eitaa logo
🍃 مهمانی ستاره‌ها
50 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
656 ویدیو
25 فایل
🌷حاج قاسم سلیمانی🌷 🍃والله والله والله،مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه‌ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروزسکان انقلاب رابه دست دارد نشر با ذکر صلوات🍃 ارتباط با مدیر @Asamaneha لینک کانال: 🆔 @m_setarehha
مشاهده در ایتا
دانلود
💟 زیارت مجازی مزار مطهر شهید عزیز سپهبد حاج قاسم سلیمانی ⚜️ وارد درب شمالی شده و به مسیر ادامه دهید ✅ گلزار شهدای کرمان👇 🌐 tour.soleimani.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺 🌸حاج قاسم دست‌پرورده‌ی چنین پدر و مادری‌ بود🌸 زنی 50 ساله به نام حسنیه از عشیره‌ی ما بود که مرض سل داشت و همه رهایش کرده بودند. پدرم او را به خانه آورد و مادرم 4 سال از او پذیرایی کرد تا زمانی که حسنیه از دنیا رفت. هرگز ندیدم مادرم با پدرم در این مورد بگومگویی داشته باشد. برشی از کتاب "از چیزی نمی‌ترسیدم" ««خاطرات خودنوشت حاج قاسم سلیمانی»» 🆔 @m_setarehha
🕋🕋🕋 🏴آرامش حاج قاسم سلیمانی در مواجهه با جنگنده‌های آمریکایی🏴 🎙خاطره شهید شهید حسین پورجعفری : ▪️بین زمین و آسمان بودیم، توی هواپیما داشتیم می‌رفتیم سوریه. نگاهم به حاجی بود، سرش را تکیه داده بود به صندلی و چشم‌هایش را بسته بود، انگار که خوابیده باشد. از شیشه هواپیما دو جنگنده آمریکایی را دیدم که مثل لاشخور دورمان می‌پلکیدند🛫. دلم هری ریخت، ترس برم داشت، فکرم پیش حاجی بود، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه، همانطوری که سرش را به صندلی تکیه داده بود چشم‌هایش را باز کرد. خون‌سرد گفت: نگران نباش چند دقیقه دیگه میرن😊، دوباره چشم هایش را بست. چند دقیقه گذشت و رفتند. هواپیما می‌خواست توی فرودگاه سوریه بنشیند که از چپ و راست تیر سمت ما حواله شد💥. حاجی رو کرد به خلبان و گفت: ما سریع پیاده می‌شیم، تو دوباره تیکاف کن. 🛬تا چرخهای هواپیما به زمین خورد و سرعت کم شد پریدم پایین، خلبان دوباره سرعت گرفت و هواپیما از زمین توی چشم به هم زدن از آسمان فرودگاه دور شد و ما تغییر موضع دادیم و آمدیم یک کنج امن👌 تا خودمان را پیدا کنیم چند خمپاره درست خورد همان جایی که پیاده شده بودیم،خدا بخیر گذراند. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_1152921504655005085 (1).mp3
9.19M
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة بِمُوالاتِکُم عَلَّمَنا اللهُ مَعالِمَ دینِنا وَ أصلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا 🆔 @m_setarehha
رمان امنیتی ✍🏻به قلم علیرضا سکاکی 🔻رمانی براساس جزئیات شهادت سیدحسن‌ نصرالله و نفوذ موساد در حزب الله با ما همراه باشید... 👇👇
🔹رمان امنیتی قسمت ۱ / «علیهان - باکو» کوله‌ام را روی دوشم جا به جا می‌کنم. حدود شش ساعتی می‌شود که همراه با این کوله در حال پیاده‌روی هستم. نگاهی به ساعت مچی‌ام می‌اندازم که نزدیک شدن به غروب را به من گوش زد می‌کند. کمر درد اجازه‌ی راه رفتن بیش از این را به من نمی‌دهد و به ناچار روی یکی از نیمکت‌های کنار خیابان می‌نشینم. آبی آسمان کم کم به نارنجی متمایل می‌شود و ترافیک خیابان‌های باکو نیز همزمان با فرا رسیدن تاریکی هوا هر لحظه بیشتر از قبل می‌شود. به سنگ فرش پیاده‌روها نگاه می‌اندازم و آدم‌هایی که در حال رد شدن از کنارم هستند را می‌پایم. انتظار دیگر به خسته کننده‌ترین احساسی که می‌توانم داشته باشم تبدیل شده و بعد از پنج ساعت تغییرهای مکرر قرار ملاقات دیگر انگیزه‌ای برای ادامه دادن به این موش و گربه بازی ندارم. سرم را به لبه‌ی نیمکت بند می‌کنم و چشم‌هایم را می‌بندم تا شاید اینگونه کمی از انرژی رفته‌ام را بازیابم که ناگهان صدای زنگ تلفن عمومی به گوشم می‌خورد. نگاهی به سمت باجه تلفن می‌اندازم و بلافاصله از روی نیمکت بلند می‌شوم و به سمتش می‌روم. انگشتانم را روی گوشی بند می‌کنم و منتظر می‌شوم تا آن کسی که پشت خط است، صحبت کند. همان صدای دیجیتالی و غیر طبیعی که تا به حال با من هم کلام شده می‌گوید: گوشی و مابقی وسایلت رو بزار توی کوله‌ات و بزارشون روی همون نیمکت و برو داخل موزه کتاب‌های مینیمال. نفس کوتاهی می‌کشم تا به این تعداد تغییر آدرس‌های پی در پی اعتراض کنم؛ اما تلفن قطع می‌شود. با حرص گوشی تلفن را می‌کوبم و به سمت نیمکت می‌روم و کوله‌ام را روی آن می‌گذارم. سپس نگاهی به دور و اطرافم می‌اندازم و متوجه یک نمای سنگی و درب زیبایی که در وسط آن قرار گرفته می‌شوم. ورودی موزه رایگان است، پس نیازی به تهیه‌ی بلیط ندارم و می‌توانم به راحتی واردش شوم. داخل مجموعه پر شده از ویترین‌های چوبی که با شیشه‌های ضخیم از محتویات درون آن محافظت می‌شود. کتاب‌های مینیمال و کوچکی که سایز برخی از آن‌ها به اندازه‌ی دو بند انگشت است، نظرم را به خودش جلب می‌کند. یک خانم راهنما به محض ورودم به داخل موزه به سمتم می‌آید و با اشتیاقی وصف ناپذیر شروع به توضیح در رابطه با کتاب‌ها می‌کند: خیلی خوشحالیم که موزه ما رو برای بازدید انتخاب کردید. اینجا می‌تونید کتاب با هر موضوعی رو توی سایز کوچک پیدا کنید. اون طبقه مخصوص کتاب‌های دست نویس ما هستند و این یکی هم برای کتاب‌های مذهبی کنار گذاشتیم، نگاه به اون انجیل کوچک بکنید لطفا... بی‌رغبت به سمت طبقه‌ای که اشاره می‌کند نگاه می‌کنم و کتاب کوچکی با جلد قرمز چرمی را می‌بینم که روی آن طرح صلیب کشیده شده است. خانومی که با جدیت و هیجان در حال توضیح دادن انواع کتاب‌های جمع آوری شده در داخل قفسه است، ناگهان و با حرکتی پیش‌بینی نشده خودش را به من نزدیک می‌کند و تکه کاغذی به دستم می‌دهد. سپس با صدای بلند می‌گوید: می‌تونید از قفسه‌های اون سمت هم بازدید کنید، اونجا کتاب‌های علمی و فرهنگی رو به نمایش گذاشتیم. سپس طوری که انگار هیچ اتفاق خاصی نیافته به سمت مرد دیگری می‌رود که وارد موزه شده و همان دیالوگ‌هایی که چند لحظه‌ی پیش به من گفته بود را برایش تکرار می‌کند. بی‌توجه به رفتارش به تکه کاغذی که در کف دستم قرار گرفته نگاه می‌کنم که روی آن به زبان فارسی نوشته شده: در پشتی موزه، ماشین مشکی رنگ! چرخ کوتاهی در موزه می‌زنم و سپس از در پشتی خارج می‌شوم. فضای بیرون موزه همچنان خاص و چشم نواز است؛ اما من به قدری مضطرب هستم که نمی‌توانم چیزی غیر از آن ماشین مشکی رنگ را ببینم. فورا به سمتش می‌روم و روی صندلی عقب می‌نشینم. مردی با موهای کوتاه و زرد رنگ پشت فرمان است. از زیر کاپشن چرمی بهاره‌اش تی‌شرت سفید رنگی را به تن کرده و عینک گردی به چشم دارد. یک خانم نیز کنارش نشسته که موهایش را از پشت بسته و با کت و شلوار زنانه‌ای که به تن کرده حالتی رسمی به خود گرفته است. کمرم را به پشتی صندلی عقب تکیه می‌دهم: اگه کارتون با وسایلم تموم شده برش گردونید. زنی که کنار راننده است بی‌توجه به حرفی که زده‌ام با حرکت دست از راننده می‌خواهد تا حرکت کند. لب‌هایم را با حرص به هم فشار می‌دهم و از شیشه‌ی دودی عقب به بیرون نگاه می‌کنم. به رفت و آمدهای معمولی در خیابان منتهی موزه، به سنگ فرش‌های چشم نواز و خانه‌های سنتی این منطقه، به مردمی که بدون هیچ استرس و اضطرابی آزادانه زندگی می‌کنند. در میان افکارم غرق هستم که ناگهان صدای زن در گوشم پخش می‌شود: نمی‌خوای در مورد اطلاعاتی که درون هارد بود توضیح بدی؟ نفس کوتاهی می‌کشم و طوری که بخواهم ناراحتی‌ام را از رفتار آن‌ها نشان دهم، خشک و کوتاه می‌گویم: همون چیزی که دنبالشید، جدیدترین اطلاعات مرتبط با پیجرهای لبنانی که اخیراً توسط حزب الله خریداری شده. نویسنده علیرضا سکاکی|@RomanAmniyati .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻آنروز که ابوبکر رای آورد ، علی (علیه السلام) شکست نخورد، مردم سرنوشت خود را به تباهی سپردند... 🔻آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی (علیه السلام) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند... 🔻آنروز که شورای شش نفره،عثمان را برعلی (علیه السلام) ترجیح داد، علی (علیه السلام) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند.. ❤️ولی آنروز که علی (علیه السلام) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند.... 😔آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیاء فرق علی (علیه السلام) را شکافت، باز هم علی (علیه السلام) شکست نخورد، که فرمود: فزت و رب الکعبه.. و این بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند... 😔و آنروز که در کربلا، سر حسین (علیه السلام) و هفتادودو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (سلام الله علیها) واسرا را به نام خارج شدگان از دین! درخرابه های شام گرداندند ومردم هلهله کنان به دورشان جمع شدند ..باز هم این مردم بودند که شکست خوردند.... شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند وبرطبل شادی کوبیدند..و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد... 🔶این بحث امامت و ولایت از صدر اسلام خاری شده در چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارن!حتی بعضی از اونایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!! سیاسیون در مقام_حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان هم، می شود انتقاد کرد.امادر مقام_عمل، از نزدیکان آنان اگرانتقاد کنی تاب نمی آورند. 🌺از شهید نواب پرسیدن : چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است. نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم! سربازاگرکوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشودبیاید وسط!!... هر بار که رهبری دارد می آید وسط میدان،یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم.. اللهم اجعل عواقب امورناخیرا😔 اگر نماز قضا بشه میشه جبران کرد. اگر روزه قضا بشه میشه جبران کرد.* ولی اگر دفاع از "ولایت" قضا بشه، تاریخ به ما میگه نمیشه جبران کرد.* یکبار در سقیفه قضا شد، حضرت زهرا "سلام الله علیها" را شهید کردند.😔 یکبار در صفین قضا شد، حضرت علی "علیه السلام" را شهید کردند.😔 یکبار در کوفه قضا شد، تابوت امام حسن "علیه السلام" تیرباران شد.😔 یکبار در کربلا قضا شد، بر پیکر امام حسین "علیه السلام" اسب تازاندند.😔 مواظب باشیم "ولایتمان" قضا نشود. ✅بصیرت چیست؟ به زبان ساده و روان یعنی تشخیص حق از باطل در زمان خاص خودش منتظران و یاوران مهدی "عجل الله تعالی فرجه الشریف" همانند حاج قاسم مطیع رهبری هستند ان شآءالله شادی روح امام و شهدا بخصوص سردار دلها صلوات 🆔 @m_setarehha
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَإِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلاَئِقِ أَجْمَعِينَ‏ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً يَسْتَضِي‏ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ‏ وَأَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَحَذَّرَ بَأْسَكَ وَذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَأَحَلَّ حَلاَلَكَ وَحَرَّمَ حَرَامَكَ‏ وَبَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَفَرَائِضَكَ وَحَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَأَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَنَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ‏ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ‏ 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 فهرست مراسم اعتکاف ماه رجب در اصفهان سال ۱۴۰۳ *┄┅═✵🕋 ❁﷽❁ 🕋✵═┅┄* ۱) بزرگراه شهید - نرسیده به برج کبوتر 📲 eitaa.com/isfrozeh/72513 ۲) خیابان - مسجد حضرت روح‌الله 🎒 ویژه دانش‌آموزان کلاس هفتم تا دهم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72518 ۳) خیابان - مقابل ترمینال 👦🏻 ویژه پسران نوجوان 📲 eitaa.com/isfrozeh/72519 ۴) میدان - خیابان هزارجریب 📲 eitaa.com/isfrozeh/72522 ۵) خیابان - مسجد آقانور 👳🏻‍♂ حجت‌الاسلام 👤 آقایان و 📲 eitaa.com/isfrozeh/72662 ۶) خیابان - محله جروکان 📲 eitaa.com/isfrozeh/72663 ۷) خیابان - مسجدالغفور 🧕🏻 ویژه دختران ۱۲ تا ۳۵ سال 📲 eitaa.com/isfrozeh/72666 ۸) خیابان - مسجد روح‌الله 🎒 ویژه دانش‌آموزان ۱۲ تا ۱۷ سال 📲 eitaa.com/isfrozeh/72668 ۹) خیابان - خیابان حکیم سنایی 🧒🏻 ویژه پسران مقطع متوسطه اول 📲 eitaa.com/isfrozeh/72777 ۱۰) خیابان دوم - مسجدالنبی(ص) 🧕🏻 ویژه دختران متوسطه اول و دوم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72846 ۱۱) - انتهای خیابان مسجدعلی 🧕🏻 ویژه دختران متوسطه اول و دوم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72847 ۱۲) - خیابان اباذر 🧕🏻 ویژه دختران ۱۱ تا ۱۸ سال 📲 eitaa.com/isfrozeh/72850 ۱۳) خیابان - خیابان آیت‌الله طالقانی 👳🏻‍♂ حجت‌الاسلام 🎒/🎓 ویژه دانش‌آموزان و دانشجویان 📲 eitaa.com/isfrozeh/72851 ۱۴) - مسجدالزهرا(س) 🎒 ویژه دانش‌آموزان چهارم تا نهم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72514 ۱۵) - مسجدالنور 👦🏻 ویژه دانش‌آموزان پسر هفتم و هشتم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72521 ۱۶) خیابان (ره) - عاشق‌آباد 📲 eitaa.com/isfrozeh/72902 ۱۷) خیابان (ره) - شهرک کوثر 📲 eitaa.com/isfrozeh/72903 ۱۸) خیابان - خیابان آیت‌الله طیب 🧒🏻 ویژه پسران مقطع ششم تا هشتم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72905 ۱۹) - محله ستار 🧕🏻 ویژه دختران متوسطه اول و دوم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72906 ۲۰) - خیابان ارغوانیه 🧕🏻 ویژه دختران متوسطه اول و دوم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72908 ۲۱) خیابان جنوبی - سه‌راه فاطمیه(س) 👦🏻 ویژه پسران ۱۱ تا ۱۸ سال 📲 eitaa.com/isfrozeh/72910 ۲۲) خیابان - خیابان حکیم شفائی اول 👦🏻 ویژه پسران متوسطه اول و دوم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72912 ۲۳) بزرگراه شهید - خیابان جهاد 🧕🏻 ویژه دختران سوم تا ششم دبستان 📲 eitaa.com/isfrozeh/72913 ۲۴) خیابان - پاچنار 👦🏻 ویژه دانش‌آموزان پسر 📲 eitaa.com/isfrozeh/72971 ۲۵) - مسجدالمحمود 👦🏻 ویژه پسران ۱۲ تا ۱۶ سال 📲 eitaa.com/isfrozeh/72973 ۲۶) بزرگراه شهید - کوی سپاهان 🧕🏻 ویژه دختران نوجوان 📲 eitaa.com/isfrozeh/72975 ۲۷) خیابان - مسجد حضرت علی‌ابن ابیطالب(ع) 🧕🏻 ویژه خواهران ۱۲ تا ۴۰ سال 📲 eitaa.com/isfrozeh/72976 ۲۸) خیابان - حوزه علمیه مشکات 🎓 ویژه برادران دانشجو 📲 eitaa.com/isfrozeh/72978 ۲۹) خیابان (هفتون) - خیابان امامزاده ابراهیم 🧒🏻 ویژه پسران مقطع هفتم تا دهم 📲 eitaa.com/isfrozeh/72979 ۳۰) خیابان - مسجدجامع گورتان 🧕🏻 ویژه مادران و دختران 📲 eitaa.com/isfrozeh/72981 ۳۱) - شهرک دارخوین 📲 eitaa.com/isfrozeh/72665 ✌️ برای دیگران ارسال کنید. همچنین مراکز و مساجدی که برنامه اعتکاف دارند و اسامی آنها در لیست قرار ندارد لطفا اطلاعیه خود را ارسال نمایند 🕌 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 کودک پس از گذاشتن گل بر روی مزار شهید مدافع حرم جمله ای نا مفهوم میگوید و آن جمله این است: میگه دستت درد نکنه... 🔸مادر میگوید ابتدا نفهمیدم چه گفت، خانه که آمدیم، فیلم را که دیدم از او پرسیدم و گفت: مهربان بود، از آنجا به من گفت دستت درد نکنه برایم گل گذاشتی... 🔸پیشنهاد میکنم آنچه تجربه گران درباره زندگیِ دیگر را گفته اند و گفتگو هایی که عباس موزون با افرادی که از کما برگشته اند را مرور کنید. آنها میگویند: وقتی در کما بودیم و با اطراف ارتباط می گرفتیم کسی ما را درک نمیکرد، اما کودکان به خوبی متوجه میشدند. کودکان بهتر از هرکسی"حقیقت" را درک میکنند. و شهدا زنده ترین حقیقت موجود هستند. ♦️این ویدئو را با دقت ببینید و اگر دلتان گرفت، برای شهدا این امام زاده های عشق صلواتی هدیه کنید. 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠احادیث مهدوی💠 🔸 امام حسین علیه السلام : مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف داراى غیبتى است که گروهى در آن غیبت مرتد مى شوند و گروهى ثابت قدم مى مانند و اظهار خشنودى مى کنند. مرتدها به آنها مى گویند: این وعده چه زمانی خواهد بود اگر شما راستگو هستید؟...کسى که در زمان غیبت در مقابل اذیت و آزار آنها صبور باشد، مجاهدى است که در کنار رسول خدا جهاد کرده است. 📚 بحارالأنوار/ج51/ص133 🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکرتراشی و عزک بزک‌های امروزی👆👆 این نماهنگ خطبه‌ی ۸۷ که به صورت‌ تصویری هست رو نشر بدید.🙏 ماورایی 🆔 @m_setarehha