eitaa logo
🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
513 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
947 ویدیو
30 فایل
ما اینجا جمع نشده ایم که تعداد اعضای #کانال و یا #بازدید از مطالب به هر نحوی برای ‌مان مهم شود! ما آمده ایم خود را #بسازیم؛ تا #نفس را از نَفَس در بیاوریم. از کانال #معبر_شهدا به کانال #شهدا؛ وصل شویم. ارتباط با خادم کانال @HOSSEIN_14 تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ من از شما یڪ آسمان مےخواهم به وسعت نگاه👀 مهربانتان❤️ سهم من از این دنیا🌏 تنها باید همین آسمان باشد! ما را هم آسمانے ڪنید...🕊 @mabareshohada
🔷 همه دوست دارند کہ به بهشت بروند، اما کسی دوست ندارد بمیرد !! 🔹بهشت رفتن ... جرأت مُردن می‌خواهد !  و  چه زیبـا تفسیر ڪردند جرأت را ... 🌷 🌷 @mabareshohada
#تلنگر این روزها باید دوید لـب #خاڪریز مبادا بشینیمـ و نگاه ڪنیمـ إنَ اللهَ لا یُغَیِرُ مْا بِقومِِـ حَتی یُغَیِروانْا بِاَنفُسِهمْـ شبیه #شهدا رفتار ڪنیم... ڪلیڪ ڪنید 👇 🍃🌺 @mabareshohada 🌺
✿ •| با اینکه از نسل شما نیستم ولـــــــــــــــــــــــی دلم بدجور هوای بیسیم هایتان را کرده😢 شما که تا می دیدید خواهری تنها در کوچه هست رد نمیشدید و نگاهش نمیکردید امـــــــا الــــــــــان چـــــــه بـــگـــویـــم؟ خودتان میبینید چـــــــادرم را به تمسخر میگیرند😔 اما میدانید دلم را چه قرص میکند؟؟؟؟ دلم را خونی که دادید قرص میکند... میدانم در آخرین لحظه گفتید: به امام بگویید ما تا آخرین قطره خونمان جنگیدیم... ای کاش من هم روزی بگویم👇 به ✿ ✿ بگویید 👇 تا آخرین نفس هایم مدافع چــــــــادر بودم 😭 •/ یه مثلی هست که میگه ســرم بره قـــولـــم نمیره قول من بانو به شهدا✋ سرم بره چـــــــــادرم نمیره افتخاره منه\• 🆔 @mabareshohada
#پنجشنبه_های_دلتنگی... 🍃قرارِ هر پنجشنبه ی دلم؛ گوشه ای از شهر ، که آسمانش تو را در بر گرفته است.... دلت ‌که ‌بگیرد، ‌درمان‌ِ دردت‌شهید ‌گمنام‌ است... #شهدا رو یاد کنیم با ذکر #صلوات 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
. |•خـداوند در سوره نـساء آیه ۶۹میفرماینــد: "حسن اولئڪ رفیـقا" |.اینها رفیــق های خوبی هستند.|😉 بعد در سوره آل عمـران علــتش را میفرمایند:) "زنده اند، ازآنها ڪار برمی آید؛ چون عندربهم یرزقون وآرامش بخــش هستــند"😌☝ وبه این سـه دلیل‌خـدا به ‌شــهدایـ💔ــش میبــالد. |•♥️ @mabareshohada
#دلگیر که شدی از زمانه تعطیل کن⛔️ زندگی را برس به داد ِدلَتـ💔 حرم اگر راه نیافتی #شـهدا هستند گلــ🌷ـزارشان میشود #مأمنی برای دلت❤️ #پنجشنبه_های_دلتنگی💔 #گلزارشهدا_بهشتی_که_تعطیلی_ندارد 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
اینقدر مهربانند که دست من و شما رو میگیرند و تو سفره پربرکت و دعوت میکنن... مطمئنا کسی که و با تمام وجود بهشون بشه دست خالی بر نمیگرده 🍃🌹@mabareshohada
براستی صاحب   .....!!! روزی بر سر مزار فرزندم در گلزار بهشهر رفته  بودم. دیدم زن و شوهری بر سر پسرم نشسته‌اند و به شدت گریه می‌کنند. رفتم نزدیک شون و علت را جویا شدم. به آنها گفتم که این مزار من است اما در این قبر نیست که شما اینقدر برایش گریه می‌کنید. پسر من است. در ضمن من اصلا شما را نمی‌شناسم. از سر و وضعشان هم معلوم بود که شمالی نبودند. خانمی که گریه می‌کرد در جواب من گفت:  فرزند دارم که از ناحیه دو پا بود. دوا و درمان‌های ما نتیجه نداد و از سلامتی‌اش ناامید شدیم اما پسرم یک شب در خواب دید که به سراغش آمده است و به او می‌گوید که از جایش شود. پسرم در پاسخ جوان می‌گوید که من فلج هستم و قادر به راه رفتن نیستم. می‌گوید برخیز تو یافته‌ای من از مازندران هستم. فرزندم از خواب بلند شد در حالی که شفا گرفته بود. من تمام شهرهای را یک به یک رفتم و روی سنگ مزارها را خواندم. تا اینکه بالاخره در گلزار شهدای بهشهر(اینجا) این سنگ قبر را پیدا کردم. پدر می‌گفت: نشستم و دوباره برایم مسلم شد که فرزندم است ..... هدیه به روح 🍃🌹 @mabareshohada
📖 💐 شهیدی ڪه قرض های تفحص ڪننده خود را با دستان خود پرداخت ڪرد. 🌷 🌷 🔻بخش اول 🔸می گفت: اهل تهران بودم و پدرم از بازار تهران.... 🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به ، حجره ی پدر را ترڪ ڪردم و به همراه بچه های لشڪر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی شدم ... 🔸یڪبار رفتن👣 همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان☺️... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره ڪردم و را هم با خود همراه ڪردم ... 🔹یڪی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با مختصر گروه تفحص می گذراندیم ... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلـ💞ـمان، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر عطرآگین ... تا اینڪه... 🔸 زنگ خورد و خبر دادند ڪه دو پسر عمویم ڪه از بازاری های تهران بودند برای ڪاری به اهواز آمده اند و ما خواهند شد ... 🔹آشوبی در دلم پیدا شد ... حقوق بچه ها چند ماهی می شد ڪه از تهران نرسیده بود و من این مدت را با گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم ... 🔸با همان حال به محل ڪارم رفتم و با بچه ها عازم شدیم .... 🔹بعد از زیارت و توسل به شهدا ڪار را شروع ڪردیم و بعد از ساعتی و پلاڪ شهیدی نمایان شد ... ... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در به ادامه ی ڪار پرداخت اما من ... 🔸استخوان های مطهر شهید را به انتقال دادیم و ڪارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشڪر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم ... ✍️ منبع: مشرق نیوز ... ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ 🍃🌺 @mabareshohada 🍃🌺 ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝ 🌹 🕊🕊🕊 ✨اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💖✨وآلِ مُحَمَّدٍ 💖✨وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#رسم_خوبان 🌹 💢تازه نامزد کرده بود که موضوع اعزام به سوریه جدی شد. نزدیک ایام عید بود. خیلی‌ها منتظرند که ایام عید فرا برسد تا از قوم و خویش‌ها دیدن کنند. تعطیلات نوروز برای خیلی‌ها مهم است. اما عباس باید این لذت را زیر پا می‌گذاشت. آتش درونش هر لحظه شعله‌ورتر می‌شد. به من گفت:«عیدم باشه میام.» گفتم: «گذرنامه چی میشه؟» گفت:‼️ «همه‌چی هماهنگه» 💢یک‌بار با آن #شور و حالش زنگ ‌زد و گفت:«حسین! گذرنامه‌ها رو هماهنگ کردیم، حاجی اجازه داده. ممکنه بیست و پنجم اسفند بریم،😍 شایدم بیفته تو ایام عید. شما پاسپورتاتون آماده باشه که هروقت گفتن بریم.» گفتم:«ما که از #خدامونه!» ماجرای رفتنمان به سوریه در شرایط بسیار سختی اتفاق می‌افتاد. خیلی از #شهدا را به ایران🇮🇷 آورده بودند و از بچه‌های ما هم چند نفری به شهادت رسیده بودند. در چنین شرایطی رفتن به سوریه، نیازمندِ #دل_کندن_از_دنیا بود💔 و عباس از دنیا دل کنده بود...🕊 ✍️به روایت همرزم شهید #شهید_عباس_دانشگر 🌷 #سالروز_شهادت 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🌷 .... 🌷 در بالكن اتاقمان در پادگان سرپل ذهاب بوديم. در مقابل اتاق ما حمل پيكر قرار داشت. ناگهان احساس كردم بوى تند فضاى اطراف را پر كرده، گويى آن جا را با گلاب شسته اند، اما گلاب و عطرى در كار نبود. 🌷تمام آن رايحه ى دل انگيز مربوط به جنازه ى بود كه در آن ماشين قرار داشتند. پس از آن كه پيكر مطهر شهدا را بردند، ديگر اثرى از در آن جا وجود نداشت. راوى : خانم مهرى يزدانى 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