محسن قنبریان
⭕️ وقتی امیر المومنین قنبر را تازیانه زد! • آزادی را در عدالت لحاظ کنید! • فرمان ۸ ماده ای امام خمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جناب آقای اژه ای باید با منِ منبری متفاوت باشد!
• رئیس قوه قضائیه هرهفته حرفها و دستورات خوبی می دهد انگار نهج البلاغه می خواند! "به هر متهمی دستبند نزنید"! "وقت دستگیری خانواده را..."!
❗️اما تقریبا هربار هم اتفاقاتی می افتد!
خانمی را دستگیر می کنند انگار گونی بر می دارند! همه هیکل پیدا میشود!
تکذیب هم نمیشود! می گویند پیگیری میشود!
• قنبر را بخوابان و شلاقش بزن(۱). باید این پیگیری را هم مردم ببینند! نه دادگاهش علنی است نه اجرای حکم دیده میشود!
• انتظار از آقای اژه ای این است که با یک منبری متفاوت باشد!
* گفتگوی کامل را اینجا ببینید: https://www.aparat.com/v/VJfsy
........................
۱. اشاره به روایتی که قنبر از خشم و غلظت، سه تازیانه بیشتر بر مجرم زد و امیرالمومنین(ع) او را خواباند و سه تازیانه اش زد(الکافی ج۷ص۲۶۰)
🔗 مطلب مرتبط: https://eitaa.com/m_ghanbarian/3062
حجت الاسلام قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
• تولیت آستان قدس در اولین پیش نشست دومین همایش بین المللی امام رضا(ع) فرموده اند:"اگر مناظرات فکری نباشد جای آن را منازعات خطرناکی خواهد گرفت که اصل دین، معنویت و خداپرستی را از بین می برد؛ حضرات معصومین با مناظرات خود به ما تحمل پذیری، سعه صدر، دفاع از دین و فضیلت های انسانی را آموختند. هرکجا که ما باب گفتگو و مناظرات علمی و تضارب آراء و افکار را مسدود کردیم، سلاح و اسلحه به میدان آمد. اگر سیره ائمه اطهار(ع) در مناظرات و گفتگوها را ادامه می دادیم، وهابیت و داعش به وجود نمی آمد!"
✏️ انصافاً نکته درست و به جایی است.
حتی شاید این جمله که: داعش و وهابیت بخاطر قطع گفتگو و مناظره بوجود آمده مبالغه آمیز هم باشد؛ اما اصل توجه به اثر گفتگو و مناظرات در کاهش منازعات بسیار سخن متین و استواری است.
❗️ اما چرا آستان قدس خود در اینباره پیش قدم نیست؟! سیره مناظرات و احتجاجات امام رضا(ع) با مخالفین اولویت تکرار و استمرار دارد یا افزودن بر ایوان های طلا و گل فرش ها و؟! چرا این نو به نو و آن بی فروغ است؟!
• تولیت محترم دید پای منازعه و کشتن دو روحانی و زخمی کردن روحانی دیگر با آراء مخالف داشتن، به صحن و حرم رضوی هم کشید! آن جوان به جرم قتل نفس اعدام شود یا اولیای دم رضایت دهند، مساله تمام نیست؛ زیرپوست مشهد و ایران آراء مخالف باهم بسیاری هست که استعداد منازعه و خدای نکرده کار مسلحانه دارد.
اقلا مناظرات آزاد دینی از حرم امام رضا(ع) -که خود اسوه کامل آن است- شروع شود تا چهره مشهد به شهر گفتگو و بحث و مناظره جای تکفیر و تفسیق و تندی تغییر کند!
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۲۰
#مشهد #گفتگو
☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جنگ فقر و غنا یعنی چه؟!
امام بعد از پذیرش قطعنامه تازه بر جنگ دائمی فقر و غنا تاکید کرد! این چه جنگی است؟!
• جنگ فقر و غنا به این معنا نیست که مثلا اگر کسی ثروتمند است، اسید بپاشیم روی ماشینش یا برج او را خراب کنیم، نه، باید تبعیض را از بین برد. یعنی آن عامل فقر و غنا ساز باید از بین برود.
• در سطح جهان آن کلونی حاکم و کانون سرمایه داری!
* توصیه میشود در اینباره حتما "الهیات جنگ دائمی فقر و غنا" را ببینید
https://eitaa.com/m_ghanbarian/2429
حجت الاسلام قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
۳-شرح عهدنامه مالک اشتر.mp3
15.97M
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳ / جلسه سوم
• موقعیت این فراز ؛ موقعیت اکتشافی و اثباتی
▫️نکات این فراز
1⃣ مردم دلالت گر بر عدل و جور حکومت اند
2⃣ تنها دلالت گر مردمند!
• اشتباهات مردم چه؟
• شرح این فراز از رهبر انقلاب
• استفاده امام خمینی از این قاعده علیه سلطنت پهلوی: افکار عمومی قانون است!
3⃣ این نظر عمومی مردم، زبان الهی است
4⃣ ذخیره عمل صالح نه کار نمایشی
#آیین_حکمرانی
#شرح_عهدنامه_مالک_اشتر
حجت الاسلام محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
📚درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سوم
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
✔️فراز دوم نامه (ثم اعلم یا مالک...فیما احبت او کرهت)/ افکار عمومی!
▫️ موقعیت این فراز بین فرازهای قبل و بعد:
این فراز بعد از فراز اول (که مربوط به سیاست نفس بود) و قبل از فراز سوم (که اخلاق رهبری) است قرار دارد و مشحون به جملاتی در سیاست نفس (مثل: فاَملک هواک...) هم هست.
• ترجمه فراز: "آگاه باش ای مالک که تو را به شهرهایی فرستادم که پیش از تو حاکمانی در آن به عدالت و ستم فرمانروایی کردند، و مردم در کارهایت می نگرند(وَ اَنَّ الناسَ یَنظُرونَ من اُمورک)همان گونه که تو خود در کارهای حاکمانِ پیش از خود می نگریسته ای، و آنچه تو در حق آنان می گفتی درباره تو خواهند گفت. صالحان را فقط از آنچه خداوند درباره ایشان بر زبان مردم جاری می کند می توان شناخت (اِنَّما یُستَدَلُّ عَلی الصَالِحینَ بِمَا یُجرِیَ اللهُ لَهُم عَلی اَلسُنِ عبادِه) پس باید دوست داشتنی ترین اندوخته ها در نزد تو عمل صالح باشد. بنابراین زمام هوا و هوست را به دست بگیر و بر نفس خود در آنچه برای تو حلال نیست، بخل بورز، که بخل ورزیدن بر خود همان انصاف دادن از خود است در آنچه دوست دارد یا نمی پسندد".
