eitaa logo
مکتب سلیمانی
119 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
2 فایل
یک کانال برای بچه های #مکتب_حاج_قاسم اینجا سعی میشه که مکتب حاج قاسم واضح و منتشر بشه کانالی پر از مطالب ناب مذهبی، شهدایی و انقلابی 💪🏻 کاری از موسسه فرهنگی کهف الحصین #جان_فدا #لبیک_یا_خامنه_ای ارتباط با مدیر موسسه 👇🏻 🆔 @seyed_ali118
مشاهده در ایتا
دانلود
✅اگر امروز مواظب لقمه غذایت نباشی،فردا مجبوری مواظب حجاب دخترت،غیرت پسرت و حیای همسرت باشی... ‼️لُقمه حرام شروع همه ی مصیبت هاست...‼️ 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
....🍃💚 چادر براۍ زن یڪ حریمہ یک قلعه ویک پشتیبان است... از این حریم خوب نگهبانی کنید... همیشه میگفت: به حجاب احترام بگذارید که حفظ آرامش و بهترین امر به معروف برای شماست...😍 💐 مکتب سلیمانی | عضو شوید👇🏻 🆔 @m_kahfolhasin 🌐 Kahfhasin.ir
📌 📎راوی:جمعی از دوستان 📣26سال از ابراهيم گذشت. مطالب كتاب جمع‌آوري و آماده چاپ شد. يكي از نمازگزاران مرا صدا كرد و گفت: براي مراسم يادمان آقا ابراهيم هر كاري داشته باشيد ما در خدمتيم. با تعجب گفتم:شما رو ميشناختيد!؟ ايشون رو ديده بوديد!؟ گفت: نه، من تا پارسال كه مراسم يادواره برگزار شد چيزي از شهيد هادي نميدونستم. اما آقا ابرام حق بزرگي گردن من داره! براي رفتن عجله داشتم، اما نزديكتر آمدم. باتعجب پرسيدم: چه حقي!؟ گفت: 🖌در مراســم پارسال جاســوئيچي عكس آقا ابراهيم را توزيع كرديد. من هم گرفتم و به ســوئيچ ماشينم بستم. چند روز قبل، با خانواده از مسافرت برميگشتيم. در راه جلوي يك مهمان‌پذير توقف كرديم. وقتي خواســتيم سوار شويم باتعجب ديدم كه ســوئيچ را داخل ماشين جا گذاشــتم! درها قفل بود. به خانمم گفتم:كليد يدكي رو داري؟ او هم گفت:نه،كيفم داخل ماشينه!💔 خيلي ناراحت شــدم. هر كاري كردم در باز نشــد. هوا خيلي ســرد بود. با خودم گفتم شيشه بغل را بشكنم. اما هوا سرد بود و راه طولاني. 📍يكدفعه چشــمم به عكس آقا ابراهيم 🌹افتاد. انگار از روي جاسوئيچي به من نگاه ميكرد. من هم كمي نگاهش كردم و گفتم: ، من شنيدم تا زنده بودي مشــكل مردم رو حل ميكردي. شــهيد هم كه هميشه زنده است🌸 بعد گفتم: خدايا به آبروي شهيد هادي مشكلم رو حل كن.🍀 ُ تــو همين حال يكدفعه دســتم داخل جيب كتم رفت. دســته كليد منزل َرا برداشتم! ناخواسته يكي از كليدها را داخل قفل در ماشين كردم. با يك تكان، قفل باز شد.💡 با خوشــحالي وارد ماشين شديم و از خدا تشــكر كردم. بعد به عكس آقا ابراهيم خيره شــدم وگفتم: ممنونم، انشاءالله جبران كنم. ✒️📿 هنوز حركت نكرده بودم كه خانمم پرسيد: در ماشين با كدام كليد باز شد؟ با تعجب گفتم: راســت ميگي، كدوم كليد بود!؟ پياده شدم و يكي يكي كليدهــا را امتحان كردم. چند بار هم امتحــان كردم، اما هيچكدام از كليدها اصلا وارد قفل نميشد!! همينطوركه ايستاده بودم نَفس عميقي كشيدم. گفتم: 🍀آقا ابرام ممنونم، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشكالت مردمي.🍀     جلد اول 🌹 مکتب سلیمانی | عضو شوید👇🏻 🆔 @m_kahfolhasin 🌐 Kahfhasin.ir
🔮 بوی ابراهیم را حس میکنم 🌹 پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت. هر چه مادر از ما پرسید: چرا ابراهیم مرخصی نمی آد؟ با بهانه های مختلف بحث رو عوض می کردیم و می گفتیم: الآن عملیاته، فعلاً نمی تونه بیاد تهران و... خلاصه هر روز چیزی می گفتیم.😔 تا اینکه یکبار دیدم مادر اومده داخل اتاق و روبروی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریزه.😭 اومدم جلو و گفتم: مادر چی شده؟ گفت:من بوی ابراهیم رو حس می کنم. ابراهیم الآن توی این اتاقه، همینجا و. وقتی گریه اش کمتر  شد گفت: من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده.😭 مادر ادامه داد: ابراهیم دفعه آخر خیلی با دفعات دیگه فرق کرده بود، هر چی بهش گفتم: بیا بریم، برات خواستگاری، می گفت: نه مادر، من مطمئنم که بر نمی گردم. نمی خوام چشم گریانی گوشه خونه منتظر من باشه.😔 چند روز بعد مادر دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد. ما هم بالاخره مجبور شدیم به دایی بگیم به مادر حقیقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتی قلبی او شدید شد و در  سی سی یو بیمارستان بستری شد.😭 سال های بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار بره و به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام بشینه، هر چند گریه برای او بد بود. امّا عقده دلش رو اونجا باز می کرد و حرف دلش رو با شهدای گمنام می گفت😔 قهرمان من برادر شهیدم رفیق آسمانی من سرباز آقا امام زمان مکتب سلیمانی | عضو شوید👇🏻 🆔 @m_kahfolhasin 🌐 Kahfhasin.ir
نهی از منڪر  به مردے ڪه همسرش برایش مهم نبود! 🍃 دوست عزیز! همسر شما براے خود شماست، نه براے نمایش دادن جلوے دیگران! ♨️ میدانے چقدر از جوانان با دیدن همسر بےحجاب شما به گناه مے افتند؟!                             🥀🕊️🕯️🏴 مکتب سلیمانی | عضو شوید👇🏻 🆔 @m_kahfolhasin 🌐 Kahfhasin.ir
همیشہ‌ میگفـت : تا وقتے ڪہ زمانِ‌ ازدواجتون نرسیـده دنبالِ ارتباطِ ڪلامی با جنس مخالف نرید ؛ چون آهسته آهسته خودتون رو بہ نابودے میڪشونید !               🖤🌹 مکتب سلیمانی | عضو شوید👇🏻 🆔 @m_kahfolhasin 🌐 Kahfhasin.ir
عٰٰٖٖـٰٰٖٖظٰٰٖٖـٰٖمٰٰٖٖتٰٰٖٖ دٰٰٖٖرٰٰٖٖ چٰٰٖٖشٰٰٖٖماٰٖنِٰٰ کٰٰٖٖسٰٰٖٖیٰٖتٰٰٖٖ کٰٰٖٖهٰٖ نٰٖگٰٰٖٖاهٰٰٖٖشٰٖ رٰٰٖٖاٰٖ کٰٰٖٖنٰٖتٰٖرٰٖلٰٖٖ. مـٰٰٖٖیٰٖکٰٰٖٖنٰٰٖٖدٰٖ ... 💔
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حركت بودیم، یكباره سرعتش رو كم ڪرد، برگشتم عقب گفتم: "چی شد؟! مگه عجله نداشتی؟!" ‌همین طور كه آرام راه می رفت به جلو اشاره كرد: یه خرده یواش بریم تا از این آقا جلو نزنیم كمی جلوتر از ما، یك نفر در حال حركت بود كه به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می كشید و آرام راه می رفت، ابراهیم گفت: اگر ما تند از كنار او رد بشیم، دلش میسوزه كه نمیتونه مثل ما راه بره، یه كم آهسته بریم كه ناراحت نشه " ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┅┅┄┅┄┅✶℘✶┄┅┄┅    🥀شـُهــَدا شـَـرمَــنـده‍ ایــم😔 مکتب سلیمانی | عضو شوید👇🏻 🆔 @m_kahfolhasin 🌐 Kahfhasin.ir