eitaa logo
مدرسه مهارت آموزی مبنا
19هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
446 ویدیو
72 فایل
کانال رسمی «مدرسه مهارت آموزی مبنا» ✨ ما توی این مدرسه، مهارت‌های بنیادی رو آموزش می‌دیم. دوره‌های ما فعلا در دو دپارتمان زیر برگزار می‌شه: 🔸دپارتمان نویسندگی 🔸دپارتمان روایت انسان ☺️ خانم میم هستم، بیاین باهم گپ بزنیم: 🆔 @adm_mabna
مشاهده در ایتا
دانلود
به نـام خــدای مهربـــان «امروز چیزی نوشتم؟» ترس از نوشتن را خیلی‌هایمان داریم. همیشه به شوخی به دوست‌هایم می‌گویم «نوشتن دکمه ندارد! نمی‌شود یک دکمه‌ای در ذهنت را فشار بدهی و منتطر باشی کلمات مثل نقل و نبات روی کاغذ سُر بخورند.» خیلی وقت‌ها هست که از نوشتن طفره می‌‌رویم. هزارتا کار انجام می‌دهیم تا سراغ نوشتن نرویم. گاهی که می‌خواهم بنويسم لپ تاپ را روشن می‌‌کنم و برای گول زدن خودم می‌گویم تا «لپ تاپ بالا می‌آید این لباس‌ها را تا کنم...» و وقتی به خودم می‌آیم که جارو زده‌ام، طرف‌ها را شسته‌ام و از خستگی روی مبل افتاده‌ام و لپ تاپ هم روی حالت اسلیپ به خواب رفته است... . حتما شبیه این تجربه را خیلی‌ها دارید. همه این‌ها برای این است که خیلی‌هایمان علی‌رغم عشق‌مان به نوشتن، بیشتر دل‌مان می‌خواهد ننویسیم! شاید چون موضوع خوبی در ذهن‌مان نداریم یا مثلا بخاطر آن‌که چندوقتی است قلم دست نگرفته‌ایم؛ یا حتی بخاطر آن‌که کلمات درهم و برهم نوشته‌مان را لایق نمی‌دانیم. مسئله اما این است که باید خیلی محکم جلوی این حس‌ِ مرموز ننوشتن بایستیم. باید خودمان را به هر روز نوشتن عادت بدهیم. از چه یا کجا یا چطورش مهم نیست. این‌که چه می‌نویسیم یا چقدر می‌نویسیم یا کجا می‌خواهیم بنویسیم مهم نیست. مهم این است که هر روز از خودمان بپرسیم «امروز چیزی نوشته‌ام؟!!» ادامه دارد... _نجمه حسنیه_
به نـام خــدای مهربـــان «مسیر را برای خودتان آسان کنید.» همیشه راه‌حلم برای این‌که هر روز بنویسم یک چیز بود: «کلاس رفتن». این‌که به واسطه تمرین‌های هفتگی کلاس‌های نویسندگی‌، بهانه نوشتن داشته باشم! اما از یک جایی به بعد فهمیدم راه‌حل‌های بهتری هم وجود دارد. راه‌حل‌هایی کاملا وابسته به خودم؛ چراکه خیلی وقت‌ها به خاطر مشغله‌هایم فرصت شرکت در دوره‌های نویسندگی‌ را نداشتم و این وقفه مرا از نوشتن حسابی دور می‌کرد. اگر شماهم برای ننوشتن انگیزه دارید و عذاب وجدان این ننوشتن رهایتان نمی‌کند، می‌توانید چند راهکار ساده را انجام بدهید:
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان «مسیر را برای خودتان آسان کنید.» همیشه راه‌حلم برای این‌که هر روز بن
- یک هدف روزانه ساده برای خودتان انتخاب کنید: مثلا به جای آن‌که به هر روز نوشتن فکر کنید، خودتان را مجبور کنید هر روز ساعت مشخصی پشت میزتان بنشینید یا لپ تاپ را روشن کنید. این‌که بعدش می‌نویسید یا نه مهم نیست. مهم این است که هر روز این کار را بکنید. یا مثلا به جای فکر کردن به کیفیت نوشته‌های روزانه‌تان با خودتان قرار بگذارید هر روز تعداد مشخصی کلمه بنویسید. تعدادی که نوشتنش برایتان سخت نباشد. این‌که موضوع این نوشته چه باشد یا کیفیتش چطور باشد مهم نیست. مهم این است که آن تعداد را حتما بنویسید. - تا می‌توانید ساعت و مکان نوشتن‌تان را ثابت نگه دارید: پشت میز، روی مبل، توی پارک یا هرجایی که راحت‌ترید. مهم این است که این نظم را رعایت کنید و هر روز سر ساعت مشخصی در جای مشخص نوشتن‌تان باشید! خیلی وقت‌ها مشخص بودن زمان و جای نشستن بخش زیادی از حس ننوشتن شما را از بین می‌برد. - سراغ موضوعات ساده بروید: وقتی می‌خواهید بنویسید از اولین چیزی شروع کنید که به ذهن‌تان می‌آید. یک موضوع دم‌دستی، ساده و حتی بی اهمیت! مثلا اگر می‌خواهید به مهمانی بروید درباره چیزی که میخواهید بپوشید بنویسید! یا مثلا درباره درگیری ذهنی‌تان از این‌که ناهار چه بپزید یک صفحه بنویسید. حتی می‌توانید درباره پیامک‌های دیروزتان با دوست‌تان بنویسید و احساس‌تان را روی کاغذ بیاورید. موضوعات نوشتن می‌تواند همین‌قدر ساده باشد و یک صفحه تمام را برای شما پر کند. یادتان باشد مهم این است که بنویسید! ادامه دارد...
به نـام خــدای مهربـــان «به خودتان سخت نگیرید» برای این‌که بتوانید هر روز بنویسید، لازم است نوشتن را به عادت خودتان تبدیل کنید. کاری که هر روز، در یک زمان مشخص و در جای مشخص انجام می‌دهید و به آن پایبند هستید. برای ساختن این عادت باید خودتان را دچار یک نظم کنید. یک‌جور شرطی شدن مثلا! در پست قبل گفتم که یک راه کمک‌کننده انتخاب محل نوشتن است. این جای ثابت اگر با یک زمان مشخص همراه شود شما را در نوشتن منظم می‌کند و در نهایت و با مداومت، هر روز نوشتن عادت‌تان می‌شود. این میان اما حواس‌تان به یک چیز باشد. لازم است گاهی با خودتان راه بیایید و هوای خودتان را داشته باشید. مثلا اگر زمان نوشتن رسیده و دل‌تان می‌خواهد چیزی بخورید و بعد سراغ نوشتن بروید سخت نگیرید. یا اگر یک روز نتوانستید بنویسید خودتان را سرزنش نکنید و این روز را به عنوان یک استراحت کاری برای خودتان در نظر بگیرید. مسئله مهم در ساختن این عادت این است که نباید خیلی به خودتان سخت بگیرید. خوب است گاهی بخاطر حس‌تان جایتان را عوض کنید. درست است که روزانه نوشتن مهم است. اما این میان باید مراقب اجبارهای بیهوده باشید. اگر این روزها و ماه‌ها و سال‌ها کمتر سراغ نوشتن رفته‌اید، همین حالا تصمیم بگیرید نوشتن را شروع کنید. ایدئال‌گرایی را کنار بگذارید و از دم‌دستی‌ترین ابزار نوشتن برای دم‌دستی‌ترین موضوع استفاده کنید و اولین متن‌تان را بنویسید... _نجمه حسنیه_
به نـام خــدای مهربـــان «ترس های متنوع» همه‌مان در زندگی ترس‌هایی داریم. هر کس از چیزی. یکی از سوسک و حشرات موذی، آن یکی از مکان‌های بسته و دیگری از تاریکی. ترس‌ها به قدر آدم‌های دنیا متنوع‌اند. من هم ترس‌هایی دارم. ترس‌هایی گاهی مسخره و خنده‌دار. برای تک‌تک ترس‌هایم دلیل دارم و گاهی حتی فکر کردن بهشان مرا می‌ترساند. یکی از ترس‌های بزرگم «بیماری» است؛ هرچیزی در مقابل سلامتی. از یک سرماخوردگی ساده تا یک میخچه توی پا یا آنفولانزا و کرونا و... می‌تواند تن مرا بلرزاند. بخاطر همین هم معمولا با کوچک‌ترین علامتی از بیماری، دکتر می‌روم. کاملا و دقیقا هم طبق دستور پزشک رفتار می‌کنم و برای تک‌تک داروها روی گوشی‌ام هشدار می‌گذارم و مقید به مصرف‌شان تا دانه آخر هستم. برای من دارو و واکسن چیزهای ترسناکی نیستند.
مدرسه مهارت آموزی مبنا
به نـام خــدای مهربـــان «ترس های متنوع» همه‌مان در زندگی ترس‌هایی داریم. هر کس از چیزی. یکی ا
چند روز پیش مشغول خواندن محفل۶ (با موضوع ترس) بودم. سراغ بخش مورد علاقه‌ام رفتم:روایت‌های زیسته. در میان روایت‌ها به روایت فاطمه‌سادات موسوی به اسم «تفنگ چخوف» رسیدم. وقتی شروع به خواندن کردم، غرق در یک دنیای عجیب و متفاوت شدم. جملاتِ پشت‌سرهم و کوتاه، به روایت ریتم تندی داده بود. نویسنده از تجربه یک ترس متفاوت حرف زده بود. ترسی که خیلی دقیق و با جزییات روایت شده بود. متن را که خواندم دلهره گرفتم. متن پر از بیان احساسات درونی و تجربه بود‌. می‌توانستم چهره نویسنده را وقت نوشتن از ترسش در ذهنم مجسم کنم. متن فضای سنگینی داشت. این یعنی نویسنده از پس نوشتن متن برآمده است. بوی ترس را تا کنار گوشم حس کردم. تا ته متن را نوشیدم و در تمام مدت خواندن به این فکر کردم که «حقیقتا به قدر آدم‌های دنیا، ترس داریم...» _نجمه حسنیه_
🔰🔰🔰🔰🔰 اگر دل‌تان می‌خواهد روایت‌های «ترس» را بخوانید، فقط کافی است از لینک زیر سراغ محفل۶ بروید: 🌐https://mabnaschool.ir/product/mahfel6/ + این شماره محفل را از دست ندهید‌...😎
صاحب این عکس را می‌شناسید؟! بگذارید ساده‌تر بپرسم، کتابی از این نویسنده خوانده‌اید؟😉
جواب از این بهتر؟😅 ✅حتما لذت خوندن داستان کباب غاز زیر زبون شماها هم هست.
✅پدر داستان نویسی نوین