eitaa logo
شعله ی طور
10.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
160 ویدیو
118 فایل
المکتوبات فی النجف‌الاشرف محمدهادی اصفهانی آرشیو جلسات: @esfahani_archive طرح حیله های مدرن آپارات🔻 www.aparat.com/m_h_esfahani_aparat
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5852853621904903032.mp3
9.1M
قدم اول؛ انسان توجه دائمی داشته باشد به اینکه "ذا نفس ناطقه" و مجرد است. میرزا جواد آقای ملکی تبریزی در دستورات توجهی خود، از ذکر و فکر بعنوان دو بال سالک نام می‌برند. نمی‌توان به ذکر اکتفا کرد، بال فکر هم باید باشد تا سالک، سیطره پیدا کند به حقایق و وارد معارف شود و درک کند حقایق را و اتحاد وجودی پیدا کند با اسماء و فانی شود در آنها... خاصیت دو بال فکر و ذکر این است که انسان دائم، متوجه این باشد که من فقط این بدن نیستم! من موجودی بزرگتر از اینها هستم. به این کرامت نفس می‌گویند. یعنی نفس انسان کریم است شامل مقامات است. چرا خود را محدود کنیم به دنیایی که امیرالمومنین علیه السلام فرمود دنیای شما نزد من پست تر از عرق خوک کف دست آدم جذامی است. چرا خود را آلوده کنیم به این دنیا؟! توجه به این مساله قدم اول است. قدم دوم؛ عملِ محکم! انسان باید به آنچه به او گفته اند، "عمل" کند. 💠جلسه سوم مدیریت و معرفت النفس @m_h_esfahani فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ✨رسیدیم به اینکه برای کنترل خیال باید از ذکر استفاده کرد. آیاتی را عرض کردم که ذکر در آن ها آمده بود و عرض کردم که ما در زندگی مان ترغیب شدیم و دستور داده شدیم به اعمالی که ثابت هستند و باید این ها را پشت هم انجام بدهیم. مثلا نماز، یك ذکر ثابت است یا قرائت قرآن یا دستورات دیگر ذکری. ✨نکته ای که خیلی قابل تأمل است این است که اینها ثابتاتی هستند که در ممارست و در طول زمان، در شاکله ی انسان، نشست می کنند و شاکله ی انسان را به سمت و سوی الهی برای دریافت هایی بالاتر از دریافت‌های مادی تغییر می دهند. این ثابتات اعمال هر چقدر ادامه پیدا کنند و هر چقدر کمیّتاً فراخور حال افراد بیشتر بشوند، کیفیت هم در آنها بیشتر خواهد شد و منجر به ارتقاء روح خواهد شد. ✨آیات ۱۶ و ۱۷ سوره جن: وَ أَ لَّوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً  و اینکه اگر آنها [جنّ و انس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان میکنیم. هدف این است که ما آنها را با این نعمت فراوان بیازماییم؛ و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند، او را به عذاب شدید و فزاینده ای گرفتار میسازد! می‌فرماید اینها اگر که استقامت کنند بر طریقت، لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ما از این آب، روزی آنها خواهیم کرد، لِنَفْتِنَهُمْ برای این بوده که امتحانشان کنیم و در واقع آنها را به فتنه بیاندازیم، تا خار و خاشاک آنان جدا شود، به تعبیر قرآن زَبَدِ راوی شان از بین برود، آن کف روی آب از بین برود، و خالصی و ناخالصی از هم جدا شود، وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ، و کسی که اعراض کند از یاد خدای تبارک و تعالی و آن ذکر، یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً، این در سلك عذابی قرار می گیرد که این عذاب دائماً در حال صعود است. یعنی چه؟ یعنی مرتباً درحال زیاد شدن است. یعنی در آن فضای عذاب که هست، مرتب با خود فکر می کند کاش مشکلات من کم بشود، کاش عذاب من کم بشود. این مرتباً بیشتر می شود. این مربوط به کسی است که یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ... ✨آیه 36 سوره مبارکه زخرف می فرماید : وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست! وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ کسی که پشت می کند به ذکر خدای تبارک و تعالی، چه اتفاقی می‌افتد؟ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ؛ ما بر او یك شیطانی را خواهیم گمارد نه اینکه خدای تبارک و تعالی نَعُوذُ بِاللَّهِ بخواهد یك کسی را اذیت کند. کار انبیاء و اولیاء علیهم السلام این بوده است که نظام هستی و ساختار آن را برای ما تبیین می کرده اند، که ای انسان، قاعده این شکلی است. مثل اینکه شما می‌خواهید بروید جلو عابر بانك (از آن عابر بانك هائی که نیاز به کارت دارد) و بگوئید سیستم بانکی به من ظلم کرد به من پول نمی دهد! خوب قاعده این است شما هرچقدر هم پول داشته باشید و وضع تان هم خوب باشد باید حتماً کارت را داخل عابر بانك قرار دهید تا به شما پول بدهد، این قانون و قاعده اش است. اما نکته ای که هست این است که شما نمی توانید بگوئید چون من کارت ندارم این ظلم است. خدای تبارک و تعالی می گوید سیستم هستی، نظام و ساختار هستی، کسی که پشت می کند به ذکر، یك شیطانی بر او گمارده می شودکه فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ که با او قرین خواهد بود، با او نشست و برخاست خواهد کرد. حالا ما باید ببینیم که چقدر از ذکر اعراض می کنیم؟ چقدر شیطان می تواند دور و بر ما باشد؟ این شیطان می تواند شَیاطین الانس باشد، می تواند دوست بدی باشد که آدم را اذیت می کند، می تواند از اجنه باشد، شَیاطینَ الانسِ وَ الجِنِّ ، هر دو می توانند باشند یعنی شیطان صفتی است برای انس و جن، اما این نتیجه چیست؟ نتیجه اعراض از ذکر است. ‌♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ سؤال اینجا است که این ذکر چیست؟ ذکر فی نفسه یعنی آن حقیقتی که ما در وجود خودمان توجه می کنیم، و با خدای تبارک و تعالی مواجه می شویم، این که در پرده ی ادراک ما می افتد و ما تصورش می کنیم، می فهمیم و درکش می کنیم را یاد و توجه کردن می گویند، در واقع متوجه شدن، متوجه شدن و مواجه شدن با خدا تبارک و تعالی فقط با وجه صورت می گیرد یعنی مواجه شدن با خدای تبارک و تعالی است. ما باید ببینیم این ذکر درواقع چیست؟ و به چه شکلی باید درباره آن توضیح بدهیم؟ در وهله ی اول من سعی می کنم به دوستان نشان بدهم که ذکر مرتبه ی نازله اش چیست؟ تا به بحث های بعدی که ذکر لفظی چقدر اهمیت دارد و چقدر اهمیت ندارد و کثرت قرائت قرآن چقدر اهمیت دارد و چقدر اهمیت ندارد، بعداً بپردازیم. اما فی نفسه، ذکر چیست؟ که این قدر مهم است که أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. یکی از مهمترین مصادیق ذکر که ما را با وجه الله مواجه می کند، چون الله، حقیقتی است که باید با آن مواجه شد، ما از طریق وجه او با او مواجه می شویم و باید ببینیم ماهیت و ساختار ذکر چیست؟ حالا من این توضیحات را می دهم تا شما متوجه شوید. ✨برای مثال آیه 9 سوره مبارکه حجر که همه این آیه را شنیده اید، می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ ما همانی هستیم که قطعاً ذکر را نازل کردیم و ما خودمان از آن حفاظت و مراقبت خواهیم کرد. یك نکته ای اینجا هست. آن این است چرا این قرآنی که ما می بینیم صحبت از نَزَّلَ، یُنَزِّلُ، تَنْزیلا است. چرا قرآن کریم می فرماید إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ. چرا ما تنزیل داده ایم قرآن را وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. این آیه راجع به ماجرایی است که در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله پیش آمده بود و می گفتند قرآن به هفت لغت می شود، که گفته می شد که بیاییم عبارت ها را عوض کنیم، عبارت های قرآنی را می شود، عوض کرد و به طور دیگری آن را خواند و این آیه نازل شد که نه خیر، قرآن باید همین طور باشد. که در واقع این فتنه و اینکه کسانی می خواستند راه را کج کنند از بین رفت. در واقع دارد توضیح می دهد این صورت نازله، این قرآن کریم که ما می بینیم، ما از آن مراقبت می کنیم. اما یك سؤالی اینجا هست و آن اینکه اگر انزَلَ و یا تَنْزیل داریم و اینکه این پایین هست باید بالا هم باشد، یعنی در طبقات عوالم و ساختارهای هستی باید یك چیزی بالا باشد، َإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ (حجر. ۲۱) می فرماید همه ی اشیاء نزد ما خزائنی دارند طبق طبق که ما به قَدَر شان تنزیل می کنیم، یعنی ذکر هم حقیقتی داشته، که از بالا آمده است پایین، تنزیل پیدا کرده، تا به شکل کتاب قرار گرفته است. خوب حالا این چیست؟ در واقع حقیقت ِذکر چیست؟ این ذکر همان قرآن است. برای مثال آیات بعدی را نگاه کنید. ✨درآیات ابتدائی سوره دخان می فرماید: حم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ. إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرِینَ. فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکِیم أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنّا کُنّا مُرْسِلِینَ... ✨ این دو تا برهان قرآنی بود، برای چه چیز؟ برای اینکه یکی از معانی ذکر، قرآن است، و کتاب مبین هم همینطور، کتاب مبین هم که ما در قرآن کریم می بینیم معنایش، خود قرآن است که این کتاب به شکل مکتوب، نازل شده است و به پایین آمده است. و در حقیقت بالای خودش که در خزینه ی خودش و در لوح محفوظ باشد و یا هرچیزی که ما بخواهیم اسمش را بگذاریم. این آن بالا وجود دارد و حقیقتی دیگر دارد.پس دو تا مطلب شد که در واقع این کتاب مبین همان قرآن است و آن ذکر هم قرآن است. حالا صحبت سر این است که این طبقات چه چیز هستند آن بالا ؟ ما باید در مکتب اهل بیت علیهم السلام آنقدر ورزش کنیم و از جهت فکری و باطنی آنقدر ریاضت بکشیم، تا بتوانیم با آیات قرآن کریم ارتباط برقرار کنیم. اگر خدای نکرده این قرآن در روی زمین و روی طاقچه ها، خاک می خورد، بخاطر این است که ما ربط خودمان و اهل بیت علیهم السلام که آنقدر به آنها علاقه داریم، با قرآن را پیدا نکرده ایم . ‌♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ آیات اول سوره زخرف: بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِیمِ حم. وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ. إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ. وَ إِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ. اینجا دوباره فرموده کتاب مبین. اگر الان این قرآن کریم است، ما آن را به شکل عربی در اختیار شما قرار دادیم که لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ حالا چرا تعقلون دارد، این جایگاه خودش را دارد و نیاز به یك بحث مستقل دارد. یعنی آیا می شد قرآن به یك زبان دیگر می آمد یا نه؟ آیا قرآن به همین الفاظ به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد؟ یا نه پیغمبر چون عرب بودند آنرا اینجور استعمال کردند؟ بحث های روشنفکری که جدیداً در بحث های هرمونوتیك خیلی طرح می شود، که بنظرم خیلی هم دقیق است و پاسخ های خیلی دقیق دارد. عرضم به خدمت شما که با این ها خیلی کار ندارم، اما آنچه ما فهمیدیم این کتابی که برای شما نازل شده است این را عربی قرار داده ایم اما آیه بعدی وَإِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ اما این در أُمِ الْکِتَابِ، درآن مقام بالا، نزد ما در مقام لَدَیْنَا، لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ است. پس این قرآن یك صورت عربی دارد به این شکل که پایین است، اما آن بالا علیِ است که صفت اش حکیم است. ببینیم در روایات، منظور از این عَلِىٌّ حَکِیمٌ چیست؟ در تفسیر قمی جلد 1 صفحه 29 آمده از امام صادق علیه السلام پرسیده اند که صراط المستقیم چیست؟ قالَ : هُوَ أمیرَالمُؤمِنین(ع) وَ مَعرَفَته، خوب این را که همه شنیده ایم. وَالدَلیلُ عَلى أنَهُ أمیرَ المُؤمِنین قولَهُ : وَ اِنَهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أمیرَ المُؤمِنین علیه السلام فِى أُمِ الْکِتَابِ. قرآنی که شما پایین دارید می بینید، در مقابل چشمان خودتان، وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام به شکل مکتوب است، که اگر با این ارتباط پیدا کنید این قرآن شما را به سمت بالا می برد، ارتقاء می دهد و آسمانی تان می کند. قرآن شمارا به کجا می رساند؟ به وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام. چرا؟ وَإِنَّهُ فِى أُمِ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِىٌّ حَکِیمٌ وَ هُوَ أمیرَالمُؤمِنین علیه السلام فِى أُمِ الْکِتَابِ. پس ما به این قرآن ظلم کرده ایم. اگر اهل کوفه به وجود امیرالمؤمنین علیه السلام ظلم کرده اند، پس خدای نکرده ما هم ظلم کرده ایم. این قرآن آن حقیقتی بود که تعلق به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، صورت مکتوب امیرالمؤمنین است. چطور آیت الله بهجت می فرمود وقتی دلتان برای امام زمان علیه السالم تنگ می شود، به قرآن کریم و صفحاتش نگاه کنید .چرا؟ بخاطر اینکه این صورت مکتوب امیرالمؤمنین علیه السلام و مقام ولایت است. خوب ما این قرآن کریم را دست کم گرفته ایم. این ها دقت نکرده و توجه نکرده ایم و متوجه نشدیم؟ البته ما باید ریاضت های باطنی هم داشته باشیم که بتوانیم فضای تجردی را درک کنیم، بقول یکی از اساتید که در کتبشان نوشته اند، "چند شکار که بفرمائی کم کم، متوجه این می شوی که قضایا به چه نحو است." در واقع ما الان نمی توانیم بفهمیم، چه طور می شود که الان اینجا باشیم و همین الان هم در یك جای دیگر هم باشیم! چون از تجرد چیزی متوجه نمی شویم. هرچند این را در وجود خودمان، و درحقیقت منِ خودمان، می یابیم. من مستقلا به شکل کامل در تمام بدنم هستم، و این من ِمن، مجرد است. من با توجه به مشکلی که دارم و توجه ام معطوف شده است به این بدن، در این بدن گرفتارشدم، اما اگر توجه ام باز شود، می بینم که بدن همه جا هست. روح به این بدن احاطه دارد نه اینکه در بدن گرفتار باشد. می گوید برای پیغمبر اکرم، اینجور از آن حقیقت بالا به پایین می آید، لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ آیه دیگری هم دارد آیه ۱۱۴ سوره طه می فرماید: مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْكَ وَحْیُهُ لذا می فرماید صبر کن ما وحی کنیم بعد شما بگو. زبانت را تند تند نچرخان جلو جلو... پس این قرآن صورت مکتوب آن حقیقت بالائی است که ما آنرا مشاهده می کنیم و هر چقدر ما بی عنایت به این قرآن و کم اهمیت تر به این قرآن هستیم، به این حقیقتی که نازل شده است بی توجهی کرده ایم. لذا اولیاء الهی دقت ویژه ای به قرآن کریم داشته اند و خصوصاً هرچقدرکسی درس می خواند و به نقطه ای می رسیدند در اواخرعمر، به خواندن قرآن رو می آوردند چرا؟ زیرا خواندن قرآن، صرفا خواندن این خطوط و نقوش نیست، این یك ارتباط و ربط به عالم بالا و به حقیقتِ امام است که ما درپی آن هستیم ‌♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ✨انَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ (اسراء. ۹) این قرآن هدایت می کند. به چه چیزی هدایت می کند؟ این قرآن شما را هدایت می کند، می رساند شما را به آن کسی که از همه محکم تر است به آن که قوامش، شاکله وجودی اش، از همه بیشتر است. وَتَدش، در حقیقت عرضش به شکلی مستقر است که توحیدی است. در روایت دارد در کتاب کافی جلد ۱ صفحه ۲۱۶ فی قوله تعالی: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ قال َیهْدِی إلى الامام علیه السلام، یعنی کسی که این قرآن را می‌خواند هدایت می شود به امام علیه السلام، با امام ارتباط پیدا می کند. هر چقدر ما به قرآن بی توجهی می کنیم، مشکل برایمان ایجاد می کند. ✨الم. ذَلِكَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ در سوره بقره، این کتاب کیست؟ در حدیث نورانی از وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام برای جناب سلمان و جناب ابوذر که حضرت فرمودند: مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ (بحار األنوار، - بیروت،ج ۲۶ ،ص: ۲) کسی که مقام نورانیت مرا بشناسد عین این است که به خدای تبارک و تعالی معرفت پیدا کرده است. نه اینکه امیرالمؤمنین، خدا هستند، یعنی آینه ی خدا، اسماء و صفات خدا است، که خودش معانی عمیقی دارد و بعد خود حضرت طبق این نقل در حدیث نورانیت راجع به این آیه شریفه "ذَلِكَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ "می فرماید: أنَا ذَلِكَ الْکِتَابُ اَلَذی لَا رَیْبَ فِیهِ من آن کتابی هستم که در آن شکی نیست، من آن کتابی هستم که در آن شبهه ای نیست، منم حقیقت آن کتاب. أنَا الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى التی أمر أن یدعی بها (بحار الانوار، ج۵۳ ،ص۴۷) قرآن کریم که می گوید وَ لِلَّهِ الَاسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا خدا را با اسماء حسنی اش بخوانید، می خواهید با خدا مواجه شوید با من مواجه شوید. نه اینکه من خدا هستم، نه! من وجه الله هستم فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ به هرکجا بروید با وجه الله روبرو هستید. من آن راه لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها... خداست که این خاصیت را در این ها قرار داده است هُوَ مُوَلِّیها، اوست که این ولایت را دراین وجه قرار داده است... ✨در آیه ۱۶ سوره جن وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً و آیه بعد لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً و کسی که از ذکر پروردگارش روی برگرداند یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَداً. این آیه باید یك ربطی به آیه قبل داشته باشد. طریقت چیست؟ طریقت کلمه ی قرآنی است ببینید در روایت از احمد بن مهران به سندی که هست عن ابی جعفر (ع) فی قوله تعالی وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ اگر استقامت می کردند بر طریقت، لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً ما آنها را سیراب می کردیم از آب سرپر، ماهایی که تشنه هستیم، ماهایی که دچار مشکل هستیم، ماهایی که "وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ"، دچار شیاطین هستیم، دچار خستگی های روحی هستیم، دچار مشکلات هستیم، می گوید استقامت می خواهد بر طریقت، طریقت چیست؟ قال یعنی لَوِ اسْتَقامُوا عَلى ولایه علی ابن ابی طالب ، امیرالمؤمنین و الاوصیاء مِن ولدِه علیهم السلام. یعنی استقامت می کردند بر ولایت امیرالمؤمنین و اوصیا از ولدِ او، یعنی امامان بعد از او علیهم السلام، وَقَبِلُوا طاعَتِهم فی أمرِهم و قبول می کردند اطاعت از آنها را در امورشان... ما آنها را دوست داریم ولی آیا اطاعت از امر آنها را قبول کرده ایم در هرچیزی که گفته اند؟ ساقی کوثر کیست؟ خود وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام است، البته این که جمع بسته شده (لَأَسْقَیْناهُمْ: سیرابشان می‌کنیم) حضرت علامه فرموده اند که آنجا که جمع بسته می شود مقصود همان اسماء و صفات و یا همان اهل بیت علیهم السلام می باشند: یقول لاشرَبنا قُلوبَهُم الایمان، والطَریقَة هی الایمان بولایة علی والاوصیاء. ما قلب این ها را از ایمان پر می کنیم و طریقت همان ایمان است و قلب هایشان پر از ولایت از امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام می شود... مصیبتی که الان با آن درگیر هستیم، این مظلومیت و مهجور بودن است که حقیقت مکتوب اهل بیت علیهم السلام دارد... ‌♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی هجدهم (ربط قرآن و ذکر و حقیقت مکتوب مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام با توجه به معنای طبقات وجودی انسان کامل) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ در جلسه گذشته در مورد نسبت بین امیرالمومنین علیه السلام و مقام ولایت در عالم پایین و عالم بالا مطالبی بیان شد و آیاتی قرائت شد؛ آیه ۳ سوره مبارکه زخرف، آیه ۲۱ سوره حجر، آیه ۲ سوره بقره و عرض شد در ذیل آیه ۹ سوره اسراء امام صادق علیه السلام در کافی جلد ۱ صفحه ۲۱۶ فرمودند: "إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ قال یهدی الی الامام (علیه السلام)" ، یعنی این قرآن شما را هدایت می کند به حقیقت امام علیه السلام این یك سری از مطالبی بود که عرض کردم و یك سری مطالب هم این بود که قرآن کریم خودش ذکر است. چرا ما باید به ذکر لفظی توجه زیاد داشته باشیم؟ ما با این چینشها می خواهیم به این نتیجه برسیم که چه اتفاقی می افتد و چرا اینقدر توضیح داده می شود برای اینکه این اهتمام و توجه به ذکر و خصوصا ذکر لفظی معلوم بشود و از مصادیق ذکر، قرآن کریم است. ما درصدد این هستیم که بیشتر راجع به این ترادف یا این تعیّنی که آن صورت بالایی، در این صورت پایینی دارد، حرف بزنیم. در واقع ببینیم چگونه می توانیم صورت مکتوب امام را، از قرآن کریم به دست بیاوریم. ✨در آیه ۱۹ سوره مزمل می فرماید: "إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا" ؛ این کتاب تذکره ای[ذکری] است برای کسی که می خواهد به روی پروردگار خودش راهی بگیرد باز کند. شبیه آیه ی ۲۹ سوره عنکبوت که می فرماید: " وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ " کسانی که در ما (مقام ولایت اهل بیت علیهم السلام) جهاد کنند، ما راه‌های خودمان را به آنها نشان خواهیم داد. این آیه می خواهد بفرماید که این قرآن تذکره ای است برای کسی که می خواهد سبیلی برای رسیدن به ربّش پیدا کند. اینکه ما در روز چندین مرتبه در نمازمان می گوییم "اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ"؛ این صراط مستقیم همین سبل و سبیل است، که قرار است ما را به خدا برساند؛ چون در واقع وجه الله هست، این راه ما را به وجود مبارک خداوند تبارک و تعالی می رساند و باید به این خیلی توجه کنیم. لذا کار قرآن کریم رسانندگی است. این که در ابتدای بحث گفته شد یکی از چیزهایی که در توسلات و توجهات ما مفقود است، علت بسیاری از مشکلات ما، عدم التزام و توجه درست و کافی به قرآن کریم است؛ در واقع پیگیری مصرّانه و وقت گذاشتن برای قرآن کریم. این چرا اینقدر خاصیت دارد؟ به خاطر اینکه مستقیما با اهل بیت علیهم السلام ارتباط دارد، و ما چون اهل بیتی هستیم الحمدالله و این وجهه ی وجود ما قوی است، و از اهل بیت علیهم السلام استفاده می کنیم، باید از این ثقل دوم، که در واقع باطن آن حقیقت اهل بیت علیهم السلام است، بهره ببریم تا این دو تا ما را با هم بتوانند برسانند به حوض کوثر. چرا که "فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ"؛ این دو تا از هم جدا نمی شوند. ما معمولا با یك بال حرکت می کنیم و آن یك بال، آن کاری که باید بکند را نه اینکه نمی کند ولی به ما گفته شده از دو بال استفاده کنیم. این نکته ی اول... ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی نوزدهم (قرآن کریم حقیقت مکتوب ائمه علیهم السلام) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ✨ در آیه ۵۰ سوره انبیاء می فرماید: "وَهَذَا ذِکْرٌ مُبَارَکٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ" این [قرآن] آن ذکر مبارکی است که ما نازلش کردیم از بالا به پایین اما شما انکارش می کنید. این قرآن را که ما انکار نمی کنیم. [بلکه] آن نازل شدن آن حقیقت بالایی به این حقیقت پایینی را ما انکار می کنیم و از آن استفاده نمی کنیم. معنی انکار این نیست که بگوییم من این را قبول ندارم؛ انکار یعنی پشت کردن. ما در واقع به حقیقتی که برای ما آمده که باید بوسیله آن به مقام بالایی اهل بیت علیهم السلام برسیم، پشت کرده ایم... ✨آیه ۴۱ سوره اسراء: "وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا وَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا" ما در این قرآن، انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند! ولی (گروهی از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمیافزاید. قرآن کریم درباره چه چیزی صحبت می کند؟ در روایتی در تفسیر فرات کوفی از جابر جعفی نقل کرده: "قال قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع)قال الله تعالی وَ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا قال یَعْنِی و لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی کُلِّ آیَةٍ، فَأَبَوْا وَلَایَةَ عَلِیٍّ فَـما یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُوراً" یعنی ما علی علیه السلام را ذکر کردیم در هر آیه ای و زیاد نشد برای اینها اِلّا نفرت... پس ولایت یعنی چی؟ آیا یعنی همین محبتی که من دارم به اهل بیت یا امیرالمومنین علیهم السلام؟ "اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا"، ولایت در قرآن و روایات یك مقام و یك حقیقت خیلی عظیم است که ما باید روی آن کار کنیم تا متوجه بشویم که مقام ولایت یعنی چه؟ فنای در ولایت، رسیدن به ولایت، توسل به مقام ولایت، یعنی چی؟ بله، ما این صُوَری که اهل بیت علیهم السلام داشتند، روی زمین آمدند، مثل سید الشهداء یا امیرالمومنین علیهما السلام، همه عشق ما و محبت ما به اینهاست. اما نکته این است که فقط این نیست... همانطور که قرآن کریم در این کتاب نازل شده برای اینکه شما تعقل کنید، حقیقت آنها هم " فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسمه"، حقیقت اهل بیت علیهم السلام، این بدن هایی که ما می بینیم، این بیت یعنی این بدن ها. این بدن هایی که ما از اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ دیدیم و خواندیم، اینها "فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسمه" بیت، یك معنایش بیت است، یك معنای آن هم بدن است که در واقع در این حقیقت ذکر صورت می گیرد. پس ما با این صورت پایینی امام هم در ارتباط هستیم. برای همین شما می بینید خیلی مواقع از بزرگان که می پرسند مثلا ما دوست داریم امام را ببینیم. اینها می فرمایند مگر ابن ملجم امیرالمومنین علیه السلام را نمی دید؟! مگر شمر سید الشهدا علیه السلام را ندید؟! چشم در چشم هم می دید! اما چطور به آن حقیقت عالی نمی رسیدند و توجه نمی کردند؟ دقیقا مثل همین ماجرایی هست که ما با قرآن داریم. ما ظاهر قرآن را می بینیم و با باطنش ارتباط نداریم. این تعبیر سخت و تلخ بزرگان است که به میزانی که ما با قرآن ارتباط می گیریم و باطنا ربط پیدا می کنیم و به مراحل عالیه اش راه پیدا می کنیم، از امام علیه السلام هم به همان میزان می توانیم استفاده می کنیم. نقل به مضمون از آیت الله بهجت(ره) است که شما ببینید با این قرآن چطور ارتباط برقرار می کنید، متوجه بشوید که اگر امام هم روبروی شما باشد و در آن زمان بودید چقدر استفاده می کردید. ارتباط، صرف خواندن نیست، یعنی از این قرآن وارد بطن آن شوید، وارد مراحل عالی تر آن بشوید... ✨آیه ۱۰ سوره مبارکه انبیاء خیلی آیه عجیبی است. می فرماید: "لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ". ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکّر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمی‌فهمید؟! ما داریم درباره ذکر صحبت می کنیم. "لقد أنزلنا الیکم"، ما نازل کردیم. یعنی یك چیزی در آن بالا بود، نازلش کردیم در حد عالم دنیا پایین آوردیم و به شکل یك کتاب شد، که در این ذکر شما هست. "فیه ذکرکم" یکی از معانی این است که این ذکری که شما باید بگویید یا داشته باشید، در قرآن آمده است. یک معنی دیگر آن این است که این کتاب، شما را یاد می کند؛ یعنی از باطن شما حرف می زند، این را به حرف در بیاورید، به استنطاق بیاورید. ذیل این آیه در تفسیر برهان روایتی دارد که؛ "این ذکر آن طاعت امام هست؛ یعنی این قرآن نازل شده که به شما شیوه، راه یا حقیقت اطاعت کردنتان از مقام امام علیه السلام را آموزش دهد." کم کم زوایای این کتاب دارد واضح می شود... ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی نوزدهم (قرآن کریم حقیقت مکتوب ائمه علیهم السلام) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ✨ آیه بعدی، آیه ۲۲ سوره حدید می فرماید: "مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ"؛ می‌فرماید چیزی به شما نمی رسد و اصابت نمیکند چه در ارض، چه در انفستان _که آن حقیقت متعالی تر از ارض وجودی است_، الّا اینکه در آن کتاب قبلا بوده است، قبل از اینکه ما برای آشکار کنیم در این دنیا... این با بحث اختیار در تضاد نیست چرا که ما به مشیت الهی صاحب اختیار هستیم و اختیارات خودمان بوده که به این شکل در آمده است. ✨آیه ۳۰ سوره شوری: "وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ"؛ می فرماید هیچ مصیبتی به شما نمی رسد الّا اینکه خودتان "فبما کسبت أیدیکم" سوال شده این دو تا باهم چه نسبتی دارند؟ در روایت می گوید که از حضرت سوال کردم وقتی امام سجاد علیه السلام در مقابل یزید لعنت الله علیه قرار گرفت. یزید لعنه الله علیه به امام سجاد علیه السلام درآن ماجرای بعد از کربلا گفت که "ما أصابکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم". این بلایی که سر خودتان آوردید تقصیر خودتان است که این اتفاق افتاده است! حضرت فرمودند این آیه در مورد ما نیست، بلکه درباره ما این آیه است: "ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَی الله یَسِیرٌ"، ما آن کتاب هستیم. این آیه راجع به ماست. و این خیلی خیلی برای ما جای فکر، تأمل و کار دارد. ✨آیه ۸۹ سوره نحل: "وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ" ؛ می‌فرماید ما روز قیامت، مبعوث می کنیم برای هر امتی یك شاهدی از خودشان، و تو را ای پیغمبر اکرم شهید و شاهد بر این قوم قرار خواهیم داد. خواطر، خیالات، فکرها، توهمات، عدم آرامش، عدم رسیدن به خواسته ها وخیلی از مشکلاتی که ما داریم مال نداشته هایمان است، مال توهم عدم دسترسیمان به چیزهایی که می خواهیم، است. خیلی وقت ها اینطور است. قرآن دارد صحبت از یك حقیقتی می کند که همه چیز در آن هست "وَ نَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ" است یعنی هدایت کننده است و رحمت است و بشری للمسلمین. که یك نفر اگر بخواهد برای قرآن خواندن همین آیه را بگیرد کافیست. می گوید در این همه چیز هست و هم بشارت در آن است، هم رحمت و هم هدایت. توجه هم دارید که ما داریم تمام این معارف را از اهل بیت علیهم السلام می گیریم، ما مثل اهل سنت اکتفا نمی کنیم به خود قرآن و بگوییم "حسبنا کتاب الله" ما از این کتاب با استنطاقی که اهل بیت علیهم السلام نسبت به این کتاب دارند، و معارفی که برای ما بیان می کنند، داریم استفاده می کنیم تا به حقیقت ولایت اهل بیت علیهم السلام برسیم و در واقع لقاء الله ان شاءالله... ✨ برتری امیرالمومنین علیه السلام بر حضرت موسی و حضرت عیسی بر اساس آیات قرآن... نکته ای که هست این است که، چه کلاهی سر ما رفته این وسط نسبت به استفاده ی از قرآن کریم و ذکر و توجهات. از یکی از اهل معرفت سوال کردم که من در حرم چکار کنم؟ زیارت بخوانم؟ ایشان گفتند که به جای زیارت، قرآن بخوان و قرآن را زیارت نامه قرار بده! این حرف، واقعا حرف بزرگی است و بعضا اگر دیده باشید بعضی از اساتید می گویند می خواهید زیارت امام رضا علیه السلام بروید قبلش ۴۰ بار سوره یس خوانده شده باشد. که این سنخیت ایجاد بشود و شما وقتی این کار را بکنید یا نکنید، تفاوت می کند با همدیگر. ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی نوزدهم (قرآن کریم حقیقت مکتوب ائمه علیهم السلام) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ بحثی که ما داشتیم در مورد حقیقت امام علیه السلام و نسبت او با قرآن کریم بود. بحث، بسیار بسیار مهم و کلیدی و کارساز، در معارف است، علی الخصوص در عملکرد بسیار کارایی دارد به این علت که، ما تا به حال گنجینه ای به نام قرآن کریم در سینه هایمان، خانه هایمان و در همه جا داشتیم ولی آنقدر که باید، نسبت آن را با اهل بیت علیه السلام نمی‌دانستیم و از آن بی اطلاع بودیم. در این شب ها سعی شد اجمالا ، پرکاهی و قطره ای از این دریای بی کران، از لا بلای آیات و روایات عرض شود، امیدوارم مفید بوده باشد. برای دوستانی که پیگیر مباحث کنترل و تطهیر خیال هستند، معلوم است که چرا این موضوعات را بیان می‌کنیم. تا بعد راجع به خود قرآن بیشتر حرف بزنیم و اینکه چگونه باید با قرآن برخورد کنیم. ✨در سوره مبارکه یس آیه ۱۲می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَ نَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ آثَارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ. به یقین ما مردگان را زنده می‌کنیم و آنچه را از پیش فرستاده اند و تمام آثار آنها را می نویسیم؛ و همه چیز را در کتاب آشکار کننده ای برشمرده ایم! من بیشتر با متن آیات کار دارم، قصد ندارم خیلی عمیقاً وارد آن بشوم. اما شما، همین کنار هم گذاشتن آیات را در نظر بگیرید، می بینید که چه معارف عمیقی از آنها بیرون میآید. خدای تبارک و تعالی در این آیه می فرماید: إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى که دوباره به اسماءش این کار را خواهد کرد، که ما زنده خواهیم کرد مردگان را، وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا و مینویسیم هرچه پیش فرستادند، و کارهایی را که انجام داده اند مکتوب میکنیم، وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ. و ما همه چیز را احصاء میکنیم و قرار میدهیم در إِمَامٍ مُبِینٍ. ذیل این در روایات آمده، اَی کِتابٍ مُبِینٍ. اینجا دیگر رسماً صحبت از این دارد که ما همه چیز را در وجود امام مبین قرار دادیم، که همان کتاب مبین باشد این کتاب مبین یك حقیقتی دارد که در بالاست، و در واقع این صورت نازله آن است و همه چیز در این مکتوب است. ✨آیه دیگری هم که شبیه این و جالب است، آیه ۲۹ سوره نباء که میفرماید: وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ کِتاباً. و ما همه چیز را در کتابى شماره کرده ایم. یعنی در کتاب و مکتوب و چون احصاء آمده، منظوردر امام مبین است. وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام یعنی منزلگاه و جایگاه یا حقیقت، هر چیزی که از پیش و پس در وجود هر چیزی قرار است شکل بگیرد و یا شکل گرفته در آنجا جمع است، که نازله ی این حقیقت میشود این کتاب یا این امام که این کتاب، قرآن صامت میشود، قرآن ناطق حقیقت امام میشود و آن صورت اعلاء این دو در مراتب بالا، علی حکیم است، که باز هم با دقتهای خاصی، حیثیتهای مختلف خواهد داشت. پس من سعی میکنم برای دوستان نشان بدهم - و ربط آن را با خیال، هم عرض میکنم- که این کتاب که ما با آن رو برو هستیم و نسبت خیلی مهمی با امام علیه السلام دارد، در واقع این کتاب مکتوبی که دست ماست که قرآن، اسم آن می گذاریم، نسبت خیلی مهمی با حقیقت امام علیه السلام دارد؛ همه چیز در او جمع است. من که یك عمر در پی خواهش های زیاد بودم، و خیلی چیزها را می خواستم، اگر بتوانم راهی به آن گنجینه و مخزن و خزینه هایی که همه چیز در آن جا داده شده، پیدا کنم، چه چیزی بهتر از این است؟ و چرا این کار را نکنم؟ ولی من نمی دانستم، یا دقت را نداشتم یا به هر ترتیبی محروم بودم و حالا هم که می دانم باید کارهایی را انجام بدهم تا آن برایم باز شود... ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیستم (تقدیر ولایت امیرالمومنین علیه السلام در شب قدر و نسبت غائبه ها و فقر های انسان با کتاب مبین و مقام ولایت) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive
شعله ی طور
‍ ✨آیه ۵۹سوره انعام: وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ۚ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَ لَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لَا رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمیداند. او آنچه را در خشکی و دریاست میداند؛ هیچ برگی نمی‌افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه ای در تاریکی‌های زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [در کتاب علم خدا] ثبت است. به لسان قرآن غیب چیزی است و کلیدهایی دارد که اگر آن کلیدها دست ما باشد، باز می‌شوند. غیب یعنی من الان اینجا نشسته ام، اما عالم برزخ برای من غیب است، اما آن کسی که در برزخ مستقر است، یا چشم برزخی اش باز شده است، یا حقیقت مثالی اش برایش مکشوف شده است، ممکن است عالم بعدی برایش غیب باشد. نکته ای که هست این است که این کلید غیب، چیزی است که نزد اوست. می‌فرماید؛ و کسی علم ندارد به این مفاتیح غیب إِلا هُوَ، فقط خود خدای تبارک و تعالی، به آن مقامها علم دارد... هرچه شما تصور کنید از مولکول و اتم و امواج و هرچه فکر کنید تمام اینها درکجا قرار داده شده؟ "فی کِتاب مُبین"... آیا ما غلو میکنیم؟ نه خدای تبارک و تعالی طبق قرآن میفرماید که من یك حقیقتی دارم، که او کتاب است که من حقیقت خویش را کتاب میبینم، که در این کتاب، حجم بی نهایتی از تعیّنات، هستی‌ها، شیءها یا چیزهایی که ما از آنها، اطلاق به بودن میکنیم، قرار دارد. این خیلی مهم است. مفصلا عرض کردیم که این کتاب مبین حقیقت امام علیه السلام است... ✨آیه ۷۵ سوره نمل: وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ. و هیچ موجود پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین (در لوح محفوظ و علم بیپایان پروردگار) ثبت است! ای آدمهایی که غائبه‌هایی دارید، فقرهایی دارید و هر چیزی که برای شما غائب است، إِلَّا وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ در آسمان، علی الاطلاق است. چون الف و الم دارد یعنی هر آسمانی، بعضی جاها در قرآن کریم صحبت از سماوات میکند، اما اینجا کلا آسمان می فرماید، هر چیزی که غائب است در آسمانهای عرضِ وجودی شما، حالا این عرض وجودی شما، چه زمین باشد چه سماء برزخی باشد که زمین شده، چه سما عالم عقلی و روح باشد که زمین آن عالم است، و مرحله مرحله بالا میرود، هر کدام از اینها برای شما باشد و هرچیز غایب باشد، هر کسی که هستی، در هر درجه ای از معارف و سلوک الی الله و طریق حقیقت که هستی، آن را پیدا نمیکنید، مگر این که در کتاب مبین است. خب کتاب مبین حقیقت چه کسی است؟ وَ هُوَ عَلِیٌّ حَکیمٌ، که قبلا مفصلا عرض کردم... ای کسی که اهل خیالات و نداری ها و بدبختیها هستی، هر چیزی که میخواهی در کتاب مبین است، که این کتاب مبین، این قرآن کریم، در این است که امام علیه السلام این را به استنطاق می‌کشد، صورت مکتوب امام علیه السلام است. از این تو میتوانی وارد حقیقت کتاب مبین شوی... ✨ذیل این آیه شریفه در کتاب کافی جلد ۱ صفحه ۲۲۶ از امام صادق علیه السلام میفرمایند: ما این قرآن را به ارث بردیم یعنی وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، میراث آسمانها و زمین برای خداست. این میراث یعنی چه؟ حضرت طبق نقل میفرمایند که ما این قرآن را به وراثت (ارث) بردیم که صفتش چیست؟ این است که با این قرآن میشود جبال را فتح و سیر کرد، دوستانی که بحث جبال وجودی را شنیدند، متوجه هستند که آن حکاکیهایی که در وجود مان از جبلّت کردیم، با قرآن کریم فتح میشود و می توان از آن ها گذشت و زمین ها را با آن طی و قطع طریق میکنند و می گذرانند، و با این قرآن مرده را زنده می شود، و ما میدانیم آبِ زیر آسمان چیست، و در قرآن کریم، کتاب خدا، آیاتی هست که هیچکسی اراده نمیکند، امری را، مگر این که خدا به وسیله آن اجازه میدهد، و توضیحاتی دارد و در ادامه آن میفرمایند "جَعَلَه الله لَنا فی أمِ الکِتاب، إن الله یَقُولُ: وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ". پس این کتاب، نقشه گنج است و امام علیه السلام کاشف آن است، که در واقع کاشف خود است. برای همین این دو تا باید با هم باشند... ♦️بحث کنترل خیال سال ۱۳۹۹ جلسه ی بیستم (تقدیر ولایت امیرالمومنین علیه السلام در شب قدر و نسبت غائبه ها و فقر های انسان با کتاب مبین و مقام ولایت) @sholeye_toor فایل کامل جلسات🔻 t.me/esfahani_archive