❓بین فرازهای سیاست نفس و اخلاق رهبری، یکبار سخن از نظارت مردم و زبان الهی بودن آنها در قضاوتشان درباره حکمران چه موقعیتی دارد؟!
❗️موقعیت اثباتی و اکتشافی!
آن سجایا در سیاست نفس و خُلق حاکم "یک چیدمان و یک ثبوت" است، قضاوت همگانی درباره عادل یا جائر بودن حاکم، "یک کاشفیت از آن خصائص" و "یک طریق اثباتی برای آن ثبوت" هست؛ که حکیم مطلق(امیرالمومنین) در جای مناسب از این #منشور_حکمرانی تعبیه کرده است.
▫️ ۴نکته مهم حکمرانی در این فراز:
1⃣ مردم دلالت گر بر عدل و جور حکومت اند.
• اصل و ریشه ی فروعات حکمرانی دست آخر به عدل یا جور می رسد.
به تعبیر دیگر قضیه بدیهی در مسائل عقل عملی، "حُسن عدالت و قُبح ظلم" است.
لذا حضرت امیر(ع) دولت های سابق را به وصف عدل و جور توصیف کرد نه کارآمد و غیر کارآمد، مردم دار یا خشن و... چون بازگشت اینها هم به عدل و جور است (مثلا کارآمدی برای امور مردم یا دستگاه سلطنت؟ اولی عدالت و دومی جور است)
• این عدالت و جور، فطری بشر است. از "آراء محموده"، "تطابق علیه آراء العقلاء" است. از اینرو مردم خوب آنرا می شناسند؛ مجموع سیاستها و احکام و اجرای دولتی به عدالت انجامید یا جور و تبعیض؟ چیز پنهانی بر مردم نیست.
• در غرر الحکم فرمود: "دلهای رعیت خزینه های حاکمان است پس هرچه از عدالت و جور در آن ودیعه بگذارند را خواهند یافت"(شرح ابن ابی الحدید ج۱۱ص۹۴)
⬅️ پس مردم دلالت گران بر حاکمان در عدالت و جور اند.
2⃣ تنها دلالت گر مردمند!
با وجودی که می دانیم راه دیگری مثل وحی و بیان معصوم هم برای قضاوتِ عدالت و جور حاکم هست اما حضرت امیر(ع) با حصر(اِنَّما) تنها استدلال گر و دلالت گر بر صالحان را مردم می شمارد.
چون این راه عمومی و همیشه در دسترس است (و اصلا بیانات دیگر هم ارشادی است به همین حکم وجدانی مردم)
⚠️ ممکن است برخی از ملزومات و فروعات عدالت، نظری و اختلافی باشد. همه بدیهی نیست(مثلا برای عادلانه بودن ارث و دیه در زن و مرد باید استدلال کرد) لذا عامه مردم نمی توانند نظر تعیینی دهند؛ برخی سیاستها و قوانین حکومت اینگونه اند!
❗️این نکته درستی است اما فروعات و تصمیمات منسجم است و سرجمع آثاری بار می آورد، قضاوت مردم در آنجا اشتباه نیست.
🔅 بیان آیت الله خامنه ای درباره این فراز:
ایشان این فراز(انما یستدل علی الصالحین...) را با قید یاد شده معنا می کنند: "مردم در قضاوت های جمع بندی شده خودشان، یک قضاوتی درباره کسی یا کسانی دارند. این قضاوت افکار عمومیِ مردم نشان دهنده واقعیت است. نه اینکه مردم در همه جا اشتباه نمی کنند، چرا، اشتباهاتی هم ممکن است پیش بیاید اما آنچه در مجموع به صورت جمع بندی باقی می ماند، قضاوت درستی است بیان امیر المومنین این است. چون بالاخره ماچند روزی هستیم، سرو صدایی می کنیم، کاری می کنیم، چیزی می گوییم، می رویم. در همان لحظه ممکن است امکان قضاوت کافی نباشد اما بعد که مردم درباره ما فکر کردند، رفتند کارهای مارا دیدند، اثر کارهای ما را دیدند، نتایجش را ملاحظه کردند آنوقت به قضاوتی می رسند آن قضاوت، قضاوت درستی است فرمایش امیرالمومنین این است"(۹۴/۴/۲۳).
- گاهی سیاستها نمونه مشابه دارد که وضع قبلی روشن شده، مردم در این سیاست قضاوت روشن و درست دارند!
☑️ @m_ghanbarian
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سوم
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
❓آیا این قاعده فقط برای قضاوت های تاریخ گذشته و تاریخی است؟ یا نمونه های جاری هم طبق این قاعده قابل ارزش گذاری به عدل و جور است؟!
❗️ امام خمینی از این قاعده برای حکم به جائر بودن حکومت مستقرِ پهلوی استفاده کرد در پاسخ به خبرنگار تلویزیون فرانسه در ۳بهمن۵۷ فرمود: "برای تغییر رژیم، فشار افکار عمومی به معنی قانون است؛ ما به استناد همین قانون قدرت را دست می گیریم و حکومت را مستقر می کنیم/ فشار افکار عمومی، قانون است در آن وقت که در ایران رژیم سلطنتی بود، به خیال آنها سلطنت با نظر مردم به وجود آمده بود در حالیکه از اول چنین نبود. اکنون آرای عمومی، شاه را خلع کرده است. ما به استناد همان فشار افکار عمومی که قانون واقعا همان است باید قدرت را به دست بگیریم و حکومت را مستقر کنیم"(صحیفه امام ج۵ص۵۲۳) [کامل رااینجا بخوانید:
https://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh-imam-khomeini/vol/5/page/523 ]
3⃣ این نظر عمومی، زبان الهی است!
نکته لطیف تر آنکه حضرت درک همگانی عدل و ظلم و دلالتگری بر صلاحیت دارها را "زبان الهی" معرفی می کند(بِما یَجریَ اللهُ لهم علی اَلسُنِ عباده).
با آنچه در نکته اول گذشت معلوم می شود این مکانیزم فطری، سخنگوی خداوند است نه اینکه الزاما وحی و الهامی جداگانه به مردم در کار باشد.
4⃣ ذخیره عمل صالح نه کار نمایشی!
نکته لطیف دیگر اینکه بلافاصله بعد از قاعده(انما یُستدل...) می فرماید: "پس باید دوست داشتنی اندوخته ها در نزد تو عمل صالح باشد".
