🌺بازگشت مسيح 🌻
✍ در گفتگوی اسقف رمزي گَرمو با نشریه معارف
👈 معمولاً اين مسئله به شكل كلي مطرح ميشود كه اعتقاد به منجي موعود جهاني، يكي از اشتراكات اديان ابراهيمي است. نشريه معارف در اين شماره و در راستاي تبيين دقيقتر مسئله، افتخار دارد نظرات جناب رمزي گرمو اسقف اعظم كليساهاي ايران را درباره «منجي موعود در آيين مسيح» تقديم مخاطبان فرهيخته خود نمايد.
رمزي داوود يوسف گرمو، اسقف اعظم كليساي آشوري، كلداني و كاتوليك ايران و مقيم تهران است. اسقف رمزي در اطاق كار خود در كليساي حضرت يوسف(ع) و در ميان انبوهي از كتب ديني با چهرهاي گشاده در انتظار ما بود. زبان فارسي، ته لهجة عربي و چهرة غربي اسقف، خاطرهاي به ياد ماندني برای ما به يادگار گذاشت.
✂️ گزیده سخنان اسقف رمزی گرمو:
✅ اگر پيروان اديان الهي در انتظار يك منجي هستند كه در آخرالزمان ظهور خواهد كرد، اين بدين معناست كه احساس ميكنند جهان امروز نميتواند آرمانها و آرزوهاي مردم، مخصوصاً صلح، آرامش، دوستي و محبت را برآورده كند و به يك نجاتدهنده نياز است.
✅ ابداً هيچكس تاريخ و زمان ظهور را نميداند. البته شايد شنيده باشيد بعضيها سعي كردند وقتي كه به سال دوهزار(2000میلادی) نزديك شديم، بگويند در همين سال مسيح ميآيد! ولي اين گفته بر ضد تعاليم انجيل است و اين را مسيحيها قبول نميكنند.
✅ عيسي ميفرمايد: «بسياري به نام من آمده، خواهند گفت من مسيح هستم، ولي دنبال آنها نرويد» و اين اتفاقها در تاريخ مسيحيت افتاده است؛ يعني مسيحيانِ دروغگو، كاذب و فريبنده. بله ما هم داريم، مسيحِ دجال، مسيحِ كاذب كه كارهايي بسيار بسيار زشت ميكند. خودش را جاي خدا قرار ميدهد به طوري كه مردم فريب ميخورند؛ اما مسيح با آمدنش او را از بين ميبرد.
✅ بايد بدانيم كه براي ما ظهور آخر مسيح، زياد قابل وصف نيست و نميشود توصيفش کرد. ما معتقدیم این ظهور جنبة راز دارد. کلمة «راز» را در ادبیات مسیح خیلی به کار میبریم؛ مثلاً میگوییم «خدا راز است» چون معتقدیم انسان با عقل و علم و فطرتش نمیتواند راز خدا را کامل بشناسد. ظهور مسیح فرا مکانی است؛ یعنی نمیتوانیم بگوییم مثلاً در بیتالمقدس ظهور خواهد كرد، چون با ظهورش مکان دگرگون خواهد شد. حتی ما ایمان داریم با ظهور مسیح، خلقت ـ خلقتی که در آنیم ـ دگرگون خواهد شد.
✅ هرگز نبايد غرب و مسيحيت را يكي دانست. در ذهن بعضيهاست كه غرب يعني مسيحيت؛ اما اين طور نيست. ما بر روي زمين، كشورِ مسيحي نداريم؛ من به عنوان اسقف كليسا اين را به شما ميگويم و تعجب نكنيد. معالاسف بعضی قوانين كه مستقيماً برضد تعاليم مسيح و انجيل ميباشند مانند قانون همجنس بازي و سقط جنين، در كشورهاي غربي تصويب و اجرا ميشوند.
✅ كساني كه ميگويند بايد هيكل سليمان بنا شود تا اينكه مسيح آنجا ظهور يابد، اين اصلاً ربطي به تعاليم انجيل و مسيح ندارد. كجا مسيح چنين گفته است؟! اينها حركات سياسي هستند و ظاهراً هم پول دارند و به خودشان اجازه هر كاري را ميدهند!
✅ البته شايد بعضيها از آيات انجیل كه دربارة جنگ و اغتشاش آخرالزمان آمده، برداشت سياسي كنند و اين درست نيست؛ هر چند متأسفانه برخي چنين ميكنند، ولي ما هرگز اين طور فكر نميكنيم. توجه داشته باشيد كه، آيات كتاب مقدس را نبايد تحتاللفظي ترجمه كرد، بلكه تفسير دارد؛ چنانچه قرآن هم تفسير دارد. كلاً تمامي آياتي كه راجع به جنگ، اغتشاشات، قحطيها و زلزلهها داريم براي اين است كه انسان بيدار باشد و بداند در اين دنيا مسافر و مهاجر است، پس اين دنيا نميتواند انسان را نگه دارد. منتظر زمينِ جديد و آسمانِ جديد هستيم كه براي ما مسيحيان با ظهور مسيح تحقق خواهد يافت.
#مهدویت
#موعود
👈 لینک متن کامل گفتگو :
http://maarefmags.ir/node/645
📗 سبک زندگی علمی قرآنی
✍ نویسنده: دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی
ناشر: دفتر نشر معارف
نوبت چاپ: اول1396
قیمت:15000تومان
✂️ سبک زندگی، مقولهای فراگیر است که هر فرد و جامعهای خواسته یا ناخواسته به آن پایبند بوده و به تناسب خاستگاه آن، به سبک زندگی وحیانی یا غیروحیانی تقسیم پذیر است. سبک زندگی اسلامی و وحیانی، مورد نیاز امروز جامعه فرهنگی و دینی ماست که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است.
کتاب «سبک زندگی علمی قرآنی» که از چهار فصل و هر فصلی در چند نوشتار با 328 صفحه تدوین یافته، در پی آن است که مباحث سبک زندگی مطلوب قرآنی را ساختارمند و موضوعی به مخاطبان عرضه کند تا زمینهساز شکلگیری تفسیر موضوعی در حوزه سبک زندگی عام و سبکهای خاص باشد.
سرفصلهای این کتاب عبارت است از: فصل اول: کلیات معناشناسی علم در سبک زندگی علمی قرآنی؛
✅ فصل دوم: مبانی خاص سبک زندگی علمی قرآنی، الهی بودن علوم و اولویتبندی آن، اقسام علوم و احکام آن، مراتب علم و اعتبارسنجی از طریق دریافت علم، جهل؛ گستره و نشانهها، رابطه قرآن و علم، قلمرو قرآن و علم، تعامل قرآن و علوم؛
✅ فصل سوم: مؤلفههای سبک زندگی علمی قرآنی؛
✅ فصل چهارم: ویژگیهای سبک زندگی علمی قرآنی معلمان بشر و آداب تعلیم و تربیت، حقوق شاگردان و آداب شاگردپروری، بایستههای تحصیل و محتوای آموزشی.
#تازههای_معارفی
@maarefmags_ir
موعود از نسل فاطمه(س) است
📚 گزارشی از گفتگوی شهید ماموستا شيخالاسلام
مفتي برجسته شافعي با #نشریه_معارف
✍ از بدو ورود تا ختم گفتگو، تكّیه كلامش «وحدت» و «پرهيز از تفرقه» بود؛ ماموستا دكتر سيد محمد شيخ الاسلام كردستاني، مفتي برجسته شافعي، دبير شوراي افتاء كردستان، منتخب اول مردم استان در مجلس خبرگان رهبري و عضو شوراي عالي مجمع تقريب بين مذاهب اسلامي. وی رأس ساعت مقرر در مجمع تقريب بين مذاهب اسلامي با آغوشي باز پذيرايمان شد تا از "امید" و "آینده" بگوید؛ چه ميزبان امیدوار و شايستهاي!
🖌 ماموستا شيخالاسلام بيش از پنجاه سال به امر تدريس و تبليغ آموزههاي علمی و ديني مشغول بود؛ از جمله 6 سال در دانشگاه مذاهب اسلامی تهران، 20 سال در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، نزدیک به 15 سال در دانشگاههای استان کردستان و نیم قرن تربیت طلاب علوم دینی در غرب ایران. این منادی بزرگ وحدت، که عهدهدار امامت جماعت مسجد سيدقطب سنندج نیز بود، در 27 رمضان (مهمترین شب قدر به روایت اهل سنت) سال 1388 بعد از اقامه نماز مغرب و هنگام خروج از مسجد، بهدست عوامل گروهک تروریستی ضد وحدت اسلامی، به فیض شهادت نایل آمد.
گزیده سخنان ماموستا شيخالاسلام:
✅ وقتي كلمة «منجي» را مطرح ميفرماييد، اگر منظورتان حضرت مهدي(عج) است، بايد قيد «بعد از رسولالله»، را اضافه كنيد؛ چون منجي مطلق بشريت، يقيناً حضرت رسول اعظم(ص) است و كساني كه پس از ايشان ميآيند و ما هم به درستي ايشان را منجي ميدانيم، به اين خاطر است كه اين بزرگواران اعتقاداً و عملاً در خط حضرت رسول(ص) گام برميدارند.
✅ من معتقدم ايمان به منجي و ايمان به اين مسئله كه در آخرالزمان كسي ميآيد كه مكتب اعتقادي و عملي رسولالله را زنده و احيا ميكند و با ظلم و ظالمين مبارزه مينمايد، اين خود يك قوةالقلب ايماني است در هر مقطع زماني براي مسلمانان؛ يعني آثار يأس را از زندگي مسلمين ميبرد. از نظر ما، فلسفة ايمان به منجي اين است كه ما استمرار وجودي اسلام را اعتقاداً بپذيريم تا اسلام رو به نابودي نرود. به عقيدة من ايمان به منجي اميد را در قلبهاي ما ميپروراند تا خوب بدانيم هميشه پشت سر اسلام و قرآن كسي هست كه دوباره اسلام را زنده خواهد كرد.
✂️ در مورد تولد ايشان شما ميدانيد كه علماي اهل سنت معتقد نيستند كه به دنيا آمده است؛ يعني معتقد نيستند كه حضرت مهدي(عج) فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسكري(ع) باشد. شخص بنده معتقدم مسئلة مهم در بحث مهدويت، ولادت نيست، بلكه مسئله مهم «ظهور» آن حضرت است؛ حال اگر عدهاي از مسلمين معتقد باشند كه فرزند بلافصل حضرت امام حسن عسكري(ع) است، چه مشكلي پيش ميآيد؟! يعني اگر اين مسئلة تحقق خارجي پيدا كرده باشد نه مشكل عقلي پيش خواهد آمد و نه امر محالي است و نه اصطكاكي با اصول اعتقادي ديگر فرق اسلامي دارد. اصولاً مشكلي نيست و حتي با اصول اعتقادي اهل سنت نه تصادم دارد و نه تضارب. مسئله اصلي در احاديث ما «ظهور» آن حضرت است كه در يك مقطع زماني، شخصي به نام «محمد» از تبار حضرت فاطمة زهرا(س) قطعاً ظهور خواهد كرد. در مورد نسب آن حضرت هم باز قدري اختلاف است؛ بعضي از اين احاديث ميگويند مهدي موعود از نسل امام حسن مجتبي(ع) است و بعضي تصريح ميكنند كه از نسل امام حسين(ع) است! آن هم براي شخص بنده و براي دنياي اسلام زياد مهم نيست. اگر حضرت مهدي(ع) آمد قطعاً ايشان ميفرمايد كه آنچه مهم است قيام من است، بياييد پشت سر من و در قيام شركت كنيد انشاءالله.
#مهدویت
#موعود
#گونهشناسی
لینک متن کامل گفتگو 👈
http://maarefmags.ir/node/674
🌻 «مهدويت از منظر وهابيت» (1)
✍ در گفتگو با مستبصر دكتر عصام العماد یمنی
✅ مستبصر عصام العماد روزگاري از تئوريسينهاي وهابيت به شمار ميرفت. این فارغالتحصیل دكتري از دانشكده اصول الدين دانشگاه «امام محمد بن سعود» عربستان، چند سالي است كه پس از تشرف به مذهب حقه جعفري و در پي صدور فتواي تكفير ايشان توسط بزرگان وهابي، مجبور به اقامت در ايران شده است. خاندان او از پيشقراولان تبليغ وهابيت در يمن و منطقه هستند؛ پدرش «علي يحيي العماد» و عمويش «عبدالرحمن العماد» بزرگترين عالمای سلفي كشور يمن میباشند.
عصام در دوران تحصيل در سعودي، به حلقه درس و محفل خصوصي مفتي اعظم وهابيت، شيخ «بن باز» راه يافت و از شاگردان نخبه و آينده دار او به شمار میرفت. وي پس از فراغت از تحصيل، به مدت چهار سال امامت جمعه و جماعات مساجد «باب القاع»، «الاسطي»، «هايل سعيد» و «الدعوه» را برعهده گرفت و در اين زمان كتب مهم وهابيت از جمله «التوحيد» محمد ابن عبدالوهاب را در مسجد جامع تدريس میكرد. در همين زمان كتاب ضد شيعي«الصله بين الاثني عشريه و فرق الغلاه» (همبستگي شيعه و فرق غالي) را به نگارش درآورد! هر چند خوشبختانه قبل از انتشار آن، در اثر مطالعه عميق آثار شيعي به ويژه كتب شيخ مفيد، به بطلان عقايد وهابيت پيبرد و به تشيع دوازده امامي گرويد؛ از این رو در ابتداي اين گفتگو برایمان گفت: «از راه دشمني با امام علي (ع) به دوستي با حضرت رسيدم!».
✅ وي پس از استبصار، با برگزاري مناظرات متعدد (حضوري، ماهوارهاي و مكتوب) با سران مكتب خلفاء و نقد بنيادهاي انديشه وهابيت، و دعوت از علماي وهابي براي تعويض نگاه تكفيري خود به نگاه تقريبي، موفق به هدايتگري شمار زيادي از جوانان جوياي حقيقت، به مكتب رهاييبخش تشيع گرديده است. يكي از مشهورترين مناظرات ماهوارهاي ايشان با «شيخ عثمان الخميس»رهبر وهابيت كويت و از اعلام علماي وهابي معاصر بود كه يك سال به طول انجاميد و مجموعه آن مذاكرات در يك جلد كتاب 869 صفحهاي به نام «الزلزال» چاپ و منتشر شد. علت نامگذاري اين كتاب به «الزلزال» اين است كه پيرو استقبال جوانان سني، به ويژه وهابي، از اين مناظرات، بخشهايي از جغرافياي جهان عرب شاهد جنبشي اعتقادي در خود گرديد. از ديگر آثار دكتر عصام ميتوان به كتاب «نقد الشيخ محمد بن عبدالوهاب من الداخل»، «المنهج الجديد و الصحيح في عرض غيبة المهدي علي الوهابيه»، «آينده در قلمرو تشيع»، «المنهج الجديد و الصحيح في الحوار مع الوهابيين» كه به نام «روشي نو و صحيح در گفتگو با وهابيت» ترجمه شد و نيز كتابي كه با عنوان «گفتگوي بيستيز؛ گامي به سوي تفاهم» به فارسي ترجمه و منتشر شد، اشاره کرد.
✂️ گزیده سخنان دکتر عصام العماد:
وهابيها در دوره معاصر، حداقل 100 كتاب درباره تواتر روايات و اصل مهدويت نوشتهاند. با توجه به اينکه آنها به صحاح ستّه، كتابهاي نه گانه و در مجموع كل كتابهاي حديثي مورد قبول اهل تسنن، اعتقاد دارند، لذا اگر مسئله مهدويت، در مذاهب اهل تسنن، يك ضرورت دانسته شود و جزء مسائل متواتره به حساب آيد، به تبعيت از آن، در وهابيت نيز چنين خواهد بود؛ چرا كه وهابیت در اين موضوع، ديدگاه منحصر به خود ندارد. 60 نفر از اعلام علماي سعودي، قبل از ورود به قرن بيست و يكم، فتوا دادهاند كه امام مهدي(عج)، امام دوازدهم است! دليل آنها بسيار محكم است؛ چون رواياتي است از رسول اكرم(ص) مستند به منابع وهابيت. آنها تصريح كردهاند كه اين، ديدگاه ما نيست، بلكه ديدگاه امام ابوداود سجستاني، معاصر بخاري است كه قبل از تولد مهدي شيعيان ميزيسته و نيز ديدگاه ابن كثير دمشقي و ديگر بزرگان مورد اعتقاد وهابيت است!
#مهدویت
#موعود
#گونهشناسی
لینک متن کامل گفتگو 👈
http://maarefmags.ir/node/851
🌻 «مهدويت از منظر وهابيت»(2)
✍ در گفتگو با مستبصر دكتر عصام العماد یمنی
آمار 120 تن از اعلام و منابع اهل سنت كه معترف به ولادت حضرت وليعصر ارواحنا له الفداء در سال 255 هجري هستند، جمعآوري شده است؛ کسانی مانند: ابونصر سهل بن عبدالله از علماي قرن چهارم در كتاب «سرالسلسله العلويه»(ص 39)، امام فخر رازي صاحب «تفسير كبير» در كتاب «الشجره المباركه في انساب الطالبيه»(ص 78)، ابن خلكان در «وفيات الاعيان»(ج 4، ص 176)، ابن اثير جزري در کتاب «الكامل فيالتاريخ»(ج 7، ص 274) در حالی که ابن اثير در هنگام وفات امام عسكري (ع) در قيد حيات بود؛ نيز ميتوان از اين بزرگان جماعت نام برد: ابن حجر هيثمي در كتاب «صواعقالمحرقه»، امام قندوزي بزرگ حنفيان زمان خود، امام سبط ابن الجوزي در كتاب «تذكرةالخواص»، ابن صباغ مالكي در كتاب «فصول المهمّه» و شماري از معاصرين همچون زركلي عالم بزرگ معاصر وهابي در كتاب «الاعلام».
✅ محمد بن عبدالوهاب علاوه بر شيعه، اهل تسنن معتدل را نيز مورد هجمه قرار ميداد. او هر كس را كه تابع افكارش نبود، ضد توحيد قلمداد كرده و كافر ميناميد! وي در مكاتباتش با ديگران مينوشت: «من محمد بن عبدالوهاب الي المشركين»! بسياري ميگويند ابن تيميه از شخصيتهاي افراطي تاريخ اسلام، از او معتدلتر بود. متاسفانه محمد ابن عبدالوهاب اين بدعت را براي نسلهاي بعد وهابيت، به ميراث نهاد.
✅شيخ يوسف قرضاوي رئيس جماعت علماي معاصر اهل تسنن ميگويد: «در دنياي اسلام كسي اعم از مرده و زنده وجود ندارد، مگر اينكه وهابيت كتابي در لعن او نوشته اند، چه شيعه باشد، چه سني، چه زيدي و...». شاهد اين ادعا، کتابي است که وهابيت در رد او به نام «الكلب العالي، يوسف القرضاوي»!! نوشته است.
تمام نقدها و رديهها و تکفيرنامههاي وهابيت فقط عليه مسلمانان است! من قبل از شيعه شدنم در نزد يكي از اساتيد وهابي خود، نزديك به 100 كتاب در تكفير بزرگان اسلامي اعم از شهيد سيدمحمد قطب، عالم معاصر مصري شيخ محمد غزالي، آيت الله العظمي خويي، مصلح بزرگ شيخ محمد عبده و غيره ديدم ولي هرگز در ميان اين حجم انبوه، كتابي در ردّ ماركسيسم، ليبراليسم، بودائيسم، بهائيت، صهيونيسم و ديگر نحلهها و فرقههاي انحرافي نديدم!!
شجره نامه خانوادههايي در كشورهاي سودان و مصر وجود دارد كه نسل آنها به امام زمان(عج)ميرسد! بنده خود اين شجره نامهها را ديدهام و الان بيش از نيم ميليون نفر در مصر اين شجرهنامهها را در دست دارند و در وزارت انساب آن کشور نيز ثبت است كه اينها فرزندان امام مهدي، محمد بن حسن العسكري(عج) هستند! اكنون رهبر بزرگ رهيافتگان مصري به نام «الدمرداش العقالي» از آنهاست!
✅ دشمني با شيعه در درون اهل تسنن و وهابيت، كمرنگتر شده است. اكنون اشخاصي مانند فرحان مالكي، نويسنده معروف سعودي حامي تشيع شدهاند. الان ديگر بسياري از استادان دانشگاههاي عربستان، مانند ما از بين رفتن بغداد توسط خواجه نصيرالدين طوسي و علقمي را يك داستان جعلي و خرافه ميدانند. عدهاي ديگر از علماي عربستان مقالات و كتابهايي در ردّ افسانه «عبدالله بن سبا» نوشته و صريحاً اعلام كردهاند كه نقش «عبدالله بن سبا» در ايجاد تشيع، يك افسانه بيش نيست.
#مهدویت
#موعود
#گونهشناسی
لینک متن کامل گفتگو👈
http://maarefmags.ir/node/851
✅ پيشينه تاريخي نام «خليج فارس»
✍ مظفر شاهدي
✂️ تا قبل از ورود آرياييان به فلات ايران در منابع آشوري از خليج فارس با عنوان «نارمرتو» نام برده شد. در كتيبهاي از داريوش عبارت «دريايي كه از پارس ميرود» بر خليج فارس اطلاق شد. آريانوس يوناني در قرن دوم ميلادي در كتاب «آنابازيس» از خليج فارس با واژه «پرسيكون كاي تاس» نام ميبرد كه معنای آن همان «خليج فارس» است. «استرابون» يوناني در نيمه قرن اول ميلادي در كتابش مكرر از همين واژه براي خليج فارس بهره برده است.
بطلميوس در قرن دوم ميلادي از خليج فارس تحت نام «پرسيكوس سينوس» ذكر كرده كه دقيقاً به معنای «خليج فارس» است. در برخي منابع لاتين اين واژه به صورت سينوس پرسيكوس و «ماره پرسيكوم» هم ذكر شده است كه معناي عبارت اخير درياي پارس است.
لازم به يادآوري است كه در بسياري از زبانهاي زنده دنيا نيز واژه سينوس پرسيكوس براي معرفي نام خليج فارس وارد شده است. چنانكه در زبانهاي: فرانسه به صورت: Golfe Persique؛ انگليسي Persian Gulf؛ آلماني Persischer Golf؛ ايتاليايي Golfo Persico؛ روسي Persidskizaliv؛ ژاپوني Perusha Wan؛ و تركي Farsi Korfozi ثبت شده است.
✅ كورتيوس روفوس مورخ رومي هم در قرن اول ميلادي نام «آكوارم پرسيكو» را براي خليج فارس به كار برده است كه به معناي آبگير پارس است.
در منابع تاريخي و جغرافيايي دوره اسلامي نيز به طور مكرر براي معرفي خليج فارس از واژهها و عبارات «بحر فارس ـ البحر الفارسي ـ الخليج الفارس ـ خليج فارس» استفاده شده است؛ از جمله ابن الفقيه در «مختصر كتاب البلدان» در سال 279ق. همچنین ابوعلي احمدبن عمر بن رسته در كتاب «الاعلاق النفيسه» در سال 290ق نوشته: «اما درياي هند، از آن خليجي به سوي ناحيت پارس بيرون آيد كه خليج فارس نام دارد... و بين اين دو خليج يعني خليج احمر و خليج پارس سرزمين حجاز و يمن و ديگر بلاد عرب واقع است.» ابوالقاسم بن خردادبه خراساني (وفات 300ق) در كتاب «المسالك و الممالك» مينويسد: «گروهي از اين رودها به سوي بصره و گروهي به سوي مذار روانند و سپس همه آنها به درياي پارس ميريزند.» بزرگ بن شهريار الناخذاه هرمزي (ناوخداي هرمزي) در كتاب «عجايب الهند بر و بحر و جزايره» كه در سال 342ق آن را تأليف كرده از واژه «بحر فارس» براي معرفي خليج فارس بهره برده است. ابواسحاق الاصطخري (وفات 346ق) هم در كتاب «مسالك الممالك» از عبارت «بحر فارس» براي معرفي نام خليج فارس استفاده ميكند. مورخ نامدار مسعودي (وفات 346ق) نيز در «مروج الذهب» و «التنبيه و الاشراف» از خليج فارس با عبارت «بحر فارس» و «البحر الفارسي» نام میبرد. ابوريحان بيروني (وفات 440ق) نيز در آثار خود واژههاي «درياي پارس ـ خليج پارس ـ بحر پارس» را براي معرفي خليج فارس ذكر كرده است. ابن حوقل در اثرش «صورﺓ الارض» و بشاري در كتابش «احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم» كه به ترتيب در سالهاي 367ق و 375ق تأليف شدهاند، واژه «بحر فارس» را به جاي خليج فارس به كار بردهاند در كتاب «حدودالعالم من المشرق الي المغرب» هم در معرفي خليج فارس از عبارت «خليج فارس» بهره گرفته شده است. بكيران در كتاب «جهان نامه»، ابن البلخي در «فارسنامه»، طاهر مروزي در «طبايع الحيوان»، ابوعبدالله بن ادريس در «نزهة المشتاق في اختراق الآفاق»، ياقوت حموي در «معجمالبلدان»، ابوعبدالله قزويني در «آثارالباقيه»، ابوالفداء در «تقويمالبلدان»، و شمسالدين الانصاري الدمشقي الصوفي در «نخبةالدهر في عجايب البر و البحر» به ترتيب عبارات: «بحر پارس - درياي پارس (و هم بحر پارس) ـ الخليج الفارسي ـ بحر فارس ـ درياي پارس (و هم بحر فارس) ـ درياي پارس ـ بحر فارس (و درياي پارس) ـ بحر فارس و بحر الفارسي (و بحر فارس)» را در معرفي خليج فارس به كار بردهاند.
لینک مطلب در سایت نشریه معارف👈
http://maarefmags.ir/node/1220
@maarefmags_ir
✅ «مهدويت از منظر وهابيت»(3)
✍ در گفتگو با مستبصر دكتر عصام العماد یمنی
✂️اهل تسنن در كتابهاي «الفتن»، «الملاحم و الفتن» و «اشراطالساعه»، درباره شرايط ظهور و زمان و مكان آن، بحث كردهاند. آنها مكان ظهور را «مكه» ميدانند؛ رواياتي نقل ميكنند كه به خروج و قتل «نفس زكيه» اشاره دارند. مسئله «يماني» را به شكل شيعه ندارند؛ بلكه به شخصي اشاره ميكنند به نام قحطاني. در رواياتشان به «سيد خراساني» هم اشاره شده است.
بنده پس از شيعه شدن، يك يهودي را ملاقات كردم كه دقيقاً همان حرفهاي ابن كثير را ميزد. اين يهودي، اول وهابي شد، بعد سني شد و در آخر هم شيعه شد! من علت را از او پرسيدم. او در جواب، سخن ابن كثير را بيان كرد كه در منابع يهوديان و مسيحيان، خبر پيامبر آخرالزمان و دوازده جانشين پس از ايشان را ديده بودم؛ پس از اسلام آوردن از وهابيان منطقه آمريكا درباره اين دوازده نفر پرسيدم. گفتند فقط رافضيها اين ائمه دوازدهگانه را دارند. گفتم مركز رافضيها كجاست؟ گفتند: قم. من به قم آمده و شيعه شدم!
سرسختي گروههايي از اهل سنت در برابر مهدويت، عليرغم نص صريح منابع آنها، تنها جنبه سياسي دارد؛ مثلاً وهابيهاي سعودي فكر ميكنند كه اگر اين حقيقت را بيان كنند، به نفع ايران تمام خواهد شد و ايران از نظر سياسي در كشورهاي اسلامي موفق خواهد شد! پس نتيجه ميگيرند براي اينكه «هلال شيعي» به رهبري ايران در منطقه، پا نگيرد، بايد اعتقاد به امام زمان را خدشهدار كرد.
بنده به اين نتيجه رسيدهام كه ريشه تمام ايرادهاي وهابيت به شيعه، در منابع خود آنهاست! اگر پيروان وهابيت به كتب خود مراجعه نمايند، مسئله انتظار را خواهند ديد؛ هرچند بسيار كمرنگتر از شيعه. مسئله مدعيان مهدويت در جهان اهل تسنن، بسيار زياد و حاد شده و اين نشان دهندة آن است كه مسئله انتظار در ميان آنها ريشه دارد!
برخي از متعصبان سني و وهابي چون ميبينند اسناد حقانيت شيعه، در صحاح ششگانه و نهگانه آنها ثبت است و يكي از علل عمده گرايش به تشيع را وجود همين روايات ميدانند، براي بياثر نشان دادن اين اسناد، بحث جديدي را با عنوان «ما ادخله الشيعه في كتب السنّيه»(آنچه كه شيعه از روايات خود در كتب اهل سنت داخل كرده)!! مطرح ميكنند؛ چون سئوالات بسياري براي پيروان آنها پيش آمده؛ مثلاً ميگويند: چگونه شيعيان زيادي در سراسر جهان هستند كه تنها توسط كتب صحاح ستّه شيعه شدهاند!
✂️ با اين اوضاع و احوال، باز معتقدم، در گذشته مشكلات مهدويت به مراتب بيشتر از اين زمان بوده است؛ چون منابع درجه اول اسلامي در دسترس عموم قرار نداشت؛ اما الان با ورود پديده CD، ورود ماهواره و اينترنت و پس از راه اندازي چاپخانهها و انتشاراتهاي بزرگ و تبديل جهان به دهكده، همه و همه، باعث شده كه حرفهاي بزرگان اهل سنت مانند امام فخر رازي، امام طبري، امام ابن حزماندلسي و يا سخنان امام شافعي يا امام ابوداود سجستاني و حتي ابن تيميه، كه در طول حيات خود، در پنهانترين زوايا و در كنج كتابخانههاي شخصي و فارغ از ملاحظات سياسي اين زمان وهابيت، درباره مهدي آخرالزمان(عج) گفته و نوشته بودند، به سهولت در دسترس جهانيان قرار گيرد.
#مهدویت
#موعود
#گونهشناسی
لینک متن کامل گفتگو👈
http://maarefmags.ir/node/905🖌