16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | روایتی از آیتاللهالعظمی خامنهای مدّظله العالی از محبت مردم به #امام_باقر (علیهالسلام)
📥 نسخه کامل + متن بیانات👇
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=46121
#نهج_البلاغه | #حکمت ۱۰۸
🏷️ شگفتى هاى روح آدمى
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا اَلْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ اَلْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ اَلْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا
فَإِنْ سَنَحَ لَهُ اَلرَّجَاءُ أَذَلَّهُ اَلطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ اَلطَّمَعُ أَهْلَكَهُ اَلْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَكَهُ اَلْيَأْسُ قَتَلَهُ اَلْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ اَلْغَضَبُ اِشْتَدَّ بِهِ اَلْغَيْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ اَلرِّضَى نَسِيَ اَلتَّحَفُّظَ
وَ إِنْ غَالَهُ اَلْخَوْفُ شَغَلَهُ اَلْحَذَرُ وَ إِنِ اِتَّسَعَ لَهُ اَلْأَمْرُ اِسْتَلَبَتْهُ اَلْغِرَّةُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ اَلْغِنَى
وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ اَلْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ اَلْفَاقَةُ شَغَلَهُ اَلْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ اَلْجُوعُ قَعَدَ بِهِ اَلضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ اَلشِّبَعُ كَظَّتْهُ اَلْبِطْنَةُ فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ
🇯 🇴 🇮 🇳
┅───────────────┅
☜ و درود خدا بر او، فرمود: به رگهاى درونى انسان پارۀ گوشتى آويخته كه شگرفترين اعضاى درونى اوست، و آن قلب ❤️ است، كه چيزهايى از حكمت، و چيزهايى متفاوت با آن، در او وجود دارد.
پس اگر در دل اميدى پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدى بر آن چيره شود، تأسّف خوردن آن را از پاى در آورد، اگر خشمناك شود كينهتوزى آن فزونى يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودى دست يابد، خويشتن دارى را از ياد برد.
و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد و اگر به گشايشى برسد، دچار #غفلت زدگى شود، و اگر مالى به دست آورد، بىنيازى آن را به سركشى كشاند.
و اگر مصيبت ناگوارى به آن رسد، بىصبرى رسوايش كند، و اگر به تهيدستى مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگى بىتابش كند، ناتوانى آن را از پاى درآورد، و اگر زيادى سير شود، سيرى آن را زيان رساند، پس هر گونه كُندروى براى آن زيانبار، و هر گونه تندروى براى آن فساد آفرين است
─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در بارۀ قلب) فرموده است: به رگى از (رگهاى) اين انسان پارۀ گوشتى آويخته شده كه آن شگفترين چيزى است كه در او است و آن قلب است كه براى آن اوصاف پسنديده و صفات ناپسنديدهاى است بر خلاف آنها:
✓ اگر اميد و آرزو بآن رو كند طمع و آز خوارش مىگرداند
✓ و اگر طمع در آن به جوش آيد حرص تباهش سازد.
✓ و اگر نوميدى بآن دست يابد حسرت و اندوه مىكُشدش.
✓ و اگر غضب و تندخويى براى آن پيش آيد خشم بآن سخت گيرد.
✓ و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسنديدهها) را فراموش نمايد،
و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گيرد دورى جستن (از كار) مشغولش سازد.
✓ و اگر ايمنى و آسودگى آن فزونى گيرد غفلت آنرا مىربايد.
✓ و اگر بآن مصيبت و اندوه رخ دهد، بيتابى رسوايش نمايد.
✓ و اگر مالى بيابد توانگرى ياغيش گرداند.
✓ و اگر بىچيزى آنرا بيازارد بلاء و سختى گرفتارش كند.
✓ و اگر گرسنگى بر آن سخت گيرد ناتوانى از پا در آوردش.
✓ و اگر سيرى بآن بسيار گشته از حدّ بگذرد شكمپُرى برَنج اندازدش؛ پس هر كوتاهى از حدّ، آنرا زيان رساند و هر بيشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنابراين قلبى كه اعتدال و ميانه روى را از دست نداده به حكمت رفتار كند، دارندۀ آن سود دنيا و آخرت را دريابد).
📖 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به يك سلسله عواطف انسانى و بخش مهمى از رذايل اخلاقى و آثار هر يك از آنها اشاره فرموده و مركز آنها را قلب مىشمرد و مىفرمايد: «در درون سينۀ اين انسان قطعه گوشتى است كه به رگ مخصوصى آويخته شده و عجيبترين اعضاى او و همان قلب وى است»؛ (لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ)
در اينكه چگونه قلب همان عضو صنوبرى كه مأمور رساندن خون به تمام اعضاست مىتواند مركز عواطف انسانى و فضايل و رذايل اخلاقى باشد در پايان اين بحث به طور مشروح از آن سخن رفته است.
«نياط» همان رگى است كه قلب بهوسيلۀ آن در سينۀ انسان آويزان است كه اگر قطع شود در كمترين زمان، حيات انسان پايان مىيابد. گاه آن را مفرد شمرده و زمانى جمع «نَوط» (بر وزن فوت) دانستهاند و هنگامى به معناى خود قلب نيز آمده است.
به هر حال امام عليه السلام اين قلب آدمى را كه در درون سينهاش با رگى آويخته شده شگفتانگيزترين عضو بدن او مىشمرد.
سپس به دليل آن پرداخته و در ادامۀ سخن چنين مىفرمايد: «اين شگرفى به خاطر آن است كه صفاتى از حكمت و ضد حكمت در آن جمع است»؛ (وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا).
💡 حكمت، اشاره به فضايل اخلاقى و اضداد آن اشاره به رذايل اخلاقى است و به اين ترتيب امام قلب انسان را مركزى براى فضايل و رذايل اخلاقى مىشمرد و اينكه مرحوم مغنيه در فى ظلال حكمت را به غير فضايل اخلاقى تفسير كرده كه نتيجۀ آن نوعى رذايل محسوب مىشود بسيار خلاف ظاهر است.
سپس امام عليه السلام به شرح بخشى از رذايل اخلاقى كه در طرف افراط و تفريط قرار دارند پرداخته به ده نكته در اين زمينه اشاره مىكند: نخست به سراغ حالت رجاى افراطى و سپس يأس افراطى مىرود و مىفرمايد: «هر گاه آرزوها (ى افراطى) در آن ظاهر شود (حالت طمع به او دست مىدهد و) طمع او را ذليل و خوار مىكند و هنگامى كه طمع در او به هيجان آمد به دنبال آن حرص، او را به هلاكت مىكشاند»؛ (فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ)
🔍 منظور از «سَنَحَ» از مادۀ «سنوح» به معناى عارض شدن است.
🔍 منظور از «رجاء» در اينجا اميد افراطى به ديگران داشتن و چشم به اموال و امكانات آنها دوختن است. واضح است كه اين اميد افراطى، او را به طمع، و طمع، او را به حرص مىكشاند كه همه از رذايل اخلاقى است.
امام در مقابل آن «يأس افراطى» را مطرح مىكند و مىفرمايد: «و هنگامى كه يأس بر او قالب گردد تأسف او را از پاى در مىآورد»؛ (وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ).
🔍 منظور از «يأس» در اينجا نااميدى افراطى در عالم اسباب است كه انسان در صحنههاى علم و تجارت و كسب و كار از موفقيت خود مأيوس باشد؛ اشخاص مأيوس به يقين در زندگى ضعيف و ناتوان و گاه نابود مىشوند.
حد وسط در ميان اميد افراطى و يأس همان حالت اميدوارى معتدل است كه اگر نباشد انسان در زندگى به جايى نمىرسد همانگونه كه پيغمبر اكرم فرمود: «الْأمَلُ رَحْمَةٌ لِاُمَّتىٖ وَ لَوْلاٰ الْأمَلُ لَمٰا رَضَعَتْ وٰالِدةٌ وَلَدَهٰا وَ لاٰ غَرَسَ غٰارِسٌ شَجَراً؛ اميد و آرزو رحمتى است براى امّت من و اگر اميد نبود هيچ مادرى فرزندش را شير نمىداد و هيچ باغبانى نهالى نمىكشت».
آنگاه سومين و چهارمين صفات رذيلهاى را كه در حد افراط و تفريط قرار دارند بيان مىكند و مىفرمايد: «هر گاه غضب بر او مستولى شود خشمش فزونى مىگيرد (و دست به هر كار خلافى مىزند) و اگر بيش از حد (از كسى يا چيزى) راضى شود (و به آن اطمينان پيدا كند) جانب احتياط را از دست مىدهد»؛ (وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ)
پس حضرت از پنجمين و ششمين رذيلۀ اخلاقى كه در طرف افراط و تفريط قرار دارند سخن مىگويد و مىفرمايد: «هر گاه ترس بر او غالب شود احتياطكارى (افراطى) او را به خود مشغول مىدارد و هر گاه كار بر او آسان گردد در #غفلت و بىخبرى فرو مىرود»؛ (وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ)
علماى اخلاق ترس بجا و معتدل را در برابر عواقب منفى و خطرناك، فضيلت مىشمرند. در واقع خداوند آن را سپرى در برابر خطرات در وجود انسان قرار داده تا بىحساب در هر ميدانى وارد نشود و دشمنانى كه در كمين او هستند و خطراتى كه بر سر راه رسيدن به مقصد وى را تهديد مىكنند از نظر دور ندارد؛ ولى اگر اين حالت جنبۀ افراطى به خود بگيرد صفتى رذيله به نام «جُبن» است؛ همان گونه كه اگر در جهت تفريط واقع شود و انسان بىباكانه در هر ميدان و مسيرى قدم بگذارد، رذيلۀ ديگرى است كه از آن به غفلت، #غرور و بىخبرى ياد مىشود.
آنگاه در بيان هفتمين و هشتمين اوصاف افراطى مىفرمايد: «هرگاه مالى به دست آورد بىنيازى او را به طغيان وا مىدارد و اگر مصيبتى به او برسد بىتابى او را رسوا مىكند و اگر فقر دامنش را بگيرد مشكلات (ناشى از آن)، او را به خود مشغول مىدارد»؛ (وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ)
💡 «عَضَّتْهُ» از مادۀ «عضّ» (بر وزن حظّ) به معناى گاز گرفتن و گزيدن است.
امام عليه السلام طغيانِ به سبب فزونى مال را در برابر دو چيز قرار داده است: مصيبت توأم با بىتابى و فقر مشغول كننده.
📚 در نسخۀ كافى جملۀ «وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ» قبل از جملۀ «وَ إنْ أصٰابَتْهُ مُصيٖبَةٌ» آمده است و مناسب نيز همين است، زيرا «فاقه» (فقر) بلا فاصله در برابر «غنا» قرار مىگيرد.