💠از شهدا حاجت بخواهید...
#شهید_سیدرضا_طاهر 🌷
🔰من زمان بارداریم #خوابی از شهید سید رضا طاهر دیدم
🔹تا حالا ایشون رو ندیده بودم و #نمیشناختم تا اینکه در خواب ایشون رو دیدم که بالباس #بسیجی،چفیه در گردنشون لبخند زنان😊 از درون مه غلیظی خارج شد.
من بارداری فوق العاده سختی داشتم؛ خیلی خیلی سخت.اون شب تو خواب بهم گفتن:
«شما که نمیتونید به میدون جنگ بیاید؛ این سختی ها گذراست و جهاد شماست در راه #خدا.»بعدگفتن: «من در دوره بارداری خانمم فهمیدم که چقدر سختی میکشید.»
🔹چند روز بعد #تصویرشون رو تو تلویزیون دیدم و فهمیدم ایشون شهید شدند واز شهدای #خانطومان هستند. ازقضا یک فرزند هم دارند. نکته جالب، #لبخند رو لب شهید بود😊 که فراموشم نمیشه.
🔹خانمشون تو مصاحبه از لبخندی میگفت که از لبهای این #شهید کنار نمی رفت و همه ایشون رو با این لبخند میشناختند.
🔹از اون به بعد خیلی به جد بزرگوارشون #توسل میکنم وهر بار حاجت روا میشم.
🔴دقیقا تابستون سال گذشته بود
🔸بعد اون خواب شفای مریض دکتر جواب کرده رو هم با #توسل به جد بزرگوارشون گرفتیم
🔸برادر شوهرم تو سن 33سالگی #سرطان بدخیم گرفت که تهران هم جوابش کردن ولی.... 😭
#به_شهیدتوسل_کردم
یک سال نکشید که درمان شدند.
🔸معجزه دیدم....فقط #معجزه شد.
🔸هروقت مشکلی پیش میاد واسه شادی روح پاکشون #نذرصلوات میکنم و الحمدالله همیشه جواب میگیرم.
🔸احساس نزدیکی بیشتری با #خدا دارم چرا که منو با مشکلات ریزودرشتم دید و این بزرگوارو تو مسیرم گذاشت تا تو بدترین شرایط باعث امید باشه.
#شهید_سیدرضا_طاهر 🕊❤️
#شهید_مدافع_حرم
#سالروز_ولادت
@mabareshohada
🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
🍃🍂🌿
🌺
#سردار_شهید #مجید_پازوکی
🔸ولادت:١٣۴۶/١/١
🔸شهادت:١٣٨٠/٧/١٧
🔸محل شهادت:فکه
پایش را می گذاشت توی میدان مین، همان اول می نشست زمین و با خاکش تیمم می کرد...
می گفت اینجا #نفس کشیدن برایم راحت تر است...
جایی که باید با تمام وجودت می ترسیدی ، برای او آرامش بخش ترین جای دنیا بود...
#طلاییه...
طلاییه بودیم...
چند روزی بود هر چه می گشتیم ، #شهید پیدا نمی کردیم...
یک شب خواب دید پرتوهای نور از یک نقطه از زمین به #آسمان می رود...
فردا همان جا را کندیم؛
کلی شهید پیدا شد...
اولین بار نبود که توی خواب آدرس می گرفت...
#سردار_شهید #مجید_پازوکی
🌷شادی روحش #صلوات
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
✍مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃🍂🌿
🌺🍃🍂🌿🌺🍃🍂
🔻#خاطرات_تفحص
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌿آن روز با رمز «یا #حضرت_رقیه(س) » به راه افتادیم.
🍃خیلی عجیب بود، ماشین، کنار یک #خرابه خاموش شد. به آقا جعفر گفتم: «رمز #یارقیه است و این هم خرابه، حتما #شهید پیدا می کنیم»😔
🌷کنار جاده دو #شهید پیدا شد و من هم روضه #خرابه شام خواندم. گفتم یک #شهید دیگر هست، باید پیدا شود. 💔
🍀خیلی گشتم، اثری نبود. خبر رسید که دو #پیکر دیگر نیز پیدا شد. به راه افتادیم. وقتی پیکرها را دیدیم، یکی از آنها #جسد یک عراقی بود.
🌼 به آقا جعفر گفتم: «رمز، دختر سه ساله، محل کشف، کنار #خرابه ، تعداد #شهید ، سه تا به تعداد سن #حضرت_رقیه .»😭
#ای_دردانه_حسین(ع) ❤
#شهداگاهی_نگاهی 😔
🌷@mabareshohada🍀
#خاطرات_شهدا
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
#پرچم ، پیشانی بند ، انگشتر ، #چفیه ، بی سیم هم روی کولش . خیلی با نمک شده بود ☺️
گفتم چیه ؟ خودت رو مثل علم درست کردی ؟ میدادی یک چیزی هم پشت #لباست بنویسن😒
پشت لباسش رو نشون داد " جگر شیر نداری سفر #عشق مرو " ❤️
گفتم : بی خودی اصرار نکن .. بی سیم چی لازم دارم ولی تو رو نمی برم😒
هم #سنت کمه ؛ هم برادرت #شهید شده ..
هیچی نگفت ... از من حساب میبرد..✅
کمی هم #میترسید ، دستش رو گذاشت روی کاپوت تویوتا🚘 و گفت :
باشه .. نمیام ! ولی روز #قیامت شکایتت رو به #فاطمه_زهرا میکنم .. ببینم میتونی جواب بدی ؟😒
توی #عملیات دنبالش میگشتم .. به بچه ها گفتم کجاست ؟ گفتن نمی دونیم ! نیست ✅
به شوخی گفتم : نگفتم بچه است ! #گم میشه ! حالا باید کلی دنبالش بگردیم تا پیداش کنیم😤
بعد #عملیات داشتیم #شهدا رو جمع میکردیم . اکثرا با یک گلوله یا ترکش ریز #شهید شده بودن😔
یکی هم بود که ترکش کل #سر رو برده بود ...
برش گردوندم ...😞
پشت لباسش رو دیدم
نوشته بود:"#جگر شیر نداری سفر #عشق مرو" 😭😭😭
#شهداگاهی_نگاهی
🍀@mabareshohada🌷
#معرفی_شهدا 🌹
❄🌼❄🌼❄🌼❄🌼❄
نام:#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری
🍀تولد: ۶۷/۱۱/۱۳
🍀#شهادت : ۹۳/۱۱/۲۶
🍃محل تولد:تهران
🍃محل شهادت:سامرا
🌷محل دفن:#نجف ،وادی السلام،سمت هود و صالح بعد از سید علی قاضی تیر ۳۹۴
شهید هادی ذوالفقاری علاقه ی زیادی به #شهیدابراهیم_هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از #شهید ابراهیم هادی نصب داشت....ودر #خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود...
#سالروزشهادت ❤
#شهیدمدافع_حرم
🍀@mohammad_ebrahim🌷
#معرفی_شهدا 🌹
❄🌼❄🌼❄🌼❄🌼❄
نام:#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری
🍀تولد: ۶۷/۱۱/۱۳
🍀#شهادت : ۹۳/۱۱/۲۶
🍃محل تولد:تهران
🍃محل شهادت:سامرا
🌷محل دفن:#نجف ،وادی السلام،سمت هود و صالح بعد از سید علی قاضی تیر ۳۹۴
شهید هادی ذوالفقاری علاقه ی زیادی به #شهیدابراهیم_هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از #شهید ابراهیم هادی نصب داشت....ودر #خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود...
#سالروزشهادت ❤
#شهیدمدافع_حرم
🍀@mabareshohada
#شهید_سید_مرتضی_آوینی :
هر #شهید کربلایی دارد
که خاک آن کربلا تشنه خون🌹 اوست ،
و زمان انتظار می کشد
تا پای آن #شهید بدان کربلا رسد
و آنگاه خون🌹 #شهید جاذبه ی خاک را خواهد شکست
و ظلمت را خواد درید
و معبری از نور خواهد گشود و روحش را از آن ،
به سفری خواهد برد که برای پیمودن آن هیچ راهی جز #شهادت وجود ندارد ...
#شهدای_پاسدار 🇮🇷
🌹 @mabareshohada
🌷🍃
🍃
🕊..| #شهید_زنده
|حـاجحسیـنیکتـا|
هم قد گلولـه توپ بود..
گفتن: چه جوری اومـدی اینجا؟!
گفت: با #التماس!
گفتن: چه جوری گلوله رو
بلند میڪنے میارے؟!
گفت: با التماس!
به شوخے گفتن میدونے آدم
چه جوری #شهید میشه؟!
لبخندی زد و گفت:
با التماس!
#باالتماس😔✋
#جاموندیم..بدمجاموندیم..
#حواسمونپرتهدنیاعه..
#جَوِّدنیازمینگیرمونکرده💔
🍃 @mabareshohada🌷🍃
✍🏻 #خاطرات_شهدا
💠 تا آخر بخوانید
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💢▫️صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💢▫️صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️
💢▫️صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💢▫️صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
🔸حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه
⇜ #ذبیح یعنی چه،
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه،
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه
🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
🌷 #شهید_محمد_رضا_دهقان🌷
@mabareshohada
•
|