eitaa logo
معارف الشیعه
3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
636 ویدیو
301 فایل
نگرشی بر مکتب معارف خراسان و معارف الهی در برابر افکار بشری و معارف یونانی کتابخانه مجازی "مکتب تفکیک" @k_maktabtafkik ارتباط با ما: حجت الاسلام طوغانی @Yanooor59 حجت الاسلام توحیدی @alhojjat14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تصریح بزرگان بر اخذ از اهلبیت ( سلام الله علیهم اجمعین ) توسط مرحوم . ⭕️ "لوحی که مرحوم سید مستقیما ازمولا گرفت.... " مرحوم اقا ازشاگردان مرحوم اقا برای مرحوم حاج نقل کرد که ؛ مرحوم اقا لوح دایره (بسم الله الرحمن الرحیم) را مستقیما درخواب از امیرالمومنین ' سلام الله علیه ' گرفت. وتوضیح داد چون اقا طالب این علوم بود ، از مولا درخواست کرد وبه او عنایت شد لذا شبی در خواب دید که مولا به او فرمود برو فلان محل زیر فلان درخت را بکن کتابی است بردار واستفاده کن وبعدسر جایش بگذار. جناب زرابادی هم طبق دستور عمل کرد و بعد از استفاده از آن کتاب علوم اسراری ، آن را سرجایش نهاد و پنهانش کرد....... . 📚علوم اسراری ص۴۲ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 عظمت روحی مرحوم علامه آیت الله العظمی "تعلیم جامع المقدمات بعد از فوت" 🔹آقا (فرزند و شاگرد مرحوم سید ) می فرمودند : کتاب جامع المقدماتی داشتیم ؛ پدرم به من فرمودند: برای درس شما را پیش احمد آقا عماد و یا کس دیگری می فرستم و یا به مدرسه بروید و درس بخوانید ! من هم با زبان بی زبانی گفتم : آقاجان ! اگر خودتان به من درس می دهید من حاضرم اما دیگری ، نه ! مرحوم آقا هم با آن علمیتی که داشتند ، قبول کردند و جامع المقدمات را به من درس می دادند که فقط در زمان حیاتش نبود ، بعد از موتشان هم ایشان تشریف می آوردند و به من درس می دادند!!!! البته نه فقط جامع المقدمات بلکه همه علوم را ایشان درس می دادند ....... 📚 دانای اسرار ص ۲۲۳ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
" موسی زمان.... دکتر به نقل از مرحوم می فرمودند : روزی مرحوم آقای زرآبادی به همراه مرحوم به روستایی می رفت تا به شاهرود رسید، خواست بگذرد ، پلی در میان نبود که از آن بگذرد . مرحوم آقا (علامه ) در کنار رود ایستادند و انگشتر را بر آب زدند ، آب ماند و خشکی پدیدار گشت و ایشان از میان خشکی پدید آمده به سلامت گذر کردند . بعد از گذر آقا دوباره انگشتر را بر آب زدند و آب دوباره جاری شد . و بعد مرحوم آقای زرآبادی با این جملات خدا را سپاس گفت : « سپاس خدا را که آنچه به آن موسی (موسی نبی«علیه السلام») دادی به این موسی هم داد. 📚آیت عرفان ص۱۳۴_۱۳۵ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
" رزق حلال مرحوم آقا نقل می نمودند : عمده غذای لازم در منزل آقا از رزق حلال تهیه می شد ، بخصوص نان که از بیرون خریداری نمی شد و در خانه می پختند . غیر از فرزندان ، یک نفر بود که خادم آنها محسوب می شد و کارهای خانه را انجام می داد . روزی خادم به آقا سید موسی می گوید به خانه فلانی رفتم ، شکل آقایان اینطور بود و آنطور بود ( چشم خادم باز شده بود) ، آقا سه شاهی به وی می دهد و می فرماید که از بازار نان بخرید و بخورید . ایشان نیز آن می کنند که سید موسی فرموده بود ، از آن پس دیگر آن موارد را نمی بینند . مشابه این مورد را در مورد کودکی نقل می کنند که می بیند مناره مسجد جامع با رکوع آقا سید موسی به رکوع می رود و با سجده ایشان به سجده . آقا وقتی مطلع می شوند پولی می دهند که از بازار نانی بخرند و به ایشان بدهند . : (علت پول دادن مرحوم سید جهت خرید از بازار این بود که با خوردن غذای بازار این حالات از بین می رود) 📚دانای اسرار ص۲۲۵ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
" دو ملک ؛ دو رفیق " آیت الله مروی می فرمودند : در جلسه ای بودیم ،مرحوم آیت الله (ره) هم بودند،آقای خزعلی از ایشان سوال کردند: آقای معلم چه می کنید که سر وقت بیدار می شوید؟ شنیده ایم دقیقا سر وقت بیدار می شوید؟ گفتند: این دوتا فرشته ای که موکل ما هستند مابا این دوتا رفیقیم، شب به آنها می گوییم ما را فلان ساعت بیدار کنید ، آنها هم مارا بیدار می کنند...... خرمن معرفت ص ۴۳ : هدف از بیان عظمت شاگردان مرحوم آقا ؛ بیان عظمت خود ایشان در امر شاگرد پروری و برای اهلبیت نوکر پروری است ....... حال ببینید اگر این ها کمالات شاگردان است ؛ استاد دیگر چه کمالاتی دارد؟؟؟ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 تصریح بزرگان بر اخذ از اهلبیت ( سلام الله علیهم اجمعین ) توسط مرحوم . ⭕️ "لوحی که مرحوم سید مستقیما ازمولا گرفت.... " مرحوم اقا ازشاگردان مرحوم اقا برای مرحوم حاج نقل کرد که ؛ مرحوم اقا لوح دایره (بسم الله الرحمن الرحیم) را مستقیما درخواب از امیرالمومنین ' سلام الله علیه ' گرفت. وتوضیح داد چون اقا طالب این علوم بود ، از مولا درخواست کرد وبه او عنایت شد لذا شبی در خواب دید که مولا به او فرمود برو فلان محل زیر فلان درخت را بکن کتابی است بردار واستفاده کن وبعدسر جایش بگذار. جناب زرابادی هم طبق دستور عمل کرد و بعد از استفاده از آن کتاب علوم اسراری ، آن را سرجایش نهاد و پنهانش کرد....... . 📚علوم اسراری ص۴۲ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 عظمت روحی مرحوم علامه آیت الله العظمی "تعلیم جامع المقدمات بعد از فوت" 🔹آقا (فرزند و شاگرد مرحوم سید ) می فرمودند : کتاب جامع المقدماتی داشتیم ؛ پدرم به من فرمودند: برای درس شما را پیش احمد آقا عماد و یا کس دیگری می فرستم و یا به مدرسه بروید و درس بخوانید ! من هم با زبان بی زبانی گفتم : آقاجان ! اگر خودتان به من درس می دهید من حاضرم اما دیگری ، نه ! مرحوم آقا هم با آن علمیتی که داشتند ، قبول کردند و جامع المقدمات را به من درس می دادند که فقط در زمان حیاتش نبود ، بعد از موتشان هم ایشان تشریف می آوردند و به من درس می دادند!!!! البته نه فقط جامع المقدمات بلکه همه علوم را ایشان درس می دادند ....... 📚 دانای اسرار ص ۲۲۳ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 موسی زمان.... دکتر به نقل از مرحوم می فرمودند : روزی مرحوم آقای زرآبادی به همراه مرحوم به روستایی می رفت تا به شاهرود رسید، خواست بگذرد ، پلی در میان نبود که از آن بگذرد . مرحوم آقا () در کنار رود ایستادند و انگشتر را بر آب زدند ، آب ماند و خشکی پدیدار گشت و ایشان از میان خشکی پدید آمده به سلامت گذر کردند . بعد از گذر آقا دوباره انگشتر را بر آب زدند و آب دوباره جاری شد . و بعد مرحوم آقای زرآبادی با این جملات خدا را سپاس گفت : « سپاس خدا را که آنچه به آن موسی (موسی نبی«علیه السلام») داد به این موسی هم داد. 📚آیت عرفان ص۱۳۴_۱۳۵ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 تعلیم جامع المقدمات بعد از فوت 🔹آقا (فرزند و شاگرد مرحوم سید ) می فرمودند : کتاب جامع المقدماتی داشتیم ؛ پدرم به من فرمودند: برای درس شما را پیش احمد آقا عماد و یا کس دیگری می فرستم و یا به مدرسه بروید و درس بخوانید ! من هم با زبان بی زبانی گفتم : آقاجان ! اگر خودتان به من درس می دهید من حاضرم اما دیگری ، نه ! مرحوم آقا هم با آن علمیتی که داشتند ، قبول کردند و جامع المقدمات را به من درس می دادند که فقط در زمان حیاتش نبود ،بعد از موتشان هم ایشان تشریف می آوردند و به من درس می دادند ؛ البته نه فقط جامع المقدمات بلکه همه علوم را ایشان درس می دادند ....... 📚 دانای اسرار ص ۲۲۳ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 موسی زمان.... دکتر به نقل از مرحوم می فرمودند : روزی مرحوم آقای زرآبادی به همراه مرحوم به روستایی می رفت تا به شاهرود رسید، خواست بگذرد ، پلی در میان نبود که از آن بگذرد . مرحوم آقا () در کنار رود ایستادند و انگشتر را بر آب زدند ، آب ماند و خشکی پدیدار گشت و ایشان از میان خشکی پدید آمده به سلامت گذر کردند . بعد از گذر آقا دوباره انگشتر را بر آب زدند و آب دوباره جاری شد . و بعد مرحوم آقای زرآبادی با این جملات خدا را سپاس گفت : « سپاس خدا را که آنچه به آن موسی (موسی نبی«علیه السلام») داد به این موسی هم داد. 📚آیت عرفان ص۱۳۴_۱۳۵ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 خوابی به عظمت بیداری استاد علامه حفظه الله نقل می فرمودند : مدتی بود که خیلی علاقه داشتم ، مرحوم آقا را در خواب ببینم ، و به حضورشان مشرف شوم ، اشتغالاتی هم داشتم ولی نتیجه نمی داد زیرا قدرت روح فوق العاده سید مانع می شد ، تا اینکه روزی به حاج گفتم ، فرمودند : فلان کار را انجام بده و من هم انجام دادم و همان شب اول نتیجه گرفتم و مرحوم آقا را در خواب دیدم که همانگونه که من به پهلو دراز کشیده بودم ، ایشان در برابر سینه من ، کمی بالا تر از زمین و با اندک فاصله ای با من نشسته بودند . در عین حال که تصور می کنم چهره شان باز بود ، اما هیبت سنگینی داشتند و گویا می خواستند به من بفهمانند که ؛ پا را از گلیم خودت دراز تر کردی و مرا احضار کردی! البته این از برکت شیخ استاد بود ! 📚 گلشن ابرار ص۳۴۱ کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
🔴 موسی زمان.... دکتر به نقل از مرحوم می فرمودند : روزی مرحوم آقای زرآبادی به همراه مرحوم به روستایی می رفت تا به شاهرود رسید، خواست بگذرد ، پلی در میان نبود که از آن بگذرد . مرحوم آقا () در کنار رود ایستادند و انگشتر را بر آب زدند ، آب ماند و خشکی پدیدار گشت و ایشان از میان خشکی پدید آمده به سلامت گذر کردند . بعد از گذر آقا دوباره انگشتر را بر آب زدند و آب دوباره جاری شد . و بعد مرحوم آقای زرآبادی با این جملات خدا را سپاس گفت : « سپاس خدا را که آنچه به آن موسی (موسی نبی«علیه السلام») داد به این موسی هم داد. 📚آیت عرفان ص۱۳۴_۱۳۵ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 عظمت روحی مرحوم علامه آیت الله العظمی "تعلیم جامع المقدمات بعد از فوت" 🔹آقا (فرزند و شاگرد مرحوم سید ) می فرمودند : کتاب جامع المقدماتی داشتیم ؛ پدرم به من فرمودند: برای درس شما را پیش احمد آقا عماد و یا کس دیگری می فرستم و یا به مدرسه بروید و درس بخوانید ! من هم با زبان بی زبانی گفتم : آقاجان ! اگر خودتان به من درس می دهید من حاضرم اما دیگری ، نه ! مرحوم آقا هم با آن علمیتی که داشتند ، قبول کردند و جامع المقدمات را به من درس می دادند که فقط در زمان حیاتش نبود ، بعد از موتشان هم ایشان تشریف می آوردند و به من درس می دادند!!!! البته نه فقط جامع المقدمات بلکه همه علوم را ایشان درس می دادند ....... 📚 دانای اسرار ص ۲۲۳ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 تصریح بزرگان بر اخذ از اهلبیت ( سلام الله علیهم اجمعین ) توسط مرحوم . ⭕️ "لوحی که مرحوم سید مستقیما ازمولا گرفت.... " مرحوم اقا ازشاگردان مرحوم اقا برای مرحوم حاج نقل کرد که ؛ مرحوم اقا لوح دایره (بسم الله الرحمن الرحیم) را مستقیما درخواب از امیرالمومنین ' سلام الله علیه ' گرفت. وتوضیح داد چون اقا طالب این علوم بود ، از مولا درخواست کرد وبه او عنایت شد لذا شبی در خواب دید که مولا به او فرمود برو فلان محل زیر فلان درخت را بکن کتابی است بردار واستفاده کن وبعدسر جایش بگذار. جناب زرابادی هم طبق دستور عمل کرد و بعد از استفاده از آن کتاب علوم اسراری ، آن را سرجایش نهاد و پنهانش کرد....... . 📚علوم اسراری ص۴۲ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 موسی زمان.... دکتر به نقل از مرحوم می فرمودند : روزی مرحوم آقای زرآبادی به همراه مرحوم به روستایی می رفت تا به شاهرود رسید، خواست بگذرد ، پلی در میان نبود که از آن بگذرد . مرحوم آقا () در کنار رود ایستادند و انگشتر را بر آب زدند ، آب ماند و خشکی پدیدار گشت و ایشان از میان خشکی پدید آمده به سلامت گذر کردند . بعد از گذر آقا دوباره انگشتر را بر آب زدند و آب دوباره جاری شد . و بعد مرحوم آقای زرآبادی با این جملات خدا را سپاس گفت : « سپاس خدا را که آنچه به آن موسی (موسی نبی«علیه السلام») داد به این موسی هم داد. 📚آیت عرفان ص۱۳۴_۱۳۵ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 تصریح بزرگان بر اخذ از اهلبیت ( سلام الله علیهم اجمعین ) توسط مرحوم . ⭕️ "لوحی که مرحوم سید مستقیما ازمولا گرفت.... " مرحوم اقا ازشاگردان مرحوم اقا برای مرحوم حاج نقل کرد که ؛ مرحوم اقا لوح دایره (بسم الله الرحمن الرحیم) را مستقیما درخواب از امیرالمومنین ' سلام الله علیه ' گرفت. وتوضیح داد چون اقا طالب این علوم بود ، از مولا درخواست کرد وبه او عنایت شد لذا شبی در خواب دید که مولا به او فرمود برو فلان محل زیر فلان درخت را بکن کتابی است بردار واستفاده کن وبعدسر جایش بگذار. جناب زرابادی هم طبق دستور عمل کرد و بعد از استفاده از آن کتاب علوم اسراری ، آن را سرجایش نهاد و پنهانش کرد....... . 📚علوم اسراری ص۴۲ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 عظمت روحی مرحوم علامه آیت الله العظمی "تعلیم جامع المقدمات بعد از فوت" 🔹آقا (فرزند و شاگرد مرحوم سید ) می فرمودند : کتاب جامع المقدماتی داشتیم ؛ پدرم به من فرمودند: برای درس شما را پیش احمد آقا عماد و یا کس دیگری می فرستم و یا به مدرسه بروید و درس بخوانید ! من هم با زبان بی زبانی گفتم : آقاجان ! اگر خودتان به من درس می دهید من حاضرم اما دیگری ، نه ! مرحوم آقا هم با آن علمیتی که داشتند ، قبول کردند و جامع المقدمات را به من درس می دادند که فقط در زمان حیاتش نبود ، بعد از موتشان هم ایشان تشریف می آوردند و به من درس می دادند!!!! البته نه فقط جامع المقدمات بلکه همه علوم را ایشان درس می دادند ....... 📚 دانای اسرار ص ۲۲۳ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 موسی زمان.... دکتر به نقل از مرحوم می فرمودند : روزی مرحوم آقای زرآبادی به همراه مرحوم به روستایی می رفت تا به شاهرود رسید، خواست بگذرد ، پلی در میان نبود که از آن بگذرد . مرحوم آقا () در کنار رود ایستادند و انگشتر را بر آب زدند ، آب ماند و خشکی پدیدار گشت و ایشان از میان خشکی پدید آمده به سلامت گذر کردند . بعد از گذر آقا دوباره انگشتر را بر آب زدند و آب دوباره جاری شد . و بعد مرحوم آقای زرآبادی با این جملات خدا را سپاس گفت : « سپاس خدا را که آنچه به آن موسی (موسی نبی«علیه السلام») داد به این موسی هم داد. 📚آیت عرفان ص۱۳۴_۱۳۵ ⭐️عرفان صحیح معصومین علیهم السلام و معارف حقیقی را در اینجا ببینید ↙️ کانال معرفتی " معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa
🔴 " کرامتی عجیب از مرحوم علامه " سرهنگ امین رئیس وقت شهربانی قزوین در زمان رضاخان با حکم جلب ازتهران نزد مرحوم آقا رفت تا‌‌ او را دستگیر کند و به تهران ببرد.(به علت مخالفت مرحوم زرآبادی ، از رفتار و عملکرد پهلوی درقبال اسلام ومردم ) اوبه منزل مرحوم زرآبادی آمد ونشست ولی هنوز حرفی به زبان نیاورده و مأموریت خود راعلنی نساخته بود که آقا سید موسی رو به اوکرد و گفت: این پرنده(کلاغ) بالای درخت داخل باغچه را میبینی؟ گفت: آری فرمود: آن را در دل خودت درنظر بگیر . او همین کار را کرد ، بعد مرحوم زرآبادی تصویر پرنده را روی کاغذ کشید و یک مثلث هم در داخل تصویر روی شکم پرنده کشید ولوح اسمی از اسماء را ترسیم کرد. آن گاه روی کاغذ باقلم،گرندن پرنده رابرید. درهمان لحظه پرنده واقعی که در باغچه بالای درخت بود گردنش بریده شد وبه زمین افتاد و پرپر زد و مرد! مرحوم علامه زرآبادی به سرهنگ فرمودند : برو به مقامات بگو این کار‌جهت تذکر به مقامات و کسانی است که در تهران بی جهت اذیت و آزار می کنند ؛ به شمانشان دادم که اگر ادامه دهید با مقامات عالیه شما در تهران همین کار راخواهم کرد........ سرهنگ موضوع واقعه و مشاهدات خودرا به تهران گزارش کرد و کسب تکلیف نمود, به او پاسخ دادند با سید کاری نداشته باش و رهایش کن...... 📚علوم اسراری ص۴۳ کانال معرفتی "معارف معارف الشیعه " @maaref_shiaa