✅ #نکته_اصولی
⏮ #خطابات_قانونیه
🔶 حق این است که نظریه خطابات قانونیه یک نظریه بسیار بسیار بزرگ، مهم و تأثیرگذار است که در ابواب مختلف فقهی و اصولی میتواند اثر بگذارد. یکی از ملاکها برای اینکه شخصی را در عرصهای، #صاحب_مکتب بدانیم، این است که وی صاحب نظریاتی باشد که این نظریات دارای آثار بسیار زیادی در آن عرصه بوده و تغییر و تحولی در آن ساحت ایجاد کند. به خصوص اینکه خود آن شخص، آنقدر احاطه و تسلط بر آن عرصۀ علمی و معرفتی داشته باشد که بتواند آثار و پیامدهای نظریۀ خود را احصا کند و عملاً نشان دهد که التزام به این نظریه در این بخشهای این ساحت علمی و حوزه معرفتی، دارای چه آثار و پیامدهایی است.
🔶 انصافا این ویژگیها در نظریه خطابات قانونیه وجود دارد، یعنی اگر کسی بخواهد با استناد به برخی از نظریات مرحوم امام، ایشان را صاحب یک مکتب در عرصه فقه و اصول معرفی کند، بلا شک یکی از پایههای آن، باید نظریه خطابات قانونیه باشد. خطابات قانونیه چنین جایگاهی را دارد.
👤 آیت الله ملک زاده
💥 برگرفته از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۲۰ آذر ۱۴۰۲
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
آیتالله ملک زاده
✅ #نکته_اصولی ⏮ #خطابات_قانونیه 🔶 حق این است که نظریه خطابات قانونیه یک نظریه بسیار بسیار بزرگ، مه
✅ #نکته_اصولی
⏮ #خطابات_قانونیه
🔶 نکته دیگر اینکه، این نظریه میتواند بسیار راهگشا باشد. یعنی موارد متعددی از عویصات و مشکلاتی که در علم اصول با آن درگیر هستیم و پاسخش برایمان دشوار شده و نیازمند توجیهات مختلفی است تا بتوانیم از آن اشکالات عبور کنیم، با التزام به نظریه خطابات قانونیه، پاسخ داده میشود، لذا خطابات قانونیه، نظریه ارزشمندی است و همچنان که بنده از سالها قبل، این را بارها تکرار کردهام و در جلسات مختلف کتباً و شفاهاً به شکلهای مختلف عرض کردهام، جا دارد حوزههای علمیه به این نظریه اهمیت بدهند و در دروس #خارج_اصول، مورد بررسی قرار بگیرد. لکن بررسی به این معنا نیست که حتما باید این نظریه را پذیرفت.
🔶 یکی از آقایان نقل میکرد که ما به مرحوم امام اشکال کردیم و گفتیم شما در درستان همواره مطالبی را از محقق نائینی نقل میکنید و آن را به شدت نقد میکنید. آقا! اگر از محقق نائینی خوشتان نمیآید از کنار حرفهای او مرور کرام داشته باشید و اینقدر با نظرات ایشان درگیر نشوید. مرحوم امام فرمودند اتفاقا چون من برای مرحوم نائینی ارزش قائلم و دیدگاههای او را مهم و قابل اعتنا میدانم، به اسم او اشاره میکنم و دیدگاههایش را نقد میکنم.
🔶 در بحثهای علمی، تعبّد در کار نیست و باید بحث کرد، «نحن ابناء الدلیل نمیل حیث یمیل»؛ به اصطلاح فارسی، ما نوکر دلیل هستیم. فلذا این جهت خیلی مهم است ما این نظریه و برخی از نظریات مهم مرحوم امام را طرح و بررسی کنیم.
👤 آیت الله ملک زاده
💥 برگرفته از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۲۰ آذر ۱۴۰۲
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ #خطابات_قانونیه
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 در مقام جمع بندی میتوان گفت، نظریه انحلالیت و حقیقیه بودنِ قضایای شرعیه، خالی از اشکال نیست، مخصوصا در مقام تطبیق و کاربرد در برخی از مواضع، با ضعف و کاستی روبرو میباشد که باید این ضعفها و نقیصهها بر طرف شود.
لکن نظریه رقیب، یعنی خطابات قانونیه از اساس قابل قبول نیست، هرچند در مقام کاربرد قویتر و جوابگوتر از نظریه انحلالیت قضایا ظاهر بشود. یعنی امر دائر است بین #نظریه_انحلالیت_قضایا که به خودی خود قابل قبول است اما در مقام استفاده در جواب به عویصات و معضلات اصولی، گاهی نقص دارد و بین #نظریه_خطابات_قانونیه که به خودی خود قابل قبول نیست لکن در مقام پاسخگویی به عویصات و مشکلات چه بسا از نظریه رقیب، قویتر عمل میکند.
در اینجا عقل حکم میکند، نظریه اول را انتخاب کنیم و تلاش کنیم نقصها و اشکالات آن برطرف شود.
🔶 البته همچنان که بیان شد، اساسا هیچ ملازمهای نیز بین عدم قبول یکی از دو نظریه با قبولِ دیگری وجود ندارد، و لعلّ نظریۀ سومی در اینجا مطرح شود.
💥 برگرفته از سال دوم از دورۀ سوم خارج اصول
🗓 زمان: ۳ دی ۱۴۰۲
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ تفاوت #ظهور و تفسیر
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 میان استظهار و #تفسیر، تفاوت وجود دارد. تفسیر یعنی کشف الغطاء و القناع؛ و در موردی مطرح میشود که معنا ظاهر نباشد. اما ظهور یعنی مطلب، منکشف است و قناع و غطائی ندارد. بله ممکن است مطلبی ظاهر باشد، اما شما تنبه و توجه نداشتید و پس از آن توجه پیدا کنید، اما پرده و قناعی روی معنا نبوده است، لذا آقایان میگویند استظهار از قبیل تفسیر نیست. از این رو در استظهارهایی که در ادلۀ ذمّ تفسیر به رأی مانند «من فسّر القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار» آورده میشود، معمولا آن را تخصصا خارج از بحث ظهور و حجیت ظهور میدانند. البته در اینجا نظرات مختلف است، اما دیدگاه سائد و رایج است این است که ظهور تخصصا از ذیل این روایات خارج میباشد.
💥 برگرفته از سال دوم از دورۀ سوم درس خارج اصول
🗓 زمان: ۲۴ دی ۱۴۰۲
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ #مفهوم_مخالف
🔶 پنج اشکال و ملاحظه به تعریف شهید صدر از مفهوم مخالف
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 در تقریرات مرحوم شهید صدر تعبیر «لأنَّ اللازم لازم لنفس الربط الخاصّ بين الشرط و الجزاء و لا يكون لازماً لذات الشرط و لا لذات الجزاء» آمده یعنی، این لازمه ذات شرط یا ذات جزاء نیست بلکه لازمۀ ربط خاصی است که میان شرط و جزا وجود دارد.
🔶 در بحث تعریف اصل مفهوم، به عبارات شهید صدر، پنج ملاحظه مطرح کردیم که در اینجا تنها به دو ملاحظۀ پایانی آن فقط اشاره میکنیم.
اولا این تعریف، جامع اطراف نیست و شامل مفهوم عدد نمیشود، زیرا در عدد، مدلول التزامی خود عدد مطرح است که مفهومی اسمی میباشد، نه مدلول التزامی ربط که یک مفهوم حرفی است.
ثانیا این تعریف مانع اغیار نیز نیست. به طور مثال یکی از مدالیل التزامی خاص ربط در مثلِ «من کان مظلوما وجبت اعانته» میشود «من لا تجب اعانته لیس بمظلوم»، در حالی که این قضیه، مفهوم مخالف اصطلاحی در علم اصول نیست بلکه مفهوم اصطلاحی اصولی آن عبارت، قضیۀ «من لم یکن مظلوما لا تجب اعانته» خواهد بود.
🔶 حال اینکه این مدلول التزامی یعنی «من لا تجب اعانته لیس بمظلوم» دارای اعتبار و حجیت است یا خیر، لعل محل اشکال باشد.
هرچند مقداری از بحث مفهوم دور خواهیم شد، اما از آنجا که این موارد اهمیت زیادی دارد و در مقام استنباط از آن استفاده میشود و از مسائل مشکل ما در مقام استظهار و استنباط است، برای تقریب به ذهن و روشن شدن به آن اشاره میکنیم.
🔶 به طور مثال در «الخمر حرامٌ لأنه مسکرٌ»، علت حرمت خمر، اسکار بیان شده است و بر اساس «العلة قد تعمّم» حکم را تعمیم داده میگوییم «کل مسکر حرامٌ» که شامل خمر و هر چه مست کننده باشد میشود. حال آیا میتوان برداشت کرد که «کل ما لیس بمسکر لیس بحرام»؟ خیر، به طور مثال انسان با خوردن بول، لحم کلب یا خنزیر یا میته، مست نمیشود ولی این موارد نیز حرام است. لذا «"الخمر حرام لأنه مسکر" تدلّ علی کل مسکر حرامٌ، ولکن لا تدلّ علی کل ما لیس بمسکر لیس بحرام» و ممکن است به دلیل دیگری حرام باشد. بله به نحو موجبه جزئیه یا سالبه جزئیه میتوان نتیجه گرفت «بعض ما لیس بمسکر لیس بحرام کالماء». در اینجا میگوییم تعمیم علت، موجب تعمیم نقیض علت نمیشود.
حال با لحاظ این نکته تأمل کنید آیا میتوان آن عبارت را رد کرد و گفت «من لا تجب اعانته لیس بمظلوم»، یا ربطی به آن ندارد. به هر حال چه جملۀ «من لا تجب اعانته لیس بمظلوم»، حجیت داشته باشد و چه نداشته باشد، بالاخره مفهوم اصطلاحی برای جملۀ «من کان مظلوما وجبت اعانته» نیست.
🗓 زمان: ۱۵ بهمن ۱۴۰۲
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
💥 برگرفته از سال دوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏪ الشرط المسوق لتحقق الموضوع
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 برای تعمیق و تدقیق مطلب باید گفت:
«هناک ارتباطان و تقییدان فی القضیة الشرطیة: الاول ارتباط بین الموضوع و الحکم؛ الثانی ارتباط بین الحکم المرتبط بالموضوع و الشرط»
در قضیه شرطیه دو نوع ارتباط و تقیید را میشود در نظر گرفت. در قسم دوم رابطه بین حکم و شرط است، البته حکمی که مرتبط با موضوع است، در حقیقت رابطه میان حکم و شرط میباشد.
🔶 به بیان دیگر میتوان گفت در جملۀ شرطیه دو نوع ارتباط وجود دارد، اول «بین الموضوع و الحکم» و دوم «بین الحکم و الشرط» که اگر این دو ارتباط به وحدت رسید و یکی شد یعنی ارتباط حکم و موضوع با ارتباط حکم و شرط یکی شدند، در این صورت قضیه شرطیه مفهوم ندارد. اما اگر این دو، مستقل و جدا از هم باقی ماندند قضیه شرطیه مفهوم دارد. در حقیقت اگر این دو ارتباط به وحدت برسند، تنها ظاهر قضیه، شرطیه است اما حقیقتا شرطیه نیست، لذا مفهوم هم ندارد.
🔶 باید توجه داشت که میتوان هر قضیۀ حملیهای را به نحو شرطیه بیان کرد، به طور مثال به جای «اکرم زیداً» گفت «اکرم ان کان زیداً». پس این نکته که رابطه میان شرط و موضوع تغایر و تباین باشد، نکته مهمی است که در غیر این صورت، قضیه شرطیه مفهوم ندارد.
🔶 «لاَ تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً»
این آیه شریفه میگوید «اگر کنیزان جوان شما اراده تحصّن و عفت داشتند، ایشان را اکراه نکنید که به زنا بپردازند» که معمولا گفته میشود از این جهت مفهوم مخالف ندارد که ما بالضرورة می دانیم اکراه به زنا، چه شخص اراده به زنا داشته باشد و چه نداشته باشد، جایز نیست. لکن جواب اصحّ این است که بگوییم در واقع این آیه شریفه اصلا مفهوم ندارد، زیرا از قبیل سالبه بانتفاء موضوع میباشد.
🔶 اگر بخواهیم از این آیه شریفه مفهوم استفاده کنیم میشود «فاذا لم یرِدنَ التحصن فاکرهوهن علی البغاء او یجوز اکراههن علی البغاء» که سالبه بانتفاء موضوع است زیرا اگر این فتیات خودشان اراده تحصن نداشته باشند یعنی اراده بغاء دارند، وقتی خودشان اراده بغاء دارند، دیگر اکراه معنا ندارد و طلب الحاصل است. اکراه در جایی معنا دارد که شخص نمیخواهد ولی او را مجبور میکنند.
🗓 زمان: ۱ اسفند ۱۴۰۲
🕌 مکان: مدرسۀ آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳
💥 برگرفته از سال دوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏪ تذکری در باب #خطابات_عرفی_شارع
🔶 عرف سخیف، عرف فاخر و عرف تشریع
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 هرچند شارع مقدس در بیان مطالب خود، طریقی اختراعی ندارد و از طریق عرفی استفاده میکند اما این به این معنا نیست که حالا که عرفی شد، به شدت کوچه بازاری و سخیف و سطح پایین سخن بگوید. زیرا خود مردم هم متفاوت سخن میگویند، بعضی خیلی مؤدب و منظم سخن میگویند و برخی سطح پایینتر حرف میزنند، بالاخره سطح فرهنگ و تحصیلات مردم با یکدیگر متفاوت است. از این مطلب این نکته استفاده میشود که گاهی گفته میشود به نظر من میآید این مطلب عرفی نیست، یعنی چه عرفی نیست؟ یعنی عرف شلخته، بیدقت و سطح پایین به آن توجه ندارد، اما بخشی از این عرف که دقیق، خوب و فاخر صحبت میکنند، احیانا این نکات را رعایت میکنند.
🔶 این نکته شمشیر دو دَم است از این جهت که ما بر روی مسامحات عرفیه تاکید داشته و داریم، در اینجا نیز میگوییم ما عرفِ با ادبیات خوب و در سطح بالا را هم مبتنی بر مسامحات عرفیه میدانیم. به طور مثال در اصل وضع کلمات بر معانی، مسامحات زیادی وجود دارد، همچنین در شکل گیری برخی از ترکیبات و عبارات خاص مسامحه وجود دارد. اما اینکه چه سطحی از همین زبانی که مبتنی بر مسامحات است را برای سخن گفتن انتخاب کنیم، مختلف است و انسان هم میتواند سطح بالاتر سخن بگوید و هم سطح پایینتر؛
🔶 عرض شد احیانا، همه سخنان شارع و حتی قرآن کریم نیز یکسان نیست. اگر کسی با نگاه ادبی به آیات قرآن کریم نگاه کند، به لحاظ ادبی و بلاغی، آیات قرآن در یک سطح نیستند. در برخی از آیات قرآن مانند «وَ قِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» یا «قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ» نکات ادبی و بلاغی بسیاری به کار رفته، اما ممکن است بعضی از آیات قرآن به لحاظ بلاغی در این سطح نباشند.
🔶 البته همانگونه که تأکید هم شد، این نکته، نکتۀ بسیار دقیقی است و توجه به این مطلب کار سادهای نیست و تشخیص مصادیق آن آسان نمیباشد. اما گاهی، اموری که به نظرمان عرفی نمیآید، از این جهت است که ما یک عرف سطح پایین را در نظر گرفتیم و اگر عرف سطح بالاتری را در نظر بگیریم، عرفی خواهد شد. به طور مثال عرف قانونی و تشریعی، یک نوع عرف خاصی است با ویژگیهای خاص خود، لذا اگر شارع مقدس عبارتی را در فضای تشریع، تقنین و قانوگذاری میگوید، دقتهایی دارد که اگر بخواهد حرفی معمولی بزند آن دقتها را ندارد.
🔶 گاهی شخص میگوید جمله شرطیه مفهوم ندارد، لحاظ بشود که در چه فضای عرفی به نظر شما مفهوم ندارد، بله گاهی اوقات صحبتهای معمولی افراد با یکدیگر است، درست میگویید انسانها حرف بی دقت زیاد میزنند و حتی ممکن است «انما» هم بگویند ولی حصری در کار نباشد، و بگوید منظورم این هم نبود، یعنی مسامحه زیادی دارد ولی اگر ما این را در فضای قانون، تقنین و تشریع بردیم آنجا یک مقداری دقیقتر میشود. باز هم عرف است و مبتنی بر مسامحات، اما اینجا مسامحاتش کمتر میشود و ضوابطی پیدا میکند، به بیان دیگر خود فضای تقنین و تشریع مانند قرینهای میماند که این قرینۀ عامه سبب میشود ما سطح دقتمان را در فهم عبارات بالاتر ببریم.
🔶 دقت کنید که از آنجا که ما تأکید زیادی داشتهایم که بحثهای اصولی باید عرفی باشد و از عرف خارج نشویم و جای بسیاری از بحثهای عقلی در مباحث الفاظ اصول نیست، در عین اینکه ما کماکان از مبنای خود عقب نشینی نمیکنیم، اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت.
🗓 زمان: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسۀ آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی، مدرس ۱۱۳
💥 برگرفته از سال دوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ العبادة بالمعنی الأعم و العبادة بالمعنی الأخص (#دلالة_فعل_المعصوم علیه السلام)
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 عبادت به دو قسم «العبادة بالمعنی الاخص» و «العبادة بالمعنی الاعم» تقسیم میشود. مراد از عبادت بالمعنی الاعم، هر فعل جایز یا راجحی است که انسان به قصد قربت انجام دهد، که با این نیت آن فعل جایز یا راجح، جنبه عبادی پیدا میکند.
🔶 به طور مثال اگر بر فعلِ راه رفتن انسان، خیری مترتّب شود و شخص، نیت عبادت کند این فعل، عبادت محسوب میشود. بله اگر انسان در راه شر حرکت کند، طبیعتا شرّ مبعّد است و «المبعد لایمکن ان یکون مقرّبا». اما اگر فعل مباحی باشد مانند أکل یا شرب، و شخص نیت کند من بابِ «قوّ علی خدمتک جوارحی» این خوردن و آشامیدن برای عبادت یا خدمت به خلق باشد، در این صورت عبادت بالمعنی الاعم میشود.
🔶 اما عبادت بالمعنی الاخص، عبادتی است که به تصریح خود شریعت عبادت است و بدون قصد امتثال و تقرب، اتیان نمیشود. حال اگر در ما نحن فیه، یعنی #السنة_الفعلیة فعل معصوم، عبادت بالمعنی الاخص بود قاعده کلی ما «لا بد من الاخذ بالقدر المتیقن مما یستفاد من فعل المعصوم» است که این قدر متیقن در اینجا «عدم حرمة الفعل» است.
🔶 بحث اینکه آیا این فعل، مکروه است یا خیر را با مطالبی مانند #ترک_اولی و دیدگاه خاصی که ما در مورد ترک اولی داریم در ادامۀ ابحاث متعرض خواهیم شد. لکن اگر این فعل عبادت بالمعنی الاخص باشد کما هو المفروض، «عدم حرمة الفعل العبادی، مساوقٌ لمشروعیته و رجحانه»؛ یعنی همین که یک فعل عبادی صورت میگیرد و این فعل عبادی حرام نیست، به معنای آن است که آن فعل مشروع، مطلوب و راجح است.
💥 برگرفته از دورۀ سوم درس خارج اصول
🗓 زمان: ٥ خرداد ١٤٠٣
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ١١٣
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولى
⏪ تبيين القول بالفعل
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 قرآن کریم میفرماید (أَقيمُوا الصَّلاةَ) اما از کیفیت، کمیت، اجزاء، شرایط و ... نماز سخنی به میان نیاورده است و این فعل نماز خواندن رسول الله در مرأی و منظر مردم است که مبیّن این آیۀ شریفه میباشد.
🔶 بر اساس آیۀ شریفۀ (لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم) وظیفه تبیین آیات قرآن با پیامبر خدا است. برخی همانطور که ظاهر کلام مرحوم #علامه_طباطبایی در المیزان است، معتقدند وظیفۀ تبیینی رسول الله تنها قرائت آیات قرآن برای مردم است ولکن به نظر میآید این وظیفه، بیش از این مقدار باشد. یکی از وظایف تبیین که به عهدۀ رسول الله میباشد، بیان جزئیات، تفاصیل، مخصصات و مقیداتی است که در قرآن وجود ندارد و ایشان باید بیان و تبیین کنند.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۷ مهر ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏪ سعه و ضیق #دلالة_الفعل
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 بیان شد که فعل، دلیل صامتی است که در مقام دلالت، اجمال دارد و باید به قدر متیقن از مدلول یا مدالیل آن اکتفا کرد که طبعا یک مدلول مضیق و محدود به حساب میآید، لکن تضیق و محدودیت هم یک امر نسبی است و هرچند این مدلول، نسبت به مجموعه مدالیل محتمل الاستفاده از این فعل، دایرۀ بسیار محدودی دارد اما در عین حال، فی حد نفسه و در همان دایره محدود و مضیق میتوان یک سعهای برای آن لحاظ کرد.
🔶 به بیان دیگر اگر ما همین مدلول مضیق و محدود را در قالب یک لفظ و عبارت بیان کنیم، خود آن لفظ یک سعه و ضیقی دارد و میتواند عمومیت یا خصوصیت داشته باشد. به طور مثال اگر گفتیم «الفعل یدل علی عدم الحرمة علی الاقل» یا «الترک یدل علی عدم الوجوب علی الاقل» این جملات ترجمۀ لفظی آن افعال هستند که میتوان برای آن سعه یا ضیقی در نظر گرفت. پس همچنان که در باب اجماع میگوییم، اجماع دلیل لبی است ولکن همین اجماع دارای معقد است که میتواند سعه یا ضیق داشته باشد، در باب فعل هم میتوان این مطلب را ذکر کرد و گفت مدلول مضیق فعل که همان قدر متیقن از مدالیل است میتواند سعه و ضیق داشته باشد.
🔶 گاهی از این مطالب میتوان استفادههای فراوان برد، یعنی در حالی که دلالت فعل معصوم، نسبت به همه مدالیل محتمل الاستفاده از آن، محدود است اما به خودی خود سعهای دارد. به تعبیر امروزی میتوان گفت هر عمل و فعلی، پیامی دارد.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم خارج اصول
🗓 زمان:۱۴ مهر ۱۴۰۳
🕌 مدرسه آیتالله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏪ رد دیدگاه #مشهور_فلاسفه در باب ضرورت علّی و معلولی در افعال اختیاری انسان.
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 در ادامه بحث از السنة الفعليه و در بحث #ترک_اولی به چهار دیدگاه، و قول مختار که قول جدیدی در مسئله بود اشاره شد.
🔶 در انتهای بحث گفتیم «إما هو المساوی لامر راجح آخر فاختاره المعصوم تخییراً». در اینجا باید تذکر داد که ما قائل به #اصل_سلطنت در #افعال_اختیاری انسان هستیم و قانون ضرورت علی و معلولی را در این حوزه قبول نداریم. هرچند قاطبه فلاسفه قائل به ضرورت علی و معلولی هستند در عین حال این قانون، در باب افعال اختیاری انسان غیر قابل قبول است.
اگر گفته شود «عقلیة الاحکام لاتخصّص» میگوییم لو کنا فرضنا که اصل قانون ضرورت علّی و معلولی با برهان اثبات شده باشد، اما فلاسفه دلیل و برهانی بر شمول این قانون بر افعال اختیاری انسان اقامه نمیکنند.
🔶 مرحوم #علامه_جعفری کتابی به نام جبر و اختیار دارند که به نوعی این بحث را مطرح کرده و بر ضد وجوب علی و معلولی بحث کرده که برخی از اساتید مکرم ردّی بر آن نوشتهاند و ضمن کمال احترام به علامه جعفری فرمودهاند که ایشان بحث علیت در فلسفه را درست متوجه نشدهاند.
🔶 حال اگر بیان علامه جعفری در برخی موارد اجمال داشته باشد اما بیان #شهید_صدر در اینجا بسیار مناسب است و اساسا عنوان سلطنت هم از ایشان است. شهید صدر در کتب اصولی و غیر اصولی خود این مطلب را بیان کردهاند. ما نیز در جای خود، بارها مطرح کردهایم که در اینجا سلطنت وجود دارد.
🗓 ۱۶ مهر ۱۴۰۳
🕌 مدرسه آیتالله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ نصوصیت دلیل مجمل در میزان قدر متیقن
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 إن قلت: اگر فعل دارای اجمال است چطور میتواند مبیّن و مفسر دلیل دیگر باشد؟ کوری عصا کش کوری دگر باشد؟!
قلت: هرچند فعل، مجمل است اما اگر برای آن مجمل، قدر متیقنی استفاده شود، این قدر متیقن از حیث دلالت بر معنا، اقوی از ظهور است چون نصوصیت دارد.
🔶 دلالت ظهور، ظنی است در حالی که دلالت قدر متیقن، یقینی میباشد. بسیاری از جمله برخی از بزرگان و افاضل از این نکته غفلت دارند و توجه نمیکنند که اگر مجمل، قدر متیقن داشت در همان محدودۀ قدر متیقن، نصوصیت دارد و لذا اقوی از ظهور است.
🔶 دلیل این غفلت هم این است که گمان میکنند چون دلیل ابتدا مجمل بوده و از مجمل، قدر متیقن استفاده کردهایم دلالت آن ارزش چندانی ندارد، در حالی که این دلالتِ مضیَّق، اقوی از ظهورات است.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۲۱ مهر ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ توهم تعارض التقریرین لسکوت المعصوم تجاه المتنافیین
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 "قد یتوهم تعارضٌ بین التقریرین لسکوت المعصوم تجاه امرین متنافیین کسکوته تجاه فعل صادر من شخص و تجاه النهی عنه من قبل شخص آخر"
شخصی در حضور معصوم کاری را انجام میدهد و معصوم علیه السلام در قبال آن سکوت میکند، سپس شخص دیگری به کار شخص اول اعتراض میکند که این کار جایز نیست باز هم معصوم سکوت میکند. حال بالاخره یا آن کار درست بوده یا نهی از آن کار درست بوده اما در هر دو حالت، معصوم سکوت کرده است آیا این حالت از قبیل تعارض التقریرین است؟
🔶 عرض میشود اگر فاعل اول، فعلی را انجام داد که آن فعل، غیر مرضیّ عند الامام بود و بلافاصله شخص دیگری او را نهی از منکر کرد دیگر لزومی ندارد امام به او چیزی بگوید زیرا شخص دیگری او را نهی از منکر کرده و امام اتکالاً علی نهی الناهی خودشان نهی از منکر نکردهاند. لذا در اینجا میگوییم اساسا تقریری نسبت به فعل نفر اول و فعل نفر دوم صورت نگرفته و اگر اصرار شود که بالاخره امام سکوت کرده و تقریر صورت گرفته، میگوییم این تقریر ناظر به فعل دوم یعنی نهی ناهی است.
💥 برگرفته از سال سوم دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۱ آبان ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ بررسی تعبیر #الکافی_کافٍ_لشیعتنا
🔹 توضیح اعتبار سندی روایات کافی شریف
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 برخی از تعابیر مانند «الکافی کاف لشیعتنا» در باب کتاب کافی شریف وجود دارد، که اولا بحث است که آیا چنین جملهای از ناحیه مقدسه صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف صادر شده یا خیر؛ لعل ما طریقی برای اثبات صدور این جمله از ناحیه مقدسه نداشته باشیم، ولکن لو کنا فرضنا أنّ هذا الکلام صدر عن المعصوم، باز هم این جمله لزوما به معنای «صحة کلّ ما فی الکافی» نیست، بلکه به این معنا است که «بقدر الکفایة لشیعتنا موجودٌ فی الکافی» یعنی اگر شخص شیعه بخواهد زندگی اسلامی داشته باشد و عقائد، احکام زندگی و اخلاق اسلامی داشته باشد، در کافی به این مقدار روایت وجود دارد.
🔶 البته همانطور که در جای خود اثبات کردهایم ما همۀ احادیث کافی را معتبر میدانیم، البته نه به معنای مشهور صحیح السند که امروز گفته میشود بلکه میگوییم این روایات به لحاظ سندی، بررسی سندی نمیخواهد.
لکن بحث ما در اینجا در مدلول تعبیر «الکافی کاف لشیعتنا» است که آیا ظهور چنین تاییدی به این معنا است که امام علیه السلام کلمه به کلمه آن را تایید کرده است؟ میگوییم خیر، خصوصا در باب کتابی مانند کافی که احیانا تهافت و تنافی میان مدالیل روایات آن هم مشاهده میشود که امکان ندارد همه اطراف آن را تایید کرده باشند، لذا ما نیز که قائل به اعتبار صدوری روایات کافی هستیم، احتمالات دیگر مانند احتمال وجود تقیه، احتمال سقط قرینه، احتمال نقص و زیادۀ کلمه و ... را انکار نمیکنیم و لذا جمع دلالی بین روایات کافی را لازم میدانیم. لعل مدلولی از روایات آن را نتوانیم بپذیریم زیرا با نصوص قرآن کریم یا سنت قطعیه مخالفت داشته باشد که آن را کنار میگذاریم و علم آن را به اهلش واگذار میکنیم.
💥 برگرفته از سال سوم از دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۸ آبان ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9
✅ #نکته_اصولی
⏮ إستبطان متعلق التقریر للإلزام
👤 آیت الله ملک زاده
🔶 در باب #تقریر باید توجه داشت که گاهی، آن فعل یا سیرۀ منعقده در درون خود مستبطن و متضمن الزام است و به نحو الزامی منعقد شده که در این صورت، اگر تقریر و امضای معصوم به چنین سیره یا بنای عقلا یا عرفی تعلق بگیرد، آن سیره و بنای عقلاء بما أنه مستبطن و متضمن للالزام، امضا میشود، لذا ما الزام را هم از تقریر استفاده میکنیم.
🔶 این نکته در علم اصول کاربرد زیادی دارد و دقت مضاعفی میطلبد که ببینیم معصومین به چه نحوی، یک سیره را امضا کردهاند. به عنوان تقریب به ذهن عرض میشود اگر یک عقد یا ایقاعی، مورد امضای شریعت قرار گیرد، این عقد با همه اجزاء و شرایطی که داشته و همان هیئت ترکیبیهای که در میان عرف رایج بوده و به آن پایبند بودهاند، مورد امضا قرار گرفته و مشمول «أوفوا بالعقود» است، و حینما نشکّ فی صحة هذا العقد من دون تلک القیود و الشرایط لانستطیع إثبات شرعیته.
💥 برگرفته از سال سوم دوره سوم تدریس خارج اصول
🗓 زمان: ۱۲ آبان ۱۴۰۳
🕌 مکان: مدرسه آیت الله العظمی تبریزی، مدرس ۱۱۳
http://eitaa.com/joinchat/761921543C9cf554b0c9