شعله ی طور
سؤال اینجا است که این ذکر چیست؟ ذکر فی نفسه یعنی آن حقیقتی که ما در وجود خودمان توجه می کنیم، و با خدای تبارک و تعالی مواجه می شویم، این که در پرده ی ادراک ما می افتد و ما تصورش می کنیم، می فهمیم و درکش می کنیم را یاد و توجه کردن می گویند، در واقع متوجه شدن، متوجه شدن و مواجه شدن با خدا تبارک و تعالی فقط با وجه صورت می گیرد یعنی مواجه شدن با خدای تبارک و تعالی است. ما باید ببینیم این ذکر درواقع چیست؟ و به چه شکلی باید درباره آن توضیح بدهیم؟ در وهله ی اول من سعی می کنم به دوستان نشان بدهم که ذکر مرتبه ی نازله اش چیست؟ تا به بحث های بعدی که ذکر لفظی چقدر اهمیت دارد و چقدر اهمیت ندارد و کثرت قرائت قرآن چقدر اهمیت دارد و چقدر اهمیت ندارد، بعداً بپردازیم. اما فی نفسه، ذکر چیست؟ که این قدر مهم است که أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
یکی از مهمترین مصادیق ذکر که ما را با وجه الله مواجه می کند، چون الله، حقیقتی است که باید با آن مواجه شد، ما از طریق وجه او با او مواجه می شویم و باید ببینیم ماهیت و ساختار ذکر چیست؟ حالا من این توضیحات را می دهم تا شما متوجه شوید.
✨برای مثال آیه 9 سوره مبارکه حجر که همه این آیه را شنیده اید، می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ ما همانی هستیم که قطعاً ذکر را نازل کردیم و ما خودمان از آن حفاظت و مراقبت خواهیم کرد. یك نکته ای اینجا هست. آن این است چرا این قرآنی که ما می بینیم صحبت از نَزَّلَ، یُنَزِّلُ، تَنْزیلا است. چرا قرآن کریم می فرماید إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ. چرا ما تنزیل داده ایم قرآن را وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. این آیه راجع به ماجرایی است که در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله پیش آمده بود و می گفتند قرآن به هفت لغت می شود، که گفته می شد که بیاییم عبارت ها را عوض کنیم، عبارت های قرآنی را می شود، عوض کرد و به طور دیگری آن را خواند و این آیه نازل شد که نه خیر، قرآن باید همین طور باشد. که در واقع این فتنه و اینکه کسانی می خواستند راه را کج کنند از بین رفت. در واقع دارد توضیح می دهد این صورت نازله، این قرآن کریم که ما می بینیم، ما از آن مراقبت می کنیم.
اما یك سؤالی اینجا هست و آن اینکه اگر انزَلَ و یا تَنْزیل داریم و اینکه این پایین هست باید بالا هم باشد، یعنی در طبقات عوالم و ساختارهای هستی باید یك چیزی بالا باشد، َإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر. ۲۱) می فرماید همه ی اشیاء نزد ما خزائنی دارند طبق طبق که ما به قَدَر شان تنزیل می کنیم، یعنی ذکر هم حقیقتی داشته، که از بالا آمده است پایین، تنزیل پیدا کرده، تا به شکل کتاب قرار گرفته است. خوب حالا این چیست؟ در واقع حقیقت ِذکر چیست؟ این ذکر همان قرآن است.
برای مثال آیات بعدی را نگاه کنید.
✨درآیات ابتدائی سوره دخان می فرماید: حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ. إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرِینَ. فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنّا کُنّا مُرْسِلِینَ...
✨ این دو تا برهان قرآنی بود، برای چه چیز؟ برای اینکه یکی از معانی ذکر، قرآن است، و کتاب مبین هم همینطور، کتاب مبین هم که ما در قرآن کریم می بینیم معنایش، خود قرآن است که این کتاب به شکل مکتوب، نازل شده است و به پایین آمده است. و در حقیقت بالای خودش که در خزینه ی خودش و در لوح محفوظ باشد و یا هرچیزی که ما بخواهیم اسمش را بگذاریم. این آن بالا وجود دارد و حقیقتی دیگر دارد.پس دو تا مطلب شد که در واقع این کتاب مبین همان قرآن است و آن ذکر هم قرآن است. حالا صحبت سر این است که این طبقات چه چیز هستند آن بالا ؟ ما باید در مکتب اهل بیت علیهم السلام آنقدر ورزش کنیم و از جهت فکری و باطنی آنقدر ریاضت بکشیم، تا بتوانیم با آیات قرآن کریم ارتباط برقرار کنیم. اگر خدای نکرده این قرآن در روی زمین و روی طاقچه ها، خاک می خورد، بخاطر این است که ما ربط خودمان و اهل بیت علیهم السلام که آنقدر به آنها علاقه داریم، با قرآن را پیدا نکرده ایم .
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل)
@sholeye_toor
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
آیات اول سوره زخرف: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِیمِ حم. وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ. إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. وَ إِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ.
اینجا دوباره فرموده کتاب مبین. اگر الان این قرآن کریم است، ما آن را به شکل عربی در اختیار شما قرار دادیم که لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ حالا چرا تعقلون دارد، این جایگاه خودش را دارد و نیاز به یك بحث مستقل دارد. یعنی آیا می شد قرآن به یك زبان دیگر می آمد یا نه؟ آیا قرآن به همین الفاظ به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد؟ یا نه پیغمبر چون عرب بودند آنرا اینجور استعمال کردند؟ بحث های روشنفکری که جدیداً در بحث های هرمونوتیك خیلی طرح می شود، که بنظرم خیلی هم دقیق است و پاسخ های خیلی دقیق دارد. عرضم به خدمت شما که با این ها خیلی کار
ندارم، اما آنچه ما فهمیدیم این کتابی که برای شما نازل شده است این را عربی قرار داده ایم اما آیه بعدی وَإِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ اما این در أُمِ الْکِتَابِ، درآن مقام بالا، نزد ما در مقام لَدَیْنَا، لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ است. پس این قرآن یك صورت عربی دارد به این شکل که پایین است، اما آن بالا علیِ است که صفت اش حکیم است. ببینیم در روایات، منظور از این عَلِىٌّ حَکِیمٌ چیست؟
در تفسیر قمی جلد 1 صفحه 29 آمده از امام صادق علیه السلام پرسیده اند که صراط المستقیم چیست؟ قالَ : هُوَ أمیرَالمُؤمِنین(ع) وَ مَعرَفَته، خوب این را که همه شنیده ایم.
وَالدَلیلُ عَلى أنَهُ أمیرَ المُؤمِنین قولَهُ : وَ اِنَهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أمیرَ المُؤمِنین علیه السلام فِى أُمِ الْکِتَابِ. قرآنی که شما پایین دارید می بینید، در مقابل چشمان خودتان، وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام به شکل مکتوب است، که اگر با این ارتباط پیدا کنید این قرآن شما را به سمت بالا می برد، ارتقاء می دهد و آسمانی تان می کند. قرآن شمارا به کجا می رساند؟ به وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام. چرا؟ وَإِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أمیرَالمُؤمِنین علیه السلام فِى أُمِ الْکِتَابِ. پس ما به این قرآن ظلم کرده ایم. اگر اهل کوفه به وجود امیرالمؤمنین علیه السلام ظلم کرده اند، پس خدای نکرده ما هم ظلم کرده ایم. این قرآن آن حقیقتی بود که تعلق به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، صورت مکتوب امیرالمؤمنین است. چطور آیت الله بهجت می فرمود وقتی دلتان برای امام زمان علیه السالم تنگ می شود، به قرآن کریم و صفحاتش نگاه کنید .چرا؟ بخاطر اینکه این صورت مکتوب امیرالمؤمنین علیه السلام و مقام ولایت است.
خوب ما این قرآن کریم را دست کم گرفته ایم.
این ها دقت نکرده و توجه نکرده ایم و متوجه نشدیم؟ البته ما باید ریاضت های باطنی هم داشته باشیم که بتوانیم فضای تجردی
را درک کنیم، بقول یکی از اساتید که در کتبشان نوشته اند، "چند شکار که بفرمائی کم کم، متوجه این می شوی که قضایا به چه نحو است."
در واقع ما الان نمی توانیم بفهمیم، چه طور می شود که الان اینجا باشیم و همین الان هم در یك جای دیگر هم باشیم! چون از تجرد چیزی متوجه نمی شویم. هرچند این را در وجود خودمان، و درحقیقت منِ خودمان، می یابیم. من مستقلا به شکل کامل در تمام بدنم هستم، و این من ِمن، مجرد است. من با توجه به مشکلی که دارم و توجه ام معطوف شده است به این بدن، در این بدن گرفتارشدم، اما اگر توجه ام باز شود، می بینم که بدن همه جا هست. روح به این بدن احاطه دارد نه اینکه در بدن گرفتار باشد.
می گوید برای پیغمبر اکرم، اینجور از آن حقیقت بالا به پایین می آید، لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ آیه دیگری هم دارد آیه ۱۱۴ سوره طه می فرماید: مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْكَ وَحْیُهُ لذا می فرماید صبر کن ما وحی کنیم بعد شما بگو. زبانت را تند تند نچرخان جلو جلو...
پس این قرآن صورت مکتوب آن حقیقت بالائی است که ما آنرا مشاهده می کنیم و هر چقدر ما بی عنایت به این قرآن و کم اهمیت تر به این قرآن هستیم، به این حقیقتی که نازل شده است بی توجهی کرده ایم. لذا اولیاء الهی دقت ویژه ای به قرآن کریم داشته اند و خصوصاً هرچقدرکسی درس می خواند و به نقطه ای می رسیدند در اواخرعمر، به خواندن قرآن رو می آوردند چرا؟
زیرا خواندن قرآن، صرفا خواندن این خطوط و نقوش نیست، این یك ارتباط و ربط به عالم بالا و به حقیقتِ امام است که ما درپی آن هستیم
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل)
@sholeye_toor
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
✨انَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ (اسراء. ۹)
این قرآن هدایت می کند. به چه چیزی هدایت می کند؟ این قرآن شما را هدایت می کند، می رساند شما را به آن کسی که از همه محکم تر است به آن که قوامش، شاکله وجودی اش، از همه بیشتر است. وَتَدش، در حقیقت عرضش به شکلی مستقر است که توحیدی است. در روایت دارد در کتاب کافی جلد ۱ صفحه ۲۱۶ فی قوله تعالی: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ قال َیهْدِی إلى الامام علیه السلام، یعنی کسی که این قرآن را میخواند هدایت می شود به امام علیه السلام، با امام ارتباط پیدا می کند. هر چقدر ما به قرآن بی توجهی می کنیم، مشکل برایمان ایجاد می کند.
✨الم. ذَلِكَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ در سوره بقره، این کتاب کیست؟ در حدیث نورانی از وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام برای جناب سلمان و جناب ابوذر که حضرت فرمودند: مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ (بحار األنوار، - بیروت،ج ۲۶ ،ص: ۲) کسی که مقام نورانیت مرا بشناسد عین این است که به خدای تبارک و تعالی معرفت پیدا کرده است. نه اینکه امیرالمؤمنین، خدا هستند، یعنی آینه ی خدا، اسماء و صفات خدا است، که خودش معانی عمیقی دارد و بعد خود حضرت طبق این نقل در حدیث نورانیت راجع به این آیه شریفه "ذَلِكَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ "می فرماید: أنَا ذَلِكَ الْکِتَابُ اَلَذی لَا رَیْبَ فِیهِ من آن کتابی هستم که در آن شکی نیست، من آن کتابی هستم که در آن شبهه ای نیست، منم حقیقت آن کتاب. أنَا الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى التی أمر أن یدعی بها (بحار الانوار، ج۵۳ ،ص۴۷) قرآن کریم که می گوید وَ لِلَّهِ الَاسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا خدا را با اسماء حسنی اش بخوانید، می خواهید با خدا مواجه شوید با من مواجه شوید. نه اینکه من خدا هستم، نه! من وجه الله هستم فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ به هرکجا بروید با وجه الله روبرو هستید. من آن راه لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها...
خداست که این خاصیت را در این ها قرار داده است هُوَ مُوَلِّیها، اوست که این ولایت را دراین وجه قرار داده است...
✨در آیه ۱۶ سوره جن وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً و آیه بعد لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً و کسی که از ذکر پروردگارش روی برگرداند یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً. این آیه باید یك ربطی به آیه قبل داشته باشد. طریقت چیست؟ طریقت کلمه ی قرآنی است ببینید در روایت از احمد بن مهران به سندی که هست عن ابی جعفر (ع) فی قوله تعالی وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ اگر استقامت می کردند بر طریقت، لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ما آنها را سیراب می کردیم از آب سرپر، ماهایی که تشنه هستیم، ماهایی که دچار مشکل هستیم، ماهایی که "وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ"، دچار شیاطین هستیم، دچار خستگی های روحی هستیم، دچار مشکلات هستیم، می گوید استقامت می خواهد بر طریقت، طریقت چیست؟ قال یعنی لَوِ اسْتَقامُوا عَلى ولایه علی ابن ابی طالب ، امیرالمؤمنین و الاوصیاء مِن ولدِه علیهم السلام. یعنی استقامت می کردند بر ولایت امیرالمؤمنین و اوصیا از ولدِ او، یعنی امامان بعد از او علیهم السلام، وَقَبِلُوا طاعَتِهم فی أمرِهم و قبول می کردند اطاعت از آنها را در امورشان...
ما آنها را دوست داریم ولی آیا اطاعت از امر آنها را قبول کرده ایم در هرچیزی که گفته اند؟
ساقی کوثر کیست؟ خود وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام است، البته این که جمع بسته شده (لَأَسْقَیْناهُمْ: سیرابشان میکنیم) حضرت علامه فرموده اند که آنجا که جمع بسته می شود مقصود همان اسماء و صفات و یا همان اهل بیت علیهم السلام می باشند: یقول لاشرَبنا قُلوبَهُم الایمان، والطَریقَة هی الایمان بولایة علی والاوصیاء. ما قلب این ها را از ایمان پر می کنیم و طریقت همان ایمان است و قلب هایشان پر از ولایت از امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام می شود...
مصیبتی که الان با آن درگیر هستیم، این مظلومیت و مهجور بودن است که حقیقت مکتوب اهل بیت علیهم السلام دارد...
♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹
جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل)
@sholeye_toor
فایل کامل جلسات🔻
t.me/esfahani_archive