eitaa logo
معارف الشیعه
2.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
625 ویدیو
301 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
" اتصال خاص با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها " استاد معظم حاج (دام ظله الشریف ) : حضرت زهرا 'سلام الله علیها ' محور اصحاب کساء هستند. ارتباط روحی و قلبی با حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها طهارت فوق العاده ای در افکار می خواهد. هر کسی به این ارتباط، راه پیدا نمی کند. همان طوری که انسان در اعمال و افعال، مراعات می کند، باید در افکار هم مراعات کند تا راه پیدا کند؛ چون آن بزرگوار، الگو و مصداق اتمّ عصمت و طهارت هستند. ایشان الگوی کسی قرار نمی گیرند، مگر اینکه آن شخص، مقداری از طهارت و عصمت را کسب کرده باشد. در همین امور ظاهری یک بچّه‌ی سه ساله وقتی بخواهد فوتبال بازی کند، فلان الگوی جهانی را احتیاج ندارد؛ بلکه مثلا بچّه‌ی همسایه شان برای او کافی است؛ ولی هر چه پیش می رود، برای او روشن تر می شود که الگویش باید شخص قوی تری شود. در طریق طهارت هم همین گونه است؛ مخصوصاً حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها رنجی از اهل دنیا کشیده اند که تقرّب به ایشان، با وابستگی به دنیا با آن پیچیدگی که دارد، حاصل نمی‌شود؛ چون نفس، انسان را به هم می پیچاند. دل باید آزاد باشد تا به تدریج با الگو ارتباط برقرار کند. اگر کسی با این مرکز، ارتباط روحی برقرار کرد، یک حقّی برای او مسلّم می شود که بقیّه ی اهل‌بیت علیهم‌السلام هم برای او احترام خاصّی قائل می‌شوند. در این صورت، خیلی از راه را پیموده است؛ ولی ما غالباً مشکلاتمان قبل از این مراحل است و برای رفع کردن این مشکلات، گریه بر حضرت سید الشهدا علیه‌السلام بسیار سفارش شده است. ⭐️ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" پیوند با امیرالمومنین سلام الله علیه در سلوک " حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف ) : اگر مردم در قيامت و لب حوض کوثر محضر اميرالمؤمنين علیه السلام ميرسند، انسان سعي كند همين جا برسد. همين جا را براي ارتباط و پیوند قرار بدهد. همين جا تكليف را مشخص كند. معرفت يعني همين، سير يعني همين. كاري كه ديگران ميخواهند تا قيامت معطل شوند؛ انسان همين جا تكليفش را مشخص كند؛ لذا نميشود سالک ارتباط با اميرالمؤمنين عليه السلام را در برنامه خود نبيند يا به صورت كلي بخواهد يك قضايايي را در نظر بگيرد؛ نه بايد وارد عبيدِ حضرت شد. بعد از این ارتباط حواله ها پشت سر هم مي رسد. الان زمان، زمان امامت حضرت بقية اللّه روحي له الفداء است و زمان توسل و ارتباط با ایشان است ؛ ولي اگر انسان پيوند با اميرالمؤمنين علیه السلام خورد، تازه توسلاتش به حضرت بقية اللّه طعم مي دهد. اگر واقعا كسي با اميرالمؤمنين علیه السلام پيوند خورد، حضرت هم برايش يك احترام ديگري قائل هستند. چون مثل دوست پدر مي شود که احترامش لازم است. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi ‌ ‌
" نفی خواطر " حضرت استاد حاج (حفظه الله تعالی ) : تا زمانی که افکار ناموزون، در قوّه‌ِی خیال مرور می‌کند، ارتباط نفس ملکوتی با عالَم بالا برقرار نمی شود. با تصفیه ی قوّه ی خیال است که معانی از این کانال، به نفس، نزول پیدا می‌کند، حتّی وحی هم همین ‌طور است. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آن‌قدر پاک است که خداوند، این کانال را برای ایشان تضمین کرده است؛ لذا این نُطق، از نفسی پاک برخاسته است. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
گریه برای مصیبت حضرت سیدالشهداء " علیه السلام " ، راه رسیدن به حضرت بقبه الله " سلام الله علیه " است . #شیخ_جعفر_ناصری کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" از اوج شقاوت به کمال ولایت " حضرت استاد حاج (ادام الله تعالی ظله الشریف ) : ما قواعد کرامات اولیا را نمی شناسیم ؛ کرامات مرحوم ، سَبک کرامات یک ولیّ خدا بوده است. ایشان در گوش ابوفرار _ که رئیس اشرار بود _ مطلبی فرمودند که موجب شد او منقلب شود، تا جایی که نعره‌زنان به طرف ایوان طلای امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌رود و همان ‌جا می‌میرد. بعد از فوت او، مرحوم ملا ‌حسین‌قلی فرمودند: «هر کس می خواهد یکی از اولیای خدا را تشییع کند، به تشییع جنازه ابوفرار برود.» مرحوم ملا حسین‌قلی همدانی کسی است که در عرض چند دقیقه، یک نفر را از کمال شقاوت به ولایت می رساند. با اینکه این شخص رئیس اشرار نجف بود..... و همه ی این ها نتیجه ی اطاعت از از حضرت بقیه الله الاعظم " ارواحنافداه " می باشد ...... کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
قدرت اشک بر اباعبدالله الحسین ' علیه السلام ' حضرت استاد حاج " دام ظله الشریف " : خدا رحمت كند علامه طهراني را که از قول مرحوم علامه طباطبائی و مرحوم قاضي – رضوان الله علیهم- نقل مي كند كه دو چيز است كه انسان را در مسير انسانيت سريع به منزل مي رساند؛ يكي قرآن خواندن نيمه شب است و يكي گريه بر حضرت سيدالشهداء عليه السلام که خيلي زود راه را كوتاه مي كند. ما سعي و تلاشمان در شاخه ها و فروع است، مثل اعمال و افعال و نهايتاً صفات؛ ولي انسان يك جنسي دارد كه دير كسي پي به جنس خودش مي برد. كسي كه مي خواهد خيرات به سمت او بيايد بايد جنس او عالي باشد. هيچ چيزي جنس را تغيير نمي دهد و عالي نمي كند مگر گريه بر حضرت اباعبداللّه عليه السلام. با گریه بر امام حسین علیه السلام كسي كه جنس روحش مثلا از چدن است، طلائي مي شود. يعني گریه مركز را تغيير مي دهد. اعمال و افعال مال بعد از جنس و نتیجه جنس انسان است. کسی که گریه در او تاثیر کند جنسش عوض می شود. بعد از آنهم اعمال و افعالش ديگر اصلاح می شود. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" مقصد بلند طلب کنید " حضرت استاد حاج ( زید عزه ) : از خواندن زيارت عاشورا مقاصدي بلند باید طلب کرد؛ مثلا بايد ملاقات با حضرت بقية اللَّه روحی له الفداء را خواست؛ بايد مقام محمود را خواست؛ عاقبت به خيري را باید طلب کرد. همت بلنددار كه مردان روزگار از همت بلند به جائی رسيده اند. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allsmezarabadi
" تشرفی که محل دقت است " حضرت استاد حاج (زیدعزه) : حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است. وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد. منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم:« سلام عليكم» . گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم:« بفرماييد». گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند:« چى هست؟» گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
‌" با دقت بخوانید " حضرت استاد حاج (حفظه الله تعالی) : قضاياي روز عاشورا نشان مي دهد كه حضرت زينب عليهاالسلام كارهايي را كه مي‌كردند بخشي از آن مال جريان خواهري و برادري بود اما غالبا مال اين جنبه بود كه حضرت سيدالشهداء امامشان است. یا هر باری که حضرت اباعبداللّه عليه السلام «هل من ناصر ینصرنی» مي گفتند حضرت زينب مي آمدند و لبیکی می گفتند. گاهي سوال ميشد که چرا شما لبیک می گویید؟! مي گفتند: ایشان امام من است و يك نفر بايد به درخواست ایشان جواب مثبت بدهد و گرنه عذاب خدا نازل مي شود. مكرّر مخصوصا بعد از ظهر عاشورا حضرت زينب عليها السلام اسب و نيزه را براي حضرت سيدالشهداء آماده مي كردند و يك تعبيري به اين مضمون داشتند که: «ما اشقي قلبي! أي أختٍ؟» یعنی چه قلب سختی دارم من و چه خواهری هستم من که براي برادرش مركب مرگ را آماده مي كند؛ ولي گويا مجبور بودند این کار را بکنند چون که حضرت امامشان است و ايشان این تقاضا را كرده و لذا نباید بي جواب بماند. يعني نگاه حضرت زینب به امام حسین علیه السلام ، بيشتر نگاه امام واجب الاطاعه اي بود تا قضاياي ديگر و اين خيلي قابل توجه است. ‌ ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" امتیاز و فضیلت حقیقی " حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف ) : برای ما خیلی ابهام هست که چه به سرمان می آید. بعد از مرگ، کجا می رویم؟ چه کار می کنیم؟ لذا می ترسیم؛ چون نمی دانیم آن طرف چه خبر است. اگر کوچک‌ترین لطمه به ما بخورد، آن را ضرر می پنداریم. در حالی که همیشه اینطور نیست. گاهی یک فردی که ضرر مالی یا ضرری در زندگی به او وارد می‌شود، این ضرر باعث می‌شود که او در یک کار خیر وارد شود؛ مثلا حفظ قرآن را شروع می‌کند و بعد از چند سال، حافظ قرآن می‌شود. بعد از چند سال که نگاه می کند، می‌بیند فلان اتفاق، باعث شد که حافظ قرآن شود؛ لذا هیچ وقت به این اتفاق به دید یک ضرر نگاه نمی کند؛ چون بزرگ‌تر از آن نصیبش شده است که آن را نفع می‌بیند. اگر انسان در محدوده وظایف خود، این حس را پیدا کرد و این‌گونه رشد کرد، آن وقت مانند جریان حضرت زینب علیهاالسلام می شود که فرمود: ما رأیت الا جمیلا؛ ندیدم مگر زیبایی... اتفاق هرقدر هم بزرگ باشد چون او رشد کرده، در این قضیه خسارت ندیده است، رضای خدا و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ را به دست آورده است، وفاداری خود را ثابت کرده است. همه این‌ها امتیاز است و در این وقت است که دنیا در نظر انسان، زیبا می‌شود. کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi ‌ ‌
" تعبیر خواب " حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف) : حضرت یوسف علیه‌السلام عالِم به تأویل و تفسیر و تعبیر خواب بودند. آن شخص در زندان به حضرت یوسف علیه السلام می‌‌‌‌‌‌‌گوید: إِنِّی أَرانی‌‌‌‌‌‌‌ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی‌‌‌‌‌‌‌ خُبْزا” (من در خواب دیدم که بر بالاى سر خود طبق نانى مى‌‌‌‌‌‌‌برم. سوره یوسف، آیه 36.)آن حضرت، خواب او را به اعدام‌کردن آن شخص تعبیر می‌کند. اگر کسی به تأویل احادیث یا علم تعبیر خواب آشنا باشد، از این آیه‌ی «إِنِّی أَرانی‌‌‌‌‌‌‌ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسی‌‌‌‌‌‌‌ خُبْزا” ، تمام زوایای شخصیّتی خواب‌بیننده را می‌تواند بفهمد. اینکه شغل او چه بوده است و چرا گندم در خواب ندیده است و خیلی مسائل دیگر را می‌‌‌‌‌‌‌شود فهمید؛ چون این مقدار که خواب‌بیننده بیان کرده، حاصل فکر و محیطی بوده که در آن زندگی می‌‌‌‌‌‌‌کرده است؛ به همین‌ خاطر خواب‌بیننده زمانی که خواب خود را تعریف می‌کند، در حقیقت، تمام شخصیّت خود را بیان می‌‌‌‌‌‌‌کند. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" ادعیه ای که از ائمه اطهار " سلام الله علیهم اجمعین نرسیده و من درآوردی ست ..... " حضرت استاد حاج (زید عزه ) : اگر اهل بیت روایتی و کلمه ای و دعایی را می گویند، قواعد داشته و دستشان بوده است؛ لذا ما نباید از خودمان همین جور دعا اختراع کنیم. در دعای غریق دارد: یا اللَّهُ یا رَحْمَانُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک. راوی در بازگویی گفت: یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ و الابصار ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک. حضرت فرمودند: خداوند، مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ و الابصار هست؛ ولی دعا را همان طوری که من می گویم بگو و اضافه نکن. این ها قاعده دارد. (كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص352) ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezaeabadi
" و لو به یک جمله .... " حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف ) : ارتباط با حضرت سیدالشهداء تاج افتخاری است ؛ یعنی آدم ولو یک جمله بتواند در جهت معرفی حضرت سیدالشهداء به مردم خدمتی کند مایه افتخار است. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
⭐️ برکات ترویج امام زمان " سلام الله علیه " حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف) : توجّه‌ دادن مردم به امام زمان علیه السلام آثار وضعی در زندگی دارد؛ یعنی هرکه می خواهی باش، اگر این کار را توانستی انجام بدهی، از جهت دنیایی و اولاد و یک سری مسائل، خیر می بینی و عمر و زندگی برکت می کند؛ یعنی همین که توجّه پیدا کردی یا توجّه دادی مردم را یا خودت را خدمت حضرت بقیة الله صلوات الله علیه، آثار وضعی خوبی دارد و زندگی را پربرکت می کند. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست... " حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف ) : می گويند: شخصي در بني اسرائيل بود، در خواب به او گفتند که سه دعاي ‏مستجاب دارد. گفت: فردا دعا مي‏ كنم گفتند مانعي ندارد مشورت كن. با زنش مشورت كرد كه‏ چنين اتفاقي افتاده است. همسرش گفت ببين من چقدر زشت شده‏ ام؛ من خيلي ناراحتم. دعا كن من زيبا شوم. دعا كرد زنش ‏زيبا شود. وقتي زنش زيبا شد ديگر زير بار او نمي‏ رفت. بعد مدتي گذشت ديد اين طور كه نمي‏ شود. دعاي دوم را باز به او اختصاص داد و دعا كرد كه زنش زشت شود. دو دعاي مستجاب خلاص شد و ... ما هم دعا کردنمان اين طور است. فرصت ها را از بين مي‏ بريم و نمي‏ دانيم چه بخواهيم. گاهي مطالب و موارد خيلي پايين را مي‏ خواهيم؛ مثل كسي كه پول و ثروت بخواهد يا دفع ‏دشمني را بخواهد؛ در حالی که نتیجه اين ها فصلي و موقت است. گاهي خداي متعال به ذات يك نفر غنا مي‏دهد ، ارزش این غنا و بی نیازی از همه دنيا بيشتر است. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" مزار حضرت زهرا سلام الله علیها " استاد معزز حاج (دام ظله الشریف) : اين جريان از حضرت معصومه عليهاالسلام مشهور است؛ ولي ما خودمان در حرم درس آیت الله مرعشي رضوان اللّه تعالي عليه مي رفتيم. از شدت علاقه به حضرت معصومه منبرشان را جوري گذاشته بودند که روبه روي ضريح بود. ده دقيقه يک ربع قبل از درس، مطالب شيريني مي گفتند. 🔸يك بار اين قضيه را گفتند که البته مختلف نوشته شده؛ ولي من از خودشان شنيدم و سعي بر حفظ هم داشتم. يادم هست كه فرمودند: ▪️پدر من آسيد محمود، فاضل بود و مدتي سعي و اهتمام کرد برای اينكه راجع به حضرت فاطمه عليهاالسلام دو مسأله را روشن كند؛ يكي اينكه زمان شهادت فاطمه زهرا عليهاالسلام كي است؟ آيا هفتاد و پنجم است يا نود و پنجم بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ و يكي اينكه قبر حضرت زهرا عليهاالسلام كجاست؟ 🔹مدتي شروع مي كند در كتاب ها گشتن؛ ولی دستش به جايي بند نمي شود. حتي مي فرستد كتاب هايي را خيلي با سختي از مصر برايش بياورند. ايشان، كتاب هاي تاريخي را دنبال كرده بود كه اين دو ابهام را از تاريخ بردارد. خيلي تحقيق مي كند؛ ولی دستش به جايي نمي رسد و دلش آرام نمي گيرد. 🔸مدتي، ديگر كتاب ها و تحقيقات را ميگذارد كنار و از باب توسل وارد مي شود. این سید، گريه و زاري و توسل می‌ کند كه من مي خواهم اين دو مسأله برايم روشن شود. ▫️من این جوری يادم است که می گفتند: شش ماه، توسلش شبانه روز طول مي كشد، تا اينكه يک شب امام صادق عليه السلام را در خواب مي بيند. حضرت صادق عليه السلام به او مي فرمايند: «آسيد محمود! بيهوده خود را به زحمت مينداز. بگذار مردم بپرسند كه چرا بايد قبر بلال حبشی مشخص باشد؛ ولي قبر دختر پيغمبر مشخص نباشد؟ خداوند، جاه و جلال و جبروت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به فاطمه معصومه عليهاالسلام داده است. هر چه ميخواهی از او بخواه» ▪️يادم هست آقاي مرعشي مي فرمودند: «اين كلمه جبروت در غير خداوند متعال گفته نشده؛ ولي در خواب، امام صادق عليهالسلام به پدر من، گفتند: جاه و جلال و جبروت...». 🔹آقاي مرعشي مي گفتند: «پدر من ديگر بعد از آن، اهتمامش به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام خيلي بيشتر شده بود». مقام حضرت زهرا عليهاالسلام در دنيا و چنین بهره برداري از حرم ایشان امكان پذير است. ‌ ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" دسته گلی بهشتی " استاد بزرگوار حاج (دام ظله و ظل ابیه ) : بعضى از اساتيد خدا رحمتشان کند مى‏ فرمودند که اين زيارت جامعه، شناسنامه اهل بيت عليهم‏ السلام است شما به عنوان وظيفه شب به شب يک دور اداىِ احترام کنيد نسبت به حضرت بقية اللّه‏ روحى له الفداء و اين در دل تثبيت مى‏ شود به مراتب، کلمه به کلمه اين زيارت جامعه دسته گلى بهشتى است از معارف منتهى توجه مى‏ خواهد. ‌ ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" منبری داریم تا منبری .... " استاد بزرگوار حاج (حفظه الله تعالی ) : 🔻خدا رحمت کند مرحوم آیت العظمی بهجت را می‌فرمودند: «من جوان بودم در کربلا زیارت رفته بودم از یک حسینیه ای رد می‌شدم دیدم جمعیتی هست پرسیدم چه خبر است؟ گفتند فلان آقا می‌آید و منبر می‌رود، پیرمردی بود خیلی فرتوت. من هم ایستادم بعد دیدم دو نفر زیر بغل‌های او را گرفتند، آمد و روی منبر نشست و از وقتی که شروع کرد به صحبت کردن یا آیه خواند و یا روایت، حتی برای بعضی مشکلات لغوی یا کلماتی که به تعبیر عرب‌ها می‌گویند غریب القرآن، کلماتی که آرام آرام از اصطلاح افتاده است و الآن باید تبدیل بشود، بعضی کلمات را می‌خواست باز کند یک روایت دیگر می‌خواند، از آیه و روایت خارج نشد.» 🔸مرحوم آیت الله العظمی بهجت به شوخی می‌فرمودند: «ما این را دیدیم که یک منبری برود و فقط آیه و روایت بخواند و دیگر بعد از او ندیدم کسی را که این‌طور بتواند صحبت بکند که یا آیه بخواند و یا روایت، مستمعین او هم خاص بودند. و این را هم دیدم که یک وقتی در مسجد یک نفر آمد صحبت کرد که از ابتدای منبر او تا انتهای منبر او نه یک آیه در آن بود و نه یک روایت.» می‌گفتند این را هم من دیدم. ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
" آب ریختن در یقه .. " استاد بزرگوار حاج ( زید عزه) : یک وقت یک نفر هست که حرفی ندارد تسبیح به دست بگیرد در پیاده رو برود و لب‌های او تکان بخورد، حالا طوری نیست ذکر خدا‌ است؛ در هر حالی خوب است اما ما باید تغذیه بشویم اگر می‌خواهیم خود را پیدا کنیم، باید ببینی چه مقدار از این ذکر به باطن تو سرایت می‌کند. انسان تشنه اگر لیوان شربتی یا لیوان آبی را گرفت و خورد تشنگی او فروکش می‌کند، تازه اگر بیماری نداشته باشد، اگر این آب را یا این شربت را در یقۀ خود ریخت، حق بدهید که تشنگی او برطرف نشود، مدام لیوان لیوان آب در یقۀ خود بریزد، ذکر بی‌توجه گاهی ریختن آب در یقه هست و این رفع تشنگی نمی‌کند، ذکر توجه می‌خواهد. ‌ ‌ کانال عرفانی (دانای اسرار) @allamezarabadi
⭐️ ⭕️ تشرفی که محل دقت است حضرت استاد حاج (زیدعزه) : حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است. وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. ‌ نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد. منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم:« سلام عليكم» . گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم:« بفرماييد». گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند:« چى هست؟» گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست. ‌ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 پیوند با امیرالمومنین سلام الله علیه در سلوک . حضرت استاد حاج (دام ظله الشریف ) : اگر مردم در قيامت و لب حوض کوثر محضر اميرالمؤمنين علیه السلام ميرسند، انسان سعي كند همين جا برسد. همين جا را براي ارتباط و پیوند قرار بدهد. همين جا تكليف را مشخص كند. معرفت يعني همين، سير يعني همين. كاري كه ديگران ميخواهند تا قيامت معطل شوند؛ انسان همين جا تكليفش را مشخص كند؛ لذا نميشود سالک ارتباط با اميرالمؤمنين عليه السلام را در برنامه خود نبيند يا به صورت كلي بخواهد يك قضايايي را در نظر بگيرد؛ نه بايد وارد عبيدِ حضرت شد. بعد از این ارتباط حواله ها پشت سر هم مي رسد. الان زمان، زمان امامت حضرت بقية اللّه روحي له الفداء است و زمان توسل و ارتباط با ایشان است ؛ ولي اگر انسان پيوند با اميرالمؤمنين علیه السلام خورد، تازه توسلاتش به حضرت بقية اللّه طعم مي دهد. اگر واقعا كسي با اميرالمؤمنين علیه السلام پيوند خورد، حضرت هم برايش يك احترام ديگري قائل هستند. چون مثل دوست پدر مي شود که احترامش لازم است. 💐💐💐 کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 آمادگی برای اتصال به ائمه " سلام الله علیهم اجمعین " استاد حاج " حفظه الله تعالی " : یكی از دوستان نقل میكرد مرحوم امام قدس سره آن زمانی که تازه از قم به تهران رفته بودند، روزی فرمودند: «فلانی! من در جوانی رفیقی به نام داشتم و ایشان الآن دامغان است. شما برو و ایشان را به تهران بیاور.» دوسه نفر از پاسدارها به دامغان رفتند و ایشان را سوار كرده ، به سمت تهران حرکت کردند. آن دو سه نفر در مسیر از ایشان درخواست کردند که آقا! یک نصیحتی و سفارشی به ما بكنید. ایشان گفته بود: «این را به شما عرض كنم كه برای ارتباط با چهارده نور مقدس، گرچه آن‌ها باب اللّه هستند؛ امّا اگر بخواهید یک ارتباط تنگاتنگی با آن‌ها ایجاد كنید ، این افق ، آن‌قدر بلند است كه معلوم نیست بتوانید با آن ، ارتباط بسیار نزدیکی پیدا کنید. ارتباط دائم، طهارت زیادی میخواهد و این، یک امر طبیعی است.» آقای معلّم دامغانی در ادامه فرموده بودند: «سعی كنید با کسانی که در مرتبه‌ی دومِ عالم خلقت هستند، یک ارتباط دائم داشته باشید؛ یعنی یکی از امامزادگان، یا یکی از حواریین ائمه علیهم السلام و یا یکی از علمای بزرگ صالح و راه‌رفته.» اگر انسان با یک نفر یا بیشتر ، از این افراد ، اُنس و اُلفت پیدا کند بهره می‌برد و برای بهره های بالاتر آماده می‌شود. ‌ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
⭐️ ⭕️ تشرفی که محل دقت است حضرت استاد حاج (زیدعزه) : حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى رفته و روضه مى خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است. وقتى اين روضه تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى آيد و مى گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ ايشان مى گويد: مى روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. ‌ نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد. منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم:« سلام عليكم» . گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم:« بفرماييد». گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه ) را، منهدم كند؟» گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم:« من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه ) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند:« چى هست؟» گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (سلام الله علیه ) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین ( سلام الله علیه ) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست. ‌ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa