eitaa logo
معارف الشیعه
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
636 ویدیو
301 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ به این است که هم شود و هم . ⚡️ همان‌طور که به خطا می‌رود، هم به خطا می‌رود. ما بايد شهود و استدلال را در زیر چتر وحی قرار دهیم. ⚡️ تولی به نبی اکرم(ص)، بايد محور تکامل فلسفه و عرفان باشد. 💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری: «ما به‌شدت بايد فلسفه و عرفان را، در عين اينکه بسط مي‌دهيم، آن را متأثر از اکرم(ص) و اکرم(ص) قرار بدهيم. يعني تولي به نبي اکرم(ص)، بايد محور تکامل فلسفه و عرفان باشد. يعني خشوع و عبوديت و تسليم که حقيقت ايمان است، در قوه فاهمه ما و مکاشفات روحي ما هم جاري بشود. و الا دستگاه شيطان هم مکاشفه دارد، مکاشفات قوي‌اي هم دارند منتها مکاشفات ظلماني است. چه خوب بود سهروردي به جاي اينکه آيه نور را مبناي تفسير هستي قرار بدهد، يک نظريه معرفت‌شناسانه از آن استخراج مي‌کرد که رسيدن به مقام ذکر و رسيدن به مقام معرفت، جز از اين بيوت ممکن نيست؛ در مقابل، مي‌شود در وادي ديگر سير کرد؛ آنجا وادي‌اي است که «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ». آنجا هم دستگاه معرفتي و دستگاه شهود هست. بنابراين، اگر ما يک منبع اضافه کنيم به منابع معرفتي خودمان به نام شهود، باب گسترش فلسفه را گشوده‌ايم ولي اين براي حقانيت فلسفه کافي نيست. چون همين‌طوري که استدلال به خطا مي‌رود، شهود هم به خطا مي‌رود. ما بايد شهود و استدلال را تسليم به وحي کنيم. از طرف دیگر، معطوف به باشد. ما باید بتوانيم حکمت را معطوف به بکنيم ـ يعني فلسفه و عرفان بشود ... . و بعد هم بشود، يعني بتوانيد حکمت و فلسفه را به عمل اجتماعي تبديل کنيد. کاري که غرب کرده اين است که فلسفه‌هاي سکولار را تبديل کرده به ، از دلش در آورده. يعني نظام دانشي غرب، مبتني بر فلسفه غرب است. اگر ما بتوانيم اين را کنيم و به تسري بدهيم و آن را هم مبتني بر قرآن و فرهنگ اهل بيت(ع) بنا بگذاريم، آن‌گاه مي‌توانيم دانشي داشته باشيم که دانشمندش هرچه بيشتر مي‌خواند، بيشتر متأله بشود. ولي اگر روش تحقيق، روش پوزيتيويستي شد و مبتني بر فلسفه‌هاي حسي، خب، طبيعي است اين دانش، هرچه بيشتر با او آشنا مي‌شوي، انسان را به استغناء عالم مي‌رساند. طبيعي است از نظريه تکاملِ داروين، استغناء عالم پيدا مي‌شود. پيداست شما نمي‌توانيد با تکيه به نظريه داروين، اثبات توحيد بر اساس حيات بکنيد! او حيات را به ماده و تکامل ذاتي ماده برمي‌گرداند و در يک فرايند علمي هم به اثبات مي‌رساند. حالا اثباتش در محل ديگری باید انجام شود.» 📚 پروندۀ کاملِ را ببینید (در حال به‌روزرسانی): 🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398 ☑️ @mirbaqeri_ir
🔴 مرحوم آیت الله العظمی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب إحقاق الحق در رابطه با جریان می‌نویسد ؛ از نظر من مصیبت برای اسلام ، از بزرگ‌ترین مصائب است ، زیرا ارکان اسلام را ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد. پس از جستجوی عمیق و گردش در میان کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقه‌های تصوّف ، بر من روشن شد که این درد ، از به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامّة ( اهل تسنّن ) مانند حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفته ، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچم‌هایشان برافراشته شد ، به گونه‌ای که از اساس دین ، سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند! آنان نصوص کتاب و سنّت را تأویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به و حتی ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از کفر و اباطیل که رؤسای آن‌ها می‌ساختند ، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفیّ قلبی ‌نامیدند و از سمت راست قلب شروع می‌شد و به سمت چپ خاتمه می‌یافت. گاهی آن را می‌نامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی ، و بالکعس که از آن به عنوان و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کرده‌اند. خدا به داد این شیّادان برسد ، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند ، در مبحث نیّت و غیر آن. و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی عارف را از روی دیوانش می‌خواندند و گریه می‌کردند و به آن اعتناء می‌کردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم می‌شود. جای تأسّف است برای قومی ، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران ، إمامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السّلام نسبت داده شده ، برای ترویج مسلک خود استفاده می‌کند ، مانند لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو ، یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بی‌نوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمی‌دانست که کتاب و مانند آن که چنین سخنان منکری در آن‌ها جمع شده ، ساخته ایادی اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است. شیوع تصوّف و ساختن خانقاه‌ها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن ، وقتی تفنّن متکلّمین را در عقاید دیدند ، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات ، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات أهل کتاب و بت پرستان ، جمله‌هایی را گرفتند و آن جملات را به لباس إسلام در آوردند و به علم خاصّی تبدیل نمودند که آن علم را یا یا یا یا یا و نامیدند!. و در این زمینه کتاب‌ها و رساله‌ها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرن‌های بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان أهل تصوّف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیة و قطبیة و دعوی تصرّف در ملکوت با قوّه قدسیة ، چه رسد به ناسوت ، در میان جاهلان ، مقام شامخی همچون مقام نبوّت و حتّی ألوهیت به دست آورند. آنان با مقالاتی مبنی بر تأویلات مزخرف و کشف خیالی و رؤیاها و أوهام ، فلسفه تصوّف را توسعه دادند و کتاب‌های بسیاری که پر از حکایت‌های دروغ و قضایای کاملا بی‌معناست ، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید ، به فرقه‌ها و دسته‌های مختلف تقسیم شدند و عوام و سفلگان را با حدیث جعلی الطُّرُقُ اِلی اللهِ بِعَدَد أنْفاس الْخَلایق إغفال کردند و برای هر فرقه‌ای که از دیگران متمایز گردند ، علامتهایی را قرار دادند. خداوند ما و شما را از فریب کاری‌های بافندگان و و حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه أهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی می‌آورند و کسی را جز آنان نمی‌شناسند. آمینَ آمینَ . 📚إحقاق الحقّ ۱ / ۱۸۲. کانال معرفتی "معارف الشیعه " @maaref_shiaa