#حدیث_روز 🌺🌺🌺
🌸 امام على عليه السلام:🌸
🍀 من أطلَقَ غَضَبَهُ تَعَجَّلَ حَتفَهُ.
🍀 هر كه عنان خشم خود را رها كند، مرگش شتاب گيرد.
📚 غرر الحكم، ح 7948.
🆔 @m_setarehha
💠 پرسش:
سلام. پسري 24 ساله دارم که از کودکي علاقه ي زيادي به حيوانات داشت. تازگي میخواهد توله ي سگي به خانه بیاورد. حرف مرا قبول ندارد که سگ نجس است بلکه صدتا دليل علمي مياورد که عیبی ندارد. چه کار باید کرد؟
......................................................................................................................................
✍ پاسخ:
با سلام خدمت شما مادر گرامی.
دغدغه شما بهعنوان یک مادر مؤمنه و اهل پاکی و طهارت قابلستایش است. اما برای حل موضوعی که به آن اشاره نمودهاید، قبل از هر اقدامی باید دلیل و علت رفتار پسرتان را کشف کنید و سپس اقداماتی متناسب انجام دهید.
گاهی این نوع از رفتارها واکنشی به رفتارها و عقاید والدین است خواه آنکه والدین در امور مذهبی خود سختگیر و اهل وسواس باشند یا آنکه اینگونه نباشند لکن فرزند جوانشان را نمیتوانند در اعتقادات خود همراه نمایند.
علت دیگر، ارتباط فرزند ما با دوستانی است که اهل نگهداری سگ هستند و لذا در طی این رابطه او را نیز به این کار تشویق میکنند.
مجردی و فراغت وقت و نداشتنِ مسئولیت زندگی مشترک از دیگر دلایل محتملی است که باعث میشود فرد به هر نوع سرگرمی(صحیح یا غلط) پناه ببرد.
در کنار همه موارد فوق، همان چیزی که به آن اشاره نمودهاید نیز ازجمله علل مهم به شمار میآید. یعنی علاقه به حیوانات و تربیت آنها و حتی کسب درآمد از این طریق.
بههرحال توصیههایی خدمت شما تقدیم میکنیم:
1. از جروبحث در این موضوع و حتی مباحثههای علمی خودداری کنید چراکه اگر فرزندتان قصد داشت استدلالهای شمارا قبول کند تا الآن این اتفاق افتاده بود. ترجیحاً از او بخواهید که در این زمینه با افراد کارشناس صحبت نماید زیرا معمولاً فرزندان در مواردی که نظرشان و علایقشان با خواستِ والدین مخالف است بهراحتی زیر بار حق نمیروند گویا تصور میکنند که والدین به خاطر مصلحتاندیشی خودشان این صحبتها را دارند اما زمانی که یک فرد غریبه همان استدلال والدین را بیان میکند، راحتتر میپذیرند.
2. بیکاری و نداشتنِ دغدغههای اصیل، جوان را به سمتوسوی مسائلی سوق میدهد که حتی ممکن است در آینده خودش اظهار پشیمانی کند و حسرت وقتِ ازدسترفته را بخورد. بر این اساس بهجای اصرار و نصیحت در این موضوع، سعی در ایجاد اشتغال و فراهم نمودنِ بسترهای لازم برای داشتنِ سرگرمیهای مفید برای او داشته باشید.
باید موضوع ازدواج ایشان را جدی بگیرید چراکه انجام یک ازدواج موفق و به دوش گرفتنِ تعهدات و مسئولیتهای واقعی، به زندگی جوان جهت میدهد و وقت او را پر میکند تا جاییکه علایقش تغییر میکند و یا فرصت کافی برای رسیدگی به برخی علایق دوران مجردی را پیدا نمیکند.
3. اگر احتمال میدهید که این کار را از سر علاقه انجام میدهد سعی کنید بهجای ایستادگی و مقاومت در برابرش، این علاقه را به سمت سرگرمی و پرورش حیوانات و پرندههای دیگر جهت دهید. مثلاً به او بگویید که اگر بهجای سگ از سایر پرندگان مانند کبوتر، قناری و ... استفاده کنی هم قول همکاری مالی به تو میدهیم و هم فضای لازم در اختیارت قرار میگیرد.
4. نهایتاً اگر به هیچ راهکاری دست نیافتید ضمن بروز ناراحتی خود در برابر فرزندتان، میتوانید با قاطعیت به او اعلام کنید، اکنونکه میخواهی سگ به خانه و محل زندگی بیاوری، محل نگهداریاش را من تعیین میکنم و سپس مکانی مانند پشتبام که خارج از محل زندگی است در اختیارش قرار دهید و مطمئن باشید اگر رابطه خوبی به لحاظ صمیمیت با فرزندتان داشته باشید، بعد از مدتی که حس و اشتیاقش اقناع شد و ناراحتی و دلخوری شمارا دید، دست از این کار برخواهد داشت. لذا مراقب باشید که با رفتارتان او را در برابر اعتقادات خود قرار ندهید و حس لجبازیاش را تحریک نکنید.
لازم به ذکر است که برخی از این اعمال به خاطر جلبتوجه و نشان دادن اقتدار خود و یا بهنوعی انتقاد از وضع موجود در خانواده است که با بهانههایی مانند نگهداری سگ و هر آنچه باعث اذیت والدین میشود انجام میپذیرد.
🌎کانال رسمی استاد جواد حیدری_گروه فرهنگی تبلیغی پاسخگو
@javadheidari110
🆔 @m_setarehha
🌹 نشست علمی آنلاین؛ سایبری شدن آموزش دانش آموزان و آسیب های جنسی
🔹 پنجشنبه 15 آبان 10 صبح
📝 لینک شرکت در جلسه: dte.bz/ethicsconf
🇮🇷 دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
🌐 @Morsalat_ir
#سیره_شهدا. 🌺🌺🌺
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌸 ادامه مطالب.......🌸
«« ازدواج »»
«« راوی خانواده شهید»»
مرتب برای خانواده نامه می فرستاد. در این نامه ها همیشه به ما نصیحت میکرد.
سفارشهای او بیشتر در مورد نماز و حجاب و... بود.
اما این بار یک جمله دیگر به نامهاش اضافه کرده بود. محمد از ما تقاضایی
داشت!
نوشته بود: اگر دختر خوب و مناسبی برای من پیدا کردید من حرفی برای
ازدواج ندارم! به شرطی که مانع جبهه رفتن من نشود.
من تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد و تا زمانی که ولی فقیه زمان بگوید در
جبهه خواهم ماند.
تکاپوی خانواده آغاز شد. همه به دنبال دختری مناسب برای محمد بودند.
وقتی به مرخصی آمد با او صحبت کردم. گفتم: اگر ازدواج کنی باید حضورت
را در جبهه کمتر کنی اما او قبول نکرد.
بعد پرسیدم: راستی برای چی به فکر ازدواج افتادی؟!
بی مقدمه گفت: به خاطر صحبتهای حاج آقای گردان. ایشان گفتند: نماز
انسان متأهل هفتاد برابر مجرد است.
یا اینکه برای رسیدن به کمال، انسان متأهل زودتر مسیر خودسازی را طی
میکند آن شب محمد برای ما چندین روایت در مورد ازدواج و ثواب آن خواند.
بعد گفت: من هم از خدا خواستم اگر صالح میداند من از این ثواب بهره مند
شوم.
در پایان آخرین نامه به او گفتم: محمد جبهه رفتن تو بس است. برگرد تا
برادرت علی به جبهه برود.
محمد در جواب ما نوشت: تا محمد به علی تبدیل شود سالها طول میکشد.
علی بماند و از لحاظ علمی خود را تقویت کند.
بعد ادامه داد: انقلاب ما جهت پیشرفت احتیاج به انسانهای عالم و در عین حال
باتقوا دارد. من هم اگر روزگاری جنگ به پایان رسید و زنده ماندم تحصیلم را
حتمًا ادامه خواهم داد.
تلاشهای خانواده برای پیدا کردن همسری مناسب برای محمد ادامه داشت. تا
اینکه در آخرین سفر گفت:
دیگر دنبال پیدا کردن همسر برای من نباشید! چند روز بعد هم خبر شهادت
محمد را اعلام کردند.
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز 🌺🌺🌺
🌸 امام صادق علیه السلام:🌸
🍀 ليْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ.
🍀 كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نيست.
📚 كافى، ج 2، ص 637.
🆔 @m_setarehha
#داستان_آموزنده 🌺🌺🌺
🌸فردی برای امام صادق(علیه السلام) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد!
🌿امام صادق(علیه السلام) فرمود:
حتما اشتباه شنیده ای!
گفت: نه مطمنم
🌿امام صادق(علیه السلام)فرمود:
شاید تاریک و شلوغ بوده
و اشتباه فهمیده ای
گفت: نه یقین دارم! امام فرمود: شاید
در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده!
گفت: در آرامش و اختیار بوده است.
🌿امام صادق(علیه السلام) آنقدر بهانه آورد (۷۰ مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد!
🌿اخلاق مومنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام صادق(علیه السلام) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود.
📚مصباح الشریعه ص ۵۱۵
🆔 @m_setarehha
🌸اعمال شب و روز ولادت حضرت رسول(ص)🌸
شب هفدهم ربیع الاول شب ولادت حضرت خاتم الا نبیاء صلوات الله علیه و شب بسیار مبارکى است و سیّد نقل کرده که در مثل چنین شب نیز قبل از هجرت به یکسال معراج آن حضرت بوده.
روز هفدهم بنابر مشهور بین علماء امامیّه روز ولادت باسعادت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله است و معروف آنست که ولادت باسعادتش در مکّه معظّمه در خانه خود آن حضرت واقع شده در روز جمعه در وقت طلوع فجر در عام الفیل در ایّام سلطنت انوشیروان عادل و نیز در این روز شریف سنه هشتاد و سه ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام واقع شده و باعث مزید فضل و شرافت این روز گردیده و بالجمله این روز روز بسیار شریفى است و از براى آن چند عمل است:
🔸اوّل: غسل
🔸دوّم: روزه و از براى آن فضیلت بسیار است و روایت شده که هرکه این روز را روزه بدارد ثواب روزه یک سال خدا براى او بنویسد و این روز یکى از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است
🔸سیّم: زیارت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله از نزدیک و دور
🔸چهارم: زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام به همان زیارتى که حضرت صادق علیه السلام کرده و تعلیم محمّد بن مسلم فرموده و بیاید انشاءالله در باب زیارات
🔸پنجم: در وقتى که روز بلند شود دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و ده مرتبه توحید بخواند و بعد از سلام در مصلاّى خود بنشیند و این دعا بخواند اَللّهُمَّ اَنْتَ حَىُّ لاتَمُوتُ الخ و این دعاى مبسوطى است و چون سَنَدَش را منتهى به معصوم ندیدم مراعات اختصار را اَهَمّ دیدم هرکه طالبست به زاد المعاد رجوع نماید .
🔸ششمّ: آنکه مسلمانان این روز را تعظیم بدارند و تصدّق و خیرات بنمایند و مؤ منین را مسرور کنند و به زیارت مشاهد مشرّفه روند و سیّد در اقبال شرحى از لزوم تعظیم این روز ذکر نموده و فرموده که من یافتم طایفه نصارى و جمعى از مسلمین را که تعظیم بزرگى از روز ولادت عیسى علیه السلام مى نمایند و تعجّب کردم که چگونه مسلمانان قانع شدند که روز مولود پیغمبرشان که اعظم از همه پیغمبران است به این مرتبه از تعظیم باشد که اَدْوَنْ از تعظیم نصارى است مولد عیسى علیه السلام را.
📚برگرفته از مفاتیح الجنان
🆔 @m_setarehha
🌸ماه فرو ماند از جمال محمد
🌸سرو نباشد به اعتدال محمد
🌸قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
🌸در نظر قدر با کمال محمد. . .
✨میلاد رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام مبارک باد✨
🆔 @m_setarehha
#مرگ_بر_آمریکا 🌺🌺🌺
🌸بزرگترین راهپیمایی مجازی(۱۳آبان)
همه شرکت خواهیم کرد...
👈لطفا به آدرس زیر مراجعه و با کلیک بر شعار مرگ بر آمریکا در راهپیمایی ۱۳ آبان شرکت نمایید.
b2n.ir/13abn
🆔 @m_setarehha
آقـآجانماݩ امـام خامنہ اے
سہ شنـبه از طـریق رسانه ملے سخنرانـے می ڪـنند
رهبر معظم انقلاب اسلامی
روز سہ شنبـه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ مصـادف با هفدهـم ربـیع الاول سـالروز ولادت حـضرت رسـول اڪرم صلـیاللهعلـیهوآله و حضـرت امام جعـفر صادق علیهالـسلام ساعت ۱۰:۳۰ صـبح به صورت تلویزیونے سـخنرانے خواهـند
🆔 @m_setarehha
#سیره_شهدا. 🌺🌺🌺
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌸 ادامه مطالب.......🌸
«« زیارت امام رضا علیه السلام»»
«راوی علی تورجی زاده و دوستان شهید»
آخرین روزهای اسفند 1365 فرا رسيد. کمتر کسی باور میکرد که سن
محمدرضا بیست و دو سال باشد! فکر میکردند سن او حداقل ده سال بیشتر
است. سر و دست و صورتش پانسمان شده بود!
َ
این بار شدیدتر از قبل از ناحيه صورت و پا و ريه مجروح شده بود. وقتی
حساب کردم دیدم این دهمین باری است که محمد مجروح شده!
چند روزی در تعطیلات عید اصفهان بود. با هم رفتیم بیمارستان.
دكتر پس از معاینه گفت: شما دیگر نباید به جبهه بروید! ترکشهای خمپاره
در اطراف ریه شما قراردارد! خیلی خطرناک است.
اما محمد توجهی نکرد.کارش در اصفهان شده بود رفتن به سر مزار دوستان
شهیدش. بیشتر از همه سید رحمان.
میگفت: از اینکه به منازل شهدا سر بزنم خجالت میکشم. خسته بود و دل
شکسته. میگفت: توی گلستان شهدا بیشتر از داخل شهر رفیق دارم.
از خانه کمتر خارج میشد. ديگر از زندگي روزمره بدش ميآمد.
وقتي مي ديد عده اي از صبح تا شب به دنبال دنيا هستند به حالشان افسوس
ميخورد.
مجلس دعای توسل در گلستان شهدا برقرار شد. محمد مشغول خواندن بود.
اما لحن خواندن های او تغییر کرده!
اشک میریخت و از عمق جان ناله میزد. همیشه برای پیروزی رزمندگان
دعا میکرد. اما این بار بیشتر دعایش آرزوی شهادت بود.
میگفت: خدایا دیگه طاقت ماندن ندارم. دنیا برای ما تنگ و کوچک
شده!
واقعًا همینطور بود. محمد مثل کبوتری شده بود که در قفس زندانی اش
کردهاند.
دوستانش تماس گرفتند. قرار شد با آنها به مشهد برود.
محمد حداقل سالی یکبار را به مشهد میرفت. اما این بار به خاطر مجروحيت
نمی توانست ساک خودش را حمل نمايد. این توفیق نصیب من شد که با آنها
بروم.
در راه با آقای سقائیان نژاد که از بچه های همرزمش بود صحبت کرد.
میگفت: هر وقت مشهد آمدی برنامه ریزی کن!
هر روز از داخل رواقها و صحنها زیارتنامه بخوان. فقط روز آخر داخل
حرم برو. کاری کن که زیارت آقا برایت عادی نشود.
دوستانش ميگفتند: محمد در مشهد داخل حرم نمی آيد! هميشه داخل
صحن گوهرشاد می نشيند و از همانجا دعا میخواند.
صبح روز اول زيارت بود. محمد زودتر از بقیه بلند شد. جلوجلو راه افتاد.
ساعتی تا اذان صبح مانده بود.
در راه صورتش خیس از اشک بود. اذن دخول را خواند. از صحن گوهرشاد
وارد حرم شد! من هم باتعجب به دنبالش بودم!
حالت عجیبی داشت. گویی فقط آقا را میدید. از میان جمعیت جلو آمد. به
نزدیک ضریح مطهر رسید. همانجا ایستاد.
بعد با امام رضا علیه السلام مشغول صحبت شد. گویی آقا در کنارش ایستاده. اشک
میریخت و حرف میزد.
سپس به کناری آمد. مشغول خواندن زیارتنامه شد. يك بسته را هم متبرک
کرد. بعدها فهمیدم کفن بوده!
حال محمد خيلي تغيير كرده تعجب كرديم كه چرا همان روز اول به كنار
ضريح آمد؟! بعدها خودش گفت: همان شب اول آقا را در خواب ديدم.
فرمودند: بيا داخل حرم و حاجت خود را بگير!
٭٭٭
برادر شاطري ميگفت: آن سال زیارت باصفایی بود. چند روزي مشهد
بودیم. محمد صبحها بعد از نماز در صحن گوهرشاد زیارت عاشورا میخواند.
جمعیت زیادی اطراف ما جمع میشد.
شب آخر هم داخل صحن، مجلس دعا گرفتیم. محمد با آن صدای ملکوتی
مداحی میکرد.
بچهها همه اشک می ریختند. این بار هم جمعیت زیادی اطراف ما جمع شده
بود.
محمد در اين سفر آنچه مي خواست از آقا گرفت.
ادامه دارد.............
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha
#حدیث_روز 🌺🌺🌺
🌸از حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله پرسيدند: بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند؟🌸
رسول الله صلوات الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بهترین بندگان خدا كساني هستند که:
🌿وقتی نيكى میكنند،
شاد میشوند
🌿وقتی بدی میکنند
آمرزش میخواهند،
🌿وقتی به آنها عطا داده شود
شُكر میكنند،
🌿وقتی گرفتار شوند
صبر میكنند،
🌿وقتی خشمگین شوند
چشمپوشى میکنند.
📚اصول كافى، ج ۳ ،ص ۳۳۷
🆔 @m_setarehha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیره_شهدا 🌺🌺🌺
🌸شهیدی که در قبر لبخند زد!🌸
🎤 راوی : حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌷طلاییه سه راهی شهادت
ان شاءالله شهادت نصیب همه اعضای کانال شود.[صلوات]
ارسال به دیگران
🆔 @m_setarehha
🌹 چرا شیعه و سنی باید وحدت داشته باشند؟
🔹 حجت الاسلام و المسلمین محسن دهقانی، استاد حوزه و دانشگاه و مبلغ تخصصی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان تبیین کرد:
📝 مرسلات: dte.bz/15mor
📝 خبرگزاری تسنیم: tn.ai/2381853
🇮🇷 دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
🌐 @Morsalat_ir
#سیره_شهدا. 🌺🌺🌺
#داستان_زندگی_شهید_تورجی_زاده
#کتاب_یا_زهرا_سلام_الله_علیها
🌸 ادامه مطالب.......🌸
«« روزهای آخر »»
«« راوی علی تورجی و ابراهيم شاطري پور»»
از مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد. نشاط عجیبی داشت. از بیشتر
دوستان و آشنایان خداحافظی کرد. از همه حلالیت طلبید.
محمد خیلی تغییر کرده بود. از مشهد برای همه سوغات آورده بود. سوغاتی
همه را تحویل داد. بعد پارچه سفیدی را از ساک بیرون آورد. گفت: این برای
خودم است. مادر باتعجب گفت: این چیه! محمد هم گفت: کفن!
همه میدانستیم که شهید غسل و کفن ندارد. من شک ندارم که میخواست
ما را آماده کند.
قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود. همان روز رفتیم به گلستان
شهدا. سر قبر شهید سیدرحمان هاشمی. دیگر گریه نمی کرد.
دو تن دیگر از دوستانش در کنار رحمان آرمیده بودند. به مزار آنها خیره شد.
گویی چیزهایی را میدید که ما از آنها بیخبر بودیم.
رفت سراغ مسئول گلستان شهدا. از او خواست در کنار سید رحمان کسی را
دفن نکند! ایشان هم گفت: من نمیتوانم قبر را نگه دارم. شاید فردا یک شهید
آوردند و گفتند می خواهیم اینجا دفن کنیم. محمد نگاهی به صورت پیرمرد
انداخت و گفت: شما فقط یک ماه اینجا را برای من نگه دار!!
ظهر بود که از خانواده خداحافظی کرد. داخل حیاط ایستاده بود. میخواست
چیزی به مادر بگوید اما نگفت!
یکی دوبار آمد حرفش را بزند ولی سکوت کرد. مرتب میرفت و میآمد.
مادر پرسید: چیزی شده!؟ کمی مکث کرد. بعد گویی حرفش را عوض کرد و
گفت: منتظر پدر هستم. به هر حال محمد از همه ما خداحافظی کرد و رفت.
همان شب شوهر خواهرم را دیدم. پرسید: محمد چیزی به شما نگفت؟ گفتم:
نه، چطور مگه! گفت: امروز عصر آمد درب مغازه ما. حرفهایی زد که خیلی
عجیب بود. حالت وصیت داشت.
به من گفت: جنازه من را که آوردند از حسینیه بنی فاطمه سلام الله علیها تشییع کنید. قبل
از دفن لباس سپاه را به من بپوشانید. پیشانی بند یازهرا سلام الله علیها به سر من ببندید. در
گلستان شهدا در کنار سید رحمان هاشمی مرا دفن کنید! پدر و مادرم مرا در قبر بگذارند!
روی سنگ قبر من هم فقط بنویسید: یازهرا سلام الله علیها.
خیلی نگران بودم. یاد حرفهای محمد به مسئول گلستان شهدا افتادم: یک ماه
اینجا را برای من نگه دار! یعنی محمد میداند کی و چگونه شهید میشود!؟
محمد وصیت نامه اش را نوشته بود. آن را در جایی گذاشته و رفته بود. این
حوادث اضطراب من را زیاد ميكرد. یعنی دیگر محمد را نمیبینم!؟
همه خاطرات کودکی، مدرسه، کار و... در ذهنم مرور میشد.
چند روز بعد نامه ای فرستاد. نصیحتهای شخصی برای من بود. مقداری پول
در حساب داشت.
ّ گفته بود صدقه و رد مظالم بدهم! از افرادی هم پول طلبکار بود. گفت: اگر
نیاوردند آنها را حلال میکنم. در پایان همان مطالب شوهرخواهرم را تکرار کرد.
کجا و چگونه مرا به خاک بسپارید و...
ادامه دارد.........
#سلام_بر_حسین_علیه_السلام
#ما_ملت_حسینیم
#محمد_رضا_تورجی_زاده
🆔 @m_setarehha