eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
37.7هزار عکس
33.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
mahsaamini.mp3
15.1M
📢 بشنوید پیشنهاد ویژه❗️ تحلیل‌ها و توضیحات بسیار دقیق، به هنگام و استاد در مورد ماجرای مهسا_امینی و حواشی آن: 1⃣ اصول دشمن‌شناسی 2⃣ علائم حمله‌ی تمام عیار دشمن 3⃣ هنگام حمله‌ی رسانه‌ای و شناختی دشمن چه کنیم؟ 4⃣ چرا ایران محور حملات دشمن است؟ 5⃣ ایران چگونه نظم جهان را به‌هم زده و نسخه‌ی مقاومت را ارائه کرده؟ 6⃣ در ماجرای أخیر، ما باید چه کنیم؟ 🔴 در گروه‌ها و کانال‌ها و سایر پیام‌رسان‌‌ها منتشر کنید. ✍️ مهندس شکوهیان‌راد @SHRChannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۸۴ 🏷️ ويژگى هاى اعتقادى آقا عليه السلام ┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ ❁• وَ قَالَ عليه‌السلام مَا شَكَكْتُ فِي اَلْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ ┅───────────────┅ ☜ و درود خدا بر او، فرمود: از روزى كه حق براى من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم. ─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: امام عليه السّلام (دربارۀ ايستادگى خود در راه حقّ‌) فرموده است: شكّ‌ و دو دلى در حقّ‌ (اصول و فروع دين مقدّس ) ننمودم از آن هنگام كه بآن نموده شدم (آنرا دانستم). 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 امام عليه السلام در اين گفتار نورانى خود به حقيقت مهمى اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: «از آن زمان كه حق به من نشان داده شده هرگز در آن شك و ترديد نكردم»؛ (مَا شَكَكْتُ‌ فِي الْحَقِّ‌ مُذْ أُرِيتُهُ‌) آگاهى بر چيزى درجات دارد كه وابسته به طرق دريافت آن است؛ ۱ | گاه انسان چيزى را با ادلۀ نظرى درك مى‌كند و گاه با مقدمات ضرورى، زمانى با حس و تجربه و هنگامى با شهود باطنى. يا ادلۀ بسيار محكمى همچون شهود است، شهودى كه از همۀ اينها برتر است يا و اطلاعى كه از ادلۀ نظرى حاصل مى‌گردد. - گاه نيز ممكن است در ادامۀ راه بر اثر دليلِ معارضى با شك مواجه شود. ۲ | از اين گذشته افرادى كه چيزى را درك مى‌كنند با هم متفاوتند؛ گاه افراد ضعيفى هستند كه با كم‌ترين شبهه‌اى متزلزل مى‌شوند و گاه افراد قوى و نيرومندى كه هيچ شبهه‌اى آنها را تكان نمى‌دهد. ۳ | از سوى سوم معلمانى كه چيزى به انسان مى‌آموزند نيز مختلف‌اند؛ گاه معلّم فرد عادى است و گاه امام معصوم يا پيغمبر خدا؛ در آموخته‌هايى از فردى عادى ممكن است شك و ترديد نفوذ كند؛ ولى آنچه را انسان از استاد معصومى آموخته از شك و ترديد مصون خواهد بود. 👈 تمام اين جهات در حد اعلا در روح و جان على عليه السلام وجود داشت؛ هم مشاهدۀ او نسبت به حق از طريق شهود بود و هم قدرت روح او اجازۀ شك و شبهه به وى نمى‌داد و هم استاد و معلم او شخصى همچون پيامبر اسلام بود كه مستقيما مطالب را از منبع وحى دريافت مى‌كرد. به همين دليل امام عليه السلام مى‌گويد: از آن روزى كه حق به من نشان داده شد هرگز در آن ترديد نكردم. افزون بر اينها بسيار مى‌شود كه تزلزل ايمان انسان از هواپرستى نشأت مى‌گيرد؛ مثلاً در معروف «عمر بن سعد» آمده است كه وقتى در برابر شهيد كردن سالار شهيدان، علیه السلام وعدۀ فرماندارى رى به او داده شده به قدرى براى او جالب بود كه حتى در معاد شك كرد و گفت: مى‌گويند خداوند بهشت و دوزخى آفريده اگر راست گفته باشند اين عمل را انجام مى‌دهم و مى‌كنم و اگر گفته باشند به مقام بلندى در دنيا مى‌رسم و از آنجا كه امام عليه السلام از اين امور پاك و منزه بود هرگز شبهه‌اى در وجود مباركش راه نيافت و چه بسيار افرادى در صدر اسلام و بعد از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى جاذبه‌هاى مال و ثروت و مقام، خود را از دست دادند و گرفتار شُبَهات شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
120 - شفای کور به برکت حضرت عسکریین علیهما السلام و نیز سیدناالمعظم حضرت آقای موسوی دامت برکاته نقل فرمودند داستانی را که خود از صاحب آن شنیده بودند و در جلد 2 تاریخ سامرا صفحه 193 نقل شده است و خلاصه‌اش آنکه حاج میرزا سید باقرخان تهرانی مشهور به حاج ساعدالسلطان در سال 1323 قمری به قصد زیارت ائمه عراق حرکت می کند، چون به کاظمین علیهما السّلام می رسد فرزند یگانه چهارساله اش به نام (سید محمد) به چشم دردِ سختی مبتلا می شود، چند روزی مشغول معالجه می شود فایده نمی بخشد. پس به سمت سامرا حرکت می کند به قصد اینکه ده روز آنجا بماند و در راه به واسطه شدت گرما و غبار راه و حرکت عربانه درد چشم بچه سخت تر و چند برابر می شود؛ پس از ورود به سامرا بچه را نزد قدس الحکما که معروف به حافظ‌الصحه و افلاطون زمانش بود می برد، مشغول معالجه می شود ثمری نمی بخشد و می گوید حتماً باید بچه را بزودی برسانی به بغداد نزد فلان که متخصص بیماری چشم است و مسامحه مکن که خطرناک است. پدرِ بچه از شنیدن این مطلب سخت پریشان و نالان و حیران می گردد چون فرزندِ منحصرِ او بوده، لکن چون تصمیم داشته ده روز بمانند حرکت نمی کند و مشغول دعا و زیارت می شود تا هفت روز؛ پس درد چشم بچه سخت تر شده به طوری که یک لحظه از گریه و ناله آرام نداشت. اهل خانه و ها تا صبح خواب نرفتند چون صبح شد حافظ‌الصحة را می آورند چون چشم بچه را باز می کند و در آن به دقت نظر می کند حالش تغییر می کند و دست بر دست می زند و ناله می کند و به پدر بچه اعتراض می نماید و می گوید چشم بچه را کور کردی، من به شما سفارش کردم. تأکید نمودم زود او را به بغداد برسانید و چند مرتبه تأکید و کردم و شما به حرف من اعتنا نکردید تا چشم بچه کور شد و دیگر رفتن بغداد ثمربخش نیست. و این درد و ناراحتی که فعلاً دارد به واسطه قَرحه و زخمی است که در چشم اوست و بینائی چشمش را از بین برده است. پدر بچه از شنیدن این مطلب سخت پریشان و بمانند بدن بی جان می شود، سپس حافظ‌الصحة برای معالجه قرحه که بمانند دو دانه بادام از چشم بیرون بود، مشغول می شود تا از درد آرام گیرد و کوری با درد نباشد؛ پس به سختی دو چشم او را که بیرون شده بود بر گردانید بداخل چشم و بچه از شدت درد غش کرد و این مطلب به محضر آیت اللّه میرزا محمد تقی شیرازی و سایر علما رسید همه ناراحت و غصه دار شدند.
و چون مدت اقامت که ده روز بود تمام شد، عربانه کرایه می کند و عازم بر حرکت می شود و برای زیارت وداع به حرم مطهر مشرّف و پس از زیارت نزد ضریح امامین علیهما السّلام می نشیند مشغول خواندن می شود؛ پس در آن حال خادم ایشان حاج فرهاد بچه را بغل کرده به حرم مشرّف می شود و سپس چشم بچه را که با پارچه ای بسته بود به ضریح می مالد و پس از زیارت از حرم بیرون می رود. پدر بچه که منظره بچه اش را می بیند و متذکر می شود که بچه با چشم سالم به عراق آمد و حال با چشم کور برگردد، پس بی اختیار گریان و نالان می شود، فریاد می زند، می لرزد، خواندن تتمه زیارت عاشورا را فراموش می کند و خود را به ضریح می چسباند و در سخن با امام رعایت نمی کند و می گوید آیا سزاوار است بچه ام را با این حالت کوری برگردانم؛ پس بی حال شده گوشه ای می نشیند، ناگاه بچه در حالی که دائی او به دنبالش بوده وارد حرم می شود و بر دامن پدرش می نشیند و می گوید پدر جان ! خوب شدم، چشمم روشن شده دردی هم ندارد، پدر حیران شده دست در چشمان بچه کشیده می بیند هیچ اثری از قرحه نیست و حتی قرمزی هم ندارد، از دائی بچه می پرسد این بچه ربع ساعت پیش در حرم بود، چشمان کور و بسته شده چه پیش آمد شده؟ دائی بچه می گوید : بلی هنگامی که از حرم بیرون شدیم بچه بر شانه من بود و در صحن راه می رفتم و منتظر آمدن شما بودم ناگاه بچه سر از شانه من برداشت و با دستش پارچه ای که بر چشمش بود برمی داشت و می گفت ببین آقا دائی ! چشمم خوب شده است و برای بشارت به شما زود او را به حرم فرستادم که شما شاد شوید ، پدر سجده شکر می کند و از امامین همامین علیهما السّلام عذرخواهی و شکرگزاری می نماید و با شادی و فرح از حرم بیرون می شود و می آید نزد حافظ‌الصحة و بچه را در بیرون خانه نزد دائی او می سپارد و به حافظ‌الصحة می گوید می خواهم حرکت کنیم برای بغداد دوائی بدهید برای چشم بچه که در راه به آن مداوا کنیم. طبیب می گوید که چرا مرا مسخره می کنی! برای چشم کور شده دوائی نیست. شما در اثر مسامحه او را کور کردید؛ پس پدر صدای بچه می زند، دائی او را می آورد چون طبیب چشم او را گشوده و روشن می بیند بُهت زده و حیران می گردد. چشمان بچه را می بوسد، اطرافش می گردد و سخت گریان می شود و می گوید کجا شد دو غده چشم تو؟ چطور شد کوری تو؟ پس جریان شفا را برایش می گوید و بر اهل بیت علیهم السلام می فرستند. سپس به منزل می روند. میرزا هم که با سابقه بود گریه شوق می کند، چشمان بچه را می بوسد و می فرماید سزاوار است بمانید تا شهر را چراغـ🎊🎈ـانی کنیم. پدر عذر می آورد و در همان روز برای کاظمین علیهما السّلام حرکت می کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مباحث
#متن | #رساله_حقوق #امام_سجاد(علیه السلام) •──•❃❀✿( ۲۸ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ الْمُ
| (علیه السلام) •──•❃❀✿( ۲۹ )✿❀❃•──• 📖 وَ أَمَّا حَقُّ إِمَامِكَ فِي صَلَاتِكَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ السِّفَارَةَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ وَ الْوِفَادَةَ إِلَى رَبِّكَ وَ تَكَلَّمَ عَنْكَ وَ لَمْ تَتَكَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَكَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ طَلَبَ فِيكَ وَ لَمْ تَطْلُبْ فِيهِ وَ كَفَاكَ هَمَّ الْمُقَامِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ الْمَسْأَلَةِ لَهُ فِيكَ وَ لَمْ تَكْفِهِ ذَلِكَ فَإِنْ كَانَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ تَقْصِيرٌ كَانَ بِهِ دُونَكَ وَ إِنْ كَانَ آثِماً لَمْ تَكُنْ شَرِيكَهُ فِيهِ وَ لَمْ‏ يَكُنْ لَكَ عَلَيْهِ فَضْلٌ فَوَقَى نَفْسَكَ بِنَفْسِهِ وَ وَقَى صَلَاتَكَ بِصَلَاتِهِ فَتَشْكُرُ لَهُ عَلَى ذَلِكَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ┈┄┅═✾ ترجمه ✾═┅┄┈ ✨ و أما حق پيشنمازت اينست كه بدانى ايلچى ميان تو و خدا است و نماينده تو است بدرگاه پروردگارت. او از طرف تو سخنگو است و تو از طرف او سخن نگوئى او برايت دعا كند و تو براى او دعا نكنى و او براى تو خواسته و تو براى او نخواستى، و مهم ايستادن برابر خدا و خواهش كردن از او را برايت كفايت كرده و تو براى او كارى نكردى اگر در اينها تقصيرى باشد بگردن او است نه تو، و اگر گناهى كند تو شريك او نيستى و او را بر تو برترى نيست او خود را سپر تو كرده و نمازش را سپر تو كرده و بايد براى اين، قدرش را بدانى و لا حول و لا قوة الا باللَّه.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 مواضع متفاوت و رفتاری متناقض 💭‌ سال ۱۳۹۰ رئیس جمهور وقت با طرح سوال علی مطهری و با امضاء بیش از ۷۰ نماینده مجلس از جمله پزشکیان در صحن مجلس حاضر شد. ⁉️‌ سوال نمایندگان از محمود ، چرایی مخالفت او با در رسانه ملی بود و علی مطهری از او سؤال کرد چرا به عنوان مقام اول دولت اسلامی با هنجارشکنان و بدحجابان برخورد نمی کنید و در تریبون صداوسیما با گشت ارشاد مخالفت می نمایید؟ ✍️‌ حال در پی درگذشت مهسا امینی، علی مطهری و پزشکیان رفتار و مواضعی کاملا متفاوت و متناقض گرفته‌اند.