eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
52 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
652 ویدیو
25 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴امام_سجاد (ع) می فرمایند :🏴 ▪️مردمانی که در زمانِ غیبتِ مهدی (عج) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند ، از مردمان همه زمانها برترند ... زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان و و ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است ... 📚بحار الانوار ،ج52،ص 122 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 «« هیئت رزمندگان »» ««راوی ابراهیم شاطری پور »» پاییز سال 65 در پادگان غدیر اصفهان بودیم. مرحله اول آموزش شنا به پایان رسید. همه نيروها محمد تورجی را دوست داشتند. همیشه اطراف او پر از بچه های گردان بود. برادر تورجی در روز آخر آموزش اعلام کرد: همه رفقا دوشنبه بعد از نماز شام منزل ما هستید. بعد هم آدرس را اعلام کرد. همه بچه ها آدرس را نوشتند. حتی گفتند: رفقای خودمان را می‌آوریم. روز بعد محمد را دیدم. غرق فکر بود. گفتم: چیزی شده!؟ گفت: من فکر یه چیزی رو نکرده بودم. منزل ما بزرگ و خوبه اما گنجایش سیصد نفر رو نداره. به نظرت چیکار کنم! کمی فکر کردم. گفتم: این که مشکلی نداره! اطراف خونه شما مسجد یا حسینیه هست؟ گفت: آره مسجد مهرآباد نزدیکه. ُ گفتم: خب حل شد! به همه میگیم بیایید مسجد! شام رو هم بیار مسجد. گفت: آخه من آدرس خونه رو دادم. گفتم: مشکلی نیست. من جلوی منزل شما میایستم هرکی اومد میفرستم مسجد. گفت: خیلی خوبه، من دوست دارم یه برنامه توسل هم داشته باشیم. مسجد برای اینکار خیلی خوبه. بعد رفت و با مسجد هماهنگ کرد. پارچه ای را جلوی مسجد نصب کردیم. روی آن فقط نوشته بود: یا زهرا سلام الله علیها، همه بچه های گردان آمدند. عزاداری عجیبی شد. کمتر کسی باور میکرد مراسم اینقدر خوب برگزار شود. شام هم به همه رسید. فردای آن روز دیدم محمد با چند نفر از مسئولین گردان در حال صحبت است. میگفت: دوست دارم این هیئت رو ادامه بدیم. دوشنبه‌ها دور هم جمع بشیم. هیئت برپا کنیم. به یاد حضرت زهرا سلام الله علیها، گردان ما که متعلق به حضرت هست. همه بچه ها هم اهل توسل و... هستند. پس بیایید هیئت گردان رو برپا کنیم. اگر منطقه بودیم همانجا برقرار میکنیم. اگر تو شهر بودیم همین جا توی یک مسجد. بچه ها موافقت کردند. هفته بعد هیئت رزمندگان یا زهرا سلام الله علیها در حسینیه بنی فاطمه در خیابان ابن سینا برقرارشد. روز بعد همه اعزام شدیم به منطقه. در چادرهای اردوگاه عرب بودیم. یکی از بچه ها برادر تورجی را صدا کرد و گفت: فردا دوشنبه است. هیئت یادت نره! این دفعه برنامه‌ریزی کرد. ابتدا قرائت قرآن بود. بعد سخنران داشتیم. بعد هم مداحی برگزار شد. حالت معنوی عجیبی ايجاد گرديد. چند روز بعد به خط پدافندی فاو برگشتیم. در سنگرها مستقر شدیم. هنوز درگیرهای پراکنده بود. اما شب همه جا ساکت میشد. يك شب احساس کردم صدایی میآید! فاصله سنگرها زیاد بود. گفتم: محمد آقا صدا رو ميشنوي!؟ کمی دقت کرد. بچه های سنگر مجاور مشغول دعای توسل بودند. از یکی دیگر از سنگرها صدای مناجات و...گفتم: راستی، امروز دوشنبه است! ادامه دارد.......... . 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
ساعتی بعد از همه سنگرهایی که بچه های گردان یا زهرا سلام الله علیها در آن حضور داشتند صدای دعا و سینه زنی می‌آمد. هیئت گردان روال خود را ادامه داد. بعد از عملیات کربلای پنج بیشتر بچه های گردان شهید و مجروح شدند. با این حال با همان نفرات به جا مانده هیئت گردان برقرار شد. سوز و حال بچه ها فراموش نشدنی بود. بارها در اصفهان هیئت را در گلستان درکنار مزار شهدا برقرار کردیم. یک روز در مورد کارهای هیئت با او صحبت کردم. محمد گفت: شنیدی ثواب بعضی از اعمال، بعد از مرگ انسان هم به او میرسد؟ گفتم: آره، قدیمی‌ها میگفتند: باقیات الصالحات کمی مکث کرد و گفت: من دوست دارم این هیئت بعد از من ادامه پیدا کنه! دوست دارم بچه های رزمنده حتی زمانی که جنگ تموم شد دور هم جمع بشن و با هم باشند. شما تلاش کنید با یاری خدا این هیئت سر پا بمونه. محمد تورجی شهید شد اما هیئت که یادگار او بود ادامه یافت. وقتي جنگ تمام شد همه ما برگشتیم. روزهای اول خیلی سخت بود. ما به محیط دوست داشتنی و بااخلاص جبهه خوگرفته بودیم. آن روزها همه عشق و علاقه ما این بود که دوشنبه شود. برویم هیئت یا زهرا سلام الله علیها به یاد دوستان شهیدمان. بچه‌های گردانهای دیگر هم می‌آمدند. در ایام محرم بیش از چهار هزار نفر در هر شب شرکت میکردند. بیشتر بچه های رزمنده در کنار فعالیتهای زندگی، هیئت را فراموش نکرده بودند. دوشنبه‌ها در کنار هم بودیم. به عشق حضرت زهرا سلام الله علیها .به یاد دوستانی که در کنارشان سینه زدیم. گریه کردیم. اما آنها به وصال یار رسیدند و ما جاماندیم. برنامه هیئت تا اواخر دهه هفتاد ادامه یافت. بعد از آن با گسترش فعالیتها، هیئت رزمندگان با نام محبین حضرت زهرا(سلام الله علیها) در شبهای جمعه ادامه یافت. حالا دیگر همه رزمندگان و نسل بسيجيان بعد از جنگ در مجموعه ای به نام حضرت زهرا سلام الله علیها گرد هم جمع می‌شوند تا یاد رفقای خود را زنده نگهدارند. حاج آقا صادقی فرمانده گردان و از دوستان صمیمی شهید تورجی برنامه ها را منظم ميكرد. هیئت رزمندگان با حضور عالمانی نظیر آیت الله مهدوی و حجت الاسلام نيلي پور گسترش بیشتری پیدا کرد. اكنون نيز در دهه محرم، دهها هزار نفر در برنامه هیئت رزمندگان محبین حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد امام اصفهان شرکت میکنند. این باقیات الصالحات شهید تورجی هم اکنون نیز محفل نورانی هزاران رزمنده و عاشق حضرت صدیقه سلام الله علیها است. ادامه دارد........ 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 امام باقر عليه السلام:🏴 ▪️ لو يَعلَمُ النّاسُ ما في زِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ منَ الفَضلِ، لَماتُوا شَوقا. ▪️ اگر مردم مى دانستند در زيارت قبر حسين علیه السلام چه فضيلتى است، از شوق آن مى مردند. 📚کامل الزیارات، ص 18. 🆔 @m_setarehha
🕋🕋🕋 🏴چرا امام زمان ارواحنا فداه ظهور نمیکنند؟🏴 «« ماجرای هارون مکی و تنور آتش»» ▪️مأمون رقّى نقل مى کند:روزى خدمت امام صادق علیه السلام بودم، سهل بن حسن خراسانى وارد شد، سلام کرده، نشست. ▪️آن گاه عرض کرد: ➖ یابن رسول الله، امامت حق شماست زیرا شما خانواده رأفت و رحمتید، از چه رو براى گرفتن حق قیام نمى کنید، در حالى که یکصد هزار تن از پیروانتان با شمشیرهاى بران حاضرند در کنار شما با دشمنان بجنگند! ▪️ امام عليه السلام فرمود: – اى خراسانى ! بنشین تا حقیقت بر تو آشکار شود. سپس دستور دادند، تنور را آتش کند. بلافاصله آتش تنور افروخته شد، به طورى که شعله هاى آن، قسمت بالاى تنور را سفید کرد. ▪️ به سهل فرمود: – اى خراسانى ! برخیز و در میان این تنور بنشین ! خراسانى شروع به عذر خواهى کرد و گفت: ➖ یابن رسول الله ! مرا به آتش نسوزان و از این حقیر بگذر! ▪️امام فرمود: ➖ ناراحت نباش ! تو را بخشیدم . در همین هنگام ، هارون مکى ، در حالى که نعلین خود را به دست گرفته بود، با پاى برهنه وارد شد و سلام کرد. ▪️امام عليه السلام پاسخ سلام او را داد و فرمود: 🔸در تنور بنشین ! 🔸هارون نعلینش را انداخت و بى درنگ داخل تنور شد! امام با خراسانى شروع به صحبت کرد و از اوضاع بازار و خصوصیات خراسان چنان سخن مى گفت که گویا سال هاى دراز در آنجا بوده اند. سپس از سهل خواستند تا ببیند وضع تنور چگونه است سهل مى گوید، بر سر تنور که رسیدم، دیدم هارون در میان خرمن آتش دو زانو نشسته است. ➖ همین که مرا دید، از تنور بیرون آمد و به ما سلام کرد. ▪️ امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر از اینان پیدا مى شود؟ عرض کرد: – به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمى شود. آن جناب نیز فرمودند: آرى ! به خدا سوگند! یک نفر هم پیدا نمى شود. اگر پنج نفر همدست و همداستان این مرد یافت مى شد، ما قیام مى کردیم. 📚 بحار، ج ۴۷، ص ۱۲۳ ▪️آیا ما اینگونه مطیع امام زمان خویش هستیم؟! آیا کسی ایمانش و معرفتش نسبت به امام زمانش قوی هست که بدون چون و چرا مثل هارون مکی قبول کند، آیا اینطور هستیم؟آیا با قلم و قدم و مال و جان خویش او را یاری میکنیم؟! ▪️اگر جوابمان مثبت است خوشا به سعادتمان واگر جواب منفی است پس بکوشیم که عقب مانده ایم. 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴تجلی واقعی عقلانیت....🏴 علی مسجدیان از رزمندگان پر سابقه ی لشکر ۱۴ امام حسین(صلوات الله علیه) چنین روایت میکند:اواسط اردیبهشت ماه سال ۶۱،مرحله ی دوم عملیات (الی بیت المقدس)،حسین خرازی نشست ترک موتورم و گفت:(بریم یک سر به خط بزنیم).بین راه، به یک نفربر پی ام پی برخوردیم که در آتش میسوخت و چند بسیجی هم عرق ریزان و مضطرب،سعی میکردند با خاک و آب،شعله ها را مهار کنند.حسین آقا گفت:(اینا دارن چیکار میکنن؟وایسا بریم ببینیم چه خبره). هُرم آتش نمیگذاشت کسی بیشتر از دو-سه متر به نفربر نزدیک شود.از داخل شعله ها سر و صدای می آمد.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد.من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو-سه متری،میپاشیدیم روی آتش.جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده،با این که داشت میسوخت اصلا ضجه و ناله نمیزد و همین پدر ما را درآورده بود.بلند بلند فریاد میزد:(خدایا!الان پاهام داره میسوزه میخوام اونور ثابت قدمم کنی.خدایا! الان سینه ام داره میسوزه،این سوزش به سوزش سینه حضرت زهرا نمیرسه.خدایا! الان دستام سوخت،میخوام تو اون دنیا دستام رو طرف تو دراز کنم،نمیخوام دستام گناه کار باشه.خدایا!صورتم داره میسوزه،این سوزش برای امام زمان، برای ولایت ،اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت.) اگر به چشمان خودم ندیده بودم،امکان نداشت باور کنم کسی بتواند با چنین وضعی،چنین حرف هایی بزند.انگار خواب میدیدم اما آن بسیجی که هیچ وقت نفهمیدم کی بود،همان طور که ذره ذره کباب میشد،این جمله ها را خیلی مرتب و سلیس فریاد میزد. آتش که به سرش رسید،گفت:(خدایا دیگه طاقت ندارم دیگه نمیتونم،دارم تموم میکنم.لااله الا الله،لااله الا الله،خدایا خودت شاهد باش،خودت شهادت بده آخ نگفتم). به این جا که رسید سرش با صدای تَقّی ترکید و تمام. آن لحظه که جمجمه اش ترکید،من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم.بقیه هم اوضاعشان بهم ریخت.یکی با کف دست به پیشانی اش میزد،یکی زانو زده و روی سرش میزد،یکی با صدای بلند گریه میکرد.سوختن آن بسیجی همه ما را سوزاند.حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:(خدایا ما جواب اینارو چجوری بدیم؟ما فرمانده ایناییم؟اینا کجا و ما کجا؟اون دنیا خدا مارو نگه نمیداره،بگه جواب اینارو چی میدی ؟)حالش خیلی خراب بود.آشکارا ضعف کرده بود و داشت از حال میرفت.زیر بغلش رو گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.تمام مسیر را،پشت موتور ،سرش را گذاشت روی شانه ی من و آنقدر گریه کرد که پیراهن کُره ای و حتی زیرپوشم خیسِ اشک شد.دو ساعت بعد از همان مسیر برمیگشتیم،که دیدیم سه-چهار نفر دور یه چیزی حلقه زده و نشسته اند. حسین گفت:(وایسا به اینا بگو از هم جدا بشن.یه چیزی بیاد وسطشون(خمپاره)،همه باهم تلف میشن.همون یکی بس نبود؟). نزدیکشان ترمز زدم.یکی شان بلند شد و گفت:(حسین آقا جمعش کردیما!).حسین گفت:(چی چی رو جمع کردین؟) طرف گفت:(همه ی هیکلش شد همین یه گونی). فهمیدیم،جنازه ی همان شهید را میگویدکه دو ساعت قبل داخل نفربر سوخت.دور گونی نشسته بودند و زیارت عاشورا میخواندند.حسین آقا از موتور پیاده شد و گفت:(جا بدید ماهم بشینیم،با هم بخونیم.ان شاالله مثل این شهید،معرفت پیدا کنیم). 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 امیرالمؤمنین علیه السلام:🏴 ▪️ كثرَةُ التَّقريعِ توغِرُ القُلوبَ، و توحِشُ الأَصحابَ. ▪️ سرزنش بسيار، دل ها را كينه ور مى كند و ياران را مى پراكند. 📚 غررالحكم، ح 7112. 🆔 @m_setarehha
🕋🕋🕋 🏴آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی🏴 🎙خاطره شهید شهید حسین پورجعفری : ▪️بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند🛫. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن😊، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند. هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد💥. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن. 🛬تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن👌 تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم،خدا بخیر گذراند. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️اینا همونایی‌اند که با ادعا دارن ربنای شجریان افطار میکردند اما تحمل فرستادن صلوات رو ندارند. ▪️البته از جماعت بهایی و بزرگ‌شدگان پای شبکه‌های منوتو و اینترنشنال سعودی جز این را می دیدیم باید شک میکردیم! ▪️وقتی آدمی به جایی میرسه که دوستدارنش اینطوری بدرقهء آخرتش می کنند از خدا عاجزانه درخواست می کنم : ▪️خدایا دوستان مرا از محبین خودت و اولیاءت قرار بده. الهی آمین 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 ««مصاحبه با شهید تورجی»» «نوار شماره 4 تبلیغات لشگر» «1365/09/14» در یکی از نوارهای موجود در لشكر با شهید تورجی پنج ماه قبل از شهادت مصاحبه میشود. در این مصاحبه نکات جالبی توسط شهید تورجی بیان میشود. قسمتهایی از این مصاحبه را میخوانید: با عرض سلام در اردوگاه شهیدعرب در خدمت برادر تورجی معاونت فرماندهی گردان یازهرا سلام الله علیها از لشكر امام حسین علیه السلام هستیم. ▪️برادر تورجی ضمن تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید: ▪️نقش توسل به اهل بیت در پیروزیهای سپاه اسلام چیست؟ ▪️ با نام خدا، وقتی در عملیاتها نهایت فشار از سوی دشمن به ما وارد میشود آنچه که حداقل پنجاه درصد این فشار را کم میکند ذکر توسل به اهل بیت است. اینکه ما بدانیم اهل بیت هم این مصائب را دیده‌اند. غیر ممکن است بین رزمندگان ما و اهل بیت ارتباط نباشد. ماضعف مطلق هستیم. آنها نور و قدرت مطلق هستند. ▪️به نظر شما عملیات بعدی چگونه است؟ ما مأمور به انجام تکلیف هستیم. چه پیروزی باشد چه شکست وظیفه خود را انجام میدهیم. ما پیرو امام هستیم. هر چه ایشان بگوید. نه یک گام از ولایت جلو میرویم نه یک گام عقب. نهایت جنگ و انقلاب ما ظهور آقا امام زمان عج است. ما اگر دنیا را داشته باشیم اما از ولایت تبعیت نداشته باشیم بی‌فایده است. همه شنیده ایم حدیث معروف امام رضا علیه السلام را که فرمود: کلمه لا اله الا الله قلعه محکم پروردگاراست و... در ادامه آقا شرط ورود به این قلعه را ولایت بیان می‌کنند. حتی بزرگان ما عبادت بی ولایت را بی فایده می دانند. برای همین ما حضور در جبهه را تبعیت میدانیم از ولایت. ما جبهه را حرم خدا میدانیم. در این دوران، نایب امام زمان عج ولّی ماست. ما این حضور را تقرب به خدا می‌دانیم. به قول یکی از شهیدان: تا این سفره پهن است استفاده کنید وقتی جمع شد دیگر حسرت خوردن بی فایده است. امام ما فرمود: اینجا محل نبرد حق و باطل است. چرا کربلا اینقدر اهمیت یافته؟! برای اینکه محل نبرد حق و باطل بوده. چون کربلا قتلگاه آقا و یارانش بوده. سراسر جبهه‌های ما هم محل شهادت و دفن شهداست. بارها دیده ام که شهیدی قطعه قطعه شده وگوشت و پوستش با خاک جبهه یکی شده. اینجا مدفن شهدا هم هست. اینجا حرم خداست. باید این تقرب حفظ شود. این اخلاص بچه‌ها از ملائک هم بالاتر است. این چهره‌های ملکوتی بچه ها این نمازشبها و عبادتهای بچه ها اینها خیلی با ارزش است. من این لطف خدا را بالاترین لطف میدانم. اینکه من در میان این دوستان حضور دارم. علت اینکه در گردان هم مسئولیت نمی گرفتم به همین خاطر بود. من نمی خواستم از این جو معنوی بچه ها جدا شوم. چون صفای خاصی دارند. روحیات بالایی دارند. امیدوارم با تمام شدن جنگ و ترک جبهه‌ها این روحیات ترک نشود. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
««ادامه مطلب قبل»» ««مصاحبه با شهید تورجی»» ▪️از فرماندهان و دوستان شهید خود چه چیزهایی آموخته اید؟ شهدای مظلومی در این لشكر بوده اند که هر کدام دنیایی از معرفت بودند. شهیدان مظلوم والفجر2 سردارانی چون چنگانی، برهانی، حاج آقا ترکان، شهید شفیعی و دیگر شهدا نظیر شهید محمدحسن هدایت که بسیاری از بچه‌ها را به راه درست هدایت کرد. همچنین فرمانده شهید عباس قربانی که مظهر ابهت و فرماندهی بود. سردار شهید احمد خسروی که مظهر آرامش و طمانینه بود و... ▪️چه پیامی برای مردم دارید؟ ما ساکن جبهه و اهل جبهه شده ایم. هر دفعه به عنوان مهمان به شهر شما وارد میشویم مسائلی را میبینیم که تذکرش لازم است! اول اینکه مسئله حجاب را باید تذکر بدهم. که متاسفانه رعایت نمیشود. ما هر شهیدی که به خون میغلطد، وصیتنامه اش را که میخوانیم مسئله حجاب را تذکر داده. من از مسئولین میخواهم اگر واقعًا نمیتوانند جلوی این مسائل را بگیرند ما خودمان بیاییم و جلوی این مسائل را بگیریم. از آنهایی که عامل این مسائل هستند میخواهیم که از بازی کردن با خون شهیدان دست بردارند... اینها باید حل شود و به لطف خدا این منکر از جامعه اسلامی بیرون رود. به جوانهای شهرمان هم میگویم هر کس می خواهد عرفای واقعی را ببیند باید بیایند در جبهه، اینجا مرکز عرفان است. اینجا مرکز یقین واقعی است. ▪️برادر تورجی علت حضور خود را در جبهه بفرمایید و تا چه زمان در جبهه حضور خواهید داشت؟ نه تنها من، بلکه همه دوستان نباید برای عملیات جبهه بیاییم. بلکه فقط برای انجام وظیفه و اطاعت از ولایت فقیه باید در جبهه حاضر شویم. من بارها قصد داشتم برای چند امتحان باقی مانده سال آخر بروم اما از شهدا خجالت کشیدم. من آن زمان که در عملیات والفجر2 پس از چند روز تشنگی به آب رسیدم. از روی غفلت با دستانی آغشته به خون دوستانم آب خوردم. از آن زمان احساس عجیبی دارم. من حس میکنم لحظه ای جدا شدن از جبهه‌ها دوری از خون شهداست. برای همین انشاءالله در اینجا میمانیم. آرزوی ما هم شهادت و ملحق شدن به آن کاروان است. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5938245826676523542.mp3
6.85M
بازم از تو سوریه شهید آوردند😔 🎤کربلایی سید رضا نریمانی 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴. ای تاریخ!! ▪️قلمت بشکند.،اگر ننویسی بچه های خانطومان آمدند،،اما در حرم بدون تجمع تشیع شدند.. ای تاریخ !! قلمت بشکند ،اگر ننویسی دو روز قبل برای استاد آواز تجمع کردند،،و هنگام تلقین وقتی اسم حضرت رسول صلوات الله علیه آمد،همه سوت و کف زدند، ای تاریخ!! قلمت بشکند،اگر ننویسی هیئتی ها همیشه رعایت کردند پورتکل های بهداشتی را!!! 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا