احترام به مادر و پدر
امام صادق عليه السلام فرمود:
جاءَ رَجُلٌ اِلَى النَّبِىِّ صلي الله عليه و آله فَقالَ: يا رَسُولَ اللّهِ مَنْ اَبِرُّ؟ قالَ: اُمَّكَ، قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قالَ: اُمَّكَ، قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قالَ: اُمَّكَ، قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قالَ: اَباكَ». [ بحارالأنوار، ج 71، ص 49، ح 9].
مردى خدمت پـيامبر صلي الله عليه و آله آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! به چه كسى نيكى كنم؟ فرمود: به مـادرت، عـرض كرد، بعـد از او بـه چه كسى؟ فـرمود: به مادرت، عرض کرد: سپس به چه كسى؟ فرمود: به مادرت. باز پرسید: سپس به چه كسى؟ فـرمود: به پـدرت.
یک داستان👇👇
پسری مادرش را بعد از درگذشت پدرش، به خانه سالمندان برد و هر لحظه از او عیادت می کرد.
یکبار از خانه سالمندان تماسی دریافت کرد که مادرش درحال جان دادن است پس باشتاب رفت تا قبل از اینکه مادرش از دنیا برود، او را ببیند.
از مادرش پرسید:
مادر چه می خواهی برایت انجام دهم؟
مادر گفت:
از تو می خواهم که برای خانه سالمندان پنکه بگذاری چون آنها پنکه ندارند و در یخچال غذاهای خوب بگذاری، چه شبها که بدون غذا خوابیدم. فرزند باتعجب گفت: داری جان می دهی و از من اینها را درخواست می کنی؟
و قبلا به من گلایه نکردی.
مادر پاسخ داد:
بله فرزندم من با این گرما و گرسنگی خو گرفتم وعادت کردم ولی می ترسم تو وقتی فرزندانت در پیری تورا به اینجا می آورند، به گرما و گرسنگی عادت نکنی
🛑 سالمرگ اولین غاصب سقیفه#ابابکر_بن_ابی_قحافه
✅ در۲۲ جمادى الثانى در سال ۱۳ ه’ عبداللَّه بن عثمان معروف به #ابوبكر بن ابى قحافه در سن ۶۷ سالگى، از اين جهان به سوى سزاى اعمالش ننگینش رخت بربست🔥
📚 تتمة المنتهى ص ۱۰
📚 تاريخ الخلفاءص ۸۱
📚فيض العلام ص ۲۷۹
📚بحار الانوارج ۲۹ص ۵۲۱
🖇به قولى مرگ ابوبكر در ۲۷ جمادى الثانى بوده است.(غیرمشهور)
📚مسار الشيعةص ۳۲
📚العدد القويةص ۳۴۳
📚مصباح كفعمى ج ۲ ص ۵۹۸
📚مصباح المتهجدص ۷۳۲
📚بحار الانوار ج ۹۵ ص ۲۰۰
🔥من جمله از جرائم متخلف اول👇🏻
1️⃣تشکیل سقیفه و غصب خلافت به ناحق
2️⃣ دستور حمله به خانه حضرت زهراسلاماللهعلیها
3️⃣جسارت به اهلبیت رسول الله
4️⃣غصب#فدک
5️⃣نقش مهم در شهادت #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
6️⃣بنیان گذاری ظلم و جور به اهلبیت علیهم السلام
خارج فقه کتاب زکات درس 111 سه شنبه 4 دی
متن عروه (ادامه مساله 10): و الاول ما كمل له سنة واحدة و دخل في الثانية. [1].
|1| شرح: اولی (از ضأن و جذع گرفته شود) به صدوقين و شيخين و سيد در الجمل و سلار و ابني حمزة و زهرة و فاضلين نسبت داده شد، و این موافق قول كثيری از أهل لغت و نیز موافق احتياط است.
و في القواعد و عن المبسوط و التذكرة و المنتهي و التحرير و الدروس و البيان و غيرها ما كمل له سبعة أشهر.
جوهری در صحاح اللغه [3: 1194] گفته است: «الجذع قبل الثني ... تقول منه لولد الشاة في السنة الثانية و لولد البقرة و الحافر في السنة الثالثة و للابل في السنه الخامسة أجذع و الجذع اسم له في زمن و ليس بسن تنبت و لا تسقط و قد قيل ولد النعجة انه يجذع في ستة اشهر او تسعة أشهر و ذلك جائز في الاضحية». [نعجه: میش جمع آن نعاج].
و ابن اثیر در النهاية [1: 250] گفت: «و أصل الجذع من أسنان الدواب و هو ما كان منها شابا فتيا فهو من الابل ما دخل في السنة الخامسة و من البقر و المعز ما دخل في السنة الثانية، و قيل البقر في الثالثة و من الضأن ما تمت له سنة، و قيل: أقل منها و منهم من يخاف بعض هذا في التقدير».
و طریحی در مجمع البحرين [4: 310] گفت: «وفي الحديث تكرر ذكر الجذع بفتحيتن و هو من الابل ما دخل في السنة الخامسة و من البقر و المعز ما دخل في الثانية، و في المغرب: الجذع من المعز لسنة و من الضأن لثمانية أشهر، و في حياة الحيوان: الجذع من الضأن ما له سنة تامة. هذا هو الصحيح عند أصحابنا و هو الاشهر عند أهل اللغة و غيرهم، و قيل: ما له ستة أشهر، و قيل سبعة، و قيل ثمانية، و قيل ابن عشر حكاه القاضي عياض».
و ابن قدامه در المغنی گفت: «الجذع من الضأن و هو ما له ستة أشهر و الثني من المعز و هو ما له سنة».
و در کتاب زكاة المبسوط [1: 199] گفته است: «فاذا دخلت (المعز) في الثانيه فهي جذعة و الذكر جذع فاذا دخلت في الثالثة فهي الثنية و الذكر الثني ...، و اما الضأن ... فاذا بلغت سبعة أشهر قال ابن الاعرابي ان كان بين شابين فهو جذع و ان كان بين هرمين فلا يقال جذع حتي يستكمل ثمانية أشهر و هو جذع أبدا حتي يستكمل سنة فاذا دخل في الثانية فهو ثني و ثنية ... و انما قيل جذع في الضأن اذا بلغ سبعة أشهر و أجزا في الاضحية لانه اذا بلغ سبعة أشهر فان له في هذا الوقت نزو و ضراب و المعز لا ينز و حتي يدخل في السنة الثانية". و نحو ذلك في زكاة التذكرة أيضا».
علتی را که شیخ در مبسوط در آخر کلامش ذکر کرد اشاره است به آنچه آنفا در صحيحه حماد بن عثمان نقل شد. و از ان دانسته میشود که اعتبار به بلوغ حيوان و خروجش از صغر است و این بلوغ با نزو و لقاح حاصل میگردد.
و در مفتاح الكرامه [3: 73] از المصباح المنير نقل کرد: «أجذع ولد الشاة في السنة الثانية» سپس گفت: قال ابن الاعرابی: العناق تجذع لستة أشهر و ربما أجذعت قبل تمامها للخصب فتسمن فيسرع اجذاعها و من الضأن اذا كان شابين يجذع لستة أشهر الي سبعة و اذا كان من هرمين اجذع من ثمانية الي عشرة».
و نیز از القاموس المحیط نقل کرده که: «يقال لولد الشاة في السنة الثانية" و عن الازهري: "الجذع من المعز لسنة و من الضأن لثمانية».
از آنچه از ابن اعرابی نقل کرده استفاده میشود که جذع از أوصاف حيوان است نه از أسنان آن، پس جذع عبارت است از رشد و بلوغ حیوان و سن در عنوان جذع دخالت ندارد.
این بعضی از كلمات لغويين و فقهاء در معنای جذع بود. و ظاهر آنها این است که اختلافشان در ضأن است. و کمتر چیزی که در باره ضأن گفته میشود حیوان شش ماهه و اکثر ان یک ساله است و شاید اشهر هفده ماهه باشد.
و يأتي بعض الكلمات أيضا عند تفسير الثني
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا ...!
دریاب بندهای را که
در میان شادی و خندهاش
گفت خدایا شکرت
و در اوج غمها گفت
خدا بزرگ است
خدایا...!
آرامش بده
به دلهایی که چشم امیدشون
فقط خودتی و بس
✨شب خوش✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌳🌹 آغاز روزمان را مزین و منور میکنیم به کلام روحبخش و دلنشین قرآن کریم..🌹🌳🌹
۴_🌹اللّهُمَّ اغْفِر ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🥀🤲
🌹خدايا بیامرز گناهان مارا به وسیله
قرآن 🥀🤲
🌹-خدایا وجود ما را سرشار از فضایل و معارف قرآنی قرار بده 🥀🤲
الهی امین🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها خداست که میداند
🌙بهترین در زندگی تو
✨چگونه معنا میشود
🌙من آن بهترین را
✨امروز برایت از خدا میخواهم
🌙خدایا...
✨بهترین ها را نصیب
🌙دوستان و عزیزانم بگردان
✨روزتان بخیر و #آرامش
🌙به امید فردایی عالی
✨صبح چهار شنبه تون بخیر
در پناه خداوند مهربان
📖 تقویم شیعه
☀️ امروزچهارشنبه:
شمسی: چهارشنبه - ۰۵ دی ۱۴۰۳
میلادی: Wednesday - 25 December 2024
قمری: الأربعاء، 23 جماد ثاني 1446
📆 روزشمار:
🌺7 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
▪️9 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام
🌺16 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام
🌺19 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
تواضع برای خدا موجب سربلندی
امام صادق عليه السلام فرمود:
«إِنَّ فِى السَّماءِ مَلَكَينِ مُوَكَّلَينِ بِالعِبادِ، فَمَن تَواضَعَ لِلّهِ رَفَعاهُ وَمَن تَكَبَّرَ وَضَعاهُ»؛
در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده اند پس هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكبر ورزد او را پَست گردانند.
[کلینی، الكافى(ط- دار الحدیث)ج 3 ص 314، ح 2].
سعدی سروده است:
بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبر به خاک اندر اندازدت
[فرستاده شده از تقویم شیعه 🇵🇸]
به مناسبت
موت خلیفه اول ابوبکر بن ابی قحافه، 13ه-ق
وقتی ابوبکر🔥
مسند خلافت را
از #امیرالمومنین علیهالسلام غصب کرد
و در برابر فشار اعتراضات مردم
به ویژه احتجاجات #علی علیهالسلام
قرار گرفت،
درب خانهی خودش را بروی مردم بست،
و سپس به مسجد آمد
و خطاب به مردم گفت:
"اقیلونی اقیلونی فلست بخیرکم
و علی فیکم"
رهایم کنید رهایم کنید
من برای شما خیر نیستم
(بدرد شما نمیخورم)،
در حالی که #علی(علیهالسلام)
در میان شما است
📚کنزالعمال ج۵ص۶۳۱ و ص۶۰۷
📚الامامةوالسیاسة ج۱ص۱۴
📚تاریخ طبری ج۲ص۴۵۰و۴۶۰
📚شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید ج۱۷ص۱۵۵
از کتابهای خودشون گفتیم،
که نگویند شیعیان دروغ میگویند
و اصلا ابوبکر همچین چیزی نگفته ...
و مانند عباره فقه الرضا [ص 224 باب 21 باب الحج] که احتمال دادیم که رساله پدر صدوق باشد، در آن نیز آمده است: «ولا يجوز في الاضاحي من البدن الا الثني وهو الذي تم له سنة و دخل في الثانية، و من الضأن الجذع لسنة». در این عبارت کلمه بدن به جای معز ذکر شد و معز حذف شد، و شاید از عبارت ساقط شده باشد.
و در المستدرك از بعضی از نسخه های فقه الرضا آمده است: «ثم اهرق الدم مما معك الجذع من الضأن و هو ابن سبعة أشهر فصاعدا و الثني من المعز و هو لا ثني عشر شهرا فصاعدا و من الابل ما كمل خمس سنين و دخل في الستة و الثني من البقر اذا استكمل ثلاث سنين و اول يوم من السنة الرابعة. [مستدرك الوسائل، ج 10: 88، كتاب الحج الباب 9 من أبواب الذبح، الحديث 3].
و ابن زهره در غنية النزوع [190] گفته است: «وأفضل الهدي و الاضاحي من الابل الذي قد تمت له خمس سنين و دخل في السادسة، و من البقر و المعز الذي قد تمت له سنة و دخل في الثانيه، و يجزي من الضأن الجذع و هو الذي لم يدخل في السنة الثانية».
و علامه حلی در کتاب حج تذكرة الفقهاء [8: 259] گفته است: «ولا يجزي في الهدي الا الجذع من الضأن و الثني من غيره، و الجذع من الضأن هو الذي له ستة أشهر، و ثني المعز و البقر ما له سنة و دخل في الثانية، و ثني الابل ما له خمس سنين و دخل في السادسة».
اینها بعضی از کلماتشان بود که ما مشاهده کردیم، و ملاحظه کردید که كلماتشان در كتاب حج در اینکه ثني از معز آن است که داخل سال دوم شده باشد توافق دارند، چنانکه توافق دارند در اینکه ثني از ابل شتری است که به سال ششم داخل شده باشد، و چون اكثر این كتب وضع شده برای بيان اصول متلقات از ائمه هستند ممكن است برای ققیه به تلقي آنان این سخن را از ائمه علیهم السلام قطع حاصل گردد.
مؤيد این مطلب این است که مستفاد از صحيحه سابق حماد و نیز كلمات اصحاب این است که ملاك بلوغ ضأن و معز در حد نزو و لقاح است، و این ملاک در خارج بر مضي سنتين در معز توقف ندارد، و چون قطعا جذوعه قبل از ثنيه حاصل میشود این احتمال جدا قوی است که كلمه "لسنة" در جذع ضأن مصحف "لستة" باشد و مراد ستة أشهر [شش ماه] باشد چنانکه در عبارت تذكره نقل شد.
و در المستمسك [9: 79] در ذيل عبارت الفقيه یا روايت او گفته است: «بقرينة المقابلة يراد منه ما كان في سنة». و ممکن است عبارت غنية النزوع آن را تایید کند.
در هر حال با آنچه از کلماتشان که نقل شد روشن شد که مشهور بين اصحاب در كتاب حج این است که ثني از معز بزی است که داخل سال دوم عمر خود شده باشد.
خارج فقه کتاب زکات درس 112 چهار شنبه
متن عروه (ادامه مساله 5): «و الثاني ما كمل له سنتان و دخل في الثالثة. [1].
[1] شرح: آیا ثني از معز است که یک یا دو سال سنش باشد؟ درباره آن دو قول وجود دارد:
جوهری در صحاح اللغه [6: 2295] گفته است: «الثَنِىُ: الذى يلقى ثَنِيَّتَهُ، و يكون ذلك فى الظِلف و الحافر فى السنة الثالثة، و فى الخُفِّ فى السنة السادسة».
و ابن اثیر در النهاية [1: 226] گفته است: «الثَّنِيَّة من الغنم ما دخل في السّنة الثالثة، و من البقر كذلك، و من الإبل في السادسة، و الذّكر ثَنِيٌ، و على مذهب أحمد بن حنبل: ما دخل من المعز في الثَانِيَة، و من البقر في الثالثة».
و طریحی در مجمع البحرين [1: 77] گفته است: «والثني الذي ألقي ثنيته و هو من ذوات الظلف و الحافر في السنة الثالثة و من ذوات الخف في السنة السادسة ... و علي ما ذكرناه من معرفة الثني الجمع من أهل اللغة، و قيل : الثني من الخيل ما دخل في الرابعة و من المعز ما له سنة و دخل في الثانية و قد جاء في الحديث: و الثني من البقر و المعز هو الذي تم له سنة».
و شاید مراد او از حديث عبارت من لا یحضره الفقيه آتيه باشد.
و پیش از این عبارت المبسوط و تذكرة الفقها نقل شد که: المعز اذا دخلت في الثالثة فهي الثنية، و في عبارة المغني ان الثني من المعز ما له سنة.
این بعضی از كلمات اهل لغت و فقها با اختلاف آنها بود.
ولی در اینجا توجه به نكته ای لازم است و آن اینکه جذع و ثني در باب زكات چنانکه دانستید در كتب اصلي موضوع برای نقل مسائل اصلية مأثوره مانند المقنعه و النهايه و المقنع و الهدايه ذکر نشده اند، بلکه شيخ طوسی آن دو را در دو کتاب الخلاف و المبسوط متعرض شد و سپس متأخرون آن دو را ذکر کردند، ولی در باب هدي از کتاب حج كتب اصلي و تفريعي با هم آن دو را متعرض شدند، از کتابهایی که من دیدهم استفاده میشود اتفاق كلماتشان بر اینکه ثني از معز آن است در سال دوم داخل شده باشد، تا آنجا که علامه حلی در کتاب زکات تذكرة الفقهاء ذكر کرد که معز اگر در سال سوم داخل شود ثنيه است، و در کتاب حج تذکره گفت: «ثني البقر و المعز ما له سنة و دخل في الثانية»، و شيخ در کتاب زكات المبسوط گفت: معز اگر در سال سوم داخل شود ثنيه است، و همین سخن را در مورد بقر گفت. ولی در کتاب الهدي المبسوط گفت: «ثني البقر هو الذي تمت له سنة و دخل في الثانية»، آری در كتاب ضحايا از المبسوط گفت: «الثني من البقر و المعز ما استكمل سنتين و دخل في الثالثة» پس توفيق و جمع بين این عبارات چگونه خواهد بود؟
آنچه برای ما در اینجا مهم است اتفاق آنان در باب هدي در اینکه ثني از معز آن است که در سال دوم داخل شده باشد، چنانکه اتفاق کردند بر اینکه ثني از ابل آن است که در سال ششم داخل شده باشد، آنان این نکته را در كتب اصلي و تفريعي با هم ذکر کردند، در اینجا بعضی از كلماتشان در حج را ذکر می کنیم:
مفید در المقنعة [ص 418] گفته است: «واعلم انه لا يجوز الاضاحي من البدن الا الثني و هو الذي قد تم له خمس سنين و دخل في السادسة، و لا يجوز من البقر و المعز الا الثني و هو الذي قد تمت له سنة و دخل في الثانية، و يجزي من الضأن الجذع لسنة". و نحوه أيضا في نهاية الشيخ و هداية الصدوق و مراسم سلار».
و نیز مانند آن عبارت من لا یحضره الفقيه در باب حج، ولی صاحب وسائل آن را به عنوان روايت ذکر کرده و گفت: «قال (الصدوق): وروي انه لا يجزي في الاضاحي من البدن الا الثني و هو الذي تم له خمس سنين و دخل في السادسة، ويجزي من المعز و البقر الثني و هو الذي له سنة و دخل في الثانيه، و يجزي من الضأن الجذع لسنة. [وسائل ج 14: 106، الباب 11 من أبواب الذبح، الحديث 11].
و شاید این همان حديثی باشد که طریحی در مجمع البحرين در عبارت سابقش ذگر کرد، ولی کسی که به کتاب الفقيه رجوع کند می بیند که كلمه "روي" در اینجا ذکر نشد، بلکه در آن آمده: "وروي ان الجزور يجزي عن عشرة نفر متفرقين و اذا عزت الاضاحي اجزأت شاة عن سبعين، و لا يجوز في الاضاحي من البدن ...". و خیلی محتمل است که قوله : "ولا يجوز..." از روايت نباشد، بلکه از كلام او مزدوج شده با روايت باشد، چنانکه دأب او كثيرا در الفقيه چنین است. ولی مخفي نماند که فتاوي مثل صدوق و پدرش مأخوذ از روايات و مما وصل اليهما من شيوخهما است.
و صدوق در المقنع [ص 273] گفته است: «و قال والدي في رسالته الي: يا بني اعلم انه لا يجوز في الاضاحي من البدن الا الثني و هو الذي تم له سنة و دخل في الثانية، و يجزي من المعز و البقر الثني و هو الذي تم له خمس سنين و دخل في السادسة، و يجزي من الضأن الجذع السنة».
مخفي نماند که مقايسه عبارت المقنع با سائر كتبی که از انها نقل کردیم موجب جزم به وقوع غلط و اشتباه در آن میشود، پس بدن به جای معز و بقر و بر عكس ذکر شد.
🔴عمل عجیب و غیرمنتظره حضرت مسیح(ع) برای آموزش تواضع به علما
شهید مطهری: حضرت عیسی علیه السلام به حواریین گفت: «من خواهش و حاجتی دارم، اگر قول میدهید آن را برآورید بگویم». حواریین گفتند: «هرچه امر کنی اطاعت میکنیم». عیسی از جا حرکت کرد و پاهای یکایک آنها را شست.
حواریین در خود احساس ناراحتی میکردند، ولی چون قول داده بودند خواهش عیسی را بپذیرند تسلیم شدند و عیسی پای همه را شست. همینکه کار به انجام رسید، حواریین گفتند: «تو معلم ما هستی، شایسته این بود که ما پای تو را میشستیم نه تو پای ما را».
عیسی فرمود: «این کار را کردم برای اینکه به شما بفهمانم که از همه مردم سزاوارتر به اینکه خدمت مردم را به عهده بگیرد «عالم» است.
این کار را کردم تا تواضع کرده باشم و شما درس تواضع را فرا گیرید و بعد از من که عهدهدار تعلیم و ارشاد مردم میشوید راه و روش خود را تواضع و خدمت خلق قرار دهید.
اساسا حکمت در زمینه تواضع رشد میکند نه در زمینه تکبر، همان گونه که گیاه در زمین نرم دشت میروید نه در زمین سخت کوهستان».
📚داستان راستان، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۳
به نام خدا 🌺
برای دسترسی راحت به کلیپ سوره ها ؛ روی اسامی هر سوره کلیک کنید 👇
♦️آیت الکرسی
♦️کلیپ آیت الکرسی ویژه دختران
♦️کلیپ آیت الکرسی ویژه پسران
♦️سوره حمد
♦️سوره توحید
♦️سوره کوثر
♦️سوره ناس
♦️سوره فلق
♦️سوره کافرون
♦️سوره مسد
♦️سوره عصر
♦️سوره ماعون
♦️سوره نصر
♦️سوره قریش
♦️سوره فیل
♦️سوره همزه
♦️سوره تکاثر
♦️سوره قارعه
♦️سوره عادیات
♦️سوره زلزال
♦️سوره بیینه
♦️سوره قدر
♦️سوره علق
♦️سوره تین
♦️سوره شرح
♦️سوره ضحی
♦️سوره شمس
♦️سوره لیل
♦️سوره بلد
♦️سوره فجر
♦️سوره غاشیه
♦️سوره اعلی
♦️سوره طارق
♦️سوره بروج
♦️سوره انشقاق
♦️سوره مطففین
برای دسترسی راحت روی هر سوره لمس کنید
کلیپ سوره + شعر سوره براتون میاد
پیام مهربانی:
هرگز به آدمهای مهربان زخم نزنید
آدمهای مهربان در مقابل خوبی هایِ یکطرفه
هرگز احساس حماقت نمیکنند
چون خوب بودن برای آنها عادت شده
آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند
آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند...
آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند
که نبینند نشنوند و به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند...
هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان هست
سکوتشان را به پای بی عیب بودن خود نگذارید...
مهربان باشید با مهربانان