⚫️ #فاطمیه
🏴 ریشهی مصائب در اسلام
🔹 #مصائب حضرت #زهرا و #امیرالمؤمنین (صلوات الله علیهما) تنها مظلومیت و خوردن در به پهلو نیست؛ بلکه باید دید ریشهی این مصائب کجاست؟ ریشهی این مصائبِ خاندان #پیامبر (علیهمالسلام)، این است که #مردم اسلام را نفهمیدند و در پی #اصلاح_قلب نبودند!
الآن در #دبستان ها و #مدارس، مأمور #بهداشت میآید و #بچه ها را معاینه میکند که کسی #بیماری نداشته باشد و اگر بیماری مسریِّ خطرناک داشته باشد، باید درمان شود.
امّا این مسأله اصلاً مطرح نیست که ما #مسلمان صوری هستیم و شاید گرفتار مرض #نفاق باشیم!؛
⚫️ این بزرگترین #مصیبتی است که پس از رحلت #رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) پیش آمد. یعنی بودند افرای که در #نماز های جماعت حضرت حاضر میشدند، امّا هنوز باور و #ایمان کامل نداشتند و #افکار جاهلی هنوز در دلهایشان باقی بود!.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
⚫️ #فاطمیه
🏴 ریشهی مصائب در اسلام
🔹 #مصائب حضرت #زهرا و #امیرالمؤمنین (صلوات الله علیهما) تنها مظلومیت و خوردن در به پهلو نیست؛ بلکه باید دید ریشهی این مصائب کجاست؟ ریشهی این مصائبِ خاندان #پیامبر (علیهمالسلام)، این است که #مردم اسلام را نفهمیدند و در پی #اصلاح_قلب نبودند!
الآن در #دبستان ها و #مدارس، مأمور #بهداشت میآید و #بچه ها را معاینه میکند که کسی #بیماری نداشته باشد و اگر بیماری مسریِّ خطرناک داشته باشد، باید درمان شود.
امّا این مسأله اصلاً مطرح نیست که ما #مسلمان صوری هستیم و شاید گرفتار مرض #نفاق باشیم!؛
⚫️ این بزرگترین #مصیبتی است که پس از رحلت #رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) پیش آمد. یعنی بودند افرای که در #نماز های جماعت حضرت حاضر میشدند، امّا هنوز باور و #ایمان کامل نداشتند و #افکار جاهلی هنوز در دلهایشان باقی بود!.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@adinetashayo
⛔️ سربازان #انقلابی جریان #نفاق!!
💢در روزگاری که شمشیر کشیدن مجازی آسانترین راه ابراز حریّت و آزادگی است، گفتن این جمله به برخی از برادران عزیز انقلابی کار آسانی نیست: «منتقد انقلابی بی ضابطه، عمله بی جیره و مواجب جریان نفاق و نفوذی است.» چرا؟ با ما همراه باشید.
💢 تردیدی نیست که کار بد، از هر کس که سربزند بد است و در این که باید با فساد و خلاف و انحراف در هر موقعیّتی به شدّت مبارزه شود هم سخنی نیست، امّا همین تیغ بی رحم نقد می تواند به رونق جریان نفاق و یارگیری آنان در سطح عمومی و نخبگانی کمک کند.
💢 نقد اگر از ضابطه خارج شود و به جای تمرکز برکار خطا، به انهدام شخصیّت افراد بیانجامد و یا بدون در نظر گرفتن تعلّق خاطر آنان به اندیشه انقلابی، چنان بی رحمی نسبت به اهل ایمان، از الفاظ و واژگانش بچکد که گویا کافری به باد تخریب گرفته شده، دقیقاً همان هدفی را محقّق میکند که نفاقپیشگان، در پی آنند!...
💢 برای منافق هفترنگ خزیده در متن مردم، خطای زید و عمرو و فلان! اهمیّتی ندارد او تنها جریان حق را نشانه رفته است و منتقد انقلابیِ غافل، بی آن که بداند با نقد به قول خودش آزادمنشانه، زبان نفاق را به کام گرفته است و دل مردم را به حقانیّت منافقان رهنمون میشود!
💢 نقد بدون توجّه به مزیّت ایمان به آرمان انقلاب و گوشزد نکردن آن، بهترین شاهد برای قوم از دین گریزان است که بله آش آنقدر شور شده است که صدای آشپزان هم درآمده!
💢 قصد ملامت نیست امّا شاید اگر تیغ تند انتقاد برخی نبود، امروز جریان نفاق چندان بهرهای از نیروهای تازه نفس بهاری نداشت!...
💢 قدرسرمایههایمان را بدانیم، انقلاب در فرصتی تکرار نشدنی است، منافق پروری نکنیم!
✍️میثم قاسمی
خطر نفاق برای اهل ایمان
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص بَعَثَ بِسَرِيَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ
یکی از دشمنان دشمنی است که در درون هر یک از افراد مسلمان و مؤمن وجود دارد. خطرناکتر از همه دشمنها هم همین است. این دشمن که در درون ما هم وجود دارد عبارت است از:
تمایلات نفسانی،/ خودخواهیها، /میل به انحراف، /میل به گمراهی و لغزشهایی که زمینه آن را خود انسان فراهم میکند.
پیغمبرخدا با این دشمن سخت مبارزه کرد؛ مبارزه با این دشمن، به وسیله شمشیر نیست؛ به وسیلهی تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است.
لذا وقتی که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید.
عجب! یا رسولاللَّه! جهاد بزرگتر چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادی وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان. اگر قرآن میفرماید:
في قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُم عَذابٌ أَليمٌ بِما كانوا يَكذِبونَ البقرة آ/۱۰
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
اینها منافقین نیستند؛ البته عدهای از منافقین هم جزو «الّذین فی قلوبهم مرض»اند، اما هر کسی که «الّذین فی قلوبهم مرض» است - یعنی در دل، بیماری دارد - جزو منافقین نیست؛ گاهی مؤمن است، اما در دلش مرض هست.
این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهیهای گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیریم و خودمان با آنها مبارزه نکنیم، ایمان را از ما خواهد گرفت و ما را از درون پوک خواهد کرد.
وقتی ایمان را از تو گرفت، دل بی ایمان و ظاهر باایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی منافق است.
اگر خدای نکرده دل من و شما از ایمان تهی شد، در حالی که ظاهرمان، ظاهرِ ایمانی است؛ پابندیها و دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، اما زبان ما همچنان همان حرفهای ایمانی را میزند که قبلاً میزد؛ این میشود نفاق؛ این خیلی خطرناک است.
قرآن میفرماید: «ثمّ کان عاقبة الّذین اسائوا السوأی ان کذّبوا بایات اللَّه»؛(۳) آن کسانی که کار بد کردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ تکذیب آیات الهی.
در جای دیگر میفرماید: آن کسانی که به این وظیفه بزرگ - انفاق در راه خدا - عمل نکردند، فَأَعقَبَهُم نِفاقًا في قُلوبِهِم إِلىٰ يَومِ يَلقَونَهُ بِما أَخلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدوهُ وَبِما كانوا يَكذِبونَلتوبة / ۷۷ ترجمه:این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ میگفتند.
خطر بزرگ برای جامعه اسلامی این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ می-بینید جامعه اسلامی منحرف شده، از اینجا منحرف شده است.
ممکن است دشمن خارجی بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ اما نمیتواند نابود کند بالاخره ایمان می¬ماند و در جایی سر بلند میکند و سبز میشود.
اما آنجایی که این لشکرِ دشمن درونی به انسان حمله کرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبرخدا با این دشمن هم مبارزه کرد. ائمه ما با این دشمن مبارزه کردند. در طول تاریخ این بوده امروز اهم هست .
یک نکته هم عرض کنم وقتیکه قدرت الهی، قدرت اسلام، قدرت قرآن، قدرت معنویت، در یک جا عَلَم برمیافرازد، کسانی که مخالف معنویتند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل ظلمند، دشمنی میکنند؛ کسانی که اهل فسادند، دشمنی میکنند؛ کسانی که به هر جهتی معنویت و دین را برنمیتابند، دشمنی میکنند. الذین امنوا یقاتلون فی سبیلاللَّه والّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت». شما که مؤمنید، در راه خدا مبارزه میکنید. آنهایی که با خدا میانهای ندارند، در راه طاغوت مبارزه میکنند. آری؛ آنها هم مبارزه میکنند؛ ولی «فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا
اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدی کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حملهی دشمن، مایهی تعجّب نیست.
وعدهی الهی مسلّم است؛ یعنی هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگی، پیروزی به دست میآید و هم در صورتی که شما صادق باشید، دشمنیها به سمت شما توجّه پیدا میکند.با شایعه سازی .با تهمت زدن با تخریب توهین و تمسخربا دروغ پردازی رسانه ای با هر ابزاری که دارند.
#دشمن
#جهاد اکبر#نفس#نفاق#نمازجمعه
🔖 نفاق، تحریف، تأویل
نفاق پیچیدهترین مسئلهای است که جامعه اسلامی با آن مواجه است. قرآن میکوشد تصویر واضحی از منافقین ارائه دهد تا راهبرد مواجهه با آنها روشن شود.
۱. تأویل، راهبرد کتمان مخالفت با ولی
#نفاق، چون نمیخواهد و بلکه نمیتواند نظر خود را صریح در تقابل با ولی جامعه بزند، نظر صریح رهبر جامعه را به آنچه خود میخواهد، #تأویل میبرد. خاصیت تأویل این است که ضمن آن ادعا میشود من به حرف ولی جامعه پایبندم اما معنای آن را با خوانش دیگری میفهمم. تأویل بهجای مخالفت صریح با مفاد سخن، یعنی دورویی در بیان نسبت با ولی اعلام وفاداری و پایبندی به خطوط قرمز.
۲. تأویل و توسعه خط تردید در نص
نفاق، اما با تأویل یک هدف مهمتر را نشانه گرفته و آن ایجاد #خط_تردید در امور بیّن و #نص کلام ولی. وقتی رهبر جامعه با ورود قاطع مقابل خط نفاق میایستد بهنحوی که صحنه روشن شود و ابهامی باقی نماند، جریان نفاق با تأویل در پی مخدوش کردن نص و تصریح رهبر با راهبرد #تردید است. خاصیت نص، تفسیرناپذیری آن است و نفاق میخواهد نص را از نص بودن بیاندازد تا راه عبور از آن را برای خود باز کند.
۳. تأویل، زمینهساز تحریف و طغیان
نفاق صحنه را غبارآلود میکند، امکان فهم اجتماعی و تبدیل سخن ولی بهعنوان راهبرد اصلی جامعه اسلامی را سد میکند تا زمینه برای صداهای دیگری که میتوانند از در مخالفت وارد شوند، باز شود تا حرف مخالف را دیگران بزنند و هزینه بر دوش نفاق نیافتد. اما این سدشکنی بهدست جریان نفاق رخ میدهد.
۴. نفاق و انسجام
ولی جامعه اسلامی محور انسجام ملی است. تعیین و حراست راهبردها و سیاستهای کلان جامعه بهدست ولی جامعه است. هنگامی که درباره مسائل کلان، راهبردی را بیان میکند که تکلیف و خط اصلی روشن میشود، تمکین به آن یعنی برآمدن صدای واحد و منسجم از جامعه اسلامی و خلق قدرت اجتماعی. اما نفاق با توسعه تأویل و تردید و تحريف به جنگ این انسجام و یکپارچگی میرود.
۵. دو سوی نفاق
نفاق در هر دو طیف امکان شکلگیری دارد. هم مخالفان ولی امر و هم موافقان و موالیان. مسئله اصلی در نفاق، ایستادن در نقطه خودرایی و عدم پذیرش ولایت ولی است. ازاین رو طیفی در هر دو طیف میتوانند در بزنگاهها سخن ولی جامعه را به تأویل ببرند. این دو جریان نفاق در یک نقطه بهم میرسند: عبور از رهبر جامعه اسلامی، حال هرکدام با یک ادبیات و مدل و کنش.