eitaa logo
❥︎عشق‌بہ‌ࢪسم‌ شهادت❥︎🇵🇸
688 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
25 فایل
❤️پشت سر مرقد مولا، روبرو جاده و صحرا بدرقه با خود حیدر، پیشرو حضرت زهرا اینجا هرکی هرچی داره نظر حسین کرده❤️ ______________________ خوشحالیم که کانال ما رو انتخاب کردید♡
مشاهده در ایتا
دانلود
💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 سمیرا - به به سلام به ستاره ی سهیل من -سلام همدیگه رو بوسیدیم با گذاشتن دستش پشت کمرم من رو به سمت داخل هدایت کرد با دیدن مرجان ابرویی بالا انداختم من - سلام تو هم اینجایی ؟ بلند شد و اومد به سمتم مرجان - سلام خانوم بی معرفت چه عجب ما شما رو دیدیم با مرجان هم روبوسی کردم کنارش نشستم و بعد از گرفتن بهونه ی شلوغی سرم برای نبودن تو جمعشون سر صحبت رو باز کردیم از مهمونیای که نبودم شروع به صحبت کرد از بچه هایی که میشناختم اینکه مهناز و سعید دوستیشون رو به هم زدن اینکه الهام میخواد با پدرام دوست شه و دنبال یه راهی برای مخ زنیه و در عوض پدرام بهش راه نمیده سمیرا با سینی حاوی لیوان های شربت اومد وقتی بهم تعارف کرد بی توجه بهش در حالی که تموم حواسم به حرفای مرجان بود یه لیوان برداشتم همون موقع حس کردم چقدر تشنمه انگار از صبح آب نخورده بودم در همون حین هم لیوان رو به سمت دهنم بردم مغزم شروع کرد به تحلیل اینکه چرا حس میکردم از صبح آب نخوردم کمی تو ذهنم گشتم تا ببینم به یاد میارم کی آب خوردم ؟ هر چی گشتم چیزی پیدا نکردم چرا آب نخورده بودم ؟ یعنی از صبح آب نخورده بودم ؟ و یکی تو ذهنم جواب داد نخوردی چون روزه ای سریع لیوان رو که به لب هام نزدیک شده بود دور کردم و روی میز گذاشتم و سعی کردم با توجه به حرفای مرجان و بعضاً سمیرا از فکر اون لیوان شربت خنک و میوه هایی که جلوم گذاشته میشد و اون ظرف پر از شیرینی دانمارکی بیرون بیام خیلی سخت بود خودداری از خوردن در حالی که دلم از داخل باهام سر جنگ گذاشته بود یک ساعتی رو تونستم به بهانه ی حرف زدن و پرسیدن راجع به هر چیزی که به ذهنم می رسید از توجه شون به نخوردنم کم کنم ولی وقتی حرفامون تموم شد و نگاه های خاص سمیرا به ظرف های دست نخورده ی جلوم شروع شد فهمیدم راه فراری ندارم ‏ سمیرا با ابرو اشاره کرد سمیرا - چرا نمیخوری ؟ من- میخورم مرجان هم که در حال خوردن آلو بود با دست اشاره کرد و گفت مرجان - بخور دیگه من - میخورم و سعی کردم نگاهم رو به چیزی معطوف کنم و دنبال شروع بحث جدیدی باشم که سمیرا باز گفت 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