eitaa logo
مباحث
1.8هزار دنبال‌کننده
42.5هزار عکس
39.2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ــــــــــــ ❒ قرآن کریم ؛ @Nafaahat | @ye_ayeh ❒ نهج البلاغه ؛ @nahj_olbalaghe ❒ صحیفه سجادیه ؛ @ghararemotalee ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
.
╚═ ✧ ༅࿐✾ ‎‌‌‎‌‌‎✦ ‌‌✾࿐༅✧══ مطلب بعد؛ » ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
استاد محمد شجاعیسفر پر ماجرا 52.mp3
زمان: حجم: 9.13M
| ۵۲ 🎙 این همه خدا آفریده؛ برای تو کی گفته مؤمنان از زندگی، لذت نمی‌برند؟ خدا آفریده که تو لذت ببری❗️ فقط مراقب باش بهشون دل نبندی! اینجوری راحت هم ازشون دل میکَنی @ostad_shojae ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▬ ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰──────────
استاد محمد شجاعیسفر پر ماجرا 53.mp3
زمان: حجم: 8.54M
| ۵۳ 🎙 اگه با خودت آشتی کنی، دیگه تمومه. با خدا هم آشتی میشی! ✴️ اونوقته که؛ دیگه ضعفِ وجودتُ میشناسی، و خودتُ در آغوش عظیم خدا، رها میکنی. و چقدر ، برات شیرین میشه @ostad_shojae ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▬ ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰──────────
استاد محمد شجاعیسفر پر ماجرا 54.mp3
زمان: حجم: 8.69M
| ۵۴ 🎙 نه ترازویی لازمه و نه دادگاهی❗️ تـ👈ـو ؛ ماشینِ حسابِ خودتی! زودتر خودتُ بساز، که به محض تولدت، باطِنتْ، رو میشه! ✔️ اگه باطنت سالم باشه؛ ابدی مبارکــــت باشه 🌸 @ostad_shojae ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▬ ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰──────────
⁦🕯️⁩ مردگانتان را که در قبرها آرمیده‌اند از یاد نبرید ✍️ صلی الله علیه و آله: مردگانتان را که در قبرها آرمیده‌اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. آن‌ها زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. شما و دعایی به آن‌ها هدیه کنید. 📚 انوار الهدایه، ص۱۱۵ امروز پنجشنبه یادی كنيم از مسافرانی که روزی در کنارمان بودند و اكنون فقط یاد و خاطرشان در دلمان باقیست با ذكر فاتحه و صلوات روحشان را شاد کنیم 🌹‌ اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلأحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرُ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 | حفظ یاد شهدا ✏️ رهبر انقلاب: هروقتی که کشورمان دچار ذلّت شد، به‌خاطر این بود که مردان فداکار، مردان دلاور، مردان باگذشت نداشتیم. آن‌وقتی که کشور ما در هر دوره‌ای از دوره‌های تاریخ، سربلند شد، به‌خاطر این است که چنین مردانی را داشتیم. زمان ما بحمدالله زمانی است که از این‌گونه انسانهای بزرگ در آن زیاد پدید آمدند؛ نگذارید یاد این مردان بزرگ فراموش بشود. به شما عرض میکنم، انگیزه‌هایی وجود دارد برای‌اینکه یاد شهدا به فراموشی سپرده بشود. 🌷 | ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مباحث
مکافات تهمت سوم _ مسعودی در ( اثبات الوصیه ) روایت کرده که چون حضرت امام علی نقی علیه السلام داخل خ
| علیه‌السلام ۱۱ چهارم _ شیخ کلینی و شیخ مفید و دیگران از ابراهیم بن محمّد طاهری روایت کرده اند که خراجی یعنی قرحه و جراحتی در بدن متوکل به هم رسید که مُشرف بر هلاک گردید و کسی جرأت نمی کرد که نیشتری به آن برساند. پس مادر متوکل نذر کرد که اگر عافیت یابد مال جلیلی برای حضرت امام علی نقی علیه السلام بفرستد، پس فتح بن خاقان به متوکل گفت که اگر می خواهی [کسی ] نزد حضرت امام علی نقی علیه السلام بفرستیم شاید دوایی برای این مرض بفرماید، گفت : بفرستید. چون به خدمت آن حضرت رفتند و حال او را عرض کردند فرمود که پشکل گوسفند را که در زیر پای گوسفند مالیده شده در گلاب بخیسانند و بر آن خراج بندند که نافع است ان شاء اللّه تعالی. چون آن خبر را آوردند جمعی از اتباع خلیفه که حاضر بودند خندیدند و استهزاء کردند. فتح بن خاقان گفت می دانم که حرف آن حضرت بی اصل نیست و آنچه فرموده است به عمل آورید ضرری نخواهد داشت. چون دوا را بر آن موضع بستند در ساعت منفجر شد و متوکل از درد و الم راحت یافت و مادرش مسرور شده؛ پس ده هزار دینار در کیسه کرده سر کیسه را مهر کرد و برای آن جناب فرستاد. چون متوکل از آن مرض شفا یافت مردی که او را بطحایی می گفتند نزد متوکل بود، بد آن حضرت را بسیار گفت و گفت اسلحه و اموال بسیار جمع کرده است و داعیه خروج دارد. پس شبی متوکل، سعید حاجب را طلبید و گفت : بی خبر به خانه امام علی نقی علیه السلام برو و هرچه در آنجا از اسلحه و اموال که بیابی برای من بیاور. سعید گفت : در میان شب نردبانی برداشتم و به خانه آن حضرت رفتم و نردبان را بر دیوار خانه گذاشتم چون خواستم به زیر روم به واسطه تاریکی، راه را گم کردم و حیران شدم. ناگاه حضرت از اندرون خانه مرا ندا کرد که ای سعید! باش تا🕯️ از برای توبیاورند. چون شمع آوردند به زیر رفتم دیدم که حضرت جُبّه ای از پشم پوشیده و عمامه ای از پشم به سر بسته و سجاده خود را بر روی حصیری گسترده و بر بالای سجاده رو به قبله نشسته است؛ پس فرمود که برو و در این خانه ها بگرد و تفتیش کن. من رفتم و جمیع حجره های خانه را تفتیش کردم در آنها هیچ نیافتم مگر یک بدره که بر سرش مهر مادر متوکل بود و یک کیسه سر به مهری دیگر. پس فرمود که مصلای مرا بردار، چون برداشتم در زیر مصلا شمشیری یافتم که غلاف چوبی داشت و بر روی آن غلاف هیچ نگرفته بودند‌. آن شمشیر را با دو بدره زر برداشتم و نزد متوکل رفتم. چون مهر مادر خود را بر آن دید او را طلبید و از حقیقت حال سؤال کرد مادرش گفت : من برای او فرستاده ام و هنوز مهرش را برنداشته است، چون کیسه دیگر را گشود چهارصد دینار در آن بدره بود. پس متوکل یک بدره دیگر به آن ضم کرد و گفت : ای سعید! این بدره ها را با آن کیسه و شمشیر برای او ببر و عذرخواهی از او بکن. چون آنها را به خدمت آن حضرت بردم گفتم : ای سید من ! از تقصیر من بگذر که بی ادبی کردم و بی رخصت به خانه تو در آمدم چون از خلیفه مأمور بودم معذورم، حضرت فرمود: ( وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلِبٍ یَنْقَلِبُونَ )؛ یعنی به زودی خواهند دانست آنها که ستم می کنند که بازگشت آنها به سوی کجا است .
اشعار مؤثر علیه السلام در مجلس شراب پنجم _ جمعی از علماء که از جمله ایشان است مسعودی، روایت کرده اند که در باب حضرت امام علی نقی علیه السلام نزد متوکل سعایت کردند و گفتند که در منزل آن جناب اسلحه بسیار و کاغذهای زیاد است که شیعیان او از اهل قم برای او فرستاده اند و آن جناب عزم آن دارد که بر تو خروج کند. متوکل جماعتی از ترکان را به خانه آن حضرت فرستاد، ایشان در شب بر خانه آن حضرت هجوم آوردند و به خانه ریختند و هرچه تفتیش کردند چیزی نیافتند و دیدند که آن حضرت در حجره ای ست و در را بر روی خود بسته و جامه ای از پشم پوشیده و بر روی زمین که رمل و ریگ ریزه بود نشسته و توجهش به سوی حق تعالی است و مشغول خواندن آیات قرآن است؛ پس آن جناب را به آن حال مأخوذ داشتند و به نزد متوکل حمل کردند و گفتند در خانه او ریختیم و چیزی نیافتیم و دیدیم آن جناب را نشسته بود روبه قبله و قرآن تلاوت می کرد؛ و متوکل در آن حال در مجلس شرب بود، پس آن امام معصوم را در آن مجلس شؤم بر آن میشوم وارد کردند و متوکل جام 🍷 در دستش بود، از برای آن جناب تعظیم کرد و آن حضرت را در پهلوی خود نشانید و جام شراب را به آن حضرت تعارف کرد. آن حضرت فرمود: واللّه ! شراب داخل گوشت و خون من نشده هرگز، مرا معفوّ دار؛ پس او را معفو داشت آنگاه گفت : برای من شعر بخوان. حضرت فرمود: اِنّی قَلیل الرِّوایَهِ لِلشِّعْرِ؛ من چندان از شعر روایت نشده ام ، گفت : از این چاره ای نیست؛ پس حضرت انشاد فرمود این اشعار را که مشتمل است بر بی وفایی دنیا و مرگ سلاطین و ذلّت و خواری ایشان پس از : باتُوا عَلی قُلَلِ الاَجْبالِ تَحْرِسُهُمْ غُلْبُ الرِّجالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ وَ اسْتَنْزِلُوا بَعْدَ عِزَّ مِنْ مَعاقِلِهِمْ وَ اُسْکِنُوا حُفَرا یا بِئْسَما نَزَلوُا ناداهُمْ صارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنهمُ اَیْنَ الاَساوِرُ وَ التّیجانُ وَ الْحُلَلُ اَیْنَ الْوُجُوهُ الّتَی کانَتْ مُنَعَّمَهً مِنْ دُونِها تُضْرَبُ الاَسْتارُ وَ الکُلَلُ فَاَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حینَ سآئِلَهُمْ تِلْکَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ تَنْتَقِلُ قَدْ طالَ ما اَکَلُوا دَهْرا وَ قَدْ شَرِبُوا وَ اَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الاَکْلِ قَدْ اُکِلُوا متوکل از شنیدن این اشعار گریست 😭 به اندازه ای که اشک چشمش ریشش را تر کرد و حاضرین نیز گریستند، و به روایت ( کنزالفوائد ) کراچکی، متوکل جام شراب را بر زمین زد و عیشش منغص شد، و به روایت اول پرسید از آن حضرت که قرض داری ؟ فرمود: بلی چهار هزار دینار؛ پس چهار هزار دینار به آن حضرت بخشید و او را مکرّماً به خانه اش ردّ کرد.