eitaa logo
مباحث
1.8هزار دنبال‌کننده
42.7هزار عکس
39.4هزار ویدیو
1.9هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ــــــــــــ ❒ قرآن کریم ؛ @Nafaahat | @ye_ayeh ❒ نهج البلاغه ؛ @nahj_olbalaghe ❒ صحیفه سجادیه ؛ @ghararemotalee ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
| 🔹گویی دار از هیبت و عظمت او می‌لرزید! قبل از اینکه ریسمان دار را به گردن وی بیندازند یکی از مشروطه خواهان برای او پیغام آورد که شما مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن رهاسازید! شیخ فضل‌الله(ره) گفت:«من دیشب پیامبر صلی‌الله علیه و آله را در خواب دیدم و به من فرمودند که فردا شب مهمان من هستی... من چنین امضایی نخواهم کرد!» مرقد مطهرش در جوار بانوی کرامت در صحن بزرگ امام رضا علیه السلام است. صحنی که قدیم به صحن اتابکی معروف بود، یکی از مشروطه خواهان!
🗓 به مناسبت ۱۱ مرداد ماه سالروز شهادت آیت الله حاجی رضوان الله تعالی علیه ✅ پایداری تا پای دار: گزارش تاریخ از لحظه اعدام در میان سوت و کف و هلهله ۰ 🔴 حال پرسش مهم این است که چرا به کسی که اعدام شده، لقب خشونت طلب و مستبد داده شده و به کسانی که قاتل واقعی و اعدام کننده هستند لقب آزادیخواه در تاریخ می دهند؟! این جا به جایی در شاخص ها و ارزشها و مصادیق امروز هم از سوی برخی جریانهای فرهنگی در ایران در سیاست اعمال می شود ۰ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰────────────
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت ، کیفیت غسل و کفن و دفن در اثر تلاطم و طوفان، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد. جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند. جمعیت کثیری ریخت توی حیاط، محشری برپا شد، مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند‌. همه می خواستند خود را به جنازه برسانند، دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هر چه در دست داشت میزد😔 آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تُف می انداختند. به همه مقدسات قسم که در این ساعت، گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم. یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین، مرد تنومند و چهارشانه بود، وارد حیاط نظمیه شد، غریبه بود، جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ▪️تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند. 👺 یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکرهایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله. جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کرد و آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ، درِ اتاق پنج دری را شکافتیم، جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. 🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند، پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🗣 حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار 😭 گریه میکند. گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم. آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا (علیه‌السلام) آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند، زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود؛ اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود، فقط کفن کمی زرد شده بود. به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه (علیهاالسلام) حرکت دادیم. در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد. نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعاً میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند. صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم، نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یُرزقون. این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید، نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
ستایش‌نامه‌نویسی رسانه از یک تروریست خونخوار عصر مشروطه قاتل شیخ شهید را _آنهم در سالگرد شهادت شیخ فضل‌الله_ کدام دست پنهان بیگانه و با کدامین غرض اینگونه تطهیر و تمجید می‌کند؟ اکنون علت تأکیدهای مکرر رهبر معظم انقلاب بر تاریخ‌خوانی بیشتر روشن می‌شود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖋 یپرم‌ خان ارمنی یکی از فاتحین تهران و از مشروطه خواهان ماسونی بود که فرمانده شهربانی تهران بود و به توصیه او اعدام شیخ جلو افتاد تا تنور داغ است و حرارت مردم نخوابیده است از دست خلاص شوند! همو ظاهرا نقش در اجرای اعدام هم داشت! چگونه این شخص انقلابی است؟! و الگو؟! ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
مباحث
🎙️#پادکست ✍️ شهید شیخ فضل‌الله نوری ⬅️ ماجرای عجیب پیکر مطهر او؛ از بی حرمتی تا تلاوت قرآن 📌برگرف
🌷 طرح جدید دیوارنگاره میدان انقلاب در پاسداشت مقام شهید شیخ فضل الله نوری 🔻 جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان انقلاب تهران همزمان با ایام شهادت و انقلاب مشروطه با شعار "آزادی‌خواه مخالف انحراف" اکران شد‌. | ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────