eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
32هزار ویدیو
1.6هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مباحث
🎥 #فیلم_کامل بیانات صبح امروز #رهبر_انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدا 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰 | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدا ۱۴۰۲/۰۴/۰۴ 💠 درباره‌ی پدران و مادران و همسران شهدا 🔎از چند زاویه میشود نگاه کرد به پدران، به مادران و به همسران شهدا: 1️⃣ ارزش‌گذاری قرآنی ♦️صبری که پدر شهید و و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کرده‌اند بالاترین صبرها است. ❇️ خدای متعال در مورد افراد صابر میفرماید: 💠اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة 🔺 خدا برای شما صلوات میفرستد. ❇️ یک آیه‌ی دیگر میفرماید: 💠لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون 🔺کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را دوست دارد در راه خدا بدهد. ⁉️انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟ ⁉️آن زن جوان که همسرش میرود شهید میشود، این محبّت عاشقانه‌ی بین زن و شوهر را با چه چیزی میتواند جایگزین کند؟ 💎از لحاظِ ارزش‌گذاریِ نظامِ ارزشیِ اسلامی، خانواده‌ی شهدا، یعنی پدر، مادر، همسر، در رتبه‌ی بسیار بالایی قرار دارند و فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و مانند اینها بیشتر است. 3️⃣ مجاهدت مورد غفلت ⭕️ مجاهد فقط آن کسی نیست که در داخل میدان است؛ او البتّه مصداق کامل و اصلی است؛ امّا مجاهدینی هم بیرونِ میدانند. ❇️ آن که در منزلش نان میپزد و میفرستد البتّه ارزش بسیار بزرگی دارد، ارزش او را نباید انکار کرد، 📌امّا آن که جوان عزیزش را میفرستد چطور؟ ⚠️ این جهاد، مورد غفلت قرار گرفته. 👈 اگر خانواده‌ها همراهی نمیکردند، حماسه هشت سال دفاع مقدس راه نمی‌افتاد. 3️⃣ رنج فقدان عزیزان 🥀 وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظه‌ی شهادت، اوّلِ راحتِ او است ⭕️ امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟... رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود. ❗️این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند. ❇️ این رنج، علوّ درجات را می‌آورد؛ این رنج پیش خدای متعال بی‌حساب‌وکتاب نیست. 4️⃣ گنجینه خاطرات و یاد شهید ✨ پدر و مادر و همسر شهید گنجینه‌ی یادهای شهیدند. ❇️ بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛ 🎖 یاد قهرمانها را همه‌ی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست 📌 یاد اینها اهمّیّت دارد. ⬅️ رفتار شهیدان چگونه بوده؟ ⬅️ برجستگی‌های اخلاقی شهدا چگونه بوده؟ ⬅️ سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟ 👌 اینها الگوهای زنده‌ی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛ 📍یاد اینها باید زنده بماند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟ 👈 پدران، مادران، آنهایی که اینها را بزرگ کردند، 👈 آن همسری که مدّتی با اینها زندگی کرده. 💎 رفتارهای اینها، 💎 پایبندی‌های اینها، 💎 دلبستگی‌های دینی‌شان، 💎 دلبستگی‌های اجتماعی‌شان، 💎 دلبستگیهای عاطفی‌شان ✍️ را شرح بدهند. ✔️ همه‌ی آنچه در خاطره‌ی شماها از شهیدانتان وجود دارد، درس است. ☀️ از هر کدام از این دیدگاه‌ها که نگاه کنیم، عظمت پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید، جلوی چشم انسان مثل خورشید نمایان میشود. 💠 درباره نقش شهدا در تغییر سرنوشت کشور 📌شهیدان شما، در یکی از حسّاس‌ترین مقاطع تاریخ کشور، سرنوشت کشور را عوض کردند؛ ♦️انقلاب اسلامی رخ داد تا کشور را که داشت بسرعت به سمت درّه‌ی انحطاط اخلاقی و دینی و سیاسی پیش میرفت حفظ کند و حفظ کرد. ♦️بعد دشمن حمله‌ی نظامی کرد و این جوانها بودند که رفتند ایستادند هشت سال مقاومت کردند، کشور را نجات دادند ♦️بعد، در طول این زمان تا امروز، در فتنه‌های مختلف، در آشوب‌افکنی‌های مختلف، در نوع متنوّع حملات دشمن، جوانها سینه سپر کردند ❇️ تعدادی از اینها به شهادت رسیدند ــ مثل همین حوادثی که در این سال گذشته یا سالهای گذشته اتّفاق افتاد ــ توانستند این کشور را حفظ کنند. 👌 سرنوشت کشور را اینها به سمت سربلندی کشاندند. ✅ جوان شجاع و مؤمن و متدیّن و انقلابی و فداکار بود که توانست این کار مهم را انجام بدهد. 💠 خطاب به اهالی هنر و رسانه 👈 من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانه‌اند، اهل نگارشند، قلم‌به‌دستند، شاعرند، نقّاشند، هنرمندند. 🎨 این خاطره‌ها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. ↙️ البته کارهای خوبی در این سالهای آخر انجام گرفته است... امّا نسبت به آنچه باید اتّفاق بیفتد کم است. تعداد شهدای ما زیاد است. 📌هر کدام از اینها موضوع یک یا چند کار هنری باارزشند. 📍درباره‌ی اینها میشود: 🎬 فیلم ساخت 📚 کتاب نوشت 🎨 نقّاشی کرد ☑️ و اینها را به نسل جوانمان معرّفی کرد. ♦️اگر مراجعه کردند و خواستند که شما همسر شهید، پدر شهید، مادر شهید مصاحبه کنید، امتناع نکنید... شهید را هر چه میتوانید معرّفی کنید؛ بیشتر معرّفی کنید، بیشتر بگویید؛ این وظیفه‌ی همه‌ی ما است. 🤲 خدا ان‌شاءالله همه‌ی شما را محفوظ بدارد، شهدائتان را با پیغمبر محشور کند و شما را از شهدائتان ان‌شاءالله برخوردار کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 | ویژه شهادت امام محمدباقر (علیه السلام) 🔻 تو غربت تو مدینه غوغاست زائرت امشب، حضرت زهراست علیه السلام ╭────๛- - - - - ┅╮ │🥀 @Mabaheeth ╰───────────
| علیه‌السلام فصل پنجم : در وفات حضرت امام محمدباقر علیه السلام و بیان آنچه میان آن حضرت و مخالفان واقع شد مؤ لف گوید: که من در این فصل اکتفا می کنم به آنچه علامه مجلسی در ( جلاءالعیون ) نگاشته ، فرموده : سید بن طاووس رضی اللّه عنه روایت کرده است به سند معتبر از حضرت صادق علیه السلام که در سالی از سالها هشام بن عبدالملک به حج آمده در آن سال من در خدمت پدرم به حج رفته بودم ، پس من در مکه روزی در مجمع مردم گفتم که حمد می کنم خداوندی را که محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را به راستی به پیغمبری فرستاد و ما را به آن حضرت گرامی گردانید، پس ماییم برگزیدگان خدا بر خلق او و پسندیدگان خدا از بندگان او و خلیفه های خدا در زمین؛ پس سعادتمند کسی است که متابعت ما کند، و شقی و بدبخت کسی است که مخالفت ما نماید و با ما دشمنی کند. پس برادر هشام این خبر را به او رسانید و در مکه مصلحت در آن ندید که متعرض ما گردد و چون به دمشق رسید و ما به سوی مدینه معاودت کردیم پیکی به سوی عامل مدینه فرستاد که پدرم را و مرا به نزد او به دمشق فرستد، چون وارد دمشق شدیم سه روز ما را بار نداد، روز چهارم ما را به مجلس خود طلبید چون داخل شدیم هشام بر تخت پادشاهی خود نشسته و لشکر خود را مسلّح و مکمل دو صف در برابر خود باز داشته بود و آماج خانه (یعنی محلی که نشانه تیر در آن نصب کرده بودند) در برابر خود ترتیب داده بود و بزرگان قومش در حضور او به گرو تیر می انداختند. چون در ساحت خانه او داخل شدیم پدرم در پیش می رفت و من از عقب او می رفتم چون به نزدیک رسیدیم به پدرم گفت که با بزرگان قوم خود تیر بینداز. پدرم گفت که من پیر شده ام و اکنون از من تیراندازی نمی آید اگر مرا معاف داری بهتر است؛ هشام سوگند یاد کرد که به حق آن خداوندی که ما را به دین خود و پیغمبر خود عزیز گردانیده تو را معاف نمی گردانم؛ پس به یکی از مشایخ بنی امیه اشاره کرد که کمان و تیر خود را به او بده تا بیندازد. پس پدرم کمان را از آن مرد گرفت و یک تیر از او بگرفت و در زه کمان گذاشت و به قوت امامت کشید و بر میان نشانه زد پس تیر دیگر بگرفت و بر فاق تیر اول زد که آن را تا پیکان به دو نیم کرد و در میان تیر اول قرار گرفت؛ پس تیر سوم را گرفت و بر فاق تیر دوم زد که آن را نیز به دو نیم کرد و در میان نشانه محکم شد تا آنکه نه تیر چنین پیاپی افکند که هر تیر بر فاق تیر سابق آمد و آن را به دو نیم کرد و هر تیر که آن حضرت می افکند بر جگر هشام می نشست و رنگ شومش متغیر می شد تا آنکه در تیر نهم بی تاب شد و گفت : نیک انداختی ای ابوجعفر و تو ماهرترین عرب و عجمی در تیراندازی، چرا می گفتی که من بر آن قادر نیستم . پس، از آن تکلیف پشیمان شد و عازم قتل پدر من گردید و سر به زیر افکند و تفکر می کرد و من و پدرم در برابر او ایستاده بودیم . چون ایستادن ما به طول انجامید پدرم در خشم شد و چون آن حضرت در خشم می شد نظر به سوی آسمان می کرد و آثار غضب از جبین مبینش ظاهر می گردید، چون هشام آن حالت را در پدرم مشاهده کرد از غضب آن حضرت ترسید و او را بر بالای تخت خود طلبید و من از عقب او رفتم چون به نزدیک او رسید برخاست و پدرم را در برگرفت و در دست راست خود نشانید، پس دست در گردن من درآورد و مرا در جانب راست پدرم نشانید، پس رو به سوی پدرم گردانید و گفت : پیوسته باید که قبیله قریش بر عرب و عجم فخر کنند که مثل تویی در میان ایشان هست ، مرا خبر ده که این تیراندازی را کی تعلیم تو نموده است و در چه مدت آموخته ای ؟ پدرم فرمود: می دانی که در میان اهل مدینه این صنعت شایع است و من در حداثت سن چند روزی مرتکب این بودم و از آن زمان تا حال ترک آن کرده ام و چون مبالغه کردید و سوگند دادید امروز کمان به دست گرفتم . هشام گفت : مثل این کمانداری هرگز ندیده بودم. ای اباجعفر، در این امر، مثل تو هست ؟ حضرت فرمود که ما اهل بیت رسالت علم و کمال و اتمام دین را که حق تعالی در آیه: ( الْیوْم اکْملْتُ لکُمْ دینکُم و اتْممْتُ علیْکُمْ نِعْمتی و رضیتُ لکُمُ الاِسْلام دینا ) به ما عطا کرده است از یکدیگر میراث می بریم و هرگز زمین خالی نمی باشد از یکی از ما که در او کامل باشد آنچه دیگران در آن قاصرند، چون این سخن را از پدرم شنید بسیار در غضب شد و روی نحسش سرخ شد و دیده راستش کج شد، و اینها علامت غضب او بود و ساعتی سر به زیر افکند و ساکت شد، پس سر برداشت و به پدرم گفت که آیا نسب ما و شما که همه فرزندان عبدمنافیم یکی نیست ؟ پدرم فرمود که چنین است و لکن حق تعالی ما را مخصوص گردانیده است از مکنون سرّ خود و خالص علم خود به آنچه دیگری را به آن مخصوص نگردانیده است.
هشام گفت که آیا چنین نیست که حق تعالی محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را از شجره عبد مناف به سوی کافّه خلق مبعوث گردانیده از سفید و سیاه و سرخ پس از کجا این میراث مخصوص شما گردانیده است و حال آنکه حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم بر همه خلق مبعوث است ، خدا در قرآن مجید می فرماید: ( و للّهِ میراثُ السّمواتِ والارْضِ ) ؛ پس به چه سبب میراث علم مخصوص شما شد و حال آنکه بعد از محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیغمبری مبعوث نگردید و شما پیغمبران نیستید. پدرم فرمود: از آنجا خدا ما را مخصوص گردانیده که به پیغمبر خود وحی فرستاد که ( لا تُحرِّک بِهِ لِسانک لِتعْجل بِهِ ) ؛ و امر کرد پیغمبر خود را که مخصوص گرداند ما را به علم خود و به این سبب حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله و سلم برادر خود علی بن ابی طالب علیه السلام را مخصوص می گردانید به رازی چند که از سایر صحابه مخفی می داشت و چون این آیه نازل شد ( و تعِیها اُذْنٌ واعِیهٌ ) یعنی حفظ می کند آنها را گوشهای ضبط کننده و نگاه دارنده ، پس حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: یا علی ! من از خدا سؤال کردم که آنها را گوش تو گرداند و به این جهت علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمود که حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلم هزار باب از علم تعلیم می نمود که از هر بابی هزار باب دیگر گشوده می شود؛ چنانچه شما راز خود به مخصوصان خود می گویید و از دیگران پنهان می دارید همچنین حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم رازهای خود را به علی علیه السلام می گفت و دیگران را محرم آنها نمی دانست ، همچنین علی بن ابی طالب علیه السلام کسی از اهل بیت خود را که محرم آن اسرار بود و به آن رازها مخصوص گردانید، و به این طریق آن علوم و اسرار به ما میراث رسیده است ، هشام گفت : علی دعوی این می کرد که من علم غیب می دانم و حال آنکه خدا در علم غیب احدی را شریک و مطلع نگردانیده است پس از کجا این دعوی می کرد؟ پدرم فرمود که حق تعالی بر حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم کتابی فرستاد و در آن کتاب بیان کرده آنچه بوده و خواهد بود تا روز قیامت چنانچه فرموده است : ( و نزّلْنا علیْک الْکِتاب تِبْیانا لِکُلّ شیء و هُدیً و موْعِظهً لِلْمُتّقین ) و باز فرموده است : ( و کُلُّ شی ءٍ احْصیْناهُ فِی اِمامٍ مُبینٍ ) و فرموده است که ( ما فرّطْنا فِی الْکِتابِ مِْن شی ءٍ. ) پس حق تعالی وحی فرستاد به سوی پیغمبر خود که هر غیب و سرّ که به سوی او فرستاده البته علی علیه السلام را بر آنها مطلع گرداند و حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم امر کرد علی علیه السلام را که بعد از او قرآن را جمع کن و متوجه غسل و تکفین و حنوط او شود و دیگرا ن را حاضر نکند و به اصحاب خود گفت که حرام است بر اصحاب و اهل من که نظر کنند به سوی عورت من مگر برادر من علی که او از من است و من از اویم و از او است مال من و بر او لازم است آنچه بر من لازم بود و او است ادا کننده قرض من و وفا کننده به وعده های من. پس به اصحاب خود گفت که علی بن ابی طالب علیه السلام بعد از من قتال خواهد کرد با منافقان بر تأویل قرآن چنانچه من قتال کردم با کافران بر تنزیل قرآن و نبود نزد احدی از صحابه جمیع تأویل قرآن مگر نزد علی علیه السلام و به این سبب حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود که داناترین مردم به علم قضا علی بن ابی طالب علیه السلام است ، یعنی او باید که قاضی شما باشد. و عمر بن خطّاب مکرّر می گفت : اگر علی نمی بود عمر هلاک می شد؛ عمر گواهی به علم آن حضرت می داد و دیگران انکار می کردند. پس هشام ساعتی طویل سر به زیر افکند پس سر برداشت و گفت : هر حاجت که داری از من طلب کن ؟ پدرم گفت که اهل و عیال من از بیرون آمدن من ، در وحشت و در خوف اند استدعا دارم که مرا رخصت مراجعت دهی ، هشام گفت : رخصت دادم در همین روز روانه شو؛ پس پدرم دست در گردن او آورد وداع کرد و من نیز او را وداع کرده و بیرون آمدیم . چون به میدان بیرون خانه او رسیدیم در منتهای میدان جماعت کثیری دیدیم که نشسته اند، پدرم پرسید که ایشان کیستند؟ حاجب هشام گفت : قسّیسان و رهبانان نصاری اند در این کوه عالِمی دارند که داناترین علمای ایشان است و هر سال یک مرتبه به نزد او می آیند و مسائل خود را از او سؤال می کنند و امروز برای آن جمع شده اند.
پس پدرم به نزد ایشان رفت و من نیز با او رفتم. پدرم سر خود را به جامه پیچید که او را نشناسند و با آن گروه نصاری به آن کوه بالا رفت ، و چون نصاری نشستند پدرم نیز در میان ایشان نشست و آن ترسایان مسندها برای عالم خود انداختند و او را بیرون آوردند و بر روی مسند نشاندند و او بسیار معمّر شده بود و بعضی حواریون اصحاب عیسی را دریافته بود و از پیری ، ابروهای او بر دیده اش افتاده بود، پس ابروهای خود را به حریر زردی بر سر بست و دیده های خود را مانند دیده های افعی به حرکت درآورد، و به سوی حاضران نظر کرد، و چون خبر هشام رسید که آن حضرت به دیر نصاری رفت کسی از مخصوصان خود فرستاد که آنچه میان ایشان و آن حضرت می گذرد او را خبر دهد. چون نظر آن عالم بر پدرم افتاد گفت : تو از مایی یا امت مرحومه ؟ حضرت فرمود: بلکه از امت مرحومه ام ، پرسید که از علمای ایشان یا از جهال ایشان ؟ فرمود که از جهال ایشان نیستم ، پس بسیار مضطرب شد و گفت : من از تو سؤال کنم یا تو از من سؤال می کنی ؟ پدرم فرمود: تو سؤال کن ! نصرانی گفت : ای گروه نصاری ! غریبه است که مردی از امت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم به من می گوید که از من سؤال کن ، سزاوار است که مسأله ای چند از او بپرسم ، پس گفت : ای بنده خدا! خبر ده مرا از ساعت که نه از شب است و نه از روز؟ پدرم فرمود: ما بین طلوع صبح است تا طلوع آفتاب ، گفت : پس از کدام ساعتها است ؟ پدرم فرمود که از ساعات بهشت است و در این ساعات بیماران ما به هوش می آیند، و دردها ساکن می شود، و کسی را که شب خواب نبرد در این ساعت به خواب می رود و حق تعالی این ساعت را موجب رغبت رغبت کنندگان به سوی آخرت گردانیده و از برای عمل کنندگان برای آخرت دلیل واضحی ساخته و برای انکار کنندگان و متکبران که عمل برای آخرت نمی کنند حجتی گردانیده. نصرانی گفت : راست گفتی. مرا خبر ده از آنچه دعوی می کنید که اهل بهشت می خورند و می آشامند و از ایشان بول و غایط جدا نمی شود، آیا در دنیا نظیر آن هست ؟ حضرت فرمود: بلی جنین در شکم مادر می خورد از آنچه مادرِ او می خورد و از او چیزی جدا نمی شود. نصرانی گفت : تو نگفتی که من از علمای ایشان نیستم ؟! حضرت فرمود که من گفتم از جهال ایشان نیستم . نصرانی گفت : مرا خبر ده از آنچه دعوی می کنید که میوه های بهشت برطرف نمی شود هرچند از آن تناول می کنند باز به حال خود هست آیا در دنیا نظیری دارد؟ حضرت فرمود که بلی نظیر آن در دنیا چراغ است که اگر صد هزار چراغ از آن بیفروزند کم نمی شود و همیشه هست. نصرانی گفت : از تو مسأله ای سؤ ال می کنم که نتوانی جواب گفت ، حضرت فرمود که سؤال کن. نصرانی گفت : مرا خبر ده از مردی که با زن خود نزدیکی کرد و آن زن به دو پسر حامله شد و هر دو در یک ساعت متولد شدند و در یک ساعت مردند و در وقت مردن یکی پنجاه سال از عمر او گذشته بود و دیگر صد و پنجاه سال زندگانی کرده بود؟ حضرت فرمود که آن دو فرزند عزیر و عزر بودند که مادر ایشان به ایشان در یک شب در یک ساعت حامله شد و در یک ساعت متولد شدند و سی سال با یکدیگر زندگانی کردند پس حق تعالی عزیر را میراند و بعد از صد سال او را زنده کرد و بیست سال دیگر با برادر خود زندگانی کرد و هر دو در یک ساعت فوت شدند. پس آن نصرانی برخاست و گفت : از من داناتری را آورده اید که مرا رسوا کند؟ به خدا سوگند که تا این مرد در شام است دیگر من با شما سخن نخواهم گفت هرچه خواهید از او سؤال کنید. و به روایت دیگر چون شب شد آن عالم به نزد آن حضرت آمد و معجزات مشاهده کرد و مسلمان شد. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۴۶۲ 🏷️ نکوهش شیفتگی از تمجید مردم ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ اَلْقَوْلِ فِيهِ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا كسانى كه با ستايش ديگران خوردند. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (در آزمايش بندگان) فرموده است: چه بسا كسى بسبب گفتار نيك (مردم) دربارۀ او در فتنه و سختى افتاده (ترجمه و شرح اين جمله در فرمايش يك صد و دوازدهم گذشت). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين گفتار كوتاه حكيمانه به كسانى كه مورد مدح و تمجيد از سوى اين و آن قرار مى‌گيرند مى‌دهد و مى‌فرمايد: «بسيارند كسانى كه به‌سبب تعريف و تمجيد ديگران مى‌خورند»؛ (رُبَّ‌ مَفْتُونٍ‌ بِحُسْنِ‌ الْقَوْلِ‌ فِيهِ‌). درست است كه بايد افراد نيكوكار را تشويق كرد و عالمانى را كه علم آن‌ها سبب پيشرفت جامعۀ انسانى اسلامى شده مورد تمجيد قرار داد ولى گاه اين تعريف و تمجيدها آفاتى را نيز به‌دنبال دارد كه بايد از آن پرهيز كرد. نخست اين‌كه در بسيارى از اوقات سبب كبر و غرور مى‌شود و شخصِ‌ تمجيد و تعريف شده پيش خود فكر مى‌كند كه سرآمد افراد جامعه است همه بايد به او احترام بگذارند و دربرابر او سكوت كنند و گوش به فرمانش باشند، و مى‌دانيم كه غرور و خودبرتربينى يكى از مهلكات است. ديگر اين‌كه گاه اين تعريف و تمجيدها سبب مى‌شود كه انسان در مسير تكامل متوقف گردد. شخصِ‌ تعريف و تمجيدشده به خود مى‌گويد: حال كه همه پذيرفته‌اند من داراى صفات برجسته و فوق‌العاده‌اى هستم چه دليلى دارد كه بيش از اين به خود زحمت دهم‌؟ مشكل ديگرى كه گاه از اين تعريف و تمجيدها ناشى مى‌شود اين است كه حسادت مخالفان را برمى‌انگيزد و به عداوت و دشمنى آن‌ها دامن مى‌زند و سبب مى‌شود كه آن شخص را به هر وسيله‌اى كه ممكن است ضعيف و ناتوان سازند و از اعتبار و حيثيتش بكاهند. به همين دليل بايد در هرچيز ازجمله مدح و ثناى ديگران اعتدال را رعايت كرد و افراد كم‌ظرفيت و پرظرفيت را به تناسب حالشان مورد مدح و تشويق قرار داد. 💡 واژۀ «مفتون» از مادۀ «فَتْن» (بر وزن متن) به گفتۀ بسيارى از ارباب لغت در اصل به معناى قراردادن طلا در كوره است تا خالص و ناخالص شناخته شود سپس اين واژه به معناى آزمايش و امتحان به‌طور عام بكار رفته است. ولى در قرآن مجيد در معانى متعددى استفاده شده است: آزمايش (عنكبوت، آيۀ 2)، فريب دادن (اعراف، آيۀ 27)، بلا و عذاب (انفال، آيۀ 25)، شرك و بت‌پرستى و مانع ايمان‌آوردن افراد شدن (انفال، آيۀ 39)، اضلال و گمراه ساختن (مائده، آيۀ 41) و شكنجه كردن (ذاريات، آيۀ 13) ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
223 💫 سوره مبارکه هود [علی نبینا و آله و علیه السلام] ✨ آیات مبارکه 13 - 19 🎧 تلاوت 🎞 تصویری 🎙 تفسیر 📖 ترجمه ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✨ ثوابِ تلاوت این صفحه هدیه به محضر مبارک باقرالعلوم [علیه‌ آلاف التهیة و الصلوة و السلام] ✨ جهت سلامتی و تعجیل در فرج (عجّل الله تعالی فرجه و علیه‌السلام) و سلامتی و عزت و اقتدار نائب الامام امام خامنه‌ای مدّظله العالی صلوات ═════❖•°🌸 °•❖════ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄═⊹❁❈【 ۲۲۳ 】 ❈❁⊹═┄ ╔═════════ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿ ۱۳ ﴾ یا از ترس اینکه بگویند: «این قرآن ساخته‌‌وپرداختۀ خودش است!» بگو: «اگر راست می‌گویید، ده سورۀ ساختگی مثل آن بیاورید و در برابر خدا هرکه را می‌توانید، برای کمک در این کار دعوت کنید. فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿ ۱۴ ﴾ اگر به دعوتتان پاسخ مثبت ندادند، بدانید این قرآن به علم الهی فرستاده شده است و نیز معبودی جز خدا نیست. حالا دیگر مسلمان می‌شوید؟» مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ ﴿ ۱۵ ﴾ آن‌هایی که زندگی دنیا و زرق‌وبرقش را می‌خواهند، نتیجۀ دوندگی‌هایشان را همین جا کامل به آن‌ها می‌دهیم و در این دنیا چیزی از حقّشان کم گذاشته نمی‌شود! أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ ۖ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَ بَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿ ۱۶ ﴾ آن‌ها کسانی‌اند که در آخرت، فقط آتش🔥 نصیبشان می‌شود! تمام فناوری‌های مادی‌شان هم به‌هدر رفته و همۀ کارهایشان بی‌اثر است. أَ فَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَ رَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿ ۱۷ ﴾ افرادی را در نظر بگیرید مانند محمد که هم از بصیرتی الهی برخوردار است، هم شاهدی مثل علی برای حقانیتش دارد که جانِ او و دنباله‌روِ اوست و هم توراتِ موسی که رهبر و راهنمای مردم بود، آمدنش را از قبل خبر داده بود. حال، چنین افرادی برابرند با آن‌هایی که این ویژگی‌ها را ندارند؟! این افرادِ بابصیرت قرآن را باور دارند؛ ولی هر جماعتی که قرآن را باور نکند، آتش وعده‌گاهش است. پیامبر! ذره‌ای در حقانیت قرآن شک نکن که آن کلامِ حق خداست؛ اما بیشترِ مردم دنیاطلب به آن ایمان نمی‌آورند. وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولَٰئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهَادُ هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿ ۱۸ ﴾ چه کسانی بدکارتر از آن‌هایی‌اند که به خدا نسبت دروغ می‌دهند؟! آن‌ها را در قیامت در برابر خدا احضار می‌کنند و شاهدان اعمال شهادت می‌دهند: «این‌ها بودند که به خدا نسبت دروغ می‌دادند. هان! لعنت خدا بر بدکارها!» الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿ ۱۹ ﴾ همان‌هایی که مانع بندگی خدا می‌شوند و راه مستقیم خدا را کج نشان می‌دهند و همان‌ها آخرت را باور ندارند. ══════❖•° 𑁍 °•❖══════ | | 🔗 مبـاحـث | فـقه و احـکام | تـلاوت | 🖱️ فـهرسـت سـور قـرآن کـریـم ╭══════════ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
مباحث
#لغات | #قرآن_کریم ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ 60 اُفُقْ: ناحیه، طرف. (قاموس، نهایه، مفردات). «وَ لَقَدْ رَآهُ
| ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ 68 اَلِف: یا ساکن است که به آن لَیِّنه گویند و یا متحرّک است که به آن همزه گویند. 📖 راغب در مفردات گوید: به طور کلّی الف هایی که (اعمّ از الف و همزه) برای اثبات معنایی می آیند سه نوعند. - نوعی به اول کلام داخل می شوند - و نوعی به وسط - و نوعی به آخر آن. _ نوع اول برای استخبار است؛ نظیر «اَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها» (30/بقره)، یعنی: (پروردگارا!) آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد کند. _ و برای مغلوب کردن مخاطب و غیر آن، مثل «اَ هُمْ خَیْرٌ اَمْ قَوْمُ تُبَّع» (37 / دخان)، یعنی: آیا آنها بهترند یا قوم تبع _ و برای تسویه مثل «سَواءٌ عَلَیْنا اَجَزِعْنا اَمْ صَبَرْنا» (21/ابراهیم)، یعنی: (کار از این ها گذشته است) چه بی تابی کنیم و چه شکیبایی، تفاوتی برای ما ندارد _ و برای نفی و این همزه چون بر نفی داخل شود افاده اثبات می کند و بالعکس. مانند «اَ لَیْسَ اللّه بِاَحْکَمِ الْحاکِمینَ» (8/تین)، یعنی: آیا خداوند بهترین حکم کنندگان نیست؟ نوعی که در وسط می آیند عبارتند از: الف تثنیه و الف بعضی از جمع ها مثل مُسْلِمان، مُسْلِمات و مَساکین. نوعی که در آخر واقع می شوند عبارتند از _ الف تأنیث مثل حُبلی و بَیْضاء _ و الف ضمیر در تثنیه. مثل «اِذْهَبا اِلی فِرْعَوْنَ» _ و الف هایی که به آخر آیات داخل می شوند همچنان که در آخر ابیات می آیند. مثل «فَاَضَلُّونَا السَّبیلا» (67/احزاب)، یعنی: و ما را گمراه ساختند. لیکن این الف ها معنائی ندارند و فقط برای اصلاح لفظ وارد می شوند (مفردات به اختصار). 69 اَلْف: هزار. از اسماء عدد است جمع آن در قرآن کریم اُلوُف و آلاف به کار رفته است. «وَ اِنَّ یَوْما عِنْدَ رَبِّکَ کَاَلْفِ سَنَةٍ» (47 / حجّ)، یعنی: یک روز نزد پروردگار مانند هزار سال است. «خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ اُلُوفٌ» (243/بقره)، یعنی: از خانه های خود فرار کردند و آنها هزاران نفر بودند. «یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ» (124/آل عمران)، یعنی: پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان یاری کند. 🔄 این کلمه با مشتقات آن 14 بار در قرآن آمده است. ┅───────────────┅ 70 اِلّ: پیمان، قسم، قرابت، همسایه (قاموس). در قرآن مبین فقط به معنی قرابت به کار رفته. «لا یَرْقُبُونَ فی مُؤْمِنٍ اِلاًّ وَ لا ذِمَّةً» (10 / توبه)، یعنی: مشرکان درباره هیچ مؤمنی قرابت و پیمانی را رعایت نمی کنند. 🔄 (تکرار: 2). ┅───────────────┅ 71 اِلاّ: حرف استثناء است. «لا اِلهَ الاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمْ» (163 / بقره)، غیر از او معبودی نیست، (زیرا) او است بخشنده و مهربان. 🔄 (تکرار: 657). ┅───────────────┅ 72 اَلّتی: مؤنّث الّذی است، به معنی آن که و آنچه. از جمع آن در قرآن فقط اَلّلائی و اَلّلاتی به کار رفته، مثل «اِنْ اُمَّهاتُهُمْ اِلاَّ الّلائی وَلَدْنَهُمْ» (2/مجادله)، یعنی: نیست مادران آنها مگر زنانی که آنان را زائیده اند. و «وَ الّلاتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ» (34/نساء)، یعنی: زنانی را که از ناامنیشان می ترسید نصیحتشان کنید. 🔄 (تکرار: 68). ┅───────────────┅ 73 اَلَّذی: آن که، آنچه. «سُبْحانَ الَّذی اَسْری بِعَبْدِه لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَی الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا» (1 / اسراء)، یعنی: پاک و منزه است خدایی که بنده اش را دریک شب از مسجدالحرام به مسجد اقصی برد. اسم موصول مذکّر، جمع آن در قرآن فقط الَّذینَ آمده است. 🔄 کلمه الَّذینَ (تکرار: 1080) و کلمه اَلَّذی (تکرار: 304). ┅───────────────┅ 74 اَلَم: درد، راغب قید شدّت را نیز اضافه کرده است. «اَلیم» دردناک «لِلْکافِرینَ عَذابٌ اَلیمٌ» (104 / بقره)، یعنی: برای کافران عذاب دردناکی است. کلمه الیم 🔄 (تکرار: 72) (المعجم المفهرس). ┅───────────────┅ 75 اِله: معبود. این کلمه در قرآن دو محلّ استعمال دارد؛ - یکی درباره ذات باری تعالی مثل «وَ اِلهُکُمْ اِلهٌ واحِدٌ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ» (163 / بقره)، یعنی: خدای شما خداوند یگانه ای است که غیر از او معبودی نیست، (زیرا) او است بخشنده و مهربان (و دارای رحمت عامّ و خاصّ). - دیگری درباره معبودهای دروغین. نظیر «اَلَّذینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللّه اِلها آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» (96/حجر)، یعنی: آنها که با خدا معبود دیگری قرار دادند اما به زودی می فهمند. 🔄 (تکرار: 113). ━━━━━━••••••••••••••••‌• ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
| تفسير به روز در اردبيل جلسۀ براى جوانان برگزار نمودم، عدّه‌اى از جوان‌ها گفتند: حاج‌آقا! تفسير براى پيرمردهاست، براى ما مطالب روز بگوئيد. من فهميدم آنهايى كه قبلاً تفسير گفته‌اند، بدون رعايت حال مستمعين بوده است؛ زيرا تفسير بايد جورى باشد كه هر كَس به حدّ ظرفيّت و كشش خود بتواند استفاده كند، حتّى بچه‌ها هم مى‌توانند تفسير داشته باشند. زيرا صلى الله عليه و آله با همين داستان‌هاى قرآن، عمار و اسامه و سلمان و ابوذر تربيت كرد. همانجا براى جوان‌ها تفسير سورۀ يوسف را شروع كردم و به اين شكل گفتم كه: يوسفى بود؛ جوانها! شما همه يوسفيد. او را بردند؛ شما را هم مى‌برند. به اسم بازى بردند؛ شما را هم به اسم بازى مى‌برند... . ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«١١» وَ إِذا قِيلَ‌ لَهُمْ‌ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ‌ قالُوا إِنَّما نَحْنُ‌ مُصْلِحُونَ‌ هرگاه به آنان(منافقان)گفته شود در زمين فساد نكنيد، مى‌گويند:همانا ما اصلاحگريم.
02.Baqara.011.mp3
869.3K
| ۱۱ __________ خاطره: طرف در جلسه‌ای خواند: الهی جسم و جانم خسته گشته در رحمت به رویم بسته گشته طرف که سواد چندانی نداشت، گفت خب دوساعت بخواب / در رحمت هم هیچ وقت بسته نیست. 🎙️ حجت‌الاسلام قرائتی ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
مباحث
«١١» وَ إِذا قِيلَ‌ لَهُمْ‌ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ‌ قالُوا إِنَّما نَحْنُ‌ مُصْلِحُونَ‌ هرگاه
پيام‌ها: ١- گرچه منافقان پندپذير و نصيحت خواه نيستند، ولى بهتر است آنها را موعظه و نهى از منكر كرد. «قِيلَ‌ لَهُمْ‌» ٢- نفاق، عامل فساد است. «لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ‌» ٣- منافق چند چهره بودن خود را مردم‌دارى و اصلاح‌طلبى مى‌داند. «إِنَّما نَحْنُ‌ مُصْلِحُونَ‌» ٤- منافق، فقط‍‌ خود را اصلاح‌طلب معرّفى مى‌كند. «إِنَّما نَحْنُ‌ مُصْلِحُونَ‌» (ممكن است كسى دچار بيمارى سخت روحى باشد،ولى خيال كند كه سالم است.) ٥- منافق با ستايش نابجا از خود، در صدد تحميق ديگران و توجيه خلافكارى‌هاى خويش است. «إِنَّما نَحْنُ‌ مُصْلِحُونَ‌» ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
«١٢» أَلا إِنَّهُمْ‌ هُمُ‌ الْمُفْسِدُونَ‌ وَ لكِنْ‌ لا يَشْعُرُونَ‌ آگاه باشيد! همانا آنان خود اهل فسادند، ولى نمى‌فهمند.
02.Baqara.012.mp3
1.19M
| ۱۲ __________ در مواجهه با افراد جاهل: طرف ادعایی ندارد » بگذر ادعا دارد و با برنامه دست می اندازد ←جواب بده و برخورد کن (خیلی نفهمه) طرف آمد گفت، گفت ... جواب داد، روزت صحیح است ولی ی مسلونی مثل تو رو باید مدال نفهمی داد. 🎙️ حجت‌الاسلام قرائتی ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -
مباحث
«١٢» أَلا إِنَّهُمْ‌ هُمُ‌ الْمُفْسِدُونَ‌ وَ لكِنْ‌ لا يَشْعُرُونَ‌ آگاه باشيد! همانا آنان خود اهل
نكته‌ها: در يك بررسى اجمالى از آيات قرآن در مى‌يابيم كه ، آثار و عوارض بدى در روح، روان، رفتار و كردار شخص ايجاد مى‌كند كه او را در دنيا و قيامت گرفتار مى‌سازد. قرآن در وصف آنها مى‌فرمايد: * دچار فقدان شعور واقعى مى‌شوند. * انديشه و فهم نمى‌كنند. * دچار حيرت و سرگردانى مى‌شوند. * چون اعتقاد قلبى صحيحى ندارند، وحشت و اضطراب و عذابى دردناك دارند.
پيام‌ها: ١- مسلمانان بايد به ترفندها و شعارهاى به‌ظاهر زيباى منافقان، آگاه شوند.«الا» ٢- بلندپروازى و خيال‌پردازى مغرورانۀ منافق، بايد شكسته شود. «إِنَّهُمْ‌ هُمُ‌ الْمُفْسِدُونَ‌» ٣- منافقان دائماً در حال فساد هستند. «هُمُ‌ الْمُفْسِدُونَ‌» ٤- زرنگى اگر در مسير حقّ‌ نباشد، بى‌شعورى است. «لا يَشْعُرُونَ‌» ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
«١٣» وَ إِذا قِيلَ‌ لَهُمْ‌ آمِنُوا كَما آمَنَ‌ النّاسُ‌ قالُوا أَ نُؤْمِنُ‌ كَما آمَنَ‌ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ‌ هُمُ‌ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ‌ لا يَعْلَمُونَ‌ و چون به آنان گفته شود،شما نيز همان گونه كه(ساير)مردم ايمان آورده‌اند ايمان آوريد،(آنها با تكبّر و غرور)گويند:آيا ما نيز همانند ساده‌انديشان و سبك‌مغزان ،ايمان بياوريم‌؟! آگاه باشيد! آنان خود بى‌خردند،ولى نمى‌دانند.
02.Baqara.013.mp3
1.19M
| ۱۳ خود امربه معروف مهم است... - بعضی فضا سازی ها عبادت است ... - مثلاً تو بیابون هم هستی بگو حی علی الصلوة، اذان بگو ... - به منافقین بگو، ولو گوش نکنند. ╭────๛- - - - - ┅╮ │ ✨ @Nafaahat ╰๛--- ‑ ‑ - -