش به خودش رسید، زورش به شیطان هم می رسد، زورش به ملامت دوستان هم می رسد. چون تا خواستی اذان بگویی این دکان می گوید: «نچ! چطور شده؟ تازه مسلمان شدی؟!!» دکان آن طرفی می گوید: «مبارک است!!»، شیطان همه را تحریک می کند که بیایید، بیایید یک لغزکی به این بگویید، یک متلکی به این بگویید. خب ! باید آدم از این هفت خان رستم بگذرد تا بتواند کار کند! هر کس زورش رسید خوش به حالش! چون آن وقتی که آدم می خواهد برود توی قبر، فقط انسان هست و خدا. خدا هست و انسان. همه دود می شوند! خبر از احدی نیست حتی بچه ی انسان. هیچ. یک پرده ای کشیده می شود تمام ارتباط ها قطع می شود. یک خلوتی است آنجا. خدا و انسان خلوت می کنند با هم. هر کسی توی دنیا بیشتر با خدا خلوت کرده، جریان قبر و اینها برایش آسان تر می گذرد. هر کس همیشه سرش گرم با مردم بوده وقتی می رود آنجا شوکه می شود. انسش با بچه هایش بوده، این انس قطع می شود. امر به معروف از جمله چیزهایی است که انسان را از همه قطع می کند به خدا وصل می کند. هر کس زورش رسید امر به معروف بکند مرگ برایش سهل می شود. چرا؟ چون خیلی کسی را تشویق نمی کنند به @haerishirazi
یه تو زندگیمون نیاز داریم که وسط شلوغی میدون تیر و تفنگ ، برگرده بهمون بگه : اصلا صدای رو شنیدین ؟! https://eitaa.com/shahid_moezegholami
حجه الاسلام فرحزاد ⚠️ تأثیر در جمع کردن بساط گناه از محله⚠️ 💠 یکی از روحانیون اهل شیراز که پدر شهید هم بود می‌گفت: قبل از انقلاب وضع مالی من خیلی بد بود. یک خانه کوچک با مبلغ جزئی اجاره کرده بودم. ولی اجاره همان را هم نمی توانستم بدهم. 💠 برای اجاره خانه جدید به بنگاه رفتم. هر کجا به ما آدرس می دادند، همان مبلغ یا بیشتر از آن بابت اجاره می‌خواستند. ما هم توانایی نداشتیم. 💠 یکی از روزها که به بنگاه رفتم. بنگاه دار به من گفت: حاج آقا، شما خسته شدید. می‌دانم وضع مالی شما خوب نیست، اما من می‌خواهم تو را خانه دار کنم. گفتم: ما نمی توانیم اجاره بدهیم، تو می‌خواهی ما را خانه دار کنی؟! 💠 گفت: یک زمینی است فلان قسمت شهر شیراز، که صاحب آن می‌خواهد خیلی ارزان بدهد. مثلاً اگر آنجا زمین متری هزار تومان است، این متری صد تومان می‌خواهد بدهد. 💠 صد متر، دویست متر برای تو می خرم، دیواری بساز، سقفی بزن و داخل آن برو. از مستأجری هم راحت می‌شوی. گفتم: من پول ندارم. گفت: از یک جایی قرض کن. این بهتر است. 💠 گفتم: چطور است که این قدر ارزان است؟ اول نمی خواست بگوید. بعد که یک مقدار تحقیق کردیم، معلوم شد این زمین کنار جایی است که محل فحشا و منکر است. چون قبل از انقلاب فحشا و منکر رسمی بود. پروانه می‌دادند. 💠 گفت: اینجا افراد بد هم نمی‌روند سکونت کنند، چه برسد به افراد خوب! ولی اینجا زمینی است که صاحب آن خیلی ارزان می‌دهد. گفتم: من روحانی، با عبا و عمامه، به آنجا بروم؟! این چه حرفی است که می‌زنی؟! من با زن و بچه به اینجا بروم؟! 💠 ولی این قدر فقر به من فشار آورد که مجبور شدم پولی قرض کنم و همان زمین را به قیمت خیلی ارزان بخرم. ولی بدنم می‌لرزید. نشستم به خدا متوسل شدم: خدایا، ما را اینجا آورده‌ای؟ ما کجا و اینجا کجا؟ 💠 خدا به من الهام کرد: هیچ نگران نباش! من تو را حفظ می‌کنم. بعد به وسیله تو کار بزرگی انجام می‌دهم. هیچ کاری نداشته باش. فقط موقع صبح، موقع ظهر، موقع مغرب، روی پشت بام خانه خود برو و بگو. اذان هم که ممنوع نیست. 💠 گفت: فردا ظهر اول وقت رفتم کنار محل فحشاء اذان گفتم. موقع مغرب بلند شدم به پشت بام رفتم و «الله أکبر» و «أشهد أن لا إله إلا الله» گفتم. صبح هم همین طور. صدا به محلی می‌رفت که محل فحشا و منکر بود. بدن آن بیچاره‌ها به لرزه می‌افتاد. 💠 پیش خود می‌گفتند: ما آمده ایم اینجا گناه کنیم، یک نفر «أشهد أن محمدا رسول الله» می‌گوید. وای بر ما! ما کنار اسم پیغمبر گناه کنیم؟ این اذان مداوم ما باعث شد که مشتری‌های اینجا کم شود. ما اذان را ادامه دادیم. 💠 به برکت اذان ما دیگر هیچ کسی به آنجا نمی‌آمد و مرکز فحشا هم تعطیل شد. 📚 زیبایی های نماز ؛ خلاصه ای از صفحه 166 تا 170. @haerishirazi
@ostad_shojaeنماز سکوی پرواز 42.mp3
زمان: حجم: 4.36M
42 ❣️اذان دعوت نامه خداست! نهایت بی ادبی اينه که؛ روزی چند بار، دعوت نامه خدا رو نشنیده بگیریم! 👈تمرین کنیم؛ صدای خدا رو، لابلاي کلمات بشنویم. @ostad_shojae