♻️ ترجمه فیضالاسلام: از نامههاى آن حضرت عليه السّلام است باهل مصر هنگاميكه (مالك) اشتر را بر ايشان حكومت داد (آنان را ستوده و به پيروى از او امر فرموده، وقتى كه امام عليه السّلام مالك اشتر را بجاى محمّد ابن ابى بكر روانۀ مصر نمود و اين نامه را نوشت اهل مصر دو دسته بودند، دستهاى هوادار عثمان و معاويه كه با محمّد مخالفت مىنمودند، و دستۀ بيشترى دوستان امير المؤمنين عليه السّلام بوده كه در كشتن عثمان كوشش نموده بودند، و نامۀ حضرت خطاب بايشان است).
(۱) اين نامه از بندۀ خدا علىّ اميرالمؤمنين است بسوى گروهى كه براى خدا بخشم آمدند هنگاميكه در زمين او معصيت و نافرمانى كردند، و حقّ او را بردند (از امر و فرمانش پيروى ننمودند) پس ستم سراپرده بر سر نكوكار و بدكار و ساكن و مسافر زد، و (مردم بطورى بر خلاف آنچه خدا و رسول فرموده بودند رفتار مىنمودند كه) معروف و كار شايستهاى نبود كه از توجّه بآن آسودگى رو نمايد، و نه منكر و زشتى كه از آن جلوگيرى شود (خلاصه در زمان عثمان معروف ترك و منكر متداول بود، و از اين سخنان بيزارى از رفتار عثمان و اطرافيان و كار گردانانش هويدا است، ولى دليل نيست كه امام عليه السّلام راضى به كشته شدن عثمان بوده و از اين جهت اهل مصر را ستوده باشد چون در كشتن او كمك نموده به مدينه آمده بودند، بلكه آنان را از جهت اينكه در صدد #نهى_از_منكر بر آمده بودند ستوده است).
(۲) پس يكى از بندگان خدا را بسوى شما فرستادم كه در روزهاى ترسناك خواب نمىرود، و از دشمنان در اوقات بيم و هراس باز نگشته نمىترسد، بر بدكاران (كه از حقّ رو برگردانيده پيرو گمراهىاند) از سوزاندن آتش سختتر است (چنان دلاورى است كه دشمنان را از پاى در مىآورد) و او مالك پسر حارث برادر (از خويشان و قبيلۀ) مذحج است (و مذحج نام قبيلهايست در يمن و نخع نام طايفهاى است از آن قبيله و مالك اشتر نخعىّ است)
(۳) پس سخنش را بشنويد، و امر و فرمانش را در آنچه مطابق حقّ است پيرو باشيد؛ زيرا او شمشيرى است از شمشيرهاى خدا كه تيزى آن كند نمىشود، و زدن آن بىاثر نمىگردد (بهر جا زده شود مىبُرّد) پس اگر شما را امر كند كه (بسوى دشمن) برويد روانه گرديد، و اگر فرمان دهد كه نرويد بمانيد كه او (در هر كارى) پيش نمىافتد و بر نمىگردد، و رو بر نمىگرداند و جلو نمىرود مگر بدستور و فرمان من.
(۴) و به داشتن او شما را بر خود برگزيدم (با اينكه باو نيازمندم بسوى شما روانهاش نمودم) بجهت خير خواهيش براى شما، و استوارى دهن بند او بر دشمنتان (كه دهانه بر دهان دشمن مىزند تا او را از پاى در آورد).
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
📜 از نامههاى امام عليه السلام است به اهل مصر در آن هنگام كه مالك اشتر را براى زمامدارى آنها برگزيد.
نامه در يك نگاه
مىدانيم امام عليه السلام نامهاى به دست مالك اشتر داد كه برنامۀ عملى و روش كشوردارى را در زمينههاى مختلف به او آموخت. اين نامه به عهدنامۀ مالك اشتر معروف شده كه نامۀ 53 از نهجالبلاغه است و خواهد آمد.
نامههاى ديگرى نيز به اهل مصر - در آستانۀ فرستادن او به عنوان زمامدارى مصر - نوشت كه يكى از آنها اين نامه و ديگرى نامۀ 62 است.
از تمام اينها مقام و شخصيت مالك به عنوان انسانى قوى و با ايمان و مدير و مدبر و مخلص و شجاع روشن مىشود.
نامۀ مورد بحث در واقع از دو بخش تشكيل شده است:
بخش اوّل، مدح و تمجيدى از مردم مصر است كه به حمايت از اسلام برخاستند در زمانى كه ظلم و فساد صحنۀ زمين را فرا گرفته بود و حق و عدالت از جامعۀ بشرى رخت بر بسته بود و منكرات و زشتىها جوامع را آلوده ساخته بود.
در بخش دوم به معرفى مالك به عنوان فردى بسيار ممتاز و داراى تمام صفاتى كه شايستۀ يك فرماندار و فرمانده است، مىپردازد و تعبيرات بسيار بلندى دربارۀ مالك مىفرمايد كه دربارۀ كمتر كسى ديگر شده و به دنبال آن به مردم مصر فرمان مىدهد قدر او را بشناسند و سر بر فرمانش دهند.
امام عليه السلام در آغاز نامه - چنان كه اشاره شد - توصيف بليغى از مردم مصر مىكند و مىفرمايد: «اين نامه از بندۀ خدا على امير مؤمنان به سوى مردمى است كه براى خدا خشمگين شدند در آن هنگام كه در زمينش عصيان شده و حق او از بين رفته بود، در آن هنگام كه جور و ستم خيمۀ خود را بر سر نيكوكار و بدكار و حاضر و مسافر زده بود، زمانى كه نه معروف و نيكى وجود داشت كه انسان در كنارش احساس آرامش كند و نه از منكر و زشتىها اجتناب مىشد (تا مشمول لطف خدا گردد)»؛ (مِنْ عَبْدِاللّٰهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، إِلَىٰ الْقَوْمِ الَّذِينَ غَضِبُوا للّٰهِِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ، وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ، فَضَرَبَ الْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَىٰ الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ، وَ الْمُقِيمِ وَ الظَّاعِنِ ، فَلَا مَعْرُوفٌ يُسْتَرَاحُ إِلَيْهِ، وَ لَا مُنْكَرٌ يُتَنَاهَى عَنْهُ). در اينكه اين تعبيرات اشاره به چه زمانى است قاطبۀ شارحان نهجالبلاغه آن را اشاره به زمانى مىدانند كه عبداللّٰه بن ابى سرح جنايتكار معروف، از سوى عثمان به فرماندارى مصر برگزيده شده بود. او هم با جمعى از ظالمان و اوباش به ظلم و ستم بر مردم مصر پرداخت و نسبت به قوانين اسلامى كاملا بىاعتنا بود؛ نه امر به معروف را عملا به رسميت مىشناخت نه گامى در راه نهى از منكر برمىداشت. فراموش نكنيم كه عبداللّٰه بن ابى سرح همان كسى است كه در آغاز جزء كاتبان وحى بود؛ ولى به علت خيانتش پيغمبر صلى الله عليه و آله بر او غضب كرد و آيهاى از قرآن در مذمت او نازل شد. او به مرتدان و مشركان پيوست و بر ضد اسلام توطئه كرد و به هنگام فتح مكّه يكى از افراد معدودى بود كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمان قتل آنها را صادر نمود و چون عبداللّٰه برادر رضاعى عثمان بود، عثمان او را نزد خود پنهان ساخت
امام عليه السلام در اين بخش عمدتا به معرفى مالك اشتر مىپردازد و بعد از معرفى كامل او ضمن بيان شش وصف بسيار ممتاز، مردم مصر را به اطاعت از فرمان او دعوت مىكند گويى فرمانى است توأم با استدلال. نخست مىفرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى) من يكى از بندگان (خاص) از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللّٰهِ). نكره بودن «عبد» در اينجا براى تعظيم است و نشان مىدهد كه مالك اشتر در مقام عبوديت پروردگار بسيار شايسته بود و امام عليه السلام هم اوّلين و مهمترين افتخار او را همين عبوديت پروردگار مىشمرد، همان چيزى كه در نمازهاى خود در ذكر تشهد قبل از مقام رسالت پيغمبر صلى الله عليه و آله از آن ياد مىكنيم: (أشْهَدُ أنَّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ). همان حقيقتى كه اميرالمؤمنين على عليه السلام به آن افتخار مىكرد و مىگفت: «كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً». سپس در توصيف دوم و سوم مىفرمايد: «كسى كه به هنگام خوف و خطر خواب به چشم راه نمىدهد و در ساعات ترس و وحشت از دشمن نمىهراسد و به او پشت نمىكند»؛ (لَا يَنَامُ أَيَّامَ الْخَوْفِ، وَ لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ ). اين دو وصف در واقع از مهمترين اوصافى است كه براى پيروزى بر دشمن لازم است؛ آماده باش دائم در زمان خوف حملۀ دشمن و نهراسيدن از نقشهها، ضربهها و عِدّه و عُدّۀ اعدا. تاريخ نشان داده است كسانى كه در نبرد مغلوب شدهاند غالباً يكى از اين دو ويژگى را از دست دادهاند. يا غافلگير شدهاند يا ترس از دشمن آنها را به ضعف و ذلت و زبونى كشيده است. آنگاه در چهارمين وصف مىفرمايد: «او در برابر بدكاران از شعلۀ آتش سوزندهتر است و او مالك بن حارث از قبيلۀ مذحج است»؛
سرانجام امام عليه السلام در يك نتيجهگيرى از اوصاف گذشتۀ مالك اشتر مىفرمايد: «حال كه چنين است به سخنش گوش فرا دهيد و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است اطاعت كنيد»؛ (فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ فِيمَا طَابَقَ الْحَقَّ). بديهى است كسى كه بندۀ مخلص خداست، مراقب دشمن و نقشههاى اوست و هرگز از برابر دشمن عقبنشينى نمىكند و همچون آتش يا صاعقهاى بر سر او فرود مىآيد، كسى است كه بايد به سخنانش گوش فرا داد و اوامر او را اطاعت نمود؛ ولى جالب اين است كه امام عليه السلام مىفرمايد: «فيمٰا طٰابَقَ الْحَقَّ؛ در آنجا كه مطابق حق باشد» اشاره به اينكه هيچ كس به جز انبيا و اوصيا معصوم نيست، بنابراين اطاعت از اوامر آنها بايد محدود به مطابقت با حق باشد. به اين ترتيب امام عليه السلام حتى دربارۀ نزديكترين دوستانش اين توصيه را مىفرمايد، از اين رو ابن ابى الحديد در شرح اين جمله مىنويسد: اين نشانۀ قدرت دينى و صلابت روحى امام عليه السلام است كه حتى دربارۀ محبوبترين افراد نزد او مسامحه را روا نمىدارد و اين قيد را براى اطاعت از فرمان او نيز قايل مىشود چرا كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق». آنگاه امام عليه السلام به سراغ وصف پنجم دربارۀ مالك مىرود و مىفرمايد: «چرا كه او شمشيرى است از شمشيرهاى خدا كه نه هرگز به كندى مىگرايد و نه ضربهاش بىاثر مىگردد»؛ (فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللّٰهِ، لَا كَلِيلُ الظُّبَةِ ، وَ لَا نَابِي الضَّرِيبَةِ ). تعبير به «سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللّٰهِ؛ شمشيرى است از شمشيرهاى خدا» شمشيرى برنده و با كارايى بالا؛ بهترين تعبيرى است كه دربارۀ مرد شجاعى همچون مالك به كار رفته است. بعضى از شارحان نهجالبلاغه گفتهاند: سيف اللّٰه لقب خالد بن وليد بود و در اينكه چه كسى اين لقب را بر او نهاد اختلاف كردهاند
لذا امام عليه السلام در آخرين جملۀ اين نامه مىفرمايد: «(و با اينكه وجود مالك براى من بسيار مغتنم است؛ ولى) من شما را بر خود مقدم داشتم (كه او را به فرمانداريتان فرستادم)، زيرا او نسبت به شما خيرخواه و نسبت به دشمنانتان بسيار سختگير است»؛ (وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَىٰ نَفْسِي لِنَصِيحَتِهِ لَكُمْ، وَ شِدَّةِ شَكِيمَتِهِ عَلَىٰ عَدُوِّكُمْ). امام عليه السلام در اين جمله تصريح مىكند كه هرچند وجود مالك در لشكر او و تحت فرماندهى او ضرورت داشته، ولى به جهت اهمّيّت سرزمين مصر كه كشورى بزرگ و تاريخى با مردمانى پيشرفته و آگاه است آنها را بر خود مقدم مىدارد. اين از يك سو ارزش وجودى مالك را روشن مىسازد و از سوى ديگر ارزش مردم مصر را.
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
4_5830262523424674333.mp3
13.88M
🎧 #کلیپ_صوتی | قرائت کامل زیارت آلیاسین به همراه بیانات و ذکر حضرت آیتالله خامنهای از فرازهای آن
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ_نوشت | اینگونه دعای فرج بخوانید...
✏️ حضرت آیتالله خامنهای: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم
✏️ با حضرت حرف بزنید، سلام کنید، زیارت کنید،
با همین زیارات مأثوری که هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید. خدای متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد، و آن بزرگوار مطّلع میشود.
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 لزوم داشتن عزم و جدیّت برای بهره بردن بیشتر از #ماه_رمضان
🎙️ حاج شیخ جعفر #ناصری دام عزّه
@Nasery_ir
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥 ببینید | بهترین کار برای استقبال از سال جدید چیست؟
🎙️ آیت الله #حائری_شیرازی ره
#عید_نوروز
#سال1402
@haerishirazi
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #نماهنگ | نوروزیِ ملت ایران
🔸 رسانه KHAMENEI.IR در نماهنگ «نوروزی ملت ایران» لحظات تحویل سال ۱۴۰۲ و پخش پیام نوروزی رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی را به قاب تصویر کشیده است.
⭐️ #بهار_معنویت
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👀 ما هم درست ببینیم...
🌀 پنج فتنه بزرگ؛ یک عامل مشترک!
🎞️ تحلیلی از صحبت های نوروزی رهبر انقلاب و پنج فتنه بزرگ انقلاب اسلامی و اینکه سال ۱۴۰۲ سال آرامی نخواهد بود ...
🎙️ داود پورآقایی
#مدیریت_فضای_مجازی
#شبکه_ملی_اطلاعات
#مدیریت_باورها
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
#نهج_البلاغه | #حکمت ۳۶۹
🏷️ خبر از مسخ ارزش ها
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
❁• وَ قَالَ عليهالسلام يَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانٌ لاَ يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ وَ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ إِلاَّ اِسْمُهُ
و درود خدا بر او، فرمود: روزگارى بر مردم خواهد آمد كه از قرآن جز نشانى، و از اسلام جز نامى، باقى نخواهد ماند.
وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ اَلْبِنَاءِ خَرَابٌ مِنَ اَلْهُدَى سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ اَلْأَرْضِ
🕌 مسجدهاى آنان در آن روزگار آبادان، امّا از #هدايت ويران است. مسجد نشينان و سازندگان بناهاى شكوهمند مساجد، بدترين مردم زمين مىباشند.
مِنْهُمْ تَخْرُجُ اَلْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي اَلْخَطِيئَةُ يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا يَقُولُ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِي حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ اَلْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ وَ قَدْ فَعَلَ
كه كانون هر فتنه، و جايگاه هر گونه خطاكارىاند، هر كَس از فتنه بر كنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر كَس كه از فتنه عقب مانده او را به فتنهها كشانند، كه خداى بزرگ فرمايد: «به خودم سوگند، بر آنان فتنهاى بگمارم كه انسان شكيبا در آن سرگردان ماند!» و چنين كرده است.
وَ نَحْنُ نَسْتَقِيلُ اَللَّهَ عَثْرَةَ اَلْغَفْلَةِ
و ما از خدا مىخواهيم كه از لغزشِ غفلتها درگذرد.
🇯 🇴 🇮 🇳
♻️ ترجمه فیضالاسلام: امام عليه السّلام (در نكوهش تباهكاران و زمان آن) فرموده است:
(۱) مىآيد بر مردم روزگارى كه بجا نمىماند در ايشان از قرآن مگر نشانهاى (نوشتن و خواندن بىانديشه در معانى و حقائق آن) و از اسلام مگر نامى (گفتن شهادتين بى عمل نمودن به احكام آن)
(۲) در آنروز مسجدهاشان از جهت ساختمان (و زينت و آرايش) آباد است و از جهت هدايت و رستگارى ويران (چون پرهيزكار و هدايت كننده در آنها يافت نمىشود) ساكنان و آباد كنندگان آنها (كسانيكه در مسجدها گرد مىآيند) بدترين اهل زمين هستند.
[زيرا ... ]
(۳) از آنها فتنه و تباهكارى بيرون آيد و در آنها معصيت و گناه جا گيرد، بر مىگردانند در آن فتنه هر كه را كه از آن كناره گيرد، و بسوى آن مىبرند هر كه را از آن مانده است، خداوند سبحان مىفرمايد: بحقّ خودم قسم ياد كردهام كه فتنه و تباهكارى را بر آن مردم برانگيزم طورى كه بردبار خردمند در (رهائى از) آن سرگردان ماند، و محقّقا (آنچه را كه فرموده) بجا مىآورد.
(۴) و ما از خدا گذشتِ از لغزش، غفلت و بيخبرى را درخواست مىنماييم (تا مانند فتنه جويان بكيفر جاويد گرفتار نشويم).
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
📖 امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خويش از زمانى خبر مىدهد كه اسلام و قرآن به فراموشى سپرده مىشود و اهل آن زمان غرق گناه مىگردند، و نُه ويژگى از مفاسد براى آن زمان ذكر مىكند و مىفرمايد: «روزگارى بر مردم خواهد آمد كه در ميان آنها از قرآن چيزى جز خطوطش و از اسلام جز نامش باقى نمىماند»؛ (يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ، وَ مِنَ الْإِسْلاَمِ إِلَّا اسْمُهُ)
💡رسم در اينجا به معنى خطوط است، هرچند بعضى آن را به معنى قرائت، تفسير كردهاند كه بعيد به نظر مىرسد.
[ ادامه دارد ... ]
با اينكه اين دو ويژگى براى معرفى اهل آن زمان كه از اسلام، تنها به ظواهرى قناعت كردهاند و از حقيقت اسلام چيزى در ميان آنها باقى نمانده كفايت مىكند با اين حال چند جملۀ ديگر در معرفى آنها بيان كرده و مىفرمايد: «مساجد آنها در آن زمان از جهت بنا آباد و محكم ولى از جهت #هدايت خراب و ويران است»؛ (وَ مَسَاجِدُهُمْ يوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ، خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى)
اشاره به اينكه آنها تنها به ظواهر اسلام و مساجد قناعت مىكنند و به مسائل مربوط به #فرهنگ اسلامى كه بايد در آنجا پياده شود و مسجد كانون آن باشد توجهى ندارند.
سپس در وصف ديگرى مىفرمايد: «ساكنان آن مساجد و آبادكنندگان آن بدترين مردم روى زميناند فتنه و فساد از آنها برمىخيزد و خطاها و گناهان بهسوى آنها بازمىگردد»؛ (سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَ إِلَيهِمْ تَأْوِى الْخَطِيئَةُ)
اشاره به اينكه ميان ظاهر و باطن آنها فرق بسيار است، ظاهر آنها اين است كه اهل مسجد و عمران و آبادى آن هستند در حالى كه جز فتنهگرى و گناه، چيزى از آنها برنمىخيزد، حتى از همان مساجد آباد براى فتنهگرى و توطئه بر ضدّ مؤمنان راستين، و انحرافات خود بهره مىجويند.
سپس در آخرين بيان صفات آنها مىفرمايد: «(آنها به گمراهى خود قانع نيستند؛ بلكه اصرار به گمراه ساختن ديگران نيز دارند) هرگاه كسى از فتنۀ آنان كنارهگيرى كند او را به آن بازمىگردانند و هركَس كه از آنجا وامانده بهسوى آن سوقش مىدهند»؛ (يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا، وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا).
آرى آنها اصرار دارند كه هيچ مانعى بر سر راه اعمال زشت و كارهاى خلافشان نباشد و اگر كسانى از آنها كنارهگيرى كنند به اجبار آنها را به جمع خود بازمىگردانند.
امام عليه السلام در پايان به عذاب دردناك آنها اشاره كرده، مىفرمايد: «خداوند سبحان مىفرمايد: به ذاتم سوگند مىخورم فتنهاى بر آنان بر مىانگيزم كه عاقلِ بُردبار در آن حيران بماند»؛ (يَقُولُ اللّٰهُ سُبْحَانَهُ: فَبِي حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولٰئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ)