❣️ بسْــــمِ ربِّــ الشُهَـــــدا
#شهيد_حامد_كوچك_زاده
🔻ولادت : ۶۱/۶/۲۸
🔻شهادت ۹۴/۱۱/۱۲
آزادسازے نبُل و الزهرا، سوریہ
هشتمین شهید استان گیلان
#تحصیلات کارشناسی علوم سیاسی
شهید مادر ندارد
#خاطــــرات_شهدا
🔻دوست شهید:
💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را #هل میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، #همسایگان را از خواب بیدار کند📛
💢 #دو_سال همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را #رعایت می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و #تحویل نیروهای شهرداری دادن.
💢آدم ها را باید از #سبک زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به #سوریه و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای #شهادت، انتخاب شد✅
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#سالروز_شهادت
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
ڪلیڪ ڪنید 👇
🍃🌺 @mabareshohada
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃ایام اربعین سال ۹۴ بود که تصمیم گرفتیم با چندتا از رفقا راه بیفتیم سمت مرز تا برویم و خودمان را بندازیم توی اقیانوس خروشان#زیارت_پیاده_اربعین امام حسین علیه السلام
🍃دو تا ماشین شدیم و زدیم به جاده
من و جواد و سه نفر دیگه از بچه ها توی یک ماشین بودیم.اون سه نفر که تا راه افتادیم خوابیدند، ماندیم من و جواد. از همانجا تا خود مرز برای هم تعریف کردیم تا خوابمان نبرد و بتوانیم رانندگی کنیم.
🍃سالها بود جواد را میشناختم، با هم توی ستاد شهید بابانظر کار میکردیم، عاشق شهدا بود، آنقدر که هرکجا کار شهدا روی زمین می ماند و کسی نمیتوانست سختی آن کار را تحمل کند اصطلاحا او می رفت و زیر یک خم کار را می گرفت.
🍃آن شب هم کلی از خاطرات کارهایش گفت اما خیلی هم برایم درد دل کرد.کفری بود از اینکه خیلی تلاش کرده است تا برای دفاع از حرم برود سوریه حتی یک بار تا پای پرواز هم رفته اما از همانجا برش گردانده اند. می گفت من در حق اهل بیت کوتاهی کرده ام و نتوانسته ام کاری برای آنها بکنم، میخواهم بروم سوریه و حداقل کاری را که میشود انجام بدهم.
🍃از زیارت اربعین که برگشتیم، مدتی بعد کارهای اعزامش درست شد و رفت و دست آخر در آزادی نبل و الزهرا یک تیر و دو نشان کرد، هم مدال دفاع از حرم و خدمت به#اهل_بیت سلام الله علیهم را گرفت و هم به عشقش که#شهادت و شهدا بودند رسید🕊
🍃حالا که فکر میکنم چقدر خوب است که انسان زندگی اش را مانند شهید جواد محمدی مفرد#وقف چیزهایی کند که پیوستن به آنها مایه سربلندی دنیا و آخرتش باشد.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_جواد_محمدی_مفرد
@mabareshohada
🌱شهید تو چه ایه ای از حقی، که این چنین حیاتمان را با یاد خود جلا داده ای.
🌱 یاخته های وجودیمان با هر خاطره ای از تو، آنچنان طراوت و نوری را به خود میگیرند که از سواحل نگاهمان هویدا میشود.
🌱امروز روزیست که پر به #آســمان کشیدی، به من بگو سوخت پروازت کدام یک از افعال نیکت بود، کدام یک از افعال نیکت #خلبان پروازت شد. هق هق گریه ات به وقت #نماز_شبت یا کنترل نگاهت 😔
🌱 تو آنچنان #عارفانه زیستی که همه را مسحور خود ساختی و #قلب ها را فتحکردی. آری آنچنان #حق را شناختی که اینگونه #عاشقانه خرید تورا ...خوشابحالت😭
🌱بگو از برای این #دل ندیده ..شیرینی آن لحظه ای کهمادرت #زهرا به تولبخند زد چگونه طعمی داشت.
از سفر عشقت بگو ...
رفیق عارفم، از من نزد مادرت زهرا یادی بکن.
سلام مرا به #مادر برسان ...
کاش من هم، #همسفر تو میشدم😓
🌱شهید احمد علی نیری در ۲۷ بهمن سال ۱۳۶۴، در حالی که ۱۹ سال از کشتی عمرشان میگذشت، به فیض #شهادت نائل آمدند. وی یکی از شاگردان خاص #ایت_الله_حق_شناس بودند.
♡پنج صلوات هدیه به روح مطهر شهید بزرگوار♡
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_احمد_علی_نیری
📅تاریخ تولد : ۲۹ تیر ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴. اروند رود، عملیات والفجر
🥀مزار شهید : تهران.بهشت زهرا
@mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
کاش یک قاصدک از تو خبری میآورد .... #فرمانده_بیمزار #شهید_حمید_باکری #سالروز_شهادت🌷 @mabares
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃 هر دو #برادر چشمهای حقیقت بین بازی داشتند انگار که مثل آب خوردن غیب میدیدند و از شدت آنکه این دیدن برای آنها طبیعی و معمولی بود، آن دیده ها را به راحتی وخیلی فاش بیان می کردند.
🍃 اگر اینقدر دیدن حقایق عالم که برای امثال ما #غیب_گویی است برای آنها آسان و طبیعی نبود لااقل کمی خصوصی تر و با احتیاط بیشتری آن حقایق را بیان می کردند، نه مثل #مهدی که چند لحظه قبل از شهادتش، خطاب به #شهید کاظمی پشت بیسیمی که می دانست ضبط میشود و در آینده همه آن را میشنوند بگوید «احمد!بیا اینجا که اگر بیایی دیگر دلت نمیخواهد برگردی!»
🍃 اما حکایت حمید از مهدی هم جالبتر است، او چند وقتی قبل از شهادتش وصیت نامه ای مینوسد که در آن آینده را به تصویر میکشد و انگار که از پشت پرده ای از پرده های عالم خبر بدهد می گوید:«دعا کنید که خداوند #شهادت را نصیب شما کند. در غیر این صورت زمانی فرامیرسد که #جنگ تمام میشود و رزمندگان سه دسته میشوند: دستهای که به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از آن پشیماناند. دستهای که راه بیتفاوتی در پیشگرفته و غرق زندگی مادی میشوند و دستهای که به گذشته #وفادار میمانند و احساس وظیفه میکنند و از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد. پس از خداوند بخواهید با رسیدن به شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن هم بسیار سخت خواهد بود.»
🍃 #حمید_باکری برادر مهدی باکری، #جوان_بسیجی عاشقی است که یک شبه ره صد ساله رفت و پیر #عشق شد آنچنان که در خشت خام چیزی دید که در آینه هم نمیبینیم.
🍃 آرزو میکنم که اگر حمید باکری نمیشویم در نگاه او که حقیقت بین بود و هست عاقبت بخیر باشیم♥️
✍نویسنده: #گمنام
🕊به مناسب سالروز شهادت
#شهید_حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱٣٣۴
📅تاریخ شهادت : ۶اسفند۱٣۶٢
🥀مزار شهید : مفقود الاثر
@mabareshohada
🍃گاهی عشق معجزه میکند و بیسیمچی گردان، آشنای غریب #شهدا می شود.
🍃امیر امینی، #رزمنده ی ساده ی گردان که حال و هوای هر عملیات را با بیسیم به جاماندگان خبر میداد.
🍃فرمانده قلبش شد و #بیسیمچی اشک و مناجاتش برای خدا. آنقدر دعا کرد تا عاشق، مخلص و #شهید شد.
🍃عکاسِ جنگ، با دوربینی که از زیر خاک پیدا کرد، #شهادت بیسیمچیِ عاشق را ثبت کرد و این عکس برگی شد از دفتر #عشق، که این روزها دل هر آدم سردرگمی را می لرزاند.
🍃سربندش، چشم هایش که از خستگی #دنیا آرام گرفته است و لب های خونینش، که گویی هنوز هم #ذکر میگویند. اینها هرکدام روضه ای است برای آنان که گرفتار دنیا شدهاند😔
🍃او با #مناجات و گریههایش خالص شد برای خدا و خدا عزت نصیبش کرد و #عزیز شد برای دنیا و آدمهایش.
🍃کاش میشد عکس او را بر سر در قلب هایمان بیاویزیم، تا در دنیای #غفلت و #گناه کمی بندگی کنیم و او با بیسیماش از عشق به محبوب بگوید😢
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_امیر_حاج_امینی
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۵ دی ۱۳۴۰، ساوه
📅تاریخ شهادت : ۱۰ اسفند ۱۳۶۵، شلمچه، کربلای۵
🥀مزار شهید : بهشت زهرای تهران
@mabareshohada
🕊🌷🕊
بـسم رب الـشـهدا والـصدیـقین
سـردار شـــღــید
#سید_حمید_میر_افضلی🌹
🍃ولادت: 1335/11/17
🍂#شهادت: 1362/12/22
🍁مسـئولیت: فـرمانده اطلاعات وعملیات قـرارگاه کـربلا
#مکان_شهادت منـطقه سردشت
#آرامگاه گلزار شهدای رفـسنجان کرمان
نحوه شهادت
در عملیات خیبر در منطقه جزیره مجنون سوار برترک موتور حاج محمد ابراهیم همت فرمانده وقت لشکر 27 محمد رسول ا... شد و هردو به سوی سرنوشتی به شیرینی عسل یعنی شهادت رفتند
سید پا برهنه
طبق معمول موقع عملیات کفش هایش را در آورده بود و با پای برهنه توی منطقه راه می رفت.
ازش پرسیدم:چرا با پای برهنه راه می ری سید...؟
گفت برای پس گرفته شدن این زمین خون داده شده.این زمین احترام داره و خون بچه ها رویش ریخته شده،آدم باید با
پای برهنه روش راه بره.
#سـالروز_شـهادت
💠🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌹 تازه دامادی که ۲۳ روز بعد از ازدواجش#شهید شد 🌹
« #وهب_زمان » لقب#شهیدی است که، چون #وهب_نصرانی در شرایط تازهدامادی به شهادت رسید.❤️🌹
جوانی ۲۶ ساله که فقط ده روز پس از ازدواج و زندگی مشترکش عازم سوریه شد و ۱۳ روز بعد در شب ششم محرم ۱۴۳۷ (شب حضرت قاسم) به فیض#شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش همانطور که آرزویش بود در روز تاسوعا تشییع و آسمانی شد.
♥️ شهید حاج #هادی_شجاع تازه داماد ده روزه ایست که تمامی تعلقات دنیوی با تمام زیبایی هایش را رها کرده و دل به رضایت خداوند بست.
@mabareshohada
♡بهنام دلارام دل شکستگان♡
🍃همرهی میگفت : اگر باور کنیم #دنیا ذاتاً محل آسایش و خوشی نیست، توقعمان از دنیا کم میشود. آنگاه قویتر زندگی خواهیم کرد و اتفاقا از زندگی بیشتر #لذت میبریم🙃
🍃به راستی ما کجا ایستادهایم؟ در چه جایگاهی؟ با کدام بینش؟ مگر شعر و شعارمان #شهادت نبود؟ مگر نمیخواستیم همچون هزاران مهاجری باشیم که باور داشتند، زمین و ابتلائاتش معبر است و اصلا انسان آمده است تا آزموده و آب دیده شود و بعد هم باید گذاشت و رفت؟ همچون مجید و مجید ها؟
🍃اگر ایمان و #اعتقادمان این است که باید در این دنیای سراسر #غوغا و یغما، عشق مولایمان را چنان بپروریم و آن را فریاد بزنیم که جهان را سراسر #بهشت کند، پس باید از #سختیها گذر کنیم و قوی شویم👊
🍃باید بهای #دل شکستگیهایمان را اینگونه از دنیا بستانیم، باید قوی شویم.
همچون #مجید و مجید ها.
🍃باید همانقدر زیبا #جوانی کنیم. همانقدر زیبا عبد باشیم. باید #خالص شویم. باید همچو مجید، #انقلابی شویم. همانقدر صادق، همانقدر #عاشق.
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_عبدالمجید_سپاسی
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
📅تاریخ تولد : ۱مهر ۱۳۴۰. شیراز
📅تاریخ شهادت: ۲۹ اسفند ۱۳۶۶.حلبچه
🥀 مزار شهید : شیراز
@mabareshohada
🍃قلم حکایت میکند از نسیم در میان شاخ و برگ درختها، درخت هایی که سایبان قبر شهدا، قبر #زینب هستند🥀
🍃صدای نسیمی را که میان برگ های آنان می پیچد میشنوم، رازی نهفته در پس حرفی نگفته است.
🍃اوایل #میترا صدایش میکنند اما بعد ها از میان تمامی نام ها زینب را انتخاب میکند و براستی که این نام برازنده او بود♡
🍃علاقه زیادی به #شهدا داشت، هربار که برای تشیع شهیدی میرفت مقداری از خاک مزار را به عنوان تربت بر میداشت هفت میوه درخت کاج و هفت خاک تبرکی مزار شهدا همیشه در وسایلش بود.
🍃قلم حکایت میکند از بزرگی و #صبوری اش. از ندا ها و ناله های شبانه به روی سجاده، از آخرین جمله وصیت نامه، خانه ام را ساخته ام، باید بروم🕊
🍃۱۵ سال عارفانه زندگی کرد و در اولین بهار شانزدهسالگی برای همیشه زیر سایه درخت کاج آرام گرفت. رفت تا سر لوحه ایی از #ایمان باشد برای تمام دختران بعد از خود. تا بدانند #شهادت فقط در میدان و برای مرد جنگی نیست. شهید که باشی در آغوش #چادر هم میتوان تا آسمان ها پرواز کرد🌹
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهیده_زینب_کمایی
📅تاریخ تولد : ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت : ۲ فروردین ۱۳۶۱
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
@mabareshohada
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
💠 آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را ت
🍃٢٢ شهریور سال ۱٣۴۵ مقارن با ایام #ماه_مبارک_رمضان در محله سیچان اصفهان در خانواده کریمی فرزندی به دنیا آمد که نامش را #علیرضا گذاشتند.
🍃فقط چهار سالش بود که پزشکان به خاطر مشکل کبدی ازش قطع امید کردند و گفتند زیاد زنده نمی ماند.
🍃 روزی سیدی سبزپوش به مغازه پدرش مراجعه کرده و بی مقدمه می گوید:" کار خوبی کردی که علیرضا را #نذر آقا ابالفضل(ع) کردی همین امروز سفره آقا ابالفضل (ع) را پهن کن و به مردم غذا بده، ۳ مجلس #روضه برای حضرت در حرمش نذر کرده ای که من انجام می دهم."
🍃علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا می یابد تا در#نوجوانی رزمنده دفاع از وطنش شود. در عملیات #محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره، سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد.
🍃در آخرین دیدار با #خانواده اش به مادر می گوید:" ما مسافر کربلائیم راه کربلا که باز شد بر می گردیم."
🍃درسال ۱٣۶۱ عملیات والفجر ۱منطقه عملیاتی فکه در #تنگه_ابوغریب هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای عراقی قرار می گیرد و وقتی فرمانده اش می خواهد به او کمک کند نمی گذارد و می گوید:" شما فرمانده هستین برگردین به عقب و به بچه ها کمک کنین."
🍃علیرضای ۱۶ ساله به سختی خودش را روی زمین کشیده تا به سمت تپه ها برود، که ناگهان یکی از تانک های عراقی عقده گشایی کرده و از روی پاهایش رد می شود.
🍃۱۶ سال بعد طبق پیش بینی اش، روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم #کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا می کنند و در روز #تاسوعای_حسینی تشییع می شود.
🍃در وصیتش چه شیرین آورده ، "هرگز آنان که در راه #خدا کشته می شوند مرده نپندارید ، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار خویش روزی می خورند."♥️
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_کریمی
📅تاریخ تولد : ٢٢ شهریور ۱٣۴۵
📅تاریخ شهادت : ٢٢ فروردین ۱٣۶٢
🥀مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان
@mabareshohada
#شهید_روح_الله_کافی_زاده
#ولادت:١٣۵٩/۶/٢۶
#شهادت:١٣٩٢/٢/١۴
#نحوه_شهادت:اصابت تیر به سر
💢اولین شهید مدافع حرم شهرستان نجف آباد و استان اصفهان
🌸🍃فرازی از وصیت نامه ی شهید #روح_الله_کافی زاده
خدایا وقتی بهترین آشیانه برای خانوادهام در این دنیا مهیا شد که محتاج کسی نباشند، کمک کن تا از این دنیا خوب پر بکشم.»
شاید اعزام جوانان و #مقاومت آنها در آن سوی مرزها سخت باشد اما جهاد در خانه سختتر است.
بدانید هیچ مرگی بالاتر از #شهادت نیست و حق پیروز است.
#سالروز_شهادت
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🌷شهیدی که در قبر به احترام مادرش چشمانش را باز کرد... 🕊گويي هنوز هم با گذشت سالهاي طولاني از اتمام
🍃شاید برای معرفی شهید علی اکبر صادقی کافی باشه بگی :" شهیدی که در #قبر به درخواست مادرش چشم باز کرد."
همین!
🍃در #تهران به دنیا آمد اما مطلق دل به آن نبست. گویی از همان ابتدا متوجه شده بود که این عجوزه عروس هزار داماد است و پر از زرق و برق و نیرنگ. تا جایی که وقتی همسرش را عقد کردند اعلام کرد اگر جنگ تمام شد و سالم برگشتم زندگیمان را شروع می کنیم. الان وقت جنگ است نه وقت شروع زندگی! من راضي نيستم دختري را به خانه بياورم و با رفتنم باعث عذاب و ناراحتي او شوم.
🍃 مرحومه ملوک خانم، #مادر_شهید فرموده بودند: " روز تشییع جنازه رفتم داخل قبر. هیچ کس دیگری به جز من و علی اکبر داخل قبر نبود. سرم را بردم نزدیک صورتش و گفتم: خدایا! تو رو به علی اکبر #امام_حسین قسمت میدم که یک بار دیگه چشمان علی اکبرم رو به من نشون بدی. همون موقع بود که چشمان علی اکبر باز شد. به همون زیبایی بود که در شب دامادی اش بود. خدا رو شکر کردم که آخرین خواسته ام در مورد فرزندم برآورده شد. به کسی چیزی نگفتم و از قبر بیرون آمدم. تا چند سال بعدش هم به کسی حرفی نزدم اما از روی #عکس هایی که گرفته شده بود راز من و علی اکبر فاش شد"
🍃بنده کلید این راز و #معجزه ی خداوند را بین وصیت نامه اش یافتم. "سعی نمایید در #مسجد کاملا هدفتان رضای #خدا باشد نه تبلیغ اسم و شخص. در ادامه این راه کوشش نمایید و سعی کنید سربازان با وفایی برای حسین (ع) و امام زمان (ع) باشید. هم بسازید و هم تربیت نمایید که تربیت حسینی مسئله مهمی است و بدنبال آن #خودسازی است"
🍃به قول "صغیر اصفهانی"
حلال جمیع مشکلات است حسین
شوینده لوح سیئات است حسین
ای شیعه! تو را چه غم ز طوفان بلا؟
جایی که سفینه النجاه است حسین
روحش شاد و یادش گرامی♥️
✍️نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_اکبر_صادقی
📅تاریخ تولد : ٢۴ فروردین ۱٣۴۱
📅تاریخ شهادت : ٩ خرداد ۱٣۶٧
🕊محل شهادت : عراق
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