- فاء تفریع در "فلیَکُن" مفید این است که وقتی افکار عمومی، قضاوت جمع بندی شده اش درباره حاکم، واقعیت است؛ پس باید چیزی در قلوب رعیت ذخیره کنی! (چنانچه در غرر الحکم فرمود).
❓ این ذخیره چه باشد؟!
❗️میفرماید: عمل صالح (فَلیَکُن احبُّ الذخائِرِ الیک ذخیرهَ العملِ الصالح)!
- چرا نفرمود: رضایت رعیت، پسند آنها، خوشایند آنها؟! فرمود عمل صالح!
• عمل صالح دو رکن دارد:
۱. حُسن فعلی: یعنی پیکره عمل نیکو باشد. که اعمال نیکو دست آخر ذیل "حُسن عدالت" جمع می شوند.
۲. حسن فاعلی: یعنی نیت فاعل هم زیبا باشد. که با قصد قربت و جلب رضای الهی چنین می شود.
- لطیفه این فقره این است که با عمل صالح (عادلانه به قصد رضایت خداوند) بهترین ذخیره را برای خود درست می کنی. هم نزد خداوند هم در قلب رعیت.
یعنی ریاکاری و #کار_نمایشی لازم نیست. با عمل صالح، مردم هم درباره ات قضاوت خوب خواهند داشت.
• این معیار(معیار عمل صالح برای ذخیره) هم جامع افراد است و هم مانع اغیار:
- مثلا زهد حاکم، فضیلتش به اختفاء و پنهان بودن است. لازم نیست رسانه ای کند. همان زهد مخفی عمل صالح ذخیره شده است و قضاوت مردم را هم نیکو می کند.
- توبیخ یک کارگزار متعدی(مثل منذر بن ابی جارود یا عثمان بن حنیف و...) باید علنی باشد. علنی بودنش عمل صالح حاکم است، لازم نیست مخفی کند و...
▫️ برای جلسه آتی!
❓ یک سئوال: آیا این قاعده (صحت قضاوت جمع بندی شده افکار عمومی) فقط پسینی است یعنی بعد از گذشتن دوره ای از حاکم بودن و کارگزاری است؟! یا قاعده می تواند پیشینی هم باشد؟! یعنی برای انتخاب یک کارگزار هم تشخیص مردم بهترین طریق کشف صلاحیت است؟!
❗️ یک اشکال: در روایات مذمت شهرها و مردم آن دیار هم کم نیست(نکوهش اهل بصره، شام، کوفه، مدینه، مکه و...) آیا اینها نقض این قاعده نیست؟! یعنی طبق این قاعده العیاذ بالله می شود قضاوت مردم شام در چند دهه درباره امیرالمومنین را واقعیت دانست؟!!
🧐 پاسخ را در جلسه بعد پیگیری کنید!
#آیین_حکمرانی
☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نباید سه گانه: اسلام ناب، آمریکا، اسلام آمریکایی را به دوگانه کاست!
📝 در این بخش گفتگو با برنامه گرا به خط روشنی بین مصلحان انقلاب اسلامی پرداختم که غیر از دشمن خارجی و اسلام ناب، یک اسلام تقلبی و غیر اصیل هم می شمردند. امام آنرا "اسلام آمریکایی" نامید(۱۱فروردین۶۷).
• این سالها فقط سازشکاران در جناح های سیاسی + تشیع انگلیسی در جریان های مذهبی، مصداق اسلام آمریکایی خوانده میشوند. فقط رهبر انقلاب اسلام منهای مردم سالاری درون کشور و حوزه ها را هم متهم میکند(۱)!
• امام اینها را اسلام آمریکایی می خواند: اسلام مرفهین بی درد، اسلام فرصت طلبان(صحیفه امام ج۲۱ص۱۱) / اسلام اشرافیت، اسلام مقدس نماهای حوزه های علمیه و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها(همان ص۸۰)/ اسلام سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام، اسلام رفاه و تجمل(همان ص۱۴۵)
• در "اقتصاد" کمتر از "سیاست" خط اسلام آمریکایی متهم است! اسلامِ حاکمیت سرمایه و تقدم سرمایه داران بر پابرهنه ها را کمتر کسی جرأت می کند اسلام آمریکایی بخواند! چون دهها روحانی و دانشگاهی موجه و حزب اللهی یا اصل مساله را انکار و یا برایش تئوری اقتصادی می سازند! به آدمهایش کار نداریم مهم آن خط است.
• هنوز به روز ترین حرفها، همان حرفهای امام است!
............................................
۱. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47991
* نامه مورد اشاره در ویدئو:
http://emam.com/posts/view/4365
حجت الاسلام قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
📍 عدالتِ برجام!
بر اساس گزارش دفتر امور اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه ۲۹مهر۹۹:
در مدت اجرای برجام بیشترین نفعش به خانوارهای ثروتمند رسید و با خروج آمریکا و بازگشت تحریم ها(از اردیبهشت۹۷) بیشترین فشار تحریمی اش به خانوارهای فقیر برگشت!(۱)
محاسبات دیگر هم همین را تایید می کند:
درآمد سرانه واقعی خانوار طی دهه۹۰ کاهش ۳۴درصدی داشت/ اما همزمان ضریب جینی (شکاف فقر و غنی) روند افزایشی داشت و به واحد۴۰ رسید!
یعنی اجرای برجام هم الزاماً درمان فقر و تبعیض نیست؛ نحوه حکمرانی و مدیریت منابع و فرصت ها تا به نفع محرومان متحول نشود، در بر همین پاشنه می چرخد چه با برجام چه بی برجام!
#برجام
#عدالت
............................
۱.
https://mehrnews.com/xSXsv
و هم ببینید:
https://b2n.ir/z62086
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۲۴
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
📒 درسنامه کارگاه آموزشی "اسلامی که انقلاب کرد" (اسلام به قرائت امام خمینی) 🔺 حوزه دانش • گستردگی آم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اسلام به قرائت امام خمینی!
برشی از گفتگوی حجت الاسلام قنبریان با برنامه گرا خبرگزاری دانشجو/ ۷خرداد۱۴۰۱
❓ اسلامِ خمینی چه تمایزاتی با سایر خوانش ها داشت که توانست انقلاب اسلامی کند؟!
1⃣ در حوزه دانش: جامعیت اسلام و علوم اسلامی و عینیت آموزه ها با توحید
• جداشدن از تکفیر و نؤمن ببعض نکفر ببعض
2⃣ در حوزه بینش: امتدادگیری اجتماعی از آن دانش ناب در اساسی ترین مسائل بشر معاصر (آزادی، عدالت، مردم سالاری و...)
• جدا شدن از تحجر و تجددهای غیر اصیل
3⃣ در حوزه گرایش: تحقق بخشی به آن آرمانها با قیام لله و انقلاب مردمی
• بی نظیری امام در این خصوص!
* این چند دقیقه در واقع فهرستی از مباحثی است که در آستانه رحلت امام در ده جلسه کارگاهی بنام: "اسلامی که انقلاب کرد" ارائه شد
- درسنامه آنرا اینجا ببینید: https://eitaa.com/m_ghanbarian/3096
- صوت جلسات را با #اسلامی_که_انقلاب_کرد در کانال بیابید
☑️ @m_ghanbarian
💵 پول خصوصی؛ از هایک تا تتلو! 1⃣
ایده های نئولیبرالیسم درباره پول:
۱. خصوصی کردن بانکها.
۲. استقلال بانک مرکزی از دولت(رئیس بانک مرکزی منتخب بانکهای خصوصی).
۳. استقلال پول از دولت ها(پول خصوصی).
دو مرحله اول توسط نئولیبرالها حتی در کشورهای مخالف لیبرالیسم هم انجام شد.
مرحله سوم، آرزوی هایک تئوری پرداز نئولیبرال بود که "رمز ارزها" دارد آنرا محقق می کند.
- بانک خصوصی، حق حاکمیتیِ خلق پول می یابد.
- استقلال بانک مرکزی از دولت و برآمدن از بانکهای خصوصی، ابزارهای کنترل نقدینگی و کنترل خلق پول را دست خود بانکهای خصوصی می دهد!
- پول خصوصی، سلطنت ثروت را تکمیل و پس از رقابت پولها باهم، "بازار" را جای حاکمیت (بالاتر از دولت) می نهد!
#تتلو
#تتل_کوین
#رمز_ارز
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
💵 پول خصوصی؛ از هایک تا تتلو! 1⃣ ایده های نئولیبرالیسم درباره پول: ۱. خصوصی کردن بانکها. ۲. استقلال
💵 پول خصوصی ؛ از هایک تا تتلو! 2⃣
در هر مرحله از ایده نئولیبرال، "دولت-ملت" تضعیف تر و "بازار" جای آن می نشیند:
- بانک خصوصی، حلقه اول همه اقتصاد کشور می شود و جای دولت تصمیم می گیرد در چه جهت و بخشی پیش رود!
- استقلال بانک مرکزی از دولت، مردمسالاری را نقض می کند! "پول" جای "حق" و "قدرت خرید سهام" جای "حق رای شهروندی" می نشیند. بانک های خصوصی (محرک اول اقتصادها) خود بر خود نظارت می کنند و دیگر پاسخگوی دولتها و ملتها نیستند!
- پول خصوصی، حاکمیت بازار را تکمیل می کند. بانک مرکزی ذیل حاکمیتی قرار داشت که دیگر پول خصوصی آن حاکمیت را هم رد می کند. دنبال جهانی شدن و اضمحلال کامل دولت-ملتهاست.
تتلو هم به این قافله پیوسته تا بتواند "قدرت لایک" را به ثروت و حاکمیت پول تبدیل کند!
"تتل کوین" یک پروژه کلاهبردارانه است یا یک توکن پشتوانه دار جدید؟!
#تتلو
#تتل_کوین
#رمز_ارز
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
📚 درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳ / جلسه سوم • موقعیت این فراز ؛ موقعیت اکتشافی و اثباتی ▫️نکات ا
۴-شرح عهدنامه مالک اشتر.mp3
30.47M
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳ / جلسه چهارم
• یادآوری قاعده زرین حکمرانی: قضاوت جمع بندی شده افکار عمومی، واقعیت است
▫️یک اشکال و شبهه!
⚠️ پس قضاوت چند دهه شامیان درباره امیرالمومنین العیاذ بالله واقعیت است؟!
• روایاتی در مذمت اهالی برخی شهرها، نقض این قاعده!
▫️جواب اشکال
• تفاوت و تفاضل جهان های اجتماعی جوامع هم معقول است هم منقول
- تقریر آن در علوم اجتماعی
- در روایات
⬅️ مذمت شهرها ذیل این قاعده است نه نقض آن قاعده حکمرانی!
• باید موضوع قاعده، منعقد شود:نظر مشافهتا مردم و تطابق آراء عقلاء
- قضاوت شامیان ،ساخت کانون اموی بود نه قضاوت مباشر و تک به تک مردم.
▫️یک سئوال
❓این قاعده، ارزش پیشینی هم دارد؟! برای ساخت دولت نه قضاوت علیه حکومت های سابق!
• جمله قاعده، عطف عام یا مطلق پس از خاص و مقید است و مفید اطلاق است.
• در نحوه انتصاب کارگزاران حضرت همین قاعده را لحاظ کرده و دو دسته دستور به مالک داده است...
#آیین_حکمرانی
#شرح_عهدنامه_مالک_اشتر
حجت الاسلام محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
📚درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه سوم حجت الاسلام محسن قنبریان #بخش_اول ✔️فراز دوم نامه (ثم
📚درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه چهارم
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_اول
✔️فراز دوم نامه (ثم اعلم یا مالک...فیما احبت او کرهت)/ آراء عمومی!
▫️یادآوری جلسه قبل!
• در آیین حکمرانی به یک قاعده پسینی برای عدل و جور حکومتها و دولتها رسیدیم: "قضاوت جمع بندی شده افکار عمومی مردم نشان دهنده واقعیت است"!
• امام خمینی همین افکار عمومی را "قانون" برای نامشروع بودن پهلوی و قانونی بودن اقدام خود گرفت(ر.ک: صحیفه امام ج۵ص۵۲۳)
• پیرامون این قاعده(انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده) یک اشکال و یک سؤال باقی ماند!
▫️ اشکال!
⚠️ آیا قضاوت افکار عمومی شامیان و توابعشان در چند دهه درباره امیرالمومنین(ع) هم العیاذبالله واقعیت است؟! یا قاعده نقض شده و در واقع بیانی برای شهر و مورد خاص است نه قاعده همه گیر؟!
• بطور کلی تر در روایات شیعی از مذمت شهرها و اهل آنها متعدد داریم(مثل موثقه ابابصیر درباره اهل مکه و اهل مدینه/ موثقه ابوبکر حضرمی درباره اهل شام و...) بر این اساس باید نقض مکرر قاعده را داشته باشیم! که دیگر قاعده نخواهد بود!
▫️جواب اشکال!
1⃣ وقتی می گوییم مردم سخنگوی خداوند در عدل و جور حاکمان هستند، بدین معنا نیست که همه شهرها و جوامع در همه زمانها مثل هم اند!
• جهان اجتماعی هر مردمی، برآیند "ادراکات عمومی" و "امیال عمومی" آنهاست. سویِ ادراکات مردمی و به اشتراک گذاشتن دریافت هایشان می تواند متفاوت از جامعه دیگری باشد؛ منفی بینی یا مثبت بینی یک جامعه میتواند ضریب متفاوت داشته باشد. در گام بعد، "آستانه تحریک و میل عمومی" جوامع هم مثل هم نیست. جامعه ای ممکن است درباره مساله ای زود واکنش نشان دهد و جامعه ای نه!
- مثلا ملتی می تواند ذلت پذیرتر و ملتی عزیز تر باشد. ملتی که آمریکا، حاکم مستبدش را بردارد با ملتی که خودش چنین کند متفاوت است.
- ملتها در اینباره رشد و نقصان می یابند و معلمان و مصلحان اثر می کنند. الان اعتراض به تبعیض در ایران از سالهای انقلاب بیشتر است؛ چون در تعالیم امام خمینی رشد کرده است.
- تحقیقات توماس موریاریتی برای تعیین "میزان مقاومت جرات مندانه" در جامعه آمریکا مثالی دیگر از تفاوت جوامع است. او نتیجه گرفت: "ما ملتی از قربانیان مشتاقیم"!
• در روایات هم به این حقیقت تصریح هست. اهل سنت در صحاح خود از ابوهریره و شیعیان از امام صادق(ع) این حدیث رسول الله را آورده اند که: "الناس معادنُ کمعادنِ الذهب و الفضه..."(الکافی ج۸ص۱۷۷) مردم، معادنی هستند مثل معادن طلا و نقره!
یعنی استعداد ها و خصائص و هم خوی های اکتسابی متفاوتی دارند.
این موجب میشود نظام های ارزشی متفاوتی بپذیرند و درجه بندی ارزش شوند، بعضی مذموم و بعضی ممدوح شوند. مذمت اهل مکه و مدینه از این قبیل است.
⬅️ اما این تفاضل ها موجب نمی شود قضاوت نهایی شان درباره عدل و جور حاکمانشان غلط باشد. در این درک فطری (عدالت و ظلم) همه مشترکند.
- اگر غیر از این باشد احتجاج با جوامع و اهالی دیگر ممتنع میشود!(دقت کنید)
2⃣ این قضاوت مردم باید "مشافهتاً" و به گونه "تطابق آراء عقلاء" باشد، تا موضوع این قاعده شود.
• ۲-۱- فرمود: "اَنَّ الناسَ یَنظُرونَ مِن اُمورک" ~ "یقولون فیک"؛ یعنی نظاره مردم ،قضاوت نزدیک و مباشرشان درباره حاکم خودشان،(نه الزاما درباره دشمنشان یا آنکس که دشمن پنداشته اند) مطابق با واقع است.
⬅️ قضاوت شامیان درباره امیرالمومنین(ع) چنین نبود!
• ۲.۲- عرض شد "حسن عدل" و "قبح ظلم" از آراء محموده است و "تطابق آراء عقلا" (از حیث عقلاء نه بخاطر ایمان و کفرشان) دارد. جمع بندی نظر مردم و رعایا نه باید با واسطه کانون شایعه و توطئه ای باشد. هریک در مواجهه خود به عدل یا ظلم حاکم حکم کرده باشد.
- از باب تشبیه چیزی مثل آنچه در تواتر مطرح است اینجا هم هست. تبانی بر کذب و همه تحت تاثیر یک توطئه یا کانون شایعه نباشند.
⬅️ هزاران صفحه تاریخ موجود است که ذهنیت عمومی را امویان با جعل حدیث، زر و زور، تحریف و توطئه، علیه امیرالمومنین تغییر دادند. علیِ نادیده را برای شامیان، بی نماز هم کردند!
⬅️ پس در اینگونه موارد که مثال نقض قاعده شمرده شده، اصلا موضوع قاعده موجود نشده است. قضاوت، نزدیک مردم درباره حاکم خودشان آنهم بدون تبانی و توطئه نبوده است.
یا در تفاوت و تفاضل نظام ارزشی اهالی شهرها مختلف است که ذیل اصل الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه است نه نقض قضاوت جمع بندی شان از بدیهیات نظام ارزشی(حُسن عدل و قبح ظلم)!
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
📚درسهایی از نهج البلاغه شرح نامه۵۳/ جلسه سوم حجت الاسلام محسن قنبریان #بخش_اول ✔️فراز دوم نامه (ثم
📚 درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه چهارم
حجت الاسلام محسن قنبریان
#بخش_دوم
▫️ سؤال!
❓تا اینجا از قاعده، خوانشی پسینی شد: حکومتی که مستقر است یا تمام شده، قضاوت مردمش در عدل و جورش درست است.
حالا سئوال این است: این قاعده به شکل پیشینی هم درست است؟! یعنی برای تشکیل دولت و انتخاب حاکمان و کارگزاران هم به کار می آید؟!
اگر پاسخ مثبت شود، "میزان رای ملت است" تبیین خاصی می یابد!
▫️ پاسخ به سؤال!
آری، قاعده پیشینی هم هست. به دو دلیل:
1⃣ جمله" انما یُستدل..."، نسبت به زمانها و احوال، اطلاق دارد. مختص دولت مستقر و گذشته نیست!
• جمله قبل آن: "ان الناس ینظرون من امورک...و یقولون فیک"
- نه "قید" است و نه "مخصص". چون مثبتات قید و مخصص واقع نمی شوند.
- چیزی هم برای "انصراف" در جمله نیست.
- بلکه به لحاظ بلاغتی ذکر عام یا مطلق بعد از خاص و مقید است. چنین عطفی مفید تعمیم و اطلاق است.
⬅️ پس جمله دلالت بر اطلاق دارد و مختص دولت مستقر نیست برای تشکیل دولت و حکومت پیشرو هم هست.
2⃣ از این روشن تر اینکه: در خود این نامه برای انتصاب و انتخاب کارگزار از همین قاعده پیروی شده است!
در انتصابات حاکم دو دستور روشن وجود دارد:
• ۲.۱- برای انتصاب کارگزاران حتما باید اختبار و امتحان، سنجش و گزینش باشد؛ و آن اختبار هم بیرون از سپهر شخصی حاکم باشد!
