ممكن است این قول با اعتبار نیز تایید بشود، زیرا انچه در همه دولتها و حکومتها مورد عمل قرار میگیرد قرار دادن آنچه بدون صاحب است مخصوصا مثل معادن و دریاها و خشکیها و قفار [مکان بدون سکنه زمین] از اموال عمومي مرتبط به حكومتها است، و حکومتها در آنها تصرف میکنند و منافع آنها را در راه مصالح ملت صرف میکنند، و در شريعت ما سنخ این امور برای امام (ع) قرار داده شد، و تو از ما دانستی که حيثيت امامت در این امور و نیز در خمس تقييديه اعتبار شده است، نه تعليليه، پس این امور برای مقام و حیثیت امامت از جهت امام بودن است، و این عبارت دیگر از این است که اینها برای حكومت مسلمانان است و آیا روا است کسی بگوید اسلامي که دين عدالت و انصاف است همه معادن و اراضي و اجام و دریاها و مانند انها را برای یک شخص به عنوان شخصش قرار بدهد؟ و آیا این کار با قول خدای متعال (كيلا يكون دولة بين الاغنياء منكم) ]الحشر:7] منافات ندارد؟ پس انفال از جمله آنها معادن ملك برای حيثيت امامت و حكومت مسلمانان. و قهرا تصرفی در اداره شؤون آنان است و این عين چیزی است که در دیگر حكومتها مورد عمل قرار میگیرد، نهایت امر اینکه حكومت در قانون اسلام نزد ما حكومت عادلانه آگاه به مصالح اسلام و مسلمانان بوده و از اهم مصالح آنان اداره شؤون خود حکومت است.
و سنخ معادن نیز سنخ ساير چیزهای بدون صاحب مانند آجام [نیزارها] و مفاوز [بیشه ها] و کوهها و اراضي موات و مانند آنها است، پس ظاهر این است که اینها نیز از انفال است، و ملاك در اینها عدم مالك خصوصي پبرای آنها است، پس هر چیزی که به شخص خاصی تعلق نداشته باشد به عموم تعلق پیدا میکند. و اگر خواستی بگو: امام از این جهت که امام است، به این معني که زمام امر آن در دست او قرار دارد هرگونه که بخواهد در ان تصرف میکند، و امام عادل عالم خواسته او تعلق نمیگیرد جز به چیزی که مصالح اسلام و مسلمين آن را اقتضا میکند
مدیریت خانواده
در یک گروه به نام «تفسیر و فقه» با مدیریت آقای احمد عابدینی در تفسیر آیه 116 سوره انعام نوشته است «به نظر بنده باید دوباره دین را در این موارد بازنگری کرد... به هر حال زمان قبل با زمان کنونی فرق داشته است مثلا قبلا جامعه مرد سالار بود و علتش این بود که همه یا اکثر کارها سخت افزاری بود و چون مرد زوردار بود امنیت و اقتصاد به دست او بود و در نتیجه همهکاره بود و زن به طور طبیعی وقتی میدید نمیتواند مثل مرد باشد مجبور بود تابع مرد باشد و همینکه مرد به او روزی میداد از او ممنون بود. ولی جهان امروز صنعتی شده است و مرد و زن با یکدیگر میتوانند کار کنند و بجای اینکه خودشان زمین را بکنند تراکتور چنین میکند. خلاصه اینکه کارها نرم افزاری شده است. در چنین زمانی زن با خود میگوید چرا مرد بالای سر من باشد...».
و این اشکال من بر او بود:
سلام علیک
جناب استاد عابدینی
صباج الخیر
توفیقی شد چند سطری از تفسیر جنابعالی را مطالعه کنم فرمودی (جهان امروز صنعتی شده است و مرد و زن با یکدیگر میتوانند کار کنند).
اولا این کار متساوی در هیچ جای جهان عمومیت تدارد و نمیتواند عمومیت داشته باشد.
مثلا در اروپا و آمریکا و چین هم زنان در معادن و کارهای ستگین جسمی کار نمیکنند [الا ندرتا] چنانکه در طول تاسیس آمریکای بزرگ حتی یک زن رئیس جمهور نشد و همینطور در فرانسه و چین ووو
و نیز سران اصلی نظامی و انتظامی در بزرگترین و پیشرفته ترین کشورها نیز از زنان نیستند.
جسم زن برای کارهای سنگین ساخته نشد اشکالی اگر باشد - نعوذ بالله - اشکال بر خالق زن و مرد است
ثانیا: نتیجه تحلیل جنابعالی هرج و مرج در مدیریت جامعه انسانی و شناور بودن آن است
حتی در میان حیواناتی که جمعی زندگی میکنند مانند شیرها مدیریت مجنمع حیوانی با نران است و جنس زن مورد حمایت قرار میگیرد نه اینکه حامی باشد.
ثالثا صریح آیه قران (الرجال قوامون علی النساء) روایت نیست
آیه قرآن است که برای همه جهان و همه اعصار و همه زمانها امده است.
رابعا: اگر صنعتی شدن جهان موجب تغییر در قوانین خانواده میشود بفرمایید در مورد وظایف تکوینی زنان مانند بارداری و شیر دادن نیز تجدید نظر شده و بار ان بین زن و مرد تقسیم بشود.
از این عرض من هدف تبیین اشکال بود و قصد جسارت ندارم
مشکل تحلیهای اینچنینی این است که مدریت خانواده زا امتیاز میپندارند نه تکلیف و وظیفه
اگر مدیریت خانواده را مانند مدیریت جامعه تکلیف بدانیم - کما هو الحق - نیازی به این تحلیلهای شناوری نیست. . ارادتمند: احمد باقریان ساروی
پاسخ اقای عابدینی
سلام بر شما و تشکر. ان شاءالله که همیشه بخوانید نه گهگاهی. زمان که عوض می شود نگاهها عوض میشود نه اینکه اشکال بر خالق باشد حتی شاید اشکال بر فهم گذشتگان هم نباشد بلکه عصر جدید فهم جدید را به همراه دار.
باقریان:
تشکر
اینکه مصادره به مطلوب است
چون عصر جدید شد پس همه چیز دگرگون شود؟!
نحن ابناء الدلیل
[در ادامه اقای عابدینی به پاسخ اشکا دیکران پرداخت و به اشکال من پاسخ نداد]
💐 الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.
امام محمد تقی جواد الائمه - علیه السلام - فرمود:
مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است:
توفیق از طرف خداوند متعال،
واعظی از درون خود، قبول
و پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت نماید.
«بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
صبح بخیر ❤️
صبح آغاز ماجرای جديدی ست،
از دوست داشتنمان
وقتی، طلوع چشمهای تو
شهر دلم را گرم میکند
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۱۳ بهمن ۱۴۰۱
میلادی: Thursday - 02 February 2023
قمری: الخميس، 11 رجب 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️4 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️14 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️15 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
▪️16 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
لبخند کعبه (قسمت چهارم) (احمد باقریان ساروی)
وصيّت و وفات ابوطالب
ابوطالب در هنگام مرگ چهرههاى بزرگ قريش را در کنار بستر خود گرد آورد و به آنان گفت: «ای قریش! شما بر گزیدگان از میان مخلوق و قلب عرب هستید، در میان شما بزرگ اطاعت شونده وجود دارد... من شما را در مورد محمد به خوشرفتاری سفارش میکنم، زیرا او امین قریش و صدّیق عرب است، او جامع هر چیزی است که شما را به آن وصیت کرده ام، او چیزی آورده است که دلها آن را پذیرفته و زبانها آن را از ترس سرزنش دیگران انکار میکند، به خدا سوگند که گویا من خیر اندیشان و نیکان عرب در اطراف و مستضعفین مردم را میبینم که به دعوت او پاسخ داده و سخن او را تصدیق کرده و کار او را بزرگ داشته ان داشته اند. (سليمان كلاعى اندلسى، الاكتفاء، مجلد 1، ج 1، ص 295 - 296)
ابوطالب پس از مدّتى كوتاه كه از محاصره شعب بيرون آمد دار فانى را وداع گفت و طبق روايت عباس عموى ديگر پيامبر صلىاللهعليهوآله، آنگاه كه ابوطالب در بستر مرگ قرار داشت، پيامبر صلىاللهعليهوآله به او فرمود: «لا اله الاّ اللّه را بر زبان جارى كن تا در روز رستاخيز به وسيله آن شايستگى پيدا كنى كه از تو شفاعت شود»،... آنگاه كه مرگ سايه سنگين خود را بر ابوطالب افكند، ديده شد كه دو لب خود را مىجنباند، عباس گوش خود را به دو لب ابوطالب نزديگ كرد تا سخن او را بشنود، عباس به پيامبر صلىاللهعليهوآله گفت: «اى پيامبر خدا! آن كلمهاى را كه از او درخواست كرده بودى گفته است»( ابن هشام، السيرة النبويّه، ج 2، ص 418؛ بيهقى، دلائل النبوّه، ج 2، ص 346) يا «اى پسر برادرم! به خدا سوگند برادرم كلمهاى را كه تو او را فرمان داده بودى گفته است».( سليمان كلاعى اندلسى، الاكتفاء، مجلد 1، ج 1، ص 294؛ ابن زينى دحلان، السيرة النبويه، ج 1، ص 74)
ابن زينى دحلان نوشته است: در روايتى آمده است كه «او در هنگام وفات اسلام آورده بود» و رافضه و تابعينشان به اين خبر بر اسلام او استدلال كردهاند؛ ولى كسانى كه او را مسلمان نمىدانند پاسخ دادند كه گواهى عباس به اسلام ابوطالب مردود است، زيرا گواهى عباس در حال كفر و پيش از اسلام خود بود، در حالى كه در احاديث ثابت شده در بخارى و جز آن آمده است كه ابوطالب در حال كفر مرده است.( السيرة النبويه، ج 1، ص 74)
پاسخ به سخن ابن زينى دحلان اين است كه اولا: صحت خبر، منوط به اسلام خبر دهنده نيست، بلكه كافى است خبر موثوق الصدور باشد و عباس در حال كفر خود داعى براى مسلمان جلوه دادن برادر خود نداشت. ثانيا عباس پس از اسلام آوردن خود خبر خود را تكذيب نكرد، او در كنار بستر برادر خود حضور داشت، نه خبر دهندگان صحيح بخارى و مانند آن كه تعدادى از آنان از حديث سازان دربار بنى اميه بودهاند.
در خبرى كه ابن جوزى با سندى از ابو عبد الرحمان سلمى از على[ عليهالسلام] نقل كرده آمده است: على[ عليهالسلام] گفت: آنگاه كه ابو طالب وفات كرد، من نزد پيامبر صلىاللهعليهوآله آمدم و گفتم: عموى پير تو مرده است، [پيامبر صلىاللهعليهوآله] گفت: برو او را دفن كن و كارى انجام نده تا نزد من بيايى، [على عليهالسلام] گفت: من [ابوطالب را] غسل دادم؛ سپس نزد او رفتم، او براى من دعا میكرد كه [مرا از آن دعا شادمانى پديد آمد به گونهاى كه] گويا همه دنيا به من داده شد، [راوى] گفت: على [هر گاه مرده را غسل مىداد] غسل مىكرد.
ابن عباس گفته است: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله بر سر جنازه ابوطالب آمد و گفت: وَصَلْتَ رَحِمَكَ جَزاكَ اللّهُ خَيرا يَا عَمّ». (المنتظم، ج 3، ص 10).«صله رحم كردى، خدا به تو پاداش خوب بدهد اى عمو!».
از طريق ابوداود، نسائى، ابن جارود و ابن خُزيمه از على[ عليهالسلام] روايت شده است كه گفت: آنگاه كه ابوطالب وفات كرد به پيامبر صلىاللهعليهوآله خبر دادم، او گريه كرد و گفت: «برو او را غسل بده و كفن كن و دفن كن! خداوند او را بيامرزد و مورد رحمت خود قرار بدهد».( المنتظم، ج 3، ص 10؛ ابن زينى دحلان، السيرة النبويه، ج 1، ص 75؛ شبلنجى، نور الابصار، ص 33)
پيامبر صلىاللهعليهوآله سال وفات خديجه و ابوطالب را «عام الحُزن»،[ يعنى سال اندوه و غم] نام نهاد، زيرا در ميان خويشان و عموهاى او جز ابوطالب براى او حامى وجود نداشت.( مقريزى، امتاع الأسماء، ج 1، ص 45).
آگاهی و آزادی دست در دست یکدیگر دارند!
هرچه انسان آگاهتر باشد، آزادتر است.
و هر چه آگاهی کمتری داشته باشد،
آزادی کمتری نیز خواهد داشت.
زندان تو لایه های نا آگاهی توست.
💠 جمله تاکیدی امروز :
امروز حقیقت وجودی خود را گره میزنم به خالق مهربانم تا شاد شوم و نترسم و این را به همه اطرافیانم خواهم گفت که چه نیک خدایی دارم. خدایا شکرت
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيم) (الحجرات / 12)
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از بسيارى از گمانها بپرهيزيد، [چرا] كه برخى از گمانها گناه است و (در كارهاى شخصى ديگران) تَجسُّس نكنيد و برخى از شما برخى [ديگر] را غيبت نكند، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادرش را در حالى كه مرده است، بخورد؟! پس آن را ناخوش مىداريد و [خودتان را] از [عذاب] خدا حفظ كنيد، كه خدا بسيار توبهپذير [و] مهرورز است»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل آرایی حرم امام علی(ع) در نجف
در آستانه سیزده رجب روز میلاد امیرالمؤمنین علی(ع) حرم مطهر آن حضرت در نجف، گل آرایی شد.
جشن بزرگ سیزده رجب در پیش است.
روز پدر و روز مرد پیشاپیش مبارکباد
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۴ بهمن ۱۴۰۱
میلادی: Friday - 03 February 2023
قمری: الجمعة، 12 رجب 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹مرگ معاویه بن ابوسفیان لعنة الله علیه، 60ه-ق
🔹ورود امیرالمومنین علیه السلام به کوفه، 36ه-ق
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
▪️3 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها
▪️13 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️14 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام
▪️15 روز تا مبعث حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ای دوست🕊♥️
طلوع صبحت زیبـا 🕊♥️
صبح زیبای زمستونی🕊♥️
دیگری را آغاز می کنیم 🕊♥️
و براتـون از خـــدا
روزی سـرشـار از نـعمت 🕊♥️
و بـرکت آرزو دارم
امیدوارم هـر کجا هستید🕊♥️
سلامت وتندرست باشید 🕊♥️
صبح آدینه تون دل انگیز🕊♥️
لبخند کعبه (قسمت پنجم) (احمد باقریان ساروی)
شفاعت پيامبر (ص) از ابوطالب
افزون بر اينكه پيامبر صلىاللهعليهوآله در هنگام وفات ابوطالب به او وعده شفاعت داده و پس از وفات او بر سر جنازه او آمده و براى او از خدا درخواست آمرزش كرده بود، در موارد ديگر نيز از شفاعت خود براى او خبر داده است:
1. سيوطى از طريق ابن سعد و ابن عساكر با سندى از اسحاق بن عبد اللّه بن حارث نقل كرده است كه گفت: عباس [به پيامبر صلىاللهعليهوآله] گفت: «اى پيامبر خدا! آيا براى ابوطالب اميد دارى؟»، او فرمود: «كُلّ الْخَيْرِ أَرْجُوا مِنْ رَبّى»( الخصائص الكبرى، ج 1، ص 147)؛ يعنى: «همه خوبىها را از پروردگارم اميد دارم».
2. سيوطى از طريق تمام در فوائدش و ابن عساكر از ابن عمر نقل كرده است كه گفت: پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «آنگاه كه روز رستاخيز پديد آيد من براى پدرم، مادرم، عمويم ابوطالب و برادرى كه در روزگار جاهليت داشتهام شفاعت مىكنم».(الخصائص الكبرى، ج 1، ص 147؛ محب طبرى، ذخائر العقبى، ص 7)
3. در صحيح مسلم و بخارى از ابوسعيد خدرى نقل شده است كه پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «اميدوارم شفاعت من در روز قيامت او [ابوطالب] را بهره برساند».( صحيح مسلم، ج 1، ص 627، باب 90، شفاعة النبى صلىاللهعليهوآلهوسلم لابى طالب و التخفيف عنه بسببه؛ صحيح البخارى، ج 4، ص 299، ح 388)
اگر چه راويان اهل سنت اين شفاعت را در مورد تخفيف عذاب ابوطالب نقل كردهاند [كه از روايات ساخته شده بنى اميّه براى تضعيف على عليهالسلاماست] (در سند حديث مجعول ياد شده عبد اللّه بن يوسف قرار دارد، كه از ليث روايت كرده و عبد اللّه بن سليمان بن يوسف است [لسان الميزان، ج 3، ص 436، ش 4926]، عسقلانى در باره او نوشته است: از او حديث منكَر نقل شده است [لسان الميزان، ج 3، ص 347، ش 2640] و ذهبى نيز نوشته است: «او مورد اعتماد نيست» [ميزان الاعتدال، ج 4، ص 232، ش 4718)؛ ولى اصل شفاعت را پذيرفتهاند. چگونه مىشود كه پيامبر صلىاللهعليهوآله نتواند براى مشركان استغفار كند ولى بتواند در روز رستاخيز شفاعت كند، در حالى كه نتيجه هر دو گذشت از گناه است و گناه شرك و كفر آمرزيده نمىشود؟! جز اين نيست كه ابوطالب مشرك نبود و جاعلان حديث از اين نكته غافل بودند.( صحيح بخارى، حديث شماره 3884، ج 4، ص 297، در سند آن عبد الرزاق قرار دارد)
در ادامه با عنوان «مادر على عليهالسلام» مىخوانيد كه فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب يازدهمين مسلمان بود و اگر ابوطالب مشرك بود بر فاطمه بنت اسد لازم بود تا از او جدا گردد، در حالى كه نه از او جدا شد و نه پيامبر صلىاللهعليهوآله در اين باره چيزى گفت، ابوطالب نيز به اسلام همسر خود اعتراضى نكرد و واكنش منفى نشان نداد.
مادر على عليهالسلام
مادر على عليهالسلام به نام «فاطمه»، دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف و از طايفه قريش و هاشم بود، صحيح اين است كه او به مدينه هجرت كرد و در مدينه فوت كرد. عبدالله بن محمد بن عمر بن على از پدرش نقل كرده است كه گفت: [پس از وفات فاطمه بنت اسد] پيامبر صلىاللهعليهوآله فاطمه را در پيراهن خود كفن كرد و در گور او دراز كشيد و پاداش خوب را به او وعده داد. اين خبر از ابن عباس نيز نقل شده و بر آن افزود: مردم به پيامبر صلىاللهعليهوآله گفتند: آنچه با او [فاطمه] انجام دادهاى با كسى رفتار نكردهاى؟ پيامبر صلىاللهعليهوآله در پاسخ فرمود: «پس از ابوطالب نسبت به من كسى نيكرفتارتر از او نبود، من پيراهن خود را بر او پوشاندم تا از پارچههاى زيباى بهشتى بر اندام او پوشيده شود و در گورش دراز كشيدم تا عذاب گور بر او آسان گردد».(ابن اثير جزرى، اسد الغابة، ج 7، ص 212 - 213؛ نور الابصار، ص 156)
از ابو عمر و ديگران نقل شده است كه فاطمه بنت اسد نخستين هاشمى بود كه از شوهر هاشمى فرزند آورد و پيامبر صلىاللهعليهوآله متولّى دفن او شد و پيراهن خود را بر اندام او پوشاند و در گور او دراز كشيد. از سلفى نقل كرده است كه گفت: پيامبر صلىاللهعليهوآله بر او نماز خواند.(محب طبرى، مناقب الامام امير المؤمنين عليهالسلام من الرياض النضره، فصل 1، ص 22)
ابن ابى الحديد در باره اسلام فاطمه بنت اسد مىگويد: او يازدهمين تن بود كه اسلام آورد و پيامبر صلىاللهعليهوآله به او احترام مىگذاشت و او را مادر صدا مىزد، فاطمه پيش از مرگ خود، پيامبر صلىاللهعليهوآله را وصىّ خود قرار داد و پيامبر صلىاللهعليهوآله وصيتش را پذيرفت، فاطمه نخستين زنى بود كه با پيامبر صلىاللهعليهوآله بيعت كرد.( شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 14)
از ابن عباس نقل شده است كه گفت: آيه «يا أَيُّهَا النَّبِىُّ اِذا جاءَكَ الْمُؤمناتُ يُبايِعْنَكَ»( الممتحنه: 12) در باره او [مادر على عليهالسلام] نازل شده و او نخستين زنى بود كه از مكّه با پاى پياده و برهنه هجرت كرد و نخستين زنى بود كه در مكّه پس از خديجه با محمّد صلىاللهعليهوآله بيعت كرد.(سبط بن جوزى، تذكرة الخواص، ص 10)
آنگاه كه پيامبر صلىاللهعليهوآله در گور فاطمه بنت اسد دراز كشيد و بر او نماز خواند، عمر بن خطاب سبب آن رفتارش با فاطمه را پرسيد، پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: «اى عمر! اين زن گويا مادر من بود كه مرا زاييده است، ابوطالب خوراك آماده مىكرد و سفرهاى داشت و ما را براى خوردن غذا گرد مىآورد، اين زن بهره مرا بيشتر از فرزندانش قرار مىداد، جبرئيل از پروردگارم به من خبر داد كه او از اهل بهشت است و خبر داد كه خداوند هفتاد هزار فرشته را فرمان داد بر او نماز بخوانند».(حاكم نيشابورى، المستدرك، ج 3، ص 116، ح 4574/172؛ خوارزمى، المناقب، ص 47 نقل از انس)
خوارزمى در تفسير آيه «يا أَيُّهَا النَّبِىُّ اِذا...» از زبير بن عوّام نقل كرده است كه گفت: در آن هنگام كه اين آيه نازل شد من از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله شنيدم كه زنان را به بيعت با خود فرا مىخواند، فاطمه بنت اسد، مادر على بن ابىطالب نخستين زن بود كه بيعت كرد.( المناقب، ص 277، ح 265)
او از جعفر بن محمد[ عليهالسلام] روايت كرده است كه فاطمه بنت اسد نخستين زن بود كه با پاهاى خود از مكه مهاجرت كرد و از ميان مردم بيش از همه به پيامبر صلىاللهعليهوآله نيكى مىكرد.( المناقب، ص 277، ح 264 و 265).