مهجور 🏴
هو الشافی غمی از صبح زبانم را به لکنت انداخته. کلمات را در مغز و جانم حبس کرده. هرچه میکوشم حتی شر
هو المؤمن
عزیزدلم قول بده همیشه مواظب سلامتت باشی. در تمام ابعاد وجودیات. «تنت، نَفْسَت و جانت.»
من طاقت بیهوشیات را ندارم.
با اینکه قلبت ضربان داشت. نَفَسَت در تردد، و تنت گرم بود. و فقط حواس و هوشیاریات به خواب رفته بود. خوابی عمیق، ولی طاقتم طاق شد.
قول بده این آخرین بیهوشیات باشد. آخرین باری که لایعقل و بدون هوش و حواس، روی تخت دراز کشیدی.
نمیدانی چه کشیدم تا دوباره هوشیار شدی. تا اثرات بیهوشی رفت. تا شدی همان دلبرک بازیگوشِ مهربانِ پر جنبوجوش خودم.
قول بده حتی برای مادرشدنت هم، بیهوش و حواس نشوی! وقتی قرار به دو پاره شدنت بود. در کمال هوشیاری و سلامت به استقبال تولد طفل درونت بروی.
میدانم برای سلامتی و بهبودی جسمت، برای ساعاتی هوشت تعطیل شد و مجبور بودیم به تن دادن!
و میدانم آنکه زنده میگرداند و میمیراند، حواسش همیشه به تو هست.
ولی ترسیدم! ترسیدم مبادا ارادهاش به دوباره هوشیار کردنت نباشد. و بخواهد اینچنین امتحانم کند.
من از امتحان شدن با تو، با نفس و جانم واهمه دارم. میترسم. وحشت دارم.
شاید بهتر است بگویم همیشه نگرانم!
نگران لایعقلی و ناهوشیاری خودم، خودت و خودمان.
نگران بیهوشی و بیخردی در هر یک از ابعاد وجودیمان.
نگران اینکه مبادا به خیال نَفْس و جان بهتر، عقل از کَفَمان برود؟!
بیا قول بدهیم هرچه شد، هوش و خرد و عقلمان سرجایش باشد. با هوشیاری کامل و تعقل، وجودمان را سالم نگهداریم.
و تو قول بده همیشه سلامت باشی در تمام ابعاد وجودیات.
#پینوشت
ممنون لطف دوستان عزیزم که جویای احوال دلبرک بودند، بیهوشی برای جراحی دندان بود و خداروشکر با خیر و عافیت تمام شد. ببخشید اگر موجب تکدر خاطرتان شدم.
#أرحم_راحمین
#دلبرک
@maahjor