دروغهای متراکم ديدهبانهای شفافيت و #عدالت!
✍️ احمدحسين شريفی
🔸 جناب #احمدتوکلی که مدتی است با تأسيس سازمانی مردمنهاد با عنوان «ديدهبان شفافيت و عدالت» دوربين شفافسازی و عدالتطلبی را بر چشمان خود زده است، با مشارکت معاون آموزشیشان جناب حسين رجائی در مطلبی با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس!»، نکاتی درباره آيتالله #مصباح نوشتند که نشان میدهد ديدهبانان محترم اين سازمان يا با دوربينی عوضی میبينند و يا اينکه اساساً چشمان سالمی پشت آن دوربين ندارند تا حقايق را ببيند.
🔸 اين دو بزرگوار در نوشته خود ضمن #توصيه همه #علما و امراء به دوری از ثروتمندان(کلمةُ حقٍ) ارادهای سراسر باطل و دروغين و افتراهايی بزرگ بر #علامه_مصباح وارد کردهاند(يُراد بها الباطل)
چنين نوشتند که آی مردم! کشفی تازه کردهايم و آن اينکه حتی آيتالله مصباح هم با کسانی که ابهاماتی درباره فعاليتهای اقتصادیشان مطرح است(!) دست در يک کاسه داشتهاند! چرا که در ديدهبانی خود ديديم که غَسّال او يکی از کسانی بوده که ابهامات مالی در پروندهاش است! و جنازه ايشان هم در منزل چنان فردی غسل داده شده است!
🔸 در حالی که؛
اولاً، غسال ايشان چنين فردی نبوده است؛
ثانياً، بدن مطهر ايشان در منزل چنين فردی غسل داده نشده است؛
ثالثاً، آيتالله مصباح در طول عمرشان با چنين فردي ارتباط نداشتهاند و بعيد ميدانم که حتي يکبار ايشان را ديده باشند.
رابعاً، آيتالله مصباح اساساً دفتر و بيتی به معنای مصطلح نداشتند که وجوهاتی دريافت کنند يا چنين افرادی با قصدهای سوء بخواهند در آن #نفوذ کنند و از ايشان سوء استفاده کنند؛
خامساً، زندگی شخصي آيتالله مصباح و فرزندانش که از زاهدانهترين و کممؤنهترين زندگیهای ممکن در اين عصر بوده و هست؛ در مرأی و منظر همگان است؛
و سادساً، همه مسائل مالي #مؤسسه_امام_خمينی(ره) نيز با شفافترين شکل ممکن، سالانه توسط مسؤولان ذیصلاح رسمی کشور بررسی میشده و میشود و در تمام اين سالها حتی يک ريال، تأکيد میکنم حتی يک ريال، تخلف مالی در اين مؤسسه وجود نداشته است.
🤔 حال سؤال ما از اين ديدهبانان محترم شفافيت و عدالت(!) اين است که گمان نمیکنيد يک جای کار ايراد پيدا کرده است؟ گمان نمیکنيد که يا چشمانی که پشت آن دروبينهاب ديدهبانی است کمسو و کجبين شده است و يا دوربينتان از کار افتاده و به جای آب، به شما سراب نشان ميدهد؟عزيزان من، شما نيت خوبی داريد، شعار قشنگی هم ميدهيد؛سازمانی بسيار لازم و ضروری هم تأسيس کردهايد؛ اما گويا توجه به الزامات و اقتضائات ديدهبانی شفافيت و عدالت نداريد و در نتيجه، نه تنها از حق و عدل و شفافيت ديدهباني نميکنيد، که با دروغها و افتراهای متراکم خود، تيرگي بر تيرگي میافزاييد:«ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» و خوف آن دارم که زمانی چشم باز کنيد و به کارنامه خود نگاه کنيد که متوجه شويد نه تنها از ديدهبانیتان هيچ حقيقتی آشکار نشده است که چنان حجابهايی بر ديده و دلتان زده شده باشد که آشکارترين حقايق و نزديکترين مسائل را هم نبينيد: «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»(نور،40)
🔍 شما اگر حقيقتاً دنبال کشف حقيقت بوديد که نيازی به رفتارهای کارآگاه پوآرويی نبود! خيلي راه آسانی داشت؛ با فرزندان آيتالله مصباح يا با #مؤسسه_امام خمينی(ره) يا با داماد مکرمشان جناب آيتالله محمدی عراقی تماس ميگرفتيد و حقيقت ماجرا را جويا میشديد و چنين در صف تروريستهای فکر و فلسفه «#عقبه_تئوريک_نظام»(#علامه_مصباح) قرار نمیپگرفتيد!
دوستان عزيز! باور کنيد دوربينهای ديدهبانیتان ايراد دارد؛ فکری کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهی که در پيش گرفتهايد به تُرکستان است. شک نکنيد اين راه، همان راهی است که خوارج نهروان و داعشیها طی کردهاند. اما شما با قلمی روان و در ادبياتی امروزين و با هالهای از قداست و مردمفريبی آن را ميپيماييد. خواهش ميکنم قدری فکر و تأمل در روش و رويه خود داشته باشيد.
🔸 ضمناً بنده اولين بار است که به واسطه نوشته شما نام رضا مطلبی کاشانی را ميشنوم؛ اما در اينجا گفتهايد که ايشان «ابهاماتی» در پرونده مالیشان مطرح است.
🤔 راستی اين کدام عدالتطلبی است که به شما اجازه ميدهد آبرو و حيثيت فردی را صرفاً به اين دليل که ابهاماتی دربارهاش مطرح است، به حراج بگذاريد؟! اين کدام مکتب اخلاقی و دينی است که به شما چنين حقی داده است؟ معيار شفافيت و عدالتتان چيست يا کيست؟! آيا همين که عنوان مقدس شفافيت و عدالت بر سازمان خود نهادهايد کافی است که با اين الفاظ مقدس، آبروی هر کسی را که نمیپسنديد به صِرف وجود ابهاماتي در پرونده مالیاش حراج کنيد؟!
«ترسم نرسي به کعبه ای أعرابی/کاين ره که تو میروی به تُرکستان است»
🌐 @Mabaheeth