دو روز گذشته درمورد
«باشگاه نویسندگان مبنا» و
«اکوسیستم نویسندگی در مدرسه مبنا»
باهم صحبت کردیم.
نوبتی هم که باشه،
نوبت حرف زدن از ساز و کار
طرح «استادیاری اختصاصی» در مبنا است.
یکی از جذابترین
ویژگیهایی که باعث شده مبنا،
متفاوتترین مدرسه نویسندگی ایران
باشه!
از همینجا به تک تک استادیارهای درجه یکمون سلام میکنم و میگم که
خداقوت!✋☺️🌹
#متفاوتترین_مدرسهنویسندگی_ایران
#استادیار_اختصاصی
| @mabnaschoole |
یکی از تفاوتهای مهم دورههای نویسندگی مدرسه مبنا، با دورههای مشابه دیگه اینه که در مبنا، هر هنرجو یک استادیار اختصاصی کنار دستش خواهد داشت.
استادیار اختصاصی شما، درباره موضوع آموزشی هر هفته با شما گفتگو میکنه، متنهای شما رو نقد میکنه و به طور کلی به شما کمک میکنه تا دریافتتون از محتوا عمیق و عمیقتر بشه.☺️
خیلی از مجموعههای آموزشی یک پاسخگو یا ادمین پشتیبانی دارن برای پاسخ به سوالات کاربران.👤
سوالی که اینجا پیش میاد اینه که آیا استادیار هم شبیه همین پشتیبان دوره است؟
باید خیلی غلیظ بگم که نهههه!!!😎
هر کدوم از استادیارهای مبنا، خودشون یک نویسنده متخصص و باتجربه هستند. 😉
یعنی:
🏆در جشنوارههای مختلف ادبی، حائز رتبه و جوایز ارزشمند هستند؛
📖 سابقه عضویت در تحریریه مجلات و روزنامههای معتبر مثل روزنامه ایران، جامجم، مدام و ... دارند؛
📚 کتابهاشون توسط نشرهای مختلف به چاپ رسیده
و ...
یعنی در طول دوره و در کنار کلاسهای آنلاین با استاد جوان آراسته،
یک نویسنده کاربلد هم کنار دست شما خواهد بود که هم تک تک متنهای شما رو نقد میکنه، و هم درباره محتوای آموزشی هفته با شما گفتگو خواهد کرد.
دیگه چی از این بهتر؟ ☺️
🖌 دو روز تا آغاز ثبت نام
دوره نویسندگی خلاق...
#متفاوتترین_مدرسهنویسندگی_ایران
#نویسندگی_خلاق
| @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
خب خب اون دکمه «رفتن به آخرین پیام» رو نزنین که یه چالش خیلی خیلی باحال داریم!🎉🎉 چالش تبریک متفاوت
.
از فراخوان #چالش_روز_مادر چهخبر؟
بگم براتون از وویسهای خوبی که برامون فرستادین😍 و روشهای خلاقانهای که به مادرهاتون تبریک گفتین😍👌
دوستان ترک زبان هم از بقیه لهجهها پیشی گرفتن و برامون وویس فرستادن😉
متن یکی از وویسهایی که برامون فرستادین رو اینجا میذارم به عنوان #نمونه بخونین:
روز اونی که همه خانواده بهش غرمیزنن اما اون حرفا رو تو دلش نگه میداره و وقتی داره جارو میزنه وظرف میشوره زیر لب میگه خدایا بازم شکر، مبارک!
خیلی احساسیه... نه؟🥺
| @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
. از فراخوان #چالش_روز_مادر چهخبر؟ بگم براتون از وویسهای خوبی که برامون فرستادین😍 و روشهای خلاقان
.
شما هم خلاقانه و متفاوت به مادرتون بگین روزت مبارک، بدون اینکه این عبارت رو به کار ببرین. (توضیحات بیشتر رو در پیام قبلی و پیامی که ریپلای شده بخوانید.)
وویسهای تبریک روز مادر رو اینجا برام بفرستین:
📮 @adm_mabna
| @mabnaschoole |
دوستان،
ببخشید که وسط دون کردن انار و اتو کشیدن روسری و لباسهای قرمز یلدایی مزاحمتون میشم!
احساس کردم شاید این سوال،
سوال شما هم باشه.
طبق برنامه کارگاه هفته صفر،
هنوز یکی از اصلیترین برنامههای کارگاه یعنی جلسه آنلاین با استاد جوان آراسته مونده که برگزار بشه.
شما در جلسه آنلاین میتونین سوالهای خودتون رو بپرسین تا مطالب به صورت عمیقتری براتون جا بیفته.
پوسترش رو هم به زودی خدمتتون ارائه میکنیم.
موفق باشین
و
یلداتون هم مبارک! 🍉
#هفته_صفر
| @mabnaschoole |
«اندر مصائب مامانبنویس ها»
اخیرا به کشف جدیدی در سیر تحقیقاتم پیرامون زیست پرچالش مامانبنویسها دست یافتهام.
مامان بنویس معادل تطبیق جنسیتی یافته همان میرزابنویسهای قدیم است.
بعضی مامانها در وجودشان چشمههای جوشانی برای نوشتن داستان و ناداستان قلقل میزند که تا اینجای کار قضیه خیلی رویایی و دراماتیک است. اما قلقل واژهها در سر مامان انگار با شبکهای نامرئی به تمام ارگانهای حیاتی کودکانش متصل است و بهشان دستور فعال شو میدهد.کافیست ایدهای بیاید توی ذهن مادر آلوده به ادبیات.
تا میخواهد جست بزند خودکار بردارد که ایدهاش را قلمی کند یا توی گوشی و لپتاپ بنویسد، بچهها گرسنه میشوند جوری که اگر همان لحظه چیزی برای خوردن بهشان نرسد دیگر امیدی به بقایشان نیست،یا تندشان میگیرد طوری که با لحظهای تعلل لکه زرد اُخرایی رنگی در گوشه فرش برایتان به یادگار میگذارند.یا طوری دعوایشان میشود که از دور انگار رستم و اسفندیار در حال نبرد تن به تن هستند! فعال شدن غدههای اشکی،ترشح هورمونهای دلتنگی برای بابا یا بقیه اقوام والتماس برای ویدئو کال،درخواست دوباره دیدن کارتونی که همان لحظه تمام شده و خیلی چیزهای دیگر ارتباط تنگاتنگی با لحظه رویش ایده در مغز مادر دارد.بعد از رفع و رجوع این نیازهای کودک، شما بیا بنشین پشت میز یا روی مبل و هی مغزت را قسم بده و التماسش کن. مگر دیگر آن ایده یادت میآید.ایدهها در بین همه مخلوقات حساسترین روحیه را دارند.دیدهام که میگویم.
کافیست هزارم ثانیهای بهشان بیاعتنایی کنی میروند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند!
(بخش اول)
| @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
«اندر مصائب مامانبنویس ها» اخیرا به کشف جدیدی در سیر تحقیقاتم پیرامون زیست پرچالش مامانبنویسها د
.
(بخش دوم)
مامان بنویسها نخوابترین بچههای عالم را هم دارند.
مثلا اگر ساعت سه عصر کلاسی داشته باشند و از زمره مامانهای خوشخیال باشند و از قضای روزگار دستی هم توی حساب و کتاب داشته باشند،تصمیم میگیرند بچهشان که هفت صبح بیدار شده را دیگر نخوابانند.توی دلشان بشکنزنان میگویند:«ای ول الان بیدار شده تا دو، دو و نیم حسابی خسته میشه.بعد میخوابونمش که موقع کلاس راحت باشم. »،
با تمام ساز و ملودیهای غیر کوک دلبندشان به سبک دستافشانی همه ملیت ها رقص سماع میکنند و توی دلشان بخاطر آن ساعت خواب،عروسی است.
اما از آنجا که نمیشود هم مامانبنویس باشی و هم همه چیز به کام دلت باشد، کودک نه تنها نمیخوابد بلکه نحسترین خلق و خوی بشری را در همان دو ساعت کلاس جلوی چشمان به خون نشسته مادر به منصه ظهور میرساند.
طوری که مادر بارها از خودش میپرسد تنبیه بدنی از چه حدی به بعد نهی شده؟شک میکند که تا مرحله سیاه و کبود کردن میشود پیش رفت یا بعضی مراجع روانشناسی، خون و خونریزی را هم مجاز دانستهاند؟
فجیعترین لحظه زندگی مامان بنویسها وقتی است که شبانه بیصدا مثل بخارِ آب از توی تختشان در میآیند و چار چنگولی از اتاق خارج میشوند تا توی تاریکی سالن گوشه مبلی بخزند و روایت یا داستانی بنویسند.
فردا صبحش که جگرگوشهٔ مشتاق تکنولوژیشان بیدار میشود و گوشی مامان را روی مبل میبیند طوری میپرد روی گوشی، انگار که بهش وحی شده باید لکه ننگی را از جهان دیتاها پاک کند!
عدل توی هزاران گیگ اطلاعات نشسته در حافظه موبایل دقیقا همان متنی که مامان برای نوشتنش چاکچاک شده را پاک میکند و بعد دیگر حالا مامانبنویس بیاید هزار لیتر آبغوره هم بگیرد مگر آن چیزی که برای نوشتنش خون دل خورده بود برمