4_5841583331367455298.mp3
2.76M
حضرت علیه السلام میفرمایند: أبلِغْ مَوالينا عَنّا السَّلامَ و أخبِرْهُم أنّا لا نُغني عَنهُم مِنَ اللّه ِ شَيئا إلاّ بِعَمَلٍ ، و أنَّهُم لَن يَنالوا وَلايَتَنا إلاّ بِعَمَلٍ أو وَرَعٍ ، و أنَّ أشدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ مَن وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ .
✨ سلام ما را به موالیان ما برسان و با خبرشان کن ما به چیزی از جانب ایشان احتیاج نداریم و نمیخواهیم، جز اين كه عمل كنند و هرگز به مقام ولايت ما و مقام علت وجودی خودشان دست نيابند مگر با عمل و پارسايى، و پر حسرت ترين مردم در روز قيامت كسى است كه یک چیز خوب را، حقیقتی را، عدلی را وصف کند و خود برخلاف آن رفتار كند
✨حقیقت گناه...
💠جلسه سوم مدیریت و معرفت النفس
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
4_5852853621904903032.mp3
9.1M
قدم اول؛ انسان توجه دائمی داشته باشد به اینکه "ذا نفس ناطقه" و مجرد است. میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در دستورات توجهی خود، از ذکر و فکر بعنوان دو بال سالک نام میبرند. نمیتوان به ذکر اکتفا کرد، بال فکر هم باید باشد تا سالک، سیطره پیدا کند به حقایق و وارد معارف شود و درک کند حقایق را و اتحاد وجودی پیدا کند با اسماء و فانی شود در آنها...
خاصیت دو بال فکر و ذکر این است که انسان دائم، متوجه این باشد که من فقط این بدن نیستم! من موجودی بزرگتر از اینها هستم. به این کرامت نفس میگویند. یعنی نفس انسان کریم است شامل مقامات است. چرا خود را محدود کنیم به دنیایی که امیرالمومنین علیه السلام فرمود دنیای شما نزد من پست تر از عرق خوک کف دست آدم جذامی است. چرا خود را آلوده کنیم به این دنیا؟! توجه به این مساله قدم اول است.
قدم دوم؛ عملِ محکم!
انسان باید به آنچه به او گفته اند، "عمل" کند.
💠جلسه سوم مدیریت و معرفت النفس
@m_h_esfahani
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
✨رسیدیم به اینکه برای کنترل خیال باید از ذکر استفاده کرد. آیاتی را عرض کردم که ذکر در آن ها آمده بود و عرض کردم که ما در زندگی مان ترغیب شدیم و دستور داده شدیم به اعمالی که ثابت هستند و باید این ها را پشت هم انجام بدهیم. مثلا نماز، یك ذکر ثابت است یا قرائت قرآن یا دستورات دیگر ذکری.
✨نکته ای که خیلی قابل تأمل است این است که اینها ثابتاتی هستند که در ممارست و در طول زمان، در شاکله ی انسان، نشست می کنند و شاکله ی انسان را به سمت و سوی الهی برای دریافت هایی بالاتر از دریافتهای مادی تغییر می دهند. این ثابتات اعمال هر چقدر ادامه پیدا کنند و هر چقدر کمیّتاً فراخور حال افراد بیشتر بشوند، کیفیت هم در آنها بیشتر خواهد شد و منجر به ارتقاء روح خواهد شد.
✨آیات ۱۶ و ۱۷ سوره جن: وَ أَ لَّوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً
و اینکه اگر آنها [جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم. هدف این است که ما آنها را با این نعمت فراوان بیازماییم؛ و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند، او را به عذاب شدید و فزاینده ای گرفتار میسازد! میفرماید اینها اگر که استقامت کنند بر طریقت، لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ما از این آب، روزی آنها خواهیم کرد، لِنَفْتِنَهُمْ برای این بوده که امتحانشان کنیم و در واقع آنها را به فتنه بیاندازیم، تا خار و خاشاک آنان جدا شود، به تعبیر قرآن زَبَدِ راوی شان از بین برود، آن کف روی آب از بین برود، و خالصی و ناخالصی از هم جدا شود، وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ، و کسی که اعراض کند از یاد خدای تبارک و تعالی و آن ذکر، یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً، این در سلك عذابی قرار می گیرد که این عذاب دائماً در حال صعود است. یعنی چه؟ یعنی مرتباً درحال زیاد شدن است. یعنی در آن فضای عذاب که هست، مرتب با خود فکر می کند کاش مشکلات من کم بشود، کاش عذاب من کم بشود. این مرتباً بیشتر می شود. این مربوط به کسی است که یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ...
✨آیه 36 سوره مبارکه زخرف می فرماید : وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!
وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ کسی که پشت می کند به ذکر خدای تبارک و تعالی، چه اتفاقی میافتد؟
نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ ما بر او یك شیطانی را خواهیم گمارد نه اینکه خدای تبارک و تعالی نَعُوذُ بِاللَّهِ بخواهد یك کسی را اذیت کند. کار انبیاء و اولیاء علیهم السلام این بوده است که نظام هستی و ساختار آن را برای ما تبیین می کرده اند، که ای انسان، قاعده این شکلی است. مثل اینکه شما میخواهید بروید جلو عابر بانك (از آن عابر بانك هائی که نیاز به کارت دارد) و بگوئید سیستم بانکی به من ظلم کرد به من پول
نمی دهد! خوب قاعده این است شما هرچقدر هم پول داشته باشید و وضع تان هم خوب باشد باید حتماً کارت را داخل عابر بانك قرار دهید تا به شما پول بدهد، این قانون و قاعده اش است. اما نکته ای که هست این است که شما نمی توانید بگوئید چون من کارت ندارم این ظلم است. خدای تبارک و تعالی می گوید سیستم هستی، نظام و ساختار هستی، کسی که پشت می کند به ذکر، یك شیطانی بر او گمارده می شودکه فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ که با او قرین خواهد بود، با او نشست و برخاست خواهد کرد. حالا ما باید ببینیم که چقدر از ذکر اعراض می کنیم؟ چقدر شیطان می تواند دور و بر ما باشد؟ این شیطان می تواند شَیاطین الانس باشد، می تواند دوست بدی باشد که آدم را اذیت می کند، می تواند از اجنه باشد، شَیاطینَ الانسِ وَ الجِنِّ ، هر دو می توانند باشند یعنی شیطان صفتی است برای انس و جن، اما این نتیجه چیست؟ نتیجه اعراض از ذکر است.
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل)
@sholeye_toor
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
سؤال اینجا است که این ذکر چیست؟ ذکر فی نفسه یعنی آن حقیقتی که ما در وجود خودمان توجه می کنیم، و با خدای تبارک و تعالی مواجه می شویم، این که در پرده ی ادراک ما می افتد و ما تصورش می کنیم، می فهمیم و درکش می کنیم را یاد و توجه کردن می گویند، در واقع متوجه شدن، متوجه شدن و مواجه شدن با خدا تبارک و تعالی فقط با وجه صورت می گیرد یعنی مواجه شدن با خدای تبارک و تعالی است. ما باید ببینیم این ذکر درواقع چیست؟ و به چه شکلی باید درباره آن توضیح بدهیم؟ در وهله ی اول من سعی می کنم به دوستان نشان بدهم که ذکر مرتبه ی نازله اش چیست؟ تا به بحث های بعدی که ذکر لفظی چقدر اهمیت دارد و چقدر اهمیت ندارد و کثرت قرائت قرآن چقدر اهمیت دارد و چقدر اهمیت ندارد، بعداً بپردازیم. اما فی نفسه، ذکر چیست؟ که این قدر مهم است که أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
یکی از مهمترین مصادیق ذکر که ما را با وجه الله مواجه می کند، چون الله، حقیقتی است که باید با آن مواجه شد، ما از طریق وجه او با او مواجه می شویم و باید ببینیم ماهیت و ساختار ذکر چیست؟ حالا من این توضیحات را می دهم تا شما متوجه شوید.
✨برای مثال آیه 9 سوره مبارکه حجر که همه این آیه را شنیده اید، می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ ما همانی هستیم که قطعاً ذکر را نازل کردیم و ما خودمان از آن حفاظت و مراقبت خواهیم کرد. یك نکته ای اینجا هست. آن این است چرا این قرآنی که ما می بینیم صحبت از نَزَّلَ، یُنَزِّلُ، تَنْزیلا است. چرا قرآن کریم می فرماید إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ. چرا ما تنزیل داده ایم قرآن را وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. این آیه راجع به ماجرایی است که در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله پیش آمده بود و می گفتند قرآن به هفت لغت می شود، که گفته می شد که بیاییم عبارت ها را عوض کنیم، عبارت های قرآنی را می شود، عوض کرد و به طور دیگری آن را خواند و این آیه نازل شد که نه خیر، قرآن باید همین طور باشد. که در واقع این فتنه و اینکه کسانی می خواستند راه را کج کنند از بین رفت. در واقع دارد توضیح می دهد این صورت نازله، این قرآن کریم که ما می بینیم، ما از آن مراقبت می کنیم.
اما یك سؤالی اینجا هست و آن اینکه اگر انزَلَ و یا تَنْزیل داریم و اینکه این پایین هست باید بالا هم باشد، یعنی در طبقات عوالم و ساختارهای هستی باید یك چیزی بالا باشد، َإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر. ۲۱) می فرماید همه ی اشیاء نزد ما خزائنی دارند طبق طبق که ما به قَدَر شان تنزیل می کنیم، یعنی ذکر هم حقیقتی داشته، که از بالا آمده است پایین، تنزیل پیدا کرده، تا به شکل کتاب قرار گرفته است. خوب حالا این چیست؟ در واقع حقیقت ِذکر چیست؟ این ذکر همان قرآن است.
برای مثال آیات بعدی را نگاه کنید.
✨درآیات ابتدائی سوره دخان می فرماید: حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ. إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرِینَ. فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنّا کُنّا مُرْسِلِینَ...
✨ این دو تا برهان قرآنی بود، برای چه چیز؟ برای اینکه یکی از معانی ذکر، قرآن است، و کتاب مبین هم همینطور، کتاب مبین هم که ما در قرآن کریم می بینیم معنایش، خود قرآن است که این کتاب به شکل مکتوب، نازل شده است و به پایین آمده است. و در حقیقت بالای خودش که در خزینه ی خودش و در لوح محفوظ باشد و یا هرچیزی که ما بخواهیم اسمش را بگذاریم. این آن بالا وجود دارد و حقیقتی دیگر دارد.پس دو تا مطلب شد که در واقع این کتاب مبین همان قرآن است و آن ذکر هم قرآن است. حالا صحبت سر این است که این طبقات چه چیز هستند آن بالا ؟ ما باید در مکتب اهل بیت علیهم السلام آنقدر ورزش کنیم و از جهت فکری و باطنی آنقدر ریاضت بکشیم، تا بتوانیم با آیات قرآن کریم ارتباط برقرار کنیم. اگر خدای نکرده این قرآن در روی زمین و روی طاقچه ها، خاک می خورد، بخاطر این است که ما ربط خودمان و اهل بیت علیهم السلام که آنقدر به آنها علاقه داریم، با قرآن را پیدا نکرده ایم .
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل)
@sholeye_toor
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
آیات اول سوره زخرف: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِیمِ حم. وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ. إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. وَ إِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ.
اینجا دوباره فرموده کتاب مبین. اگر الان این قرآن کریم است، ما آن را به شکل عربی در اختیار شما قرار دادیم که لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ حالا چرا تعقلون دارد، این جایگاه خودش را دارد و نیاز به یك بحث مستقل دارد. یعنی آیا می شد قرآن به یك زبان دیگر می آمد یا نه؟ آیا قرآن به همین الفاظ به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد؟ یا نه پیغمبر چون عرب بودند آنرا اینجور استعمال کردند؟ بحث های روشنفکری که جدیداً در بحث های هرمونوتیك خیلی طرح می شود، که بنظرم خیلی هم دقیق است و پاسخ های خیلی دقیق دارد. عرضم به خدمت شما که با این ها خیلی کار
ندارم، اما آنچه ما فهمیدیم این کتابی که برای شما نازل شده است این را عربی قرار داده ایم اما آیه بعدی وَإِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ اما این در أُمِ الْکِتَابِ، درآن مقام بالا، نزد ما در مقام لَدَیْنَا، لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ است. پس این قرآن یك صورت عربی دارد به این شکل که پایین است، اما آن بالا علیِ است که صفت اش حکیم است. ببینیم در روایات، منظور از این عَلِىٌّ حَکِیمٌ چیست؟
در تفسیر قمی جلد 1 صفحه 29 آمده از امام صادق علیه السلام پرسیده اند که صراط المستقیم چیست؟ قالَ : هُوَ أمیرَالمُؤمِنین(ع) وَ مَعرَفَته، خوب این را که همه شنیده ایم.
وَالدَلیلُ عَلى أنَهُ أمیرَ المُؤمِنین قولَهُ : وَ اِنَهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أمیرَ المُؤمِنین علیه السلام فِى أُمِ الْکِتَابِ. قرآنی که شما پایین دارید می بینید، در مقابل چشمان خودتان، وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام به شکل مکتوب است، که اگر با این ارتباط پیدا کنید این قرآن شما را به سمت بالا می برد، ارتقاء می دهد و آسمانی تان می کند. قرآن شمارا به کجا می رساند؟ به وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام. چرا؟ وَإِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أمیرَالمُؤمِنین علیه السلام فِى أُمِ الْکِتَابِ. پس ما به این قرآن ظلم کرده ایم. اگر اهل کوفه به وجود امیرالمؤمنین علیه السلام ظلم کرده اند، پس خدای نکرده ما هم ظلم کرده ایم. این قرآن آن حقیقتی بود که تعلق به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، صورت مکتوب امیرالمؤمنین است. چطور آیت الله بهجت می فرمود وقتی دلتان برای امام زمان علیه السالم تنگ می شود، به قرآن کریم و صفحاتش نگاه کنید .چرا؟ بخاطر اینکه این صورت مکتوب امیرالمؤمنین علیه السلام و مقام ولایت است.
خوب ما این قرآن کریم را دست کم گرفته ایم.
این ها دقت نکرده و توجه نکرده ایم و متوجه نشدیم؟ البته ما باید ریاضت های باطنی هم داشته باشیم که بتوانیم فضای تجردی
را درک کنیم، بقول یکی از اساتید که در کتبشان نوشته اند، "چند شکار که بفرمائی کم کم، متوجه این می شوی که قضایا به چه نحو است."
در واقع ما الان نمی توانیم بفهمیم، چه طور می شود که الان اینجا باشیم و همین الان هم در یك جای دیگر هم باشیم! چون از تجرد چیزی متوجه نمی شویم. هرچند این را در وجود خودمان، و درحقیقت منِ خودمان، می یابیم. من مستقلا به شکل کامل در تمام بدنم هستم، و این من ِمن، مجرد است. من با توجه به مشکلی که دارم و توجه ام معطوف شده است به این بدن، در این بدن گرفتارشدم، اما اگر توجه ام باز شود، می بینم که بدن همه جا هست. روح به این بدن احاطه دارد نه اینکه در بدن گرفتار باشد.
می گوید برای پیغمبر اکرم، اینجور از آن حقیقت بالا به پایین می آید، لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ آیه دیگری هم دارد آیه ۱۱۴ سوره طه می فرماید: مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْكَ وَحْیُهُ لذا می فرماید صبر کن ما وحی کنیم بعد شما بگو. زبانت را تند تند نچرخان جلو جلو...
پس این قرآن صورت مکتوب آن حقیقت بالائی است که ما آنرا مشاهده می کنیم و هر چقدر ما بی عنایت به این قرآن و کم اهمیت تر به این قرآن هستیم، به این حقیقتی که نازل شده است بی توجهی کرده ایم. لذا اولیاء الهی دقت ویژه ای به قرآن کریم داشته اند و خصوصاً هرچقدرکسی درس می خواند و به نقطه ای می رسیدند در اواخرعمر، به خواندن قرآن رو می آوردند چرا؟
زیرا خواندن قرآن، صرفا خواندن این خطوط و نقوش نیست، این یك ارتباط و ربط به عالم بالا و به حقیقتِ امام است که ما درپی آن هستیم
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل)
@sholeye_toor
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive