#حلقه_نوجوان_سطح2
#مهارت #خلاقیت
🌺 هنر و خلاقیت دختر گل مون خانم فاطمه شعبانی ۱۷ ساله متربی هنرمند حلقه نوجوان #پایگاه_شهیده_آشتیانی .
نقاشی منظره و چهره
🌺 با تشکر از دختر هنرمندمون فاطمه خانم شعبانی .
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_آشتیانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
#جامعه_قرآنی
🌸 کلاس حفظ قرآن در #پایگاه_شهیده_قزوینی .
دوشنبه ۹۹.۹.۳
🌸 با تشکر از مربی حفظ قرآن خواهر رحیمی .
#پایگاه_شهیده_قزوینی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
روزی درسلّول بادونفرازهمسلّولیها نشسته بودم...مأمورطبق معمول آمدوگفت:
_علی کیست؟
_علی من هستم.
_علیِ چی؟
_علیِ خامنهای.
_سروصورتت رابپوشان ودنبال من بیا.
مرابه اتاق کاوه برد.به محض آنکه چشمش به من افتاد،گفت:
_شماآزادهستی!
خیلی تعجّب کردم.آنچه راازرئیس بازجوهاشنیده بودم،باورنمیکردم.ازاتاق اوبیرون آمدم.اینباربه من اجازه داده شدازاتاق بازجوبدون پوشاندن سروصورت بیرون بیایم.چون پوششی برچهره نداشتم،برای نخستین بارراهروی زندان رامیدیدم.
هرکس بعداًخبرآزادشدن مراشنید،دچارتعجّب شدواوّلین سؤالش این بود:چراشماراآزادکردند؟ومن فوراًپاسخ میدادم:به مقامات زندان اعتراض کنید!
اوّل به سلّول رفتم ودیدم یکی ازدوهمسلّولی درآنجااست ودیگری نیست.ازآزادی من خوشحال شد.بااوخداحافظی کردم.سپس مرابه اتاق لباسها بردند.این همان اتاقی است که هنگام ورودبه زندان،لباسهایمان راآنجا درآوردیم ولباسهاهنوز همانجا بود.نزدیک غروب بودوهواهنوز گرم.آزادی من مقارن با اواخرتابستان بود،درحالی که لباسهایم زمستانی بود؛چون درزمستان بازداشت شده بودم.
قباوعباوعمامه راپوشیدم.ازدرِ ورودی زندان بیرون رفتم.همه چیزتازگی داشت.هرچه میدیدم،جالب بود:مردم،...راه رفتن بدون نگهبان،...چراغهایی که پس ازعادت به تاریکی طولانی،اکنون چشمهایم رامیآزردند.
من درزندان همواره صحنهی آزادشدن خودرادرخواب میدیدم؛مثل سایرزندانیان که آنچه رادلشان آرزومیکند،در خواب میبینند.ولی آیااین،بازهم خواب است؟
@salehinhoze
فصل سیزدهم:کُدرمز
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_س
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
به سمت《توپخانه》(میدان امام خمینی فعلی)رفتم که نزدیک زندان است.مقدار کمی هم پول باخود داشتم.احساس گرسنگی کردم؛غذا خریدم وخوردم؛بدون آنکه فکر کنم شخصی مانند من باید مقیّد باشد و در کوچه و خیابان چیزی نخورد.
سپس به منزل دکتر بهشتی تلفن کردم.باور نمیکرد:...این شمائید؟بیرون آمدهاید؟چگونه شما را آزاد کردند؟سپس گفت:من مشتاقانه منتظر شما هستم.
به خانهی آقای بهشتی رفتم.برادرْ شفیق هم آنجا بود.میخواسته از خانهی آقای بهشتی خارج شود،ولی وقتی تلفن کردم،مانده بود تا مرا ببیند.
نخستین چیزی که در قیافهی من توجّه آنها را جلب کرد،صورت تراشیدهی من بود.تعجّب کردند.گفتم:تراشیدند،ولی دوباره مانند اوّلش خواهد شد!ساعتی آنجا ماندم.بعد مبلعی پول گرفتم و به منزل برادر بزرگترم که ساکن تهران بود،رفتم.از آنجا با مشهد تماس گرفتم،بعد هم به مشهد رفتم.
@salehinhoze
فصل سیزدهم : کُد رمز
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
بافراد خانواده بعداً از رنجها وگرفتاریها و نومیدیهای خود در مدّت حبس من،چیزهای عجیبی برایم تعریف کردند.همسرم برایم نقل کرد که مادرش پسرم مجتبی را_که کودکی بود سرشار از معصومیّت و پاکی و سلامت روحی و عشق و عاطفه و پایبندی به برخی عبادات_به حرم حضرت رضا(علیهالسّلام)میبرده و به او میگفته:به وسیلهی امام رضا به خدای متعال متوسّل شو و ازخدا بخواه که پدرت را از زندان آزاد کند.کودک،معصومانه رو به امام(علیهالسّلام)میکرده و به او توسّل میجسته.یک شب دیگر مجتبی با مادربزرگش به حرم رفتهوصحنه تکرارشده؛امّا این بار نشانههای تأثّری شدید در مجتبی ظاهر شده،گریه و زاری کرده وبا لحنی که حاکی از لبریز شدن کاسهی صبر کودک و سوز و گداز عمیق او بوده،با امام رضا صحبت کرده.او مثل کسی که در برابر امام ایستاده،با امام صحبت میکرده و بشدّت اشک میریخته؛به حدّی که مادربزرگش از کردهی خود پشیمان شده و تصمیم گرفته که دیگر این کار را از مجتبی نخواهد.دو روز بعد،تلفن خانه به صدا در میآید تا صدای من را بشنود؛من آزاد شده بودم و از خانهی برادرم در تهران با آنها تماس گرفته بودم.
@salehinhoze
فصل سیزدهم : کُد رمز
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوجوان_بسیجی
#پویشمنیکبسیجیام
🌺 دکلمهی بسیار زیبای 😍😍 دختر گُلمون نسترن خانم ممیوند ، متربی نوجوان بسیجی #حلقه_نوجوان_سطح1 پایگاه شهیده افضل .
به مناسبت هفتهی بسیج 🌹
#سرگروه: خواهر مطیعی
🌺 با تشکر فراوان از دختر گُلمون ، بسیجی سرافراز نسترن خانم .🌹🌸🌻
احسنت به این دختر گل و عزیزمون 👏👏
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_افضل
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
#حلقه_نوجوان
#مهارت #خلاقیت
🌺 هنر و خلاقیت دختر گل مون خانم زینب محمدی ۱۲ ساله متربی هنرمند حلقه نوجوان #پایگاه_شهیده_آشتیانی .
🌺 با تشکر از دختر هنرمندمون زینب محمدی .
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_آشتیانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
#مدافعان_سلامت
🌺 تقدیر و تشکر از کادر درمان درمانگاه صابر و درمانگاه سلام با اهداء لوح تقدیر ، تندیس و گل .
با حضور و مشارکت ارکان تربیتی صالحین حوزه :
🌹 خواهر شریعت سرگروه محترم حلقه میانسال پایگاه شهیده افضل
🌹 خواهر مطیعی سرگروه حلقه نوجوان سطح ۱ و فرمانده پایگاه شهیده افضل
🌹 خواهر سلطانی سرگروه و فرمانده پایگاه حضرت زینب سلام الله علیها
🌹 خواهر محمدی فرمانده محترم حوزه
🌹 خواهر سخا مسئول بسیج سازندگی حوزه
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_افضل
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
سلام و عرض ادب و احترام 🌹🌻🌸
شبتون مهدوی 🌹♥️
با عرض معذرت به دلیل آماده نشدن بخش کتابخوانی #کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد به خاطر ضعیف بودن نِت و قطع و وصل شدن نِت،
امشب امکان بارگزاری بخش کتابخوانی نمیباشد .
انشاءالله فردا شب در بخش #کتابخوانی با فصل چهاردم #کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد در خدمت شما بزرگواران هستیم .
با تشکر از همراهی و صبوری شما 🌹🌹
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
@salehinhoze
#مسابقه_هفته_بسیج
✅ با سلام و عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن #هفته_بسیج خدمت همه ی دوستان، علی الخصوص بسیجیان عزیز و همیشه در صحنه...
☑️ تعداد 10 سوال طراحی شده و در اختیار عزیزان قرار داده می شود. دوستانی که به هر 10 سوال پاسخ صحیح بدهند به قید قرعه جوایزی اهدا می شود.
💢 #تذکر:
شرکت یک نفر با دو یا چند اکانت #ممنوع می باشد
✅ #نحوه_ارسال_پاسخ:
👈 پاسخ های خود را به صورت یک کد 10 رقمی از چپ به راست با ذکر مشخصات به شماره ۰۹۱۹۵۶۷۹۶۸۴ ارسال نمایید.
🔖 #سوالات_مسابقه
🔹سوال اول- جمله " #بسیج لشکر مخلص خداست" از کیست؟
1- امام خمینی (ره)
2- شهید مطهری (ره)
3- امام خامنه ای
4- شهید بهشتی (ره)
🔹سوال دوم - کدام شاخص در بسیجی بودن مورد تاکید مقام معظم رهبری است؟
1- تفکر بسیجی
2- عمل بسیجی
3- ظاهر بسیجی
4- گزینه 1 و 2
🔹سوال سوم -کدام یک از گزینه های زیر #خصوصیات یک فرد #بسیجی می باشد؟
1- مکتبی بودن
2- اطاعت از ولی فقیه
3- اخلاق مدار و مردمی بودن
4- همه موارد
🔹سوال چهارم- سالروز تشکیل #بسیج_مستضعفین؟
1- پنجم آذر 58
2- پنجم آذر 59
3- پنجم آبان 58
4- پنجم آبان 59
🔹سوال پنجم – این جمله از کیست؟
#بسیجی اصلاً احتیاجی به محافظه کاری ندارد، و به دنبال از دست دادن چیزی نیست، یک کارت عضویـت در بسیج دارد ، که آن سند #شهـادتـش است…
1- شهید آوینی
2- شهید چمران
3- امام خامنه ای
4- شهید بهشتی
🔹سوال ششم- کدام یک از شهدای زیر، شهید #آمر_به_معروف می باشد؟
1- شهید عباس دانشگر
2- شهید علی خلیلی
3- شهید سید نورخدا موسوی
4- گزینه 2 و 3
🔹سوال هفتم- #حر_مدافعان_حرم، لقب کدام شهید بزرگوار می باشد؟
1- شهید سجاد طاهرنیا
2- شهید مصطفی صدر زاده
3- شهید شاهرخ ضرغام
4- شهید مجید قربانخانی
🔹سوال هشتم – این جمله بخشی از وصیت نامه کدام شهید می باشد؟ «فرزندانتان را با #نام و #تصاویر_شهدا آشنا کنید»
1- شهید محسن حججی
2- شهید ابراهیم همت
3- شهید مهدی باکری
4- شهید حاج قاسم سلیمانی
🔹سوال نهم- کدام شهید بزرگوار بود که به دستور صدام بدنش توسط جیپ به دو قسمت تقسیم شد؟
1- شهید سید علی اقبالی
2- شهید سید حمید میر افضلی
3- شهید مصطفی اردستانی
4- شهید حامد جوانی
🔹سوال دهم – یکی از شئون عاقبت به خیری از نظر شهید #حاج_قاسم_سلیمانی چه بود؟
1-احترام به پدر و مادر
2-تکریم خانواده های شهدا
3-نسبت افراد با جمهوری اسلامی و انقلاب
4- گزینه 1 و 3
کانال معاونت تعلیم و تربیت(پیام رسان سروش)
کانال صالحین استان تهران
Sapp.ir/tehran.salehin
💠 من همواره به خلوص و صفای بسيجيان غبطه میخورم و از خدا میخواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند .
📚 امام خمینی(ره)
🔸 5 آذر روز #بسیج_مستضعفین بر شما جهادگران و بسیجیان دریادل گرامی باد .
🆔 @salehinhoze 🌸
🔘 عکس نوشتههای #فصل_چهاردهم از کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد
🔸 فصل چهاردهم : سیل در تبعید
👇👇
در سال ۱۳۵۶ بحران سختی برکشور حکمفرماشد.در این سال،حاجآقامصطفی خمینی_فرزند امام_در نجف در شرایط ابهامآمیزی درگذشت.مرگ او غم واندوهی عمیق در میان مردم برانگیخت،که به صورت مجالسِ مملوّ از خشم و نارضایی و اعتراض علیه قدرت حاکمه درآمد.
پس از رسیدن خبر درگذشت حاجآقامصطفی(رضوان الله علیه)،ما در مشهد برای موضعگیری لازم برنامهریزی کردیم.من به ادارهی پست وتلگراف رفتم وچهار تلگراف تهیّه کردم؛یکی به نام خودم،دیگری به نام آقای طبسی،سوّمی به نام آقای محامی،وچهارمی به نام آقای هاشمینژاد.
وقتی تلگرافها را به کارمند پُست دادم،شگفتزده شد و آنها را به دوستانش نشان داد.درنتیجه،جوّی از حیرت،کارمندان را فراگرفت؛چون متن تلگرافهای تسلیت_که متضمّن تکریم شخص حضرت امام و همدردی عمیق با ایشان بود_عباراتی ستیزهجویانه نسبت به قدرت حاکمه داشت.کارمند پُست گمان کرد وقتی هزینهی مخابره را به من بگوید،منصرف خواهم شد؛امّا با پرداخت یک اسکناس هزارتومانی_که برای امثال من مبلغ سنگینی بود_او را غافلگیر کردم!
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
همچنین تلاش کردیم مراسم ترحیمی در یکی از مساجد برگزار کنیم،امّا مقامات جلوگیری کردند و مسجد را بستند.در قم مؤمنین مراسم ترحیم برگزار کردند،امّا به دستگیری تعدادی از آنها انجامید.
آن روزها فعّالیّتهای اسلامیِ بینظیری همهی شهرهای ایران را دربرگرفته بود و کسانی مانند من سخت سرگرم فعّالیّت سیاسی و تشکیلاتی در میان طلّاب حوزه و دانشجویان دانشگاه،تدوین نشریّههای حاوی اندیشهی سیاسی،تماسهای مخفیانه،و همچنین برگزاری جلسات تفسیر قرآن،بیان مفاهیم انقلابیِ اسلامی و بسیاری فعّالیّتهای دیگر بودند.
در آن ایّام آقای خلخالی از قم با من تماس گرفت و گفت:تعدادی از افراد دستگیر شدهاند و باید قاعدتاً نوبت من و شما هم برسد!گفتم:برای چه؟مگر من چه کردهام که دستگیر شوم؟!
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
سـلام به دوستانی
که بودنشان
نور امیدی ست در دل
امروز از شاخسار خورشید
یک سلام گرم با عطر گلها
و به لطافت لبخند خدا
برایتان چیدهام تا
روزتان بخیر و زیبا شود
با شروع هر روز
فکر کن تازه به دنیا آمدی
مهربان باش
و دوست بدار
و عاشق باش
و از لحظه لحظه زندگی لذت ببر
روزتون پر خیر و برکت
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
@salehinhoze
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
233579_718.mp3
6.77M
🎼 صوت دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌟 چله ی استغاثه 🌟روز ششم ✅
🎤 بانوای حاج محمود کریمی
🔆 (بانیت تعجیل درفرج آقاصاحب الزمان🔆
وریشه کن شدن ویروس کرونا ان شاء ا...)🤲
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#نذر_گل_نرجس_صلوات
#التماس_دعای_فرج 🤲
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
@salehinhoze
🍃🌷🍃🍃🌷🍃
14.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نوجوان_بسیجی
#پویشمنیکبسیجیام
🌺 دکلمهی بسیار زیبای 😍😍 دختر گُلمون هستی خانم سلطانپور ، متربی نوجوان بسیجی #حلقه_نوجوان_سطح1 پایگاه شهیده افضل .
به مناسبت هفتهی بسیج 🌹
#سرگروه: خواهر مطیعی
🌺 با تشکر فراوان از دختر گُلمون ، بسیجی سرافراز هستی خانم .🌹🌸🌻
احسنت به این دختر گل و عزیزمون 👏👏
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_افضل
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
#حلقه_نوجوان_سطح2
🌸 تقدیر از متربیان پرتلاش و دغدغهمند حلقه نوجوان سطح ۲ #پایگاه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها با اهداء هدایا درب منازل متربیان با رعایت دستورالعملهای بهداشتی توسط سرگروه محترم حلقه خواهر ولدخانی و فرمانده محترم پایگاه خواهر سلطانی .
🌸 با تشکر از سرگروه محترم و فرمانده محترم پایگاه .
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
#حلقه_میانسال
#جهادی
🌺 تهیه و پخت غذای نذری و پخش و توزیع آن بین نیازمندان توسط سرگروه و متربیان حلقه میانسال شهیده فرهانی #پایگاه_شهیده_افضل .
🌺 با تشکر فراوان از سرگروه محترم خواهر شریعت و همچنین متربیان جهادی حلقه .
#شجره_طیبه_صالحین
#پایگاه_شهیده_افضل
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
در اواخر یکی از شبهای زمستان آن سال در خواب بودم که در زدند.از خواب بیدار شدم و طبق عادتم بدون اینکه بپرسم پشت در کیست،شخصاً برای باز کردن در رفتم.یک ساعت به اذان صبح مانده بود و افراد خانواده در اندرونی خوابیده بودند.در را که باز کردم،دیدم افرادی با مسلسل و هفتتیر ایستادهاند! به ذهنم گذشت که آنها عدّهای چپی هستند و قصد تصفیهی مرا دارند؛چون در آن زمان آقای بهشتی به من اطّلاع داده بود که چپیها دست به کشتار و تصفیهی اسلامگراها زدهاند،و از من خواسته بود که هشیار و مواظب باشم.چپیها در کرمانشاه شبانه به منزل آقای موسوی قهدریجانی ریخته بودند،دست و پای او را بسته بودند و قصد کشتنش را داشتند که در حادثهای غیرمنتظره توانسته بود بگریزد و از مرگ نجات یابد.این مسئله هنوز هم در ابهام است و برای روشن شدن آن اقدامی نشده است.
به محض آنکه چنین فکری به ذهنم آمد،فوراً در رابستم.آنها تلاش کردند مانع شوند،امّا ترس از مرگ به من قدرت بخشید و زورم را بر آنها چربید و در رابستم.بعد به فکرم رسید که ممکن است آنها از دیوار بالا بیایند یا از راه دیگری وارد خانه شوند.آنها با اسلحهی خود شروع کردند به کوبیدن به شیشهی ضخیمی که روی در بود،و آن را شکستند.
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران
در همان حال که من به راهی برای نجات میاندیشیدم،یکی از آنها فریاد زد:《به نام قانون،در را باز کن.》.از این حرفشان فهمیدم که از مأموران ساواک هستند.خدا را شکر کردم که برخلاف تصوّر من،آنها از چپیها نیستند.به طرف در رفتم و در را باز کردم.شش نفری حمله کردند و در میان درِ بیرونی خانه و درِ اندرونی،با خشونت و قساوت مرا به باد کتک گرفتند.در آن هنگام مصطفی که دوازده سال داشت،بیدار شده بود و از پشت شیشهی نازکی که میان من و آنها حایل بود،با حیرت و شگفتی به صحنهی کتک خوردن پدر مینگریست و فریاد میزد.ساواکیها بیرحمانه به کتکزدن من با مشت و لگد ادامه دادند و مخصوصاً با نوک کفش خود به ساق پای من میزدند.به من دستبند زدند و دستور دادند جلو بیفتم و به داخل منزل بروم.به آنها گفتم:این جوانمردی نیست که خانوادهام مرا دستبسته ببینند؛دستبند را باز کنید.دستبند را باز کردند و وارد خانه شدم.دیدم همسرم دلشکسته و ناراحت است و چهار فرزندش هم در اطرافش برخی خواب و برخی بیدارند.کوچکترینشان《میثم》بودکه دوماه داشت.به آنها گفتم:نترسید،اینها مهمانند!
@salehinhoze
فصل چهاردهم : سیل در تبعید
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب
#کتابخوانی
#حوزه_364_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#ناحیه_حیدر_کرار_ع_شهر_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_ع_استان_تهران