eitaa logo
معارف تشیع
103 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با ادمین @ahmadbagherian
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 تقویمن شیعه: ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ میلادی: Saturday - 11 March 2023 قمری: السبت، 18 شعبان 1444 🗞 وقایع مهم امروز: 🔹وفات حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام زمان، 326ه-ق 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️22 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️27 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️30 روز تا اولین شب قدر ▪️31 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
خمس درس 42.MP3
41.68M
خارج فقه کتاب خمس درس 42 شنبه 20 اسفند 1401 شمسی
انما هو المال المتميز في حد ذاته لمالك مفقود الخبر، و الحاق المال المشترك به مع كونه مما لا دليل عليه قياس مع الفارق لانه لا يخفي ان الاشتراك في هذا المال سار في كل درهم درهم و جزء جزء منه فعزل هذا القدر المعلوم للمالك المجهول ... لا يوجب استحقاق المالك المجهول له حتي يتصدق به عنه...» [الحدائق الناضره 12: 365]. به این سخن »الحدائق» در مصباح الفقيه اشکال شد به اینکه (اولا: دلالت اخبار در مورد متميز بر حكم مختلط نیز - به سبب القاء خصوصيت - منافات ندارد. و (ثانيا) روايت علي بن ابي حمزه وارد شده در باره کسی که به مال فراوان در ديوان بني اميه دست یافته است: {وسائل الشیعه 17: 199، کتاب التجاره، ابواب ما يكتسب به، باب 47، حديث 1}. مورد آن مال ممتزج است گرچه با مال غير مالك مجهول باشد، زیرا عادت حکم می‌کند به اینکه مثل این شخص اگر مال حلالی به او نرسد که ان را با غیر حلال مخلوط کند لا اقل بعضی از انچه را که از حرام كسب کرده با بعضی دیگر مخلوط می‌کند. و (ثالثا) بر فرض بپذیریم که اخبار صدقه دادن قاصر از افاده حكم صورت امتزاج است، ولی اخبار خمس نیز منصرف از صورت علم به مقدار حرام است.[مصباح الفقیه 14: 170 - 171]. پاسخ: پیش از این دانستی که مورد اخبار صدقه مال متميز، ولی مورد اخبار خمس مال مختلط به حلال است، بنا براین بين اخبار دو باب تمانعی وجود ندارد و یکی با دیگری تماسی ندارد، و القاء خصوصيت با توجه به احتمال دخالت خصوصیت بلا وجه است، و مورد روايت ابن ابي حمزه حرام مختلط با مثلش است، پس همه‌اش حرام می‌شود، پس از این مقام متمایز می‌شود، زیرا در این مقام به حليت حرام در بين حکم کردیم به سبب تغليب جانب حليت، و انصراف اخبار مقام از معلوم مقدارش را نمی‌پذیریم، و این با توجه به اطلاق روايات بلکه بعد از بعضی از فتواها و بعد از اشتراك در ملاك است و آن عبارت از اختلاط حرام با حلال – به گونه‌ای که متمایز نباشند - است، پس مال حرام به رنگ حليت در می‌آید به سبب اختلاط با حلال البته در صورتی که صاحب ان مال حرام را نشناسد و از سوی صاحب مال حلال توبه تحقق پیدا کند. و بر تو باد که رجوع کنی به اخبار صدقه دادن با مال مجهول المالك در مظانش [رجوع کن [وسائل الشیعه 17: 199، کتاب التجاره، ابواب ما يكتسب به باب 47 و جلد 18: 198، کتاب التجاره، ابواب بيع الصرف بیع الصرف باب 15، و نیز جلد 25: 450 و 464 کتاب اللقطه، باب 7 و 17 و 18؛ و جلد 26: 296، کتاب الفرائض، و المواریث، أبواب میراث الخنثی، باب 6]. مصرف خمس مال مخلوط با حرام متن عروه: «و مصرفه مصرف ساير اقسام الخمس علي الاقوي . |1| |1| شرح: چنانکه ظاهر خبر عمار بن مروان چنین است، از انجه که مال مختلط در عداد كنوز و معادن و مانند ان دو قرار گرفت، بلکه ظاهر لفظ خمس در اخبار دیگر نیز بنا بر اینکه حقيقت شرعيه در خصوص خمس مصطلح باشد و لا اقل این است که حقيقت متشرعه در زمان صادق (ع) ثابت است. و این سخن [مصرف خمس کنز مانند مصرف اقسام دیگر خمس باشد] با تعبير به تصدق در روايت سكوني منافات ندارد، به دلیل اطلاق کلمه تصدق بر خمس نیز در بعض از اخبار مانند صحيحه طولانی علي بن مهزيار وارد شده در مورد خمس – چنانکه گفته شده است – گرچه به نظر من این اطلاق صحیح نیست، و بیان ان در جای خود خواهد امد، و به دلیل عدم وجود تعبير به تصدق در روايت با نقل صدوق، چنانکه دانستی، بلکه دانستی که دو روايت سكوني و حسن بن زياد در واقع یک روايت هستند، چون یک قضيه را نقل کردند، افزون بر تشابه آن دو در الفاظ، پس آنچه در یک روایت خاص آمده حجيت ندارد. ولی ممكن است گفته شود: بعد از اینکه ارتكاز اذهان متشرعه باشد به سبب اخبار فراوان وارد شده در مقامات مختلف لقطه و آنچه راهزنان نزد انسان به ودیعه می‌گذارند و غير این دو مورد از موارد وجوب تصدق به مجهول المالك از جانب صاحبش تا اینکه از ان فائده اخروي به او برسد، آنگاه که سؤال از حكم مختلط و جواب از امام (ع) وارد شود به اخراج خمس و حلال بودن بقيه از سؤال قهرا سؤال از مقدار آنچه باید صدقه داده شود متبادر می‌شود، بعد از فراغ از اصل آن، و از جواب اندازه آنچه باید صدقه داده شود به مقدار خمس مال متبادر می‌شود، پس اگر فرض شود عدم ثبوت تعبير امام (ع) در روايت به لفظ تصدق نیز، نفس ارتكاز حاصل شده به وسیله اخبار فراوان قرينه بر عدم اراده خمس مصطلح است. و بالجمله بين حرام متميز و غير آن در مصرف فرقی وجود ندارد، نهایت اینکه مالك الملوكی که ولي غائب و مجهول است حرام مجهول غير متميز را با مقدار خمس از مال مختلط مصالحه کرده است.. و انصاف قوت این احتمال است اگر آنچه را ما استظهار کرده‌ایم - از اینکه حكم در حرام مختلط با حلال انتقال آن به مالك حلال و رنگ حليت پیدا کردن و ثبوت خمس غنيمت در آن است – منع شود.
و اما بنا بر انچه ما استظهار کرده‌ایم بین أخبار باب و بین اخبار تصدق در مال مجهول المالك اصطکاکی وجود ندارد، پس اخبار باب متصدي بيان حكم مختلط و اخبار تصدق متصدی بيان حكم مال حرام متميز است، و خمس در این مقام نیر از مصاديق خمس غنيمت است. و الحاصل: مصرف این خمس بر اساس مبنایی که ما استظهار کردیم مصرف ساير اقسام خمس است، و اما با نپذیرفتن این مبني و قائل شدن به عموم اخبار تصدق فی حد نفسها و یا با القاء خصوصيت برای مال مختلط نیز، احوط تطبيق خمس در این مقام بر دو مصرف است، با اذن فقيه به سادات فقیر داده شود، بدون اینکه خصوص عنوان خمس معهود یا تصدق را قصد کند، و اقوي جواز اعطاء صدقات مندوبه و نیز واجب شده به سبب عارضی مانند منذور و موصي بها و مظالم به سادات فقیر است، گرچه فرض شود منع آنان از اعطاء غير زكات از واجبات اصلي. و – چنانکه به زودی در جای خود بیان خواهیم کرد – اگر بگوییم خمس همه‌اش حق وحداني مقام امامت بوده و ه دلیل آن عموم لفظ تصدق یا صدقه برای همه راه‌های خير است، - چنانکه این هم بعید نیست - و شاهد بر آن آيه مصرف زكات و اطلاق صدقه بر وقف است و نیز با توجه به قول او «عون الضعيف صدقة» و مانند ان در این صورت اشكال با همه خصوصیاتش حل خواهد شد، زیرا – پس از تأمین سادات فقیز - همه اینها در مصالح مسلمانان و شؤون امامت صرف میشود
امروز طبق تقویم قمری سالروز رحلت سومين سفير و نايب و وكيل امام زمان (عج)، عالم جليل‌القدر و شيخ بزرگوار ابوالقاسم حسين بن روح نوبختی (ره) است به این مناسبت مقاله ذیل به خوانندگان گرامی تقدیم میشود: باسمه تعالی "سفیر سوم: حسین بن روح ابن ابی طی (وفات:630 ه ق) در باره حسین بن روح گفته است: «بزرگ امامیه و کسی که یکی از ابواب [نواب واسطه] با صاحب الزمان منتظر بود، شیخ صالح ابو القاسم حسین بن روح بن بحر قینی، ذهبی در تاریخش گفت: ابو القاسم قینی یا قیسی... گفت: او شیخ صالح و یکی از ابواب صاحب الامر بود که ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری به نیابت او تصریح کرد و او را نخستین کسی معرفی کرد که نزد او می‌روند، در آن هنگام که شیعه به طبقات چند تقسیم شده بودند... آنگاه که ابوجعفر وفات کرد، نیابت به ابوالقاسم رسید و او در بغداد در خانه نشسته بود و شیعه در اطراف او گرد آمده بودند که ذکاء خادم بیرون آمد در حالی که با او عکّازه [عصایی که پایه آهنی دارد] و نردبان و حقه [ماده شتر چهار ساله] بود و گفت: مولای ما گفت: آنگاه که ابوالقاسم مرا دفن کرد و نشست اینها را به او تحویل بده».[الحاوی فی رجال الشیعة الامامیة، تصحیح: رسول جعفریان، 1379 ه ش ص 73]. صدوق نوشته است: جعفر بن محمّد بن متّيل گويد: در حال احتضار ابو جعفر محمّد بن عثمان عمرى رضى الله عنه بالاى سرش نشسته بودم و از او سؤال می‌كردم و با وى سخن مى‌گفتم و حسين بن روح پائين پايش نشسته بود آنگاه به من التفات كرد و گفت: به من دستور داده‌اند كه به ابو القاسم حسين بن روح وصيّت كنم. گويد: من از بالاى سر او برخاستم و دست ابو القاسم را گرفتم و در مكان خود نشانيدم و خود به پائين پاى وى آمدم.[اکمال الدین و تمام النعمه (فارسی) مترجم: منصور پهلوان، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، دار الحدیث، قم، 1380 ش، ج 2 ص 271]. شيخ طوسى و شيخ ابو العباس نجاشى و خود صدوق رحمة الله عليهم اجمعين روايت كرده‌اند كه پدر صدوق به خدمت نايب خاصّ حضرت ولى عصر (عج) كه در بغداد بود نامه اى نوشت و در نامه تقاضا كرده بود كه از حضرت امام زمان استدعا كند كه دعائى بكند تا مگر خداوند فرزندى باو عنايت فرمايد . و نيز هنگامى كه خودش به بغداد آمد و به خدمت شيخ ابو القاسم روحى و نوبختى كه سفيران حضرت بودند رسيد شفاها تقاضا كرد كه خواسته اش را به عرض برسانند و نيز از محمّد بن على الاسود تقاضا كرد كه به نوبختى يادآورى نمايد كه عرض حاجت را فراموش نكند و خوشبختانه پاسخ همهء تقاضاها مثبت بود و با عبارات مختلف به اولاد صالح بشارت مي‌َدادند در بعضى از جوابها فرمودند: كه تو را از همسر قبلى فرزندى نخواهد شد ولى در آيندهء نزديكى مالك كنيزى از اهل ديلم مي‌َشوى كه دو فرزند فقيه از او تو را روزى خواهد شد (انك لا ترزق من هذه و ستملك جارية ديلميّة ترزق منها ولدين فقيهين) و در بعض ديگر است: ما در بارهء تقاضاى تو دعا كرديم و به همين زودى دو پسر نيكو تو را روزى خواهد شد. (قد دعونا لك بذلك و سترزق ولدين ذكرين خيّرين) و در بعضى ديگر است كه براى او فرزند مباركى متولد خواهد شد كه خداوند بدين وسيله به او نفع خواهد رسانيد و پس از او نيز فرزندان ديگر متولد خواهند شد (انّه سيولد له ولد مبارك ينفعه الله به و بعده اولاد . . .) و به اين كيفيت شيخ بزرگوار پدر صدوق (رضي الله عنه) به آرزوى ديرين خود نائل آمد و خداوند فرزندانى به او عنايت فرمود، اوّلين فرزندش از همان كنيزى بود كه امام عليه السّلام به او وعده داده بود به نام محمد بن على صدوق (ره) و شايد انتخاب نام محمد براى اوّلين فرزندش اشاره اى باشد به همين موهبت و اينكه او به بركت دعاى امام عصر (عج) متولد شده است و تاريخ تولد سال 305 بود كه سال وفات سمرى نايب خاصّ امام و اوّلين سال سفارت حسين بن روح رضوان الله عليهم اجمعين بود و بنا به گفتهء بعضى سال 306 بوده است.[الخصال (فارسی) صدوق، محمد بن علی بن بابویه، تصحیح و ترجمه: سید احمد فهری زنجانی، انتشارات علمیه اسلامیه ج ص 31]. محمد بن عثمان بن سعید پیش از فوت خود به نیابت حسین بن روح تصریح کرد.[ابن ابی علی، الحاوی في رجال الشیعة ص 73]. او نزد دوست و دشمن داناترین مردم بود و از مخالفان تقیه می کرد. او در نزد بزرگان مملکت و شخص المقتدر بالله خلیفه عباسی، دارای جایگاهی بزرگ بود، اهل سنت نیز او را بزرگ می‌داشتند. وی از روی تقیه و ترس در خانه "ابن یسار" وزیر خلیفه حاضر می‌شد. حسين بن روح، به تصريح موافقان و مخالفان، از مهم‌ترين و عاقل‌ترين افراد دوره خويش بود و در ميان مردم و حتّى دربار خلافت، عزّت و احترام ويژه داشت. (تاريخ الإسلام : ج ۲۵ ص ۱۹۱ ).
رفتار حسين بن روح به ويژه در ارتباط با باورهاى عمومى اهل سنّت، بسيار محتاطانه بود. او دربان خويش را به سبب لعن كردن معاويه، از كار بركنار نمود (الغيبة ، طوسى: ص ۳۸۵ ح ۳۴۸) و با اهل سنّت به آرامى و تساهل برخورد مى‌كرد.(همان: ص ۳۸۴ ح ۳۴۷) اين شيوه، سبب شد كه او اقتدار و وجاهت لازم براى راهبرىِ نظام شيعى را در ميان حكومت و اهل سنّت به دست آورد. حسين بن روح را مفتىِ شيعيان معرفى كرده‌اند (سير أعلام النبلاء : ج ۱۵ ص ۲۲۲ – ۲۲۴). او از فقهاء و عالمان و محققان نام اور شیعی است که در عصر خود از شهرت و اعتبار و اقتدار دینی و اجتماعی و سیاسی مهمی برخوردار بوده است، حتی برخی گفته اند که از نظر دینی و مذهبی در شیعه کسی همتای او نیست (تأسیس الشیعه، 412) به روایت شیخ طوسی موافقان و مخالفان او را از شمار عالمترین مردمان دانسته اند (الغیبه، 236)... محدثان بسیاری از او روایت کرده اند که شمار آنان به بیست و دو تن میرسند و نامشان در تهذیب الاحکام و الغیبه شیخ طوسی و اکمال الدین صدوق آمده است. به گفته نجاشی: علی بن موسی بن بابویه قمی در بغداد حسین را دیدار می کرد و از وی استفاده می نمود (رجال، نجاسی، 261)، حسین کتابی به نام التأدیب داشته که ان را به گروهی از عالمان و فقیهان قم نگاشته و گفته شده است که تمامی مطالب آن صحیح و مقبول بوده است (الذریعه 2، 21)... پس از وفات عمری، حسین به دار النیتبه در بغداد آمد و رسما جلوس کرد و بزرگان شیعه گرد او نشستند، طبق وصیت عمری صندوقچه ای که حاوی خواتیم امامان بود و کلید آن را و نیز عصایی را به وسیله خادم عمری تحویل حسین دادند. با اینکه موقعیت نیابت حسین کاملا تثبیت شده بود، در عین حال اورده اند که تا 307 ق محمد بن فضل موصلی که از شیعیان به نام بود، نیابت او را انکار میکرد، ولی در همان سال او نامه ای به حسین نوشت که حاوی مطالب ویژه و سرّی بود و پس از انکه پاسخ مناسب و ایمان آور دریافت کرد به نیابت او گردن نهاد (الغیبه، 192) حسین از آغاز انتصاب تا 311 ق با حرمت در بغداد زندگی کرد... و کسی در آن روزگار مزاحم کار حسین و روابط او با شیعیان نمی‌شد. (بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج 6 ص 330 – 331). شیخ طوسی نفل کرده است: خبر داد مرا حُسَيْنُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ از ابْنِ نُوحٍ از أَبِي نَصْرٍ هِبَةِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ گفت: حَدیث کرد مرا دائیم أَبُو إِبْرَاهِيمَ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ نَّوْبَخْتِيُّ گفت: پدرم أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ عَمویم أَبُو جَعْفَرٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ جَمَاعَتی از خادان ما يَعْنِي بَنِي نَوْبَخْتَ‏ گفته اند: أَبَو جَعْفَرٍ عَمْرِي آنگاه که حَالش سخت شد جَمَاعَتی از وجُوهِ شِيعَه از جمله: أَبُو عَلِيِّ بْنُ هَمَّام وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّد كَاتِبُ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بَاقَطَانِيُ‏ وَ أَبُو سَهْلٍ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَلِي نوْبَخْتِيُّ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ وَجْنَاء وَ جز آنان از وُجُوه و بزرگان نزد او گرد آمدندِ و بر أَبِو جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وارد شدند و به او گفتند: اگر چیزی حادث شود در جای تو چه کسی خواهد بود؟ در پایخ به انان گفت: این أَبُو الْقَاسِمِ حسَيْنُ بْنُ رَوْحِ بْنِ أَبِي بَحْرٍ نَوْبَخْتِي قَائِمُ مَقَام من وَ سَفِير در میان شما ‏ و بَيْن صَاحِبِ الْأَمْرِ علیه السلام و وَكِيلُ او وَ ثِّقَه امِينُ خواهد بود، پس در کارهایتان بو او رجوع و به او اعتماد کنید. (طوسی، الغیبه: 371). وَ بِا همین اسْنَاد از هِبَةِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ ابْنِ بِنْتِ أُمِّ كُلْثُومٍ بِنْتِ أَبِي جَعْفَرٍ عَمْرِيِّ گفت: حدیث کرد مرا أُمُّ كُلْثُوم بِنْتُ أَبِي جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ گفت:‏ أَبُو الْقَاسِمِ حُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَكِيل أَبِو جَعْفَرٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ در سالهای فراوان و ناظر أَمْلَاكِ او... وَ از خصصین او بود... راوی گفت: در هر ماه سی دینار به او به عنوان هزینه زندگیش می پرداخت و این غیر از چیزهای بود که از سوی وزیران وُ رئیسان شِّيعَه مانند آلِ فُرَاتِ وَ جز انان به دست او می‌رسید و این به خاطر جایگاه و عظمت او نزد آنان بود، او نزد شیعه جایگاه بزرگی پیدا کرد... این حالت در طول حیات پدرم زمینه را برای او آماده کرد تا اینکه وصیت با نصّ بر آن به او انتقال پیدا کرد و در کار او اختلاف نشد وَ هیچ کس در آن شک نکرد جز کسانی که پیش از آن به کار پدرم جهل داشتند، در حالی که من هیچ شیعه را نمی‌شناسم که در او شک کرده باشد، وَ من این را از تعدادی از بَنِي نَوْبَخْتَ رَحِمَهُمُ اللَّهُ مِانند أَبِي الْحَسَنِ بْنِ كِبْرِيَاءَ وَ جز او شنیدم.‏ (طوسی، الغیبه: 371).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
(وَ في‏ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُون‏) (سوره الذاریات/ 21) «و [نشانه های وجود خدا] در وجود خودتان آيا پس نمى‏بينيد»
🔆 پندانه قانون ۱۵ دقیقه چیست؟ این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد! تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را می‌سازد بلکه شخصیت اجتماع را نیز تعیین می‌کند. ۱. اگر روزی ۱۵ دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد. ۲. اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی‌اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد. ۳. اگر روزی ۱۵ دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید، از هفته‌ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است. ۴. اگر روزی ۱۵ دقیقه را به پیاده‌روی سریع اختصاص دهید از هفته‌ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه بهتری خواهید گرفت. ۵. اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه و سلول‌های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت‌های عظیم یادگیری دست خواهید یافت. زیبایی روش یا قانون ۱۵ دقیقه در این است که آن‌قدر کوتاه است که هیچ‌وقت به بهانه اینکه وقت ندارید، آن را به تاخیر نمی‌اندازید.
در زمان قاجار ، در کنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت. امام جماعت آن مسجد می گوید: شخص روضه خوانی را دیدم که هر روز صبح به مسجد می آمد و به اهل سنت ناسزا میگفت... و این درحالی بود که افراد سفارت و تبعه آن که اهل سنّت بودند ، برای نماز به آن مسجد می آمدند. روزی به او گفتم: تو به چه دلیل هر روز همین روضه را می خوانی و همان ناسزا را تکرار میکنی؟ مگر روضه دیگری بلد نیستی؟! او در پاسخ گفت: بلدم؛ ولی من یک نفر بانی دارم که روزی پنج ریال به من می دهد و می گوید همین روضه را با این کیفیت بخوان. از او خواستم مشخصات و نشانی بانی را به من بدهد... فهمیدم که بانی یک کاسب مغازه دار است. به سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم شخصی روزی دو تومان به من می دهد تا در آن مسجد چنین روضه ای خوانده شود. پنج ریال به آن روضه خوان می دهم و پانزده ریال را خودم برمی دارم. باز جریان را پیگیری کردم، سرانجام با یازده واسطه!!!! معلوم شد که از طرف سفارت انگلستان روزی ۲۵ تومان برای این روضه خوانی با این کیفیت مخصوص (برای ایجاد تفرقه بین ایران شیعی و حکومت عثمانی سنی) داده میشود که پس از طی مراحل و دست به دست گشتن، پنج ریال برای آن روضه خوان بیچاره می ماند. 📚هزار و یک حکایت اخلاقی 👤محمدحسین محمدی