نمیدونم کجاست!🇵🇸
حس عجیبی داشت دهشب رسیدم خوابگاه.
سرپرستی یجوری رفتار کرد باهام انگار بزرگترین خلاف عمرمو کردم.
بغلگرم و اشکی بعداز مدتها_حس خونواده تو خوابگاه_خوردن شکلاتای خوشگلی که مامانحسنا درست کرده_رفتارایمزخرف پسرا_تمیزکاری_شنیدن[خیلیدوستداشتنیای]_