- می فرماید به کارگیری کارگزارانت از سر اختبار باشد و از تمایل شخصی یا خود رایی ات نباشد ( ثم انظر فی امور عُمالک فاستعملهم اختباراً و لا تُولِّهم محاباهً و اثرهً)
- نه فقط براساس میل شخصی و خود رایی نباشد بلکه براساس صفات پسندیده حاکم مثل فراست و تیزبینی اش هم نباشد!
(لایکن اختیارک ایاهم علی فراستک...)
یعنی اختبار و سنجش بیرونی و قابل ارزیابی خارجی غیر از خود حاکم باشد!
• ۲.۲- حالا این اختبار بیرونی، کجا و توسط چه کسی باشد؟!
حسن نظر مردم!
- می فرماید: "لکن اختبرهم بما وُلُّوا للصالحین قبلک" : آنها را از طریق حکمرانی شان برای حاکمان صالح قبلی بیازمای!
⬅️ واضح است این برای کارگزارانی است که سابقه مدیریتی داشته اند و علی القاعده مشمول آن قاعده انما یستدل علی الصالحین... میشوند. یعنی قضاوت مردم درباره شان را لحاظ کن.
- درباره آنهایی که سابقه مدیریتی ندارند؛ ادامه همین فراز می فرماید "فاعمد لاَحسنهم کان فی العامه اثراً اعرفهم بالامانه وجهاً": پس برکسانی اعتماد کن که در میان عموم مردم بهترین آثار نیک را گذارده و در امانت داری معروف اند!
⬅️ باز پای اثرگذاری در عموم مردم و معروف به امانت داری پیش آنان مطرح است.
• وقتی در انتصابات چنین است در جایی که حوزه انتخاب مردم است به طریق اولویت ثابت است.
• این ذوق در ابواب متعدد فقه ما ردپا دارد:
- اختلاف درباره دو امام جماعت، مرجح اش پذیرش اکثریت مامومین است(ر.ک: مدارک الاحکام ج۴ص۳۵۸)
- محقق نائینی از مقبوله عمربن حنظله برای مشروعیت اکثریت استفاده می کند.
- امام خمینی در همین باره دارند: "برنامه ما این است که رجوع کنیم به آراء عمومی ، به آرای مردم... قهراً مردم وقتی آزاد هستند، یک نفر صالح را انتخاب می کنند و آرای عمومی نمی شود خطا بکنند. یکوقت یکی می خواهد یک کاری بکند، اشتباه می کند. یکوقت یک مملکت ۳۰ میلیونی؛ نمیشود اشتباه بکند... قهراً اشتباه در ۳۰ میلیون جمعیت نخواهد شد".(صحیفه امام ج۵ص۳۲۲-۳۲۳)
⬅️ نتیجه اینکه صندوق رای یک طریق و مصداق امروزین برای لحاظ این قاعده شریف حکمرانی است. قبلا امکان رجوع اینچنین به رای مردم نبود، جور دیگر نظر مردم را مثل مالک اشترها باید کشف می کردند؛ الان تکامل در مصداق شده، برای همان ارتکاز که در بیان حضرت امیر(ع) آمده است(اصطلاحاً تکامل مصداق است نه توسعه ارتکاز)؛ لذا رهبر انقلاب درباره امام خمینی و انتخابات فرمود: "اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آراء مردم، جزو دین نمی بود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدی به آن نداشت، آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می کرد. این جزو دین است" (۹۳/۳/۱۴در۲۵امین سالگرد رحلت امام)
☑️ @m_ghanbarian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏚 فقر مسکن؛ درد و درمان!
یادداشت حجت الاسلام قنبریان را اینجا بخوانید 👇
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🏡 افراط و تفریط حکمرانی درباره زمین! بررسی مستند دراکوخار/ حجت الاسلام محسن قنبریان/ دانشگاه امام ص
🏚 فقر مسکن؛ درد و درمان!
▫️دو شاخص فقر مسکن:
1⃣ بد مسکنی: عدم دسترسی به: آب سالم، سرویس بهداشتی، فضای کافی، مصالح با دوام، امنیت در تصدی و...
• بد مسکنی در روستاها و مناطق محروم (هرمزگان و سیستان و...) بیشتر است(تصویر۱)
• در فقرا دو برابر غیر فقرا، بد مسکنی هست(تصویر۲)
2⃣ سکونت غیر مقرون به صرفه: وقتی بیش از ۳۰٪ هزینه خانواده برای مسکن باشد!(تا ۲۰٪ از هزینه خانوار، مقرون به صرفه است)
• وضع ایران در مقایسه با کشورهای همکاری و توسعه اقتصادی بسیار بد است! دوبرابر متوسط این کشورها(۱۷/۴۴٪) است. متوسط ایران ۳۳/۳٪ است!(تصویر۳)
• در شهرها و شهرهای بزرگ غیرمقرون به صرفه گی بیشتر است. ۳۶٪ ایرانیان مسکن مقرون به صرفه ندارند! در تهران ۷۹٪ ندارند!(تصویر۴)
• فقرا ۴۱٪ مسکن مقرون به صرفه ندارند که فقرشان را شدیدتر می کند(تصویر ۲) ۱
⬅️ می توان گفت در روستا و مناطقی که مسکن خیلی گران نیست، بد مسکنی موج می زند؛ و در شهرها، گرانی و غیر مقرون به صرفه گی، فقر مسکن ساخته است!
▫️ دین و قانون!
• روایات اسلامی مسکن را "حق همگانی" می شمارد.۲
امام صادق(ع) مستاجری و تغییر دائمی خانه را سختی زندگی خواندند.۳
قانون اساسی نیز در اصل۳۱ آورده: "داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت، برای آنها که نیازمند ترند به خصوص روستائیان و کارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند".
▫️ مشکل در کجاست؟
• سیاست دولتها درباره مسکن اغلب رویکرد "کالای سرمایه ای" بوده تا "کالای مصرفی" و این موجب "بازار مسکن" و "سود سرمایه داران و دلالان" و بالتبع "فقر مسکن" شده است!
🔸 یک سلب و یک جواز بی جا و معکوس و ناحق ریشه عمده این مشکلات شده است:
• سلبِ بی جا: احتکار زمین توسط دولت جلوگیری از واگذاریِ انتفاع(نه الزاماً ملک) از زمین های موات پیرامون شهر و روستاها به مردم برای تامین سیاست مسکنِ زمین صفر!
- درحالیکه براساس فتوای مشهور فقهاء از جمله امام خمینی در تحریر الوسیله، چنین انتفاعی در زمان غیبت برای مردم جایز است.۴
- دولت در این خصوص، تولیت داشته و نقش تنظیم گریِ عادلانه برعهده دارد. اصل۴۵ قانون اساسی هم متناسب با آن فتاوا، عبارت: "**در اختیار** حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید"؛ را به کار برده است.
- به حسب محاسبه نیز چنین واگذاری ای برای مسکن بیش از ۲درصد مساحت ایران را شامل نخواهد شد!(ویدئو پیوست یک سناریوی پیشنهادی برای چنین رویکردی است)
• جوازِ بی جا: زمین خواری و جنگل خواری و...! در مقابل آن سلب، تغییر کاربری اراضی آباد و جنگلها از سوی اشخاص حقیقی یا حقوقی ذی نفوذ و تبدیل آنها به ویلا و خانه باغ ها به وفور انجام شده و می شود!
- در حالیکه جنگلها ریه تنفس زمین و سرمایه نسلها و متعلق به انفال است؛ اما متاسفانه در دوره حکومت اسلامی فقط در شمال یک سوم جنگلها ویلا شده است!
- زمین های زراعی، عامل خودکفایی ملی است اما با سوء تدبیرها و عدم نظارتها در پیرامون اغلب شهرها دارد خانه-باغ و ویلا میشود!
⬅️ این دو سیاست غلط در کنار هم همزمان موجب فاصله فقر و غنا شده است. در همه شهرها برج ها و ویلاهای لاکچری و اشرافی پیدا شده و همزمان فقر مسکن برای طبقه متوسط و پایین به وضعیت وخیم رسیده است!
• متاسفانه غیر از عقب ماندگی در پیشگیری چنین وضعیتی، حتی در قانون های مالیات بر اشرافیت (مثل مالیات بر خانه های مجلل و خالی و...) حتی از کشورهای سرمایه داری ضعیف تریم!
⬅️ رفع فقر مسکن جز به یک تحول اساسی و انقلابی در تغییر این رویکردهای غلط ممکن نیست!
......................
۱. آمارها متعلق به سال۹۸ است و تحقیق از کانال گرای عدالت متعلق به مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
۲. ر.ک: سنن ترمذی ج۴ ص۵۷۱
۳. الکافی ج۶ ص۵۳۱
۴. تحریر الوسیله ج۱ ص۳۶۹
#مسکن #احتکار_زمین #جنگل_خواری #کوه_خواری
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۲۹
☑️ @m_ghanbarian
🔹 امام صادق(ع) فرمود: مِن مُرِّ العَیشِ النُّقلَهُ مِن دار الی دَار...
از مرارت و سختی زندگی، مستاجری و نقل از خانه ای به خانه دیگر است. (الکافی ج۶ص۵۳۱)
یادداشت: فقرِ مسکن؛ درد و درمان!
را در اینباره بخوانید!
https://eitaa.com/m_ghanbarian/3183
☑️ @m_ghanbarian
🏘 مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن ۱
#متن_تخصصی
#بخش_اول
❓سؤال اصلی این است:
سوء استفاده از ناچاری مردم به مسکن، مجاز است به افزایش نامتعارف اجاره بهاء بیانجامد؟! اگر قیمت های نامتعارف موجب حرج مستاجرین باشد، آن مازادِ قیمت، آیا شرعاً مجاز است و صاحب ملک مالک آن می شود؟!
❗️پاسخ اجمالی:
مشهور فقهاء قیمت بیشتر از ثمن المثل در معاملات با مضطرین را مخلّ به رضایت او نمی دانند و حکم به جواز می کنند؛ اما در بین قدماء شیخ طوسی و از متاخرین #امام_خمینی چنین حکمی را بشکل مطلق قبول ندارند. امام خمینی در معامله با مضطر، افزایش قیمت را فقط تا مبلغی که موجب حرج(تنگی و سختی زیاد) نباشد، مشروع می داند و بدون حکم به بطلان معامله، قیمت مازاد از ثمن المثل را قابل پیگرد و استرداد می داند.
ادامه را در بخش دوم بخوانید 👇
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🏘 مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن ۱ #متن_تخصصی #بخش_اول ❓سؤال اصلی این
🏘 مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن ۱
#متن_تخصصی
#بخش_دوم
✔️توضیح مطلب:
1⃣ فرق اکراه و اضطرار:
• اکراه جایی است که تهدید و فشار بیرونی برای انجام معامله در کار باشد. اما اضطرار، شرائط و اقتضائات اقتصادی، اجتماعی و... در بین است که فرد را ناچار به پذیرش یا انجام معامله می کند.
به تصریح شیخ انصاری، اضطرار از عمل مستقیم کسی ناشی نشده است بلکه معلول عواملی مثل گرسنگی و تشنگی و بیماری و...است.۲
• مشهور فقهاء معامله اکراهی (که بدون رضایت واقعی است) را باطل می دانند اما معامله با مضطر را باطل نمی دانند.
- برای مثال کسی که برای درمان فرزندش ناچار میشود با رضایت خود ماشین اش را بفروشد مثل کسی که به زورِ بیگانه ای وادار به فروش است نیست. صحیح بودن معامله اولی، لطف به اوست اما در دومی لطف به وادار کننده است. از اینجاست که ادله امتنانی مثل حدیث رفع، اولی را نمی گیرد اما دومی را می گیرد و بر اساسش حکم به بطلان معامله اکراهی میشود.
2⃣ سوء استفاده از ناچاری برای افزایش یا کاهش قیمت!
• مساله ای که در معامله با مضطرین ممکن است اتفاق بیافتد، سوء استفاده از اضطرار اوست.
بدین نحو که از شرایط ناچاری و اضطرار او نه برای اصل معامله بلکه برای افزایش یا کاهش قیمت، سود برده شود!
سید یزدی اینرا از اقسام اضطرار شمرده: موردی که شخص، دیگری را وادار به پرداخت مبلغ پولی می کند و برای شخص مزبور چاره ای جز فروش زمین یا خانه اش وجود ندارد. در چنین صورتی وادار کردن دیگری به خاطر پرداخت مبلغ مزبور است نه اصل معامله!۳
• در چنین مساله ای باز مشهور فقهاء قیمت نامتعارف را مخلّ به رضایت نهایی مضطر و شرایط دیگر صحت معامله نمی دانند. اما شیخ طوسی از قدماء و امام خمینی از متاخرین در چنین مساله ای نظر دیگری دارند.
- شیخ طوسی در فرضی که مالک از اضطرار مشتری سوء استفاده و کالا را بیش از ثمن المثل بفروشد و مشتری هم ناچاراً رضایت داده، بهاء درخواستی را بپردازد، به سمت صحت معامله مایل شده، اما مبلغ بیش از ثمن المثل را قابل پرداخت نمی داند؛ چون در این مقدارِ مازاد، مضطر بوده و در حکم آن است که به پرداخت بیش از ثمن المثل، اکراه شده است! ۴
فقهاء بعد از ایشان با این نظر او مخالفت کرده و رضایت مضطر را کافی و قیمت بیشتر را هم با اختیار مالک و سلطه بر اموال توجیه کرده اند!
- امام خمینی از طریق دیگری، نتیجه شیخ طوسی را گرفته است.
به نظر ایشان قیمت مازاد از متعارف تا جایی درست است که به حرجِ مضطر نیانجامد (ان لم ینته الی الحرج و الا فلیس له)۵
تمسک امام به قاعده لاحرج این ظرافت را دارد که مضطر ملحق به مُکره (چنانچه شیخ طوسی کرد) نمی کند، تا اشکالات منتقدین شیخ طوسی بر او جاری باشد. بلکه قاعده لاحرج بعنوان یک حکم ثانوی، حاکم بر قاعده اولی سلطنت(الناس مسلطون علی اموالهم) شده و مازاد قیمتی که به عسر و حرج مضطر انجامیده را منع می کند.
یعنی معامله در حد همان قیمت متعارف صحیح است و مازادِ نامتعارف به ملک طرف مقابل در نیامده و ضامن برگرداندن است. بالتبع پیگرد و استرداد از طریق محاکم قضایی و...هم درست است.
3⃣ تطبیق در اجاره های نجومی این روزها:
• به حسب نمودار پیوست جاهایی که تورم اجاره (خط آبی) از تورم عمومی (خط قرمز) بالاتر زده(مثل ماههای گذشته)، نوعاً با قیمت نامتعارف اجاره مسکن مواجه ایم. یعنی بیش از نرخ تورم، بر اجاره ها افزوده شده است! که گزارش های میدانی هم همین را نشان می دهد.
• قریب ۳۲میلیون مستاجر در شرائط اضطرار، حاضر میشوند بین ۴۰ تا ۶۰٪ درآمد خانواده را برای مسکن هزینه کنند.
رشد ۳۰۰درصدی اجاره در سه سال اخیر و بخصوص ماههای اخیر۶ حاکی از سوء استفاده مالکین از اضطرار مستاجرین با قیمت های بیشتر از ثمن المثل دارد.
• براین اساس به فرض اینکه رشد ۲۵ درصدی اعلام شده، کارشناسیِ درست و مطابق با رشد تورم و ثمن المثل واقعی باشد، بیشتر از آن، مازاد بر ثمن المثل و نامتعارف است. شرعاً گرفتن آن موجب ضمان مالکان است و استردادش با شکایت مستاجر قابل انجام است.
• مالکانی که خود بخاطر مستاجری ناچار به چنین قیمت هایی هستند نیز با این تعدیل قیمتی از ناچاری در می آیند و قیمت متعادل را از مستاجر اخذ و به مالک خود هم قیمت متعادل پرداخت می نمایند.
.....................................
۱. این راه را مُسکن می دانم راه اصولی تر: https://eitaa.com/m_ghanbarian/3183
آزاد سازی قیمت ها و سیاستهای بازاریِ مسکن در دولتها و همزمان کنترل پلیسی بازار را هم تهافت و تضاد سیاستهای حکمرانی می دانم!
۲. رک: المکاسب ج۳ص۳۱۸
۳. ر.ک:حاشیه بر المکاسب ج۲ ص۴۲
۴.ر.ک: المبسوط ج۶ص۲۸۶
۵.تحریر الوسیله ص۶۴۱ مساله۳۶
۶. به حسب نقل اتحادیه مشاوران املاک/ روزنامه فرهیختگان
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۳۰
☑️ @m_ghanbarian
محسن قنبریان
🏘 مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن ۱ #متن_تخصصی #بخش_دوم ✔️توضیح مطلب: 1
🔅 توجه به دوستان فقه پژوه:
آنچه از نوآوری امام خمینی در یادداشت "مشروعیت مُسکن تعدیل قیمت حقوقی_قضایی برای اجاره بهاء مَسکن" بیان شد، فقه حکومتی نیست!
* فرق است بین اینکه :
• ۱- "له [مالک] ان یقدّره بازید منه [ثمن المثل]" را مقید کند به: "**ان لم ینته** [ازید من ثمن المثل] الی الحرج والا فلیس له[مالک]"!(تحریر الوسیله ص۶۴۱)
و بین مثل این:
• ۲- "و مع عدم تعیینه [قیمت نازل توسط محتکر] یعیّن الحاکم بما یری المصلحه" (تحریر الوسیله ص۳۹۲)/ و بطور کلی دولت را برای تسعیر و قیمت گذاری در جهت رعایت مصالح مردم و حکومت، اختیار دهد!(ر.ک:صحیفه امام ج۲۰ ص۴۵۱و۴۵۲)
- در اولی:
حرجِ مضطر مانع مالک شدن قیمت مازاد بر ثمن المثل میشود. اینجا حکومت (محاکم قضایی) "فقط" استرداد مال مضطر را برعهده دارد و طرق دیگر هم قابل تصویر است!
- اما در دومی (فقه حکومتی):
راسا منع دولت اسلامی از قیمت مازاد،آ نرا نامشروع کرده و مالک باید قیمت تعیینی حاکم را رعایت کند!
- ادله منع از تسعیر و قیمت گذاریِ حاکم، ناظر به مبنای دوم است نه مبنای اول.
- از آنسو هم اگر "لاحرج" نیز حکومتی تفسیر شود (مثل تفسیر لاضرر، که مبنای دیگر امام است)؛ باز تطبیق آن در مورد را، به معنای دوم، فقه حکومتی نمی کند. در فرض نبودن حکومت اسلامی و در مناسبات فیما بین افراد نیز اگر قیمت مازاد بر ثمن المثل، حرج بر مضطر شود، قیمت مازاد مشروع نخواهد بود.
فتامل!
محسن قنبریان
☑️ @m_ghanbarian
⚜ مرفهی و بی دردی مدعیان مذهب، شروع سکولاریزم است!
یادداشت حجت الاسلام قنبریان را اینجا بخوانید 👇
☑️ @m_ghanbarian