eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
51 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
652 ویدیو
25 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 امیرالمؤمنین علیه السلام:🏴 ▪️ كثرَةُ التَّقريعِ توغِرُ القُلوبَ، و توحِشُ الأَصحابَ. ▪️ سرزنش بسيار، دل ها را كينه ور مى كند و ياران را مى پراكند. 📚 غررالحكم، ح 7112. 🆔 @m_setarehha
🕋🕋🕋 🏴آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی🏴 🎙خاطره شهید شهید حسین پورجعفری : ▪️بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند🛫. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن😊، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند. هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد💥. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن. 🛬تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن👌 تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم،خدا بخیر گذراند. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️اینا همونایی‌اند که با ادعا دارن ربنای شجریان افطار میکردند اما تحمل فرستادن صلوات رو ندارند. ▪️البته از جماعت بهایی و بزرگ‌شدگان پای شبکه‌های منوتو و اینترنشنال سعودی جز این را می دیدیم باید شک میکردیم! ▪️وقتی آدمی به جایی میرسه که دوستدارنش اینطوری بدرقهء آخرتش می کنند از خدا عاجزانه درخواست می کنم : ▪️خدایا دوستان مرا از محبین خودت و اولیاءت قرار بده. الهی آمین 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 ««مصاحبه با شهید تورجی»» «نوار شماره 4 تبلیغات لشگر» «1365/09/14» در یکی از نوارهای موجود در لشكر با شهید تورجی پنج ماه قبل از شهادت مصاحبه میشود. در این مصاحبه نکات جالبی توسط شهید تورجی بیان میشود. قسمتهایی از این مصاحبه را میخوانید: با عرض سلام در اردوگاه شهیدعرب در خدمت برادر تورجی معاونت فرماندهی گردان یازهرا سلام الله علیها از لشكر امام حسین علیه السلام هستیم. ▪️برادر تورجی ضمن تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید بفرمایید: ▪️نقش توسل به اهل بیت در پیروزیهای سپاه اسلام چیست؟ ▪️ با نام خدا، وقتی در عملیاتها نهایت فشار از سوی دشمن به ما وارد میشود آنچه که حداقل پنجاه درصد این فشار را کم میکند ذکر توسل به اهل بیت است. اینکه ما بدانیم اهل بیت هم این مصائب را دیده‌اند. غیر ممکن است بین رزمندگان ما و اهل بیت ارتباط نباشد. ماضعف مطلق هستیم. آنها نور و قدرت مطلق هستند. ▪️به نظر شما عملیات بعدی چگونه است؟ ما مأمور به انجام تکلیف هستیم. چه پیروزی باشد چه شکست وظیفه خود را انجام میدهیم. ما پیرو امام هستیم. هر چه ایشان بگوید. نه یک گام از ولایت جلو میرویم نه یک گام عقب. نهایت جنگ و انقلاب ما ظهور آقا امام زمان عج است. ما اگر دنیا را داشته باشیم اما از ولایت تبعیت نداشته باشیم بی‌فایده است. همه شنیده ایم حدیث معروف امام رضا علیه السلام را که فرمود: کلمه لا اله الا الله قلعه محکم پروردگاراست و... در ادامه آقا شرط ورود به این قلعه را ولایت بیان می‌کنند. حتی بزرگان ما عبادت بی ولایت را بی فایده می دانند. برای همین ما حضور در جبهه را تبعیت میدانیم از ولایت. ما جبهه را حرم خدا میدانیم. در این دوران، نایب امام زمان عج ولّی ماست. ما این حضور را تقرب به خدا می‌دانیم. به قول یکی از شهیدان: تا این سفره پهن است استفاده کنید وقتی جمع شد دیگر حسرت خوردن بی فایده است. امام ما فرمود: اینجا محل نبرد حق و باطل است. چرا کربلا اینقدر اهمیت یافته؟! برای اینکه محل نبرد حق و باطل بوده. چون کربلا قتلگاه آقا و یارانش بوده. سراسر جبهه‌های ما هم محل شهادت و دفن شهداست. بارها دیده ام که شهیدی قطعه قطعه شده وگوشت و پوستش با خاک جبهه یکی شده. اینجا مدفن شهدا هم هست. اینجا حرم خداست. باید این تقرب حفظ شود. این اخلاص بچه‌ها از ملائک هم بالاتر است. این چهره‌های ملکوتی بچه ها این نمازشبها و عبادتهای بچه ها اینها خیلی با ارزش است. من این لطف خدا را بالاترین لطف میدانم. اینکه من در میان این دوستان حضور دارم. علت اینکه در گردان هم مسئولیت نمی گرفتم به همین خاطر بود. من نمی خواستم از این جو معنوی بچه ها جدا شوم. چون صفای خاصی دارند. روحیات بالایی دارند. امیدوارم با تمام شدن جنگ و ترک جبهه‌ها این روحیات ترک نشود. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
««ادامه مطلب قبل»» ««مصاحبه با شهید تورجی»» ▪️از فرماندهان و دوستان شهید خود چه چیزهایی آموخته اید؟ شهدای مظلومی در این لشكر بوده اند که هر کدام دنیایی از معرفت بودند. شهیدان مظلوم والفجر2 سردارانی چون چنگانی، برهانی، حاج آقا ترکان، شهید شفیعی و دیگر شهدا نظیر شهید محمدحسن هدایت که بسیاری از بچه‌ها را به راه درست هدایت کرد. همچنین فرمانده شهید عباس قربانی که مظهر ابهت و فرماندهی بود. سردار شهید احمد خسروی که مظهر آرامش و طمانینه بود و... ▪️چه پیامی برای مردم دارید؟ ما ساکن جبهه و اهل جبهه شده ایم. هر دفعه به عنوان مهمان به شهر شما وارد میشویم مسائلی را میبینیم که تذکرش لازم است! اول اینکه مسئله حجاب را باید تذکر بدهم. که متاسفانه رعایت نمیشود. ما هر شهیدی که به خون میغلطد، وصیتنامه اش را که میخوانیم مسئله حجاب را تذکر داده. من از مسئولین میخواهم اگر واقعًا نمیتوانند جلوی این مسائل را بگیرند ما خودمان بیاییم و جلوی این مسائل را بگیریم. از آنهایی که عامل این مسائل هستند میخواهیم که از بازی کردن با خون شهیدان دست بردارند... اینها باید حل شود و به لطف خدا این منکر از جامعه اسلامی بیرون رود. به جوانهای شهرمان هم میگویم هر کس می خواهد عرفای واقعی را ببیند باید بیایند در جبهه، اینجا مرکز عرفان است. اینجا مرکز یقین واقعی است. ▪️برادر تورجی علت حضور خود را در جبهه بفرمایید و تا چه زمان در جبهه حضور خواهید داشت؟ نه تنها من، بلکه همه دوستان نباید برای عملیات جبهه بیاییم. بلکه فقط برای انجام وظیفه و اطاعت از ولایت فقیه باید در جبهه حاضر شویم. من بارها قصد داشتم برای چند امتحان باقی مانده سال آخر بروم اما از شهدا خجالت کشیدم. من آن زمان که در عملیات والفجر2 پس از چند روز تشنگی به آب رسیدم. از روی غفلت با دستانی آغشته به خون دوستانم آب خوردم. از آن زمان احساس عجیبی دارم. من حس میکنم لحظه ای جدا شدن از جبهه‌ها دوری از خون شهداست. برای همین انشاءالله در اینجا میمانیم. آرزوی ما هم شهادت و ملحق شدن به آن کاروان است. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5938245826676523542.mp3
6.85M
بازم از تو سوریه شهید آوردند😔 🎤کربلایی سید رضا نریمانی 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴. ای تاریخ!! ▪️قلمت بشکند.،اگر ننویسی بچه های خانطومان آمدند،،اما در حرم بدون تجمع تشیع شدند.. ای تاریخ !! قلمت بشکند ،اگر ننویسی دو روز قبل برای استاد آواز تجمع کردند،،و هنگام تلقین وقتی اسم حضرت رسول صلوات الله علیه آمد،همه سوت و کف زدند، ای تاریخ!! قلمت بشکند،اگر ننویسی هیئتی ها همیشه رعایت کردند پورتکل های بهداشتی را!!! 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:🏴 ▪️ إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بأموالِكُم، فالْقُوهُم بِطَلاقةِ الوَجهِ و حُسْنِ البِشرِ. ▪️ شما هرگز نمى توانيد همه مردم را از اموال خود بهره مند سازيد، پس با آنان با گشاده رويى و خوشرويى تمام برخورد كنيد. 📚 ميزان الحكمه، ج 1، ص 554. 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 ▪️ رنگ آميزی كردن، بخش هایی از مغز را فعال می كند كه در ايجاد آرامش موثرند. ▪️ رنگ آمیزی برای کسب آرامش و تخلیه هیجانی بسیار موثر است بزرگسالان نیز با کار با رنگ ها آرام میشوند. ▪️می‌توان با بررسی رنگ ها و شکل ها و خطوط به روان کودک و نوع درگیری فکری او نیز پی برد. 🆔 @m_setarehha
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 «« ولایت فقیه »» ««برگرفته از نوار مصاحبه و خاطرات دوستان»» همیشه در صحبتها قسمتی از وصیت نامه یک شهید را میگفت: تندتر از امام و (ولایت فقیه ) نروید که پایتان خرد میشود. از امام هم عقب نمانید که منحرف میشوید. میگفت: حول یک محور بروید. یک مثال نظامی هم میزد. میگفت: ببینید، شبها که میرویم رزم شبانه یک بلدچی جلوی ستون است. فقط او راه را می‌شناسد. مابقی افراد حتی فرمانده پشت سر اوست. این بلدچی راه را رفته و برگشته. اگر تندتر از او حرکت کنیم روی مین میرویم. اگر هم عقب بمانیم یا اسیر میشویم یا کشته. ما الان در کشورمان یک بلدچی داریم که همه باید پشت سر او باشند. او کسی نیست جز رهبر عزیز ما. محمد در وصیت نامه اش هم به این نکته اشاره کرده بود: عزیزان، امام را همچنون خورشیدی در بربگیرید و به دورش بگردید. از مدار او خارج نشوید که نابودیتان حتمی است. ٭٭٭ در نوار مصاحبه به عنوان آخرین سؤال از محمد پرسیدند: اگر پیامی برای مردم دارید بفرمایید. محمد هم گفت: آخرین پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید. خداوند میگوید: اگر شکر نعمت کردید نعمت را افزون میکنم. اگر هم کفران نعمت کنید از شما آن را میگیرم. شکر گزاری از خدا فقط دعا به امام نیست. بلکه اطاعت از فرمانهای اوست. قدر امام را بدانید. مواظب باشید دل امام به درد نیاید و خدای ناکرده از ما به امام زمان(عج ) شکایت نکند. ما بر اساس نیازی که به اسلام داریم باید تلاش کنیم. اسلام به ما هیچ نیازی ندارد. خداوند خودش در قرآن میفرماید: اگر شما امت، اسلام را یاری نکردید شما را برمیدارم و امت دیگری را قرار میدهم که اسلام را یاری کنند. مسئله دیگر حمایت از شخصیتهای مملکتی است که پشت سر ولایت قرار دارند. مثل آیت الله خامنه‌ای و مشکینی و... ما ضربه خوردیم. شهید مظلوم بهشتی را ناجوانمردانه از ما گرفتند. فقدان او درد بزرگی برای جامعه ما بود. ادامه دارد.............. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴 امام على عليه السلام: 🏴 ▪️ طوبى لِمَن شَغلَهُ عَيبُهُ عَن عُيوبِ النّاسِ.. ▪️ خوشا به حال كسى كه (تلاش برای اصلاح) عيب هايش او را از پرداختن به عيب هاى مردم باز دارد.. 📚 ميزان الحكمه، ج 13، ص 217. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
داستان_آموزنده. 🕋🕋🕋 ««عبرت بگیریم:»» 🏴اقای قرائتی نقل کرد:🏴 روزی به مسجدی رفتیم امام مسجد، که دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد: روزی شخص ثروتمندی یک من انگور خرید و به خدمتکار خود گفت انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و خود به سر کاری که داشت رفت. عصر که به خانه برگشت به اهل و عیالش گفت لطفا انگور را بیاورید تا با بچه ها انگور بخوریم، همسرش با خنده گفت: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود ...! مرد، با تعجب گفت تمامش را خوردید!؟ زن لبخند دیگری زد و گفت بله تمامش را! مرد، ناراحت شد و گفت: یک من انگور خریدم یک حبۀ اون رو هم برای من نگذاشته اید!!! الان هم داری می خندی، جالب است ...!خیلی ناراحت شد و بعد از اندکی که به فکر فرو رفت ... ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج شد. همسرش که از رفتار خودش شرمنده شده بود او را صدا زد ولی جوابی نشنید، مرد، ناراحت اما متفکر رفت سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشت. به او گفت: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری کرد. سپس نزد معمار شهر رفته و از او جهت ساخت مسجد دعوت بکار کرد و او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برد و به او گفت: می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلوی چشمانم ساخت آن شروع شود. معمار هم وقتی عجله مرد را دید تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع به کار ساخت و مسجد کرد. مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن شد به خانه اش برگشت. همسرش به او گفت: کجا رفتی مرد!؟ چرا بی جواب و بی خبر!؟ مرد در جواب همسرش گفت: هیچ ... رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش گفت چطور؟ مگر چه شده!؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم. در جواب زن، مرد با ناراحتی گفت: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم به یاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست! جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده ام چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید!؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف کرد. امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر، الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده ... ۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت. ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم، تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند. 💐کانال مهمانی ستاره ها 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕋🕋🕋 🏴ادامه مطالب.......🏴 «« تنبیه »» ««زنده یاد حجت ّ الاسلام محرّبی»» ّ محمد را همه دوست داشتند. توی کار خیلی جدی بود. موقع شوخی هم خیلی از دست او می خندیدیم. يادم هست يك روز کارهايمان زیاد بود و خسته شد. شب برای نگهبانی نوبت من بود. من با چهار نفر با هم رفتیم. موقع نگهبانی همگی خوابمان برد! پاس بخش هم آمد و اسلحه‌های ما را برداشت و رفت! صبح برگشتیم مقر. محمد همه نیروها را به خط کرد. بعد در مورد اهمیت نگهبانی و... گفت. سه نفر را آورد بیرون. سید رحمان هاشمی یکی از آنها بود. شروع کرد آنها را تنبيه کردن. کلاغ پر، پامرغی و... همه میدانستند محمد با کسی شوخی ندارد. رحمان خیلی ناراحت بود. بغض کرده بود. همه می دانستند او با محمد سالهاست رفیق و دوست هستند. حسابی آنها را تنبیه کرد. بعد هم بچه ها را مرخص کرد. من هم سر پست خوابم برده بود. اما من را تنبیه نکرد! وقتی همه رفتند به سمت آقای تورجی رفتم و با حالت خاصی گفتم: محمد آقا من هم با اینها بودم. نگاهی به من کرد. منتظر جواب بودم. البته حدس میزدم که چرا من را تنبیه نکرده! من مدتی مربی عقاید و قرآن و... بودم. محمد همينطور كه ميرفت گفت: اینها نیروی عادی هستند. مسئولیت اینها با من است. بعد مكثي كرد و گفت: اما شما سرباز امام زمان (عج ) هستید. تکلیف اینها با من است. تکلیف شما هم با خود آقاست. شما فرمانده ات کسی دیگر است! این را گفت و رفت. همان جا ایستادم. خیلی خجالت کشیدم. دوست داشتم من را هم تنبیه میکرد. اما این را نمی گفت. ادامه دارد....... 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا