eitaa logo
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث
5.5هزار دنبال‌کننده
46 عکس
64 ویدیو
13 فایل
مطالعات فرامتنی و بین المللی قرآن و حدیث در انتشار اینگونه مطالعات جدید ما را یاری دهید. مطالب خود را به @Tolueharekat ارسال کنید. کانال تلگرام: t.me/mTatbiqy پیج اینستاگرام: Instagram.com/mTatbiqy
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی اطلاع رسانی های جلسات و همچنین کلیپ هایی که در کانال بارگذاری میشود همگی مستقیما به مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث مربوط است. حتما وقت بگذارید و ثمرهٔ کار جمعی و پیگیرانهٔ خادمان خود را دنبال کنید.
🗞 دیلی میل گزارش میدهد... 🥷 لایه محافظ و امنیت زنان آمریکایی در مترو! Women are wearing a 'safety layer' over their outfits in public to deter 'creepy' men - with many labelling it 'sad but necessary' زنان برای منصرف کردن مردان [از آزار جنسی] روی لباس‌هایشان یک «لایه ایمنی» می‌پوشند که بسیاری آن را «غم‌انگیز اما ضروری» می‌خوانند. Rae Hersey, from New York, shared how she keeps herself safe in the city on her TikTok خانم Rae Hersey، اهل نیویورک، نحوه حفظ امنیت خود در شهر را در TikTok به اشتراک گذاشت. She captioned the clip, which racked up more than 600,000 views: 'Just know if you see me in a white button down, the real fit is underneath.' او این کلیپ را که بیش از 600000 بازدید داشت، شرح داد: «بدانید اگر من را در یک لباس سفیدِ دکمه ای در (تصویر) پایین دیدید، لباس واقعی ام را زیر آن پوشیدم.» The TikTok resonated with people as many rushed to the comments to reveal they do the same thing to shield themselves from unwanted attention. این مطلب در تیک تاک، در میان مردم دست به دست شد، بسیاری از زنان کامنت گذاشتند و اذعان کردند که کارهای مشابهی را برای محافظت از خود در برابر 《جلب توجه ناخواسته》 انجام می دهند. ✍ این گزارش دیلی میل، مویدی است برای این مطالعه تطبیقی @mtatbiqy
حجت الاسلام سعادتمند.mp3
51.21M
💠 گزارش شفاهی از چندین مطالعه تطبیقی با موضوع روایات طبی 🎙 سخنرانی حجت الاسلام سعادتمند 🔸 با موضوع پاسخ مستدل به شبهات مطرح شده درباره مکتب طبی اهل بیت 🔺 هفتمین گردهمایی راه رسیدن به تمدّن اسلامی - ۱۳ مهرماه ۱۴۰۲ - مشهد مقدس فایل با کیفیت تصویری را از اینجا ببینید. @mTatbiqy
وَقَالَ ٱلمَلَأُ مِن قَومِ فِرعَونَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَومَهُۥ لِيُفسِدُواْ فِي ٱلأَرضِ وَيَذَرَكَ وَءَالِهَتَكَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبنَآءَهُم وَنَستَحيِۦ نِسَآءَهُم وَإِنَّا فَوقَهُم قَٰهِرُونَ قَالَ مُوسَىٰ لِقَومِهِ ٱستَعِينُواْ بِٱللَّهِ وَٱصبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلأَرضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِن عِبَادِهِۦۖ وَٱلعَٰقِبَةُ لِلمُتَّقِينَ
با سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی همانطور که از نوع مطلب گذاشتن در این کانال متوجه شده اید؛ هیچگاه به دنبال پُر کردن کانال با مطالب روزانه یا هفتگی و احیانا کم اهمیت نبوده ایم. بلکه همواره در پی آن بوده ایم که روی یک مطلب، کار دقیق و عمیق انجام بدهیم و سپس اگر تکمیل شد، آن را به محضر شما بزرگواران تقدیم کنیم. حالا هم مدتی است بر روی چند نسخه خطیِ حدیثیِ ارزشمند کار می‌کنیم؛ که به مرور زمان و با تکمیل آنها به انتشار می‌رسد. با توجه به مناسبت ایام گرانقدر فاطمیه، از یکی از همین نسخ خطی حدیثی -که حاوی چندده روایت ارزشمند در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهاست- قطعاتی از خطبه فدکیه را به همراه ترجمه روانِ آن به صورت روزانه در کانال بارگزاری می‌کنیم. زمان نوشتن این نسخه خطی به بیش از هشت قرن قبل بازمی‌گردد. اجازه دهید اطلاعات بیشتر را پس از تحقیق کامل این نسخه به اطلاعتان برسانیم. به عنایت امام عصر علیه السلام تحقیق این نسخه (به همراه ترجمه روانِ آن) در آینده‌ای نزدیک در همین کانال منتشر می‌شود. به امید توجه و عنایت مادرمان حضرت فاضله زکیه فاطمه زهرا سلام الله علیها برای به اتمام و اتقان رساندنِ تحقیق و ترجمه این نسخه خطی.
مقدمۀ خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حالِ تحقیق «عن زید بن علی عن ابیه عن عمته زینب بنت علی بن ابی طالب علیه السلام قال لما بلغ فاطمة بنت محمد اجماع ابی بکر و عمر علی منعها فدکا قالت هذه أدل غدرة و أقبح فجرة ما داعیا لحبیبی محمد حرمة و لا ذمة ثم لاثت خمارها و خرجت فی لمّة من حفدتها و نساء من قومها الحسن عن یمینها و الحسین عن یمینها الثانی تجر أدراعها و تطأ ذیولها ما تخرم من مشیة رسول الله صلی الله علیه و آله شیئا حتی دخلت علی ابی بکر فی المسجد و هو فی حشد من المهاجرین و الانصار فلما رأوها أجهش القوم بالبکاء ثم أمهلتهم حتی سکنت فورتهم و هدا نحیبهم ثم افتتحت الکلام بحمدالله و الثناء علیه و الصلاة علی أبیها.» زینب کبری سلام الله علیها نقل می‌کند که وقتی ابوبکر و عمر بنا گذاشتند که مادرم را از فدک محروم کنند و خبر این مطلب به مادرم رسید، او فرمود: این روشن‌ترین عهدشکنی‌ها و قبیح‌ترین تبهکاری‌هاست. اینها برای محبوبم محمد (صلی الله علیه و آله) هیچ حُرمت و قول و قراری باقی نگذاشته‌اند. سپس حجابی بر سرش کرده و با گروهی از کنیزان و زنانِ فامیلش به سمت مسجد راه افتاد، حسن در سمت راستش و حسین نیز در سمت راستِ حسن با مادر راه افتادند. چادرش به قدری بلند بود که تا پایین‌ترین قسمت پای مبارکش نزدیک به زمین امتداد داشت. مانند رسول خدا با كمال وقار و آرامش قدم برمی‌داشت تا اینکه به مسجد رسید و بر ابوبکر -که در میان عده‌ای از مهاجرین و انصار نشسته بود- وارد شد. وقتی مردم حضرت فاطمه را دیدند با صدای بلند گریه کردند. ایشان مدتی سکوت کرده تا مجلس از هیاهو بیافتد و سر و صدای گریۀ مردم پایین بیاید. سپس سخن را با حمد و ستایش خدا و صلوات بر پدرش آغاز کرد. ادامه دارد... @mTatbiqy
بخش اول خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حالِ تحقیق «فقالت الحمدلله علی ما أنعم و له الشکر علی ما ألهم و الثناء بما قدّم، من عموم نعم ابتدأها و سبوغ آلاء اسداها و احسان منن والاها، جمّ عن الاحصاء عددها و نأی عن المجازاة أمدها استثنی الشکر بفضایلها و استحمد الی الخلائق بإجزالها و امر بالندب الی امثالها» فرمود: خدا را سپاس به خاطر آنچه به ما نعمت داد. خدا را شکر به دلیل آنچه به ما الهام کرد و خدا را ستایش می‌کنم به علت آنچه جلوتر از ما مقدَّر کرد. خدا را شکر می‌کنم به دلیل نعمت‏هايى كه از چشمه لطفش جوشيد و عطاهاى فراوانى كه بخشيد و احسانى كه پياپى ارزانی داشت. نعمت‏هايى بی‌شمار که توان جبران آن را نداریم. خدای متعال شکرِ این نعمت‌ها را از ما خواسته تا این نعمت‌ها برای خودمان زیادتر شود و از بندگان خواسته تا به خاطر فراوانی این نعمت‌ها او را شکر کنند. «و اشهد أن لا اله الا الله کلمة جعل الاخلاص تأویلها و ضمن القلوب موصولها و أبان فی الفکر معقولها الممتنع من الابصار رؤیته و من الالسن صفته و من الأوهام الاحاطة به لیبتدع الاشیاء لا من شیء مثله و أنشأها بلا احتذاء أمثلة و سماها اظهارا لقدرته [تعبدا] لبریّته و اعزازا لأهل دعوته ثم جعل الثواب علی طاعته و وضع العقاب علی معصیته زیادة لعباده عن نقمته حیاشة لهم الی جنته.» «اشهد ان لا اله الا الله» شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و او یکتا و بی‌شریک است. روح اين شهادت‌دادن (به یگانگی خدا)، دوستى بى‌‏آلايش و خلوص است، كه قلب‌هاى مشتاقان را با این شهادت و گواهی آميخته کرده و درخشندگیِ معنای حقیقی این ذکر در افكارشان پرتو انداخته است. خدايى كه ديدگان را توانايىِ ديدن او، زبان را ياراى توصیف وی و گمان‌ها را قدرت بر تصورکردن او نيست. چون همه‌چيز را از نيستى به هستى درآورده و آنان را بدون وجود الگو و نمونه‌‏اى ايجاد کرده است. همه‌چیز را نام‌گذاری کرد تا قدرت خود را اظهار کرده و بندگانش را به فرمانبرداری از خود راهنمایی کند و براى کسانی که اهل پذیرش دعوت او هستند موجب سرافرازى باشد پس پاداش را در اطاعت؛ و كيفر و عذاب را در نافرمانى و سرپیچی قرار داد تا بندگان را از خشم و عذاب خود رهایی بخشیده به سوى بهشت و كانون رحمتش سوق دهد. ادامه دارد... @mTatbiqy
بخش دوم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حالِ تحقیق و اشهد ان أبی محمدا عبده و رسوله المختار قبل أن یجتبَله و المصطفی قبل أن یبتعثه و المسمّیه قبل أن یستجیبه اذ الخلائق بالغیوب مکنونة و بستر الأهاویل مصونة و بنهایة العدم مقرونة علما منه بمائل الامور و احاطة بحوادث الدهور و معرفة منه بمواقع المقدور. ابتعثه اتماما لعلمه و عزیمة علی امضاء حکمه و انفاذا لمقادیر حتمه و شهادت می‌‏دهم كه پدرم، محمّد، بندۀ خدا بود پیش از آنکه خدا او را برای پیامبری انتخاب کند. خدا او را برگزيده بود قبل از آنكه به سوى مردم براى هدايت آنان بفرستد و پیش از آنکه او را به پیامبری قبول کند نامی زیبا بر او نهاد. و اين در زمانی اتفاق افتاد [=عوالِم قبل از دنیا] كه بندگان در پسِ پردۀ غيب هنوز پنهان بودند، در نهایتِ نيستى بِسَر برده و در پهنۀ بيابانِ عدم، سرگردان بودند. پروردگار بزرگ بر پايانِ هر كار مطلّع است و بر منقلب‌شدن‌ها و دگرگونی‌ها احاطه دارد و به انجام‌شدن هر اتفاقی بينا است. حضرت محمّد را به عنوان پیامبر در میان مردم برانگيخت تا علم بی‌نهایتِ خود را کاملا و به صورت واضح به همه نشان دهد. رسول‌الله را به پیامبری انتخاب کرد تا ایشان حُكم خدا را (در زندگی مردم) اجرایی کرده و آنچه را خدا مقدّر ساخته بود، به انجام برساند. ادامه دارد... @mTatbiqy
بخش سوم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حالِ تحقیق فرأی صلی الله علیه و آله الأمم عابدة لأوثانها عکَّفا علی نیرانها منکرة لله مع عرفانها فأنار الله بأبی صلی الله علیه و آله ظلمها و فرج عن القلوب بُهَمَها و جلی عن الابصار غُمَمها ثم قبضه الله الیه قبض رأفة و اختیار و رغبة بمحمد صلی الله علیه و آله من تعب هذه الدار موضوعا عنه أعباء الأوزار محفوفا بالملائکة الابرار و رضوان الرب الغفار و جوار الملک الجبار فصلی الله علیه امینه علی الوحی و خیرته من الخلق و رضیه علیه السلام و رحمة الله و برکاته. رسول خدا مشاهده کرد كه هر گروهی از مردم، دین و آيينى مختلف برای خود انتخاب کرده‌اند. دسته‏اى در برابر بُت‌هایشان به نماز ایستاده‌اند و گروهى دیگر بر گرد آتش در طواف‌اند، و همگان ياد خدايى را كه مى‏شناسند (یعنی "الله" را) از خاطر بُرده‏اند. پس خداوند به نور پدرم محمّد، تاریکی‌های جاهلیت را روشن کرد و قلب‌ها را از ابهاماتی نجات داد که در مورد خداپرستی وجود داشت و ابرهاى تيره و تاری که سدّ راه خداشناسیِ حقیقی شده بودند را از مقابل چشمان مردم کنار زد. سپس از روى اختيار و مهربانى و تمایلِ حضرت رسول، خودِ او جانش را گرفت و او را از سختی‌های این دنیا خلاص کرد. سنگینی بار گناهان روی دوش او سنگینی نمی‌کند و الآن فرشتگانى بلندمرتبه دور او را گرفته و همواره همراه او هستند. خدای متعال رضایت همیشگی‌اش را همراه او کرده و پرچم عظمت پیامبر را در همسايگىِ فرمانرواییِ خودش برپا کرده است. درود و رحمت و بركات بی‌پايانِ خداوند بر محمّد، امين وحى خدا و برگزيدۀ امّت باد. @mTatbiqy
بخش چهارم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حالِ تحقیق ثم قالت و أنتم عباد الله نصب أمره و نهیه و حملة کتاب الله و وحیه و أمناء الله علی انفسکم و بلغائه الی الامم حقٌ لکم لله عزّوجلّ فیکم عهدٌ قدمه الیکم و بقیة استخلفها علیکم، کتاب الله تعالی بیِّنةٌ بصائره و منکشفة سرائره و برهان فینا متجلّیة ظواهره مدیما للبریة استماعه، قائدا الی الرضوان اتباعه و مؤدیا الی النجاة اشیاعه، فیه تُنان حجج الله المنوَّرة و مواعظه المکرورة و محارمه المحذورة و احکامه الکافیة و بیناته الجالیة و جمله الکافیة و شرایعه المکتوبة و فضائله المندوبة و رخصُهُ الموهوبة. سپس حضرت فاطمه جمعیت را مورد خطاب خود قرار داده فرمود: و شما ای بندگان خدا! خدا امر و نهی خودش را در میان شما نازل کرده است. شما حاملان قرآن و احكام الهی هستید. شما امينِ خدا بر خودتان و پيام‌آوران او به سوى امّت‌ها هستيد. امروز حقّى از خداوند بر گردن‌تان است! قبلا عهدی با او بسته‏ايد که باید آن را امروز به جا بیاورید. و آنچه كه پيامبر خدا پس از خود در ميان شما باقى گذاشته، كتاب خدا، قرآن است. قرآن کتابی است كه استدلال‌هایش روشن است و هیچ ابهامی ندارد، اسرار و ظرایفش آشكار و دلیل‌آوردنش در مورد ما اهل‌بیت واضح است. كتابى كه اگر به آن گوش بدهی و بپذیری خود را در دو جهان خوشبخت کرده‌ای و اگر از آن پیروی کنی به بهشت رضوان الهى هدایتت می‌کند. این کتاب، کتابی است که شیعیانش را به راه نجات وارد می‌کند. در محضر این کتاب می‌توان به حجت‌های نورانی خدا [ائمه علیهم السلام] متصل شد، حرام‌هایی که این کتاب بیان کرده خود انسان می‌فهمد که باید از همگیِ آنها دوری کرد. احکامی که این کتاب گفته برای زندگی انسان کافی است [و نیازی به احکام دیگر ادیان و کتب آسمانی ندارد]. عبارت‌هایی که این کتاب برای بیان مسائل مختلف آورده کافی است و نیازی به عباراتی اضافه بر این ندارد. انجام دادن احکام شرعی که این کتاب مطرح کرده حتمی است و راه فراری ندارد. آن کارهایی که این کتاب با فضیلت شمرده هر انسانی آنها را مطلوب می‌داند و آن مسیرهایی که این کتاب آزاد و بدون مانع گذاشته و به پیمودن آن اجازه داده باید به عنوان هدیه‌ای از سوی خدا به انسان‌ها شناخته شود. @mTatbiqy
بخش پنجم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حالِ تحقیق ففرض الایمان تطهیرا لکم من الشرک و الصلاة تنزیها لکم من الکبر و الزکاة تزید فی الرزق و الصیام تثبیتا للاخلاص و الحج تسنیة للدین و العدل تنسیقا للقلوب و طاعتنا نظاما للملّة و امامتنا لمّا للفرقة و الجهاد عزّا للاسلام [با این اوصاف خودتان فوائد امر و نهی‌های این کتاب را ببینید:] قرآن، ایمان‌داشتن به خدا را واجب کرد به دلیل اینکه از نجاستِ شِرک و بُت‌پرستی پاک شوید و از این گرفتاریِ دائمی که انواع و اقسام بُت‌ها را بپرستید و مجبور باشید هر روز دستورالعمل‌های خداهای گوناگون را بجا بیاورید خلاص شوید. قرآن، نماز را واجب کرد تا به سوی کسی که شما را آفریده خَم و راست شوید تا بلکه تکبّر و «خود بزرگ بینیِ»‌تان از بین برود. در قرآن، زکات بر شما واجب شده تا رزق و روزی خودتان زیاد شود. در این کتاب آسمانی، روزه‌گرفتن بر شما واجب شده تا تمرینی برای اخلاص شما باشد [روزه گرفتن یعنی نخوردن آب و غذا و نخوردن، عبادتی است که به چشم نمی‌آید تا بتوان با آن ریا کرد] حجّ را واجب کرده تا دين‌تان را رونق بدهد و عدالت را فریضه قرار داده تا میان قلب‌هایتان پیوندی محکم برقرار کند. قرآن، به اطاعت از ما اهل‌بیت امر کرده تا در زندگی مردم نظم برقرار کند. به امامت ما حکم کرد تا شما را از تفرقه نجات دهد. جهاد با دشمنان را واجب کرد تا عزت اسلام را حفظ کند. @mTatbiqy
بخش ششم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق [ففرض] الصبر معونة علی الاستیجاب و الامر بالمعروف مصلحة للعامّة و برّ الوالدین وقایة عن السخط و صلة الارحام منساة فی العمر و منماة للعدد و القصاص حَقنا للدماء و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفرة و توفیة المکاییل و الموازین تغییرا للبخسة و اجتناب قذف المحصنات حجابا من اللعنة و ترک السرقة ایجابا للعفة و أکل أموال الیتامی فی اجارة من الظلم و النهی عن الجور فی الاحکام ایناسا للرعیة و حرم الله عزّوجلّ الشرک اخلاصا له بالربوبیة و الانتهاء عن شرب الخمور تنزیها من الرجس و {اتقوا الله حق تقاته} و اطیعوه فیما أمرکم به {فانما یخشی الله من عباده العلماء} {و لا تموتن الا و أنتم مسلمون} و لا تولوا عنه و أنتم مدبرون ثم أمرت فضرب بینها و بینهم بسجف. قرآن به صبر کردن دستور داده تا زمینۀ خوشبختى خودتان را فراهم کرده و ابزاری برای رسیدن به هدف‌هایتان باشد. امر به معروف را واجب کرده تا مصلحت همگانیِ مردم تأمین شود. نيكى به پدر و مادر را براى در امان‌ماندن از عذاب الهى‏ واجب کرده است. به صلۀ رحم امر کرده تا عمرتان طولانی شود و جمعیت‌تان افزایش یابد. قصاص را لازم کرده تا از ریخته‌شدن خون مردم جلوگیری کند (آمار قتل عمد در جامعه پایین بیاید) و وفاکردن به نذر را واجب کرد تا بهانه‌ای برای آمرزش و مغفرت‌تان پیدا شود. به اینکه در کار و کاسبی‌تان اندازه‌گیری‌ها را دقیق انجام دهید امر کرد تا جلوی کم‌فروشی را بگیرد. تهمت‌زدن به زنان عفیف را ممنوع کرد تا مورد لعنت خدا قرار نگیرید. دستور داد دزدی نکنید تا اثبات پاکی خودتان آسان‌تر شود (و حرام‌خوار شناخته نشوید.) شما را از خوردن مال یتیم پرهیز داد تا ظلم را از ریشه بخشکاند. عدالت‌ورزی در حکومت‌کردن را واجب کرد تا مردم انس بیشتری با حاکم بگیرند و حاکم را دوست داشته باشند. خدا شرک را حرام کرد تا خالصانه فقط پروردگار واقعی خود را بپرستید. از خوردن مشروبات نهی کرد تا شما را از پلیدی و نجاست دور نگه دارد. پس شما هم «اتقوا الله حق تقاته» (در مراقبت از رفتارتان سنگ‌تمام بگذارید) و از دستورات خدا اطاعت کنید که «انما یخشی الله من عباده العلماء» (از میان بندگان خدا، فقط عالمان خداجو از خدا حساب می‌برند) «و لا تموتن الا و أنتم مسلمون» (نکند از دنیا بروید و مسلمان واقعی نباشید!) و از دین خدا رو برنگردانید. سپس امر کرد تا بین او و بین مردم پرده‌ای نصب کنند. @mTatbiqy
بخش هفتم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم جلست و قالت ما قلت سرفا و لا اقول شططا الحمد لله المحمود بنعمته المعبود بقدرته المطاع بسلطانه المرهوب من عذابه المرغوب الیه فیما عنده الذی بعظمته و قدرته ابتغی من فی السماوات و من فی الارض الوسیلة الیه فنحن وسیلة الله الی خلقه و نحن آل رسول الله و نحن جنب الله و عینه و ورثة انبیائه و ان الله عزّوجلّ بعث أبی رسولا الیکم. سپس نشست و فرمود: من حرف بیهوده نمی‌زنم [پس خوب گوش کنید!] از خدا تشکر می‌کنم؛ او را به خاطر نعمت‌هایی که به همه‌مان داده تحسین می‌کنم. خدایی که به علت قدرت بالایش اطاعت می‌شود. آن خدایی که وقتی عذاب می‌کند هیبتی از خود نشان می‌دهد که همه از او حساب می‌برند. خدایی که به خاطر مهربانی‌هایش، به او دلبستگی و علاقه ایجاد می‌شود. چنان عظمت و قدرتی بی‌جایگزین دارد که همه مخلوقاتش در آسمان و زمین به دنبال پیدا کردنِ «وسیله»‌ای برای نزدیک‌شدن به او هستند. (نزدیک‌شدن به آنچه او می‌پسندد.) و ما اهل‌بیت پیامبر همان «وسیله»‌ایم که خدا قرار داده تا مخلوقاتش از آن بهره ببرند. ما خاندان رسول خداییم. ما همان جنب الله هستیم (که در قرآن فرموده* برخی مردم در روز قیامت به‌سبب کم‌کاری در حق ما حسرت می‌خورند.) ما وارثان انبیا هستیم. خدای متعال پدر مرا، محمد را به سوی شما فرستاد. * اشاره به این آیه: أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ في‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرين‏ - این‌ها را بگو، تا مبادا کسی در قیامت بگوید: «افسوس بر من از کوتاهی‌هایی که در حق جنب الله کردم و آیه‌ها و احکام الهی را به‌مسخره گرفتم!» [سوره مبارکه زمر، آیه 56] @mTatbiqy
بخش هشتم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم قرأت {بسم الله الرحمن الرحیم لقد جاءکم رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم} فإن تعرفوه تجدوه أبی دون نسائكم [/آبائکم] و أخا ابن عمّی دون رجالكم فبلّغ صلّى الله علیه و آله فبلغ النذارة صادعا بالرسالة ناكبا عن سنن مدرجة المشركین ضاربا لثبجهم آخذا بكظمهم یجفّ الأصنام و ینكث الهام حتى انهزم الجمع و ولّوا الدبر و حتى تفرّى اللیل عن صبحه و أسفر الحق عن محضه و نطق زعیم الدین و خرست شقاشق الشیاطین و فُهتُم بكلمة الإخلاص سپس این آیه شریفه را برای مردمِ حاضر در مسجد قرائت کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَئُوفٌ رَحيم‏» (به‌یقین، پیامبری به‌سویتان آمده است، از جنس خودتان! دیدن درد و رنجتان برایش سخت است، برای هدایت‌شدنتان حرص و جوش می‌زند و در حق مؤمنان، دلسوز مهربان است.) اگر او را می‌شناسید می‌دانید که او پدر من است و نه پدرِ زنانِ شما! می‌دانید که او پیمان برادری با پسر عموی من [علی بن ابی طالب علیه السلام] برقرار کرد و نه با مردان شما! پدرم عمرش را به آگاه‌کردن شما از مأموریت‌هایی که خدا به او محوّل کرده بود گذراند. به همین خاطر همیشه از پرتگاهِ [دوستی‌کردن با] مشرکین کناره‌گیری می‌کرد و در عوض، یکسره بر سر آنان شمشیر می‌نواخت و گلویشان را می‌فشرد. [به اینها بسنده نکرد:] بت‌هایشان را نابود کرد و سر کینه‏‌توزان‌شان را شکست تا اینکه جمعشان متفرّق شده و از میدانِ مبارزه با پیغمبر فرار کردند. تا اینکه صبحِ روشن از پشتِ پردۀ شب درآمد و حق، نقاب را از چهره انداخت، رهبرِ دین به سخن درآمد و فریاد شیطان‌ها خاموش شد. و بالاخره دهان‌هاى شما به سخن‌گفتن در مورد یکتاییِ خدا باز شد. @mTatbiqy
بخش نهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق و {كنتم على شفا حفرة من النار} مُذقَة الشارب و نُهزَة الطامع و قَبسَة العَجلان و موطئ الأقدام تقتاتون العیث و تسرحون الطُرُق و تشربون الطَرق أذلّة خاسئین {تخافون أن یتخطفكم الناس} مِن حولكم فأنقذكم الله تعالى بنبیه بعد اللات و العزّی و اللَّتا و اللَّتَیا و بعد [أن] مُنىَ بُهَم الرجال و ذؤبان العرب. فراموش نکنید قبل از آن را! زمانی که داشتید در آتش جنگ و جنایت می‌سوختید! زمانی که مثل جرعه‌ای آب در چنگالِ زیاده‌خواهیِ طمع‌کنندگان گرفتار بودید. از یاد نبرید وقتی را که همچون مشعل‌هایی بودید که تا قصد روشن‌شدن می‌کردید چاره‌ای نداشتید مگر اینکه سریع خاموش شوید [جرأت قیام بر ضد بی‌عدالتی و ستم حاکمان را نداشتید!] زمانی را که لگدمالِ لگدهای عابران بودید [هر که می‌خواست می‌توانست به شما ظلم کند.] [وضعیت بهداشت‌تان به شکلی بود که] از غذای فاسد و گندیده می‌خوردید و از آبى مى‏‌نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، [در ذهن ملت‌های دیگر] خوار و ذلیل بودید، [اینقدر امنیت اجتماعی‌تان کم بود که] هر لحظه مى‌‏ترسیدید مردمانى که در اطراف شما هستند شما را بدزدند، تا اینکه خداى متعال بعد از چنین وضعیت ناراحت‌کننده‌ای شما را به وسیلۀ پیامبرش نجات داد. بعد از مدت‌های طولانی‌ای که از دست قدرتمندان و گرگ‌هاى عرب ناراحتی‌ها کشیدید. @mTatbiqy
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث
بخش نهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق و {كنتم على شفا حفرة من النار} مُذقَة الشارب و نُهزَة
این فراز👆 از خطبه فدکیه را بارها بخوانید و لذت ببرید که مادر فاضله و علیمه‌ی ما چگونه استادانه فایده های دنیاییِ دین و شیرینی‌های حکومتِ بزرگانِ دین را برای مردم برجسته می‌کند.
بخش دهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق كلّما أحسوا للحرب أو نَجَمَ قرن الضلالة أو فغرت فاغرة من المشركین فاها قذف أخاه علیا فی لهواتها فلا ینكفئ حتى یطأ صماخها بأخمصه و یخمد حرّ لهبها بسیفه مجدّ مكدود فی طاعة الله تعالى و أنت یا أبابكر و الذین معك وادعون رفهون نزهون. هرگاه آتش جنگی را احساس کردند خداوند آن آتش را خاموش کرد. هر وقت که شیطان سر از لاک خود درآورد یا اژدهائى از مشرکین دهان باز کرد، پیامبر برادرش، علی بن ابی طالب علیه السلام را در دهانِ آتشین آنها گذاشت؛ و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز از این ماموریت‌ها برنمى‏‌گشت مگر تا زمانى که بال و پر آنها را به زمین کوبیده و آتش آنها را با شمشیرش خاموش کرده باشد (شمشیر علی مثلِ آبی که روی آتش بریزند، عمل می‌کرد.) علی علیه السلام آنقدر در میدان می‌جنگید تا اینکه در راه خدا از شدت تلاشش فرسوده و خسته می‌شد و تو ای ابوبکر! و همراهانت، در همان لحظه در آسایش و راحتی تماشاچیِ این دلاوری‌ها بودید. @mTatbiqy
بخش یازدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق فلمّا اختار الله عزّوجلّ لنبیه دار أنبیائه و محلّة أصفیائه ظهرت حسیكة النفاق و سَمَل جلباب الدین و نطق كاظم [الغاوین] و نبغ خامل [الأقلین] و هدر فنیق الباطل و أطلع الشیطان رأسه من مغرزه صارخا بكم یخطر فی عرصاتكم فألفاكم لدعوته مستجیبین و لغرّته ملاحظین فأحمشكم فوجدكم خفافا و أغضبكم فوجدكم غضابا و استنهضكم فوجدكم سراعا فوسمتم غیر إبلكم و أوردتم شربا لیس لكم و أخذتم غیر حقّكم. وقتی که خدای متعال، جان پیامبرش را گرفت و او را در خانۀ انبیا [در بهشت خودش] و در جایگاه برگزیدگان منزل داد، علائم نفاق و دورویی در شما پیدا شد، لباسِ دین بین شما کُهنه شد. [لباس دین را مثل لباسی که کهنه شده درآوردید و کنار گذاشتید] سکوت منحرفین بالاخره شکست. [امثال ابوسفیان‌ها که در زمان پیامبر ساکت بودند دوباره میدان‌دار شدند] بدذات‌ها در جامعه مقام و منزلت پیدا کردند. افراد جسور از گروه باطل به سخن درآمده‌اند. شیطان سرش را از مخفی‌گاه خودش بیرون آورده، شما را صدا زده، در جمع‌های شما مشغول تحرّک‌ است و شما دعوت او را آری گفتید. شما فریب شیطان را خوردید. شیطان شما را (بر ضدّ ما) تحریک کرد و دید انسان‌های توخالی و بدون تفکری هستید. شما را (از دست ما) عصبانی کرد و دید [به خاطر کینه‌ای که از ما دارید] به راحتی خشمگین می‌شوید. از شما خواست (علیه ما) قیام کنید و دید به سرعت جواب دادید. پس شما مشغول داغ‌کردن شترهایی غیر از شترهای خود شدید [از حریم خود خارج شدید و ظالمانه پا به حریم دیگران گذاشتید.] در محلی برای آب خوردن وارد شدید که از آنجا حق آب خوردن نداشتید. حقّی را خوردید که نباید! @mTatbiqy
بخش دوازدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق فكیف بكم و أنّى تؤفكون و الكتاب بین أظهُركم زواجره قاهرة و أوامره لائحة و أعلامه بیِّنة و ادلته واضحة و برهانه مفصّل و آیته موصّل و تبیانه متصّل {بئس للظالمین بدلا} زعمتم خوف الفتنة ألا فی الفتنة سقطتم {و إنّ جهنّم لمحیطة بالكافرین} {و من یتبع غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین} چه‌تان شده؟ چرا از مسیر حق منحرف شده‌اید؟! در حالی که کتاب خدا، قرآن، هنوز میان شماست. کتابی که جوری محکم نهی می‌کند که چاره‌ای برای توجیه‌کردن باقی نمی‌گذارد. به گونه‌‌ای امر می‌کند که همه بفهمند. کتابی که وقتی می‌خواهد برای احكامش دلیل بیاورد به خوبی حرف می‌زند. همان کتابی که مفصّل استدلال می‌کند و پی در پی توضیح می‌دهد. بدانید! «بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً» (بد جانشینی برای حکومت بر ظالمان انتخاب کردید) خیال کردید از ترس به فتنه نیافتادن امت پیامبر به غصب این جایگاه دست زدید؟! بدانید که همین الآن در درّۀ عمیق فتنه سقوط کرده‌اید «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ» (و جهنم این‌قبیل کافران را در آتش خود محاصره می‌کند) «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» (هرکه دنبال دینِ دیگری به‌جز اسلام باشد، آن دین هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و در آخرت هم سرمایۀ عمرش را باخته است.) @mTatbiqy
بخش سیزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم لم تلبثوا أخذها الا أن تسكن فورتها تشربون حسوا فی ارتغاء و نصبر منكم على مثل حذّ المُدى و سحیق الطریق ثم ألآن تزعمون أن لا إرث أبی لی {أ فحكم الجاهلیة یبغون و من أحسن من الله حكما لقوم یوقنون} اُغلَب إرثیَه بالله یا أبابكر ترث أباك و لا أرِثَ أبی؟ لقد قلت{شیئا فریا}. شما حتی صبر نکردید که شتر خلافت رام شود و تسلیمتان گردد و به بهانه گرفتن کف ـ از روى شیر ـ آن را به کلى تا ته سر کشیدید. ما هم چاره‌اى جز صبر کردن ندیدیم، مثل کسى شده‌ایم که خنجر بر گلوى او و نوک نیزه بر قلب او گذاشته شده است! عجیب این که شما الآن خیال می‌کنید که من ارثی از پدرم نمی‌برم! «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» (نکند دنبال قوانین دوران جاهلیت‌اید؟! برای گروهی که دنبال یقین‌اند، چه حکمی بهتر از حکم خداست؟!) آیا باید ارث من به زور گرفته شود؟ اى ابوبکر! به من پاسخ ده! تو می‌توانی از پدرت ارث ببرى ولی من نمی‌توانم؟ عجب حرف عجیب و غریبی می‌زنی! @mTatbiqy
بخش چهاردهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق أ فعلى عَمدٍ تركتم كتاب الله تعالی و نبذتموه وراء ظهوركم إذ یقول الله عزّوجلّ {و ورث سلیمان داود} مع ما اقتصّ خبر یحیى بن زكریا اذ قال {فهب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب} و قال عزّوجلّ {و اولوا الأرحام بعضهم اولى ببعض فی كتاب الله} و قال تعالی {یوصیكم الله فی أولادكم للذكر مثل حظ الأنثیین} و زعمتم أن لا حُظوَةَ و لا ارث لی من أبی فخصّكم الله [بآیة] أخرج محمدا منها؟ أم تقولون ان أهل ملّتین لا یتوارثان؟ أ وَ لستُ و أبی صلّى الله علیه من أهل ملّة واحدة؟ آیا عمداً کتاب خدا را رها کرده و پشتِ سر انداخته‌اید؟! چون قرآن مى‌فرماید: «وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» (سلیمان وارث داوود شد) و در داستان یحیى بن زکریا مى‌گوید: «فَهَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُني‏ وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ» (خداوندا! تو خودت فرزند لایقی به من ببخش که از من و همسرم ارث ببرد) و نیز بیان می‌کند: «أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‏ بِبَعْضٍ في‏ كِتابِ اللَّهِ» (البته طبق کتاب خدا، فامیل و خویشاوندان در ارث‌بردن از همدیگر، مقدّم‌اند بر دیگران.) و مى‌فرماید: «يُوصيكُمُ اللَّهُ في‏ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» (دربارۀ چگونگی ارث‌بردن بچه‌هایتان، خدا این‌طور به شما سفارش می‌کند: سهم پسر به‌اندازۀ سهم دو دختر است.) شما خیال کرده‌اید که من هیچ بهره و ارثى از پدرم ندارم؟ یا می‌گویید خداوند آیه‌اى مخصوص شما نازل کرده است که پدرم را از آن خارج ساخته است؟! یا مى‌گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمى‌برند؛ و من با پدرم یک مذهب مشترک نداریم؟! @mTatbiqy
بخش پانزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق جرأة منكم و قطیعة الرحم و نكث العهد. فدونكها مخطومة مرحولة مزمومة تَلقاك یوم حشرك غدا فنعم الحَكَم الله و نعم الزعیم محمّد و الموعد القیامة و هناك تستوی الأقدام و یندم الظالمون و فی الساعة ما تؤفكون و {لكلّ نبأ مستقرّ و سوف تعلمون}. این رفتارهای شما عهدشکنی شما با پیامبر است (که با او عهد بسته بودید با نزدیکانش به خوبی رفتار کنید) حالا این تو و این شتر خلافت، شترى مهارزده و آماده به حرکت، آن را بگیر و حرکت کن؛ ولی بدان که [عمل تو] با تو در روز قیامت ملاقات‌ خواهد کرد. و چه خوب داوری است خدا! و چه خوب رهبری است پیامبر! و چه خوب محل قراری است قیامت! در قیامت، همۀ قدم‌ها محکم برداشته نمی‌شوند، در قیامت، ظالمان پشیمان می‌شوند. و در آن ساعت، به دنیا بازگردانده نمی‌شوید تا عمل‌تان را صحیح کنید. و «لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُون‏» (هر خبری به‌وقتش اتفاق می‌افتد و بالاخره خواهید فهمید.) @mTatbiqy
بخش شانزدهم خطبه فدکیه در نسخه خطیِ در حال تحقیق ثم قامت صلوات الله علیها حتى أتت القبر قبر أبیها فأكبّت علیه و طفقت تبكی و تقول: «قد كان بعدك أنباء و هنبثة / لو كنت شاهدها لم یكثر الخطب - إنّا فقدناك فقد الأرض وابلها / و ارتدّ صحبك فاشهدهم و لا تعب - تجهمتنا طغام و استخفّ بنا / إذ غبت عنّا فکلّ الحق قد غصبوا – و کل قوم لهم قربا و منزلة / دون الاله من الاذنین مقترب - ابدی رجال لنا فحوی صدورهم / منهم غضابا و حالت دونک الکتب» سپس از جای خود بلند شد و حرکت کرد تا به قبر پدرش رسید. خود را به روی قبر انداخت و به سختی گریه کرد و این اشعار را خواند: «قد كان بعدك أنباء و هنبثة / لو كنت شاهدها لم یكثر الخطب - إنّا فقدناك فقد الأرض وابلها / و ارتدّ صحبك فاشهدهم و لا تعب - تجهمتنا طغام و استخفّ بنا / إذ غبت عنّا فکلّ الحق قد غصبوا – و کل قوم لهم قربا و منزلة / دون الاله من الادنین مقترب - ابدی رجال لنا فحوی صدورهم / منهم غضابا و حالت دونک الکتب [/الترب]» (قصه‌ها بود پس از مرگ تو و همهمه‌ها / گر تو بودى ز كجا اين همه مشكل می‌شد / ما تو از دست بداديم و زمينى بى‌نم / شده و قوم تو مُرتَد و حضور تو كنون لازم شد / جمعی از مردم به ما بداخلاقی کردند و مقام را کوچک و سبک شمردند / چون تو امروز از ما غایب شدی حق ما را به زور از ما گرفتند / هر خانواده‌ای که نزد خدا مقام و جایگاه مخصوصی داشت، نزد بیگانگان احترام داشت، غیر از ما / مردانی از امت تو اسراری که در سینه‌هایشان [مبنی بر بغض و کینۀ ما] بود را آشکار کردند / بلافاصله پس از اینکه خاک قبر، بین تو و ما فاصله انداخت). @mTatbiqy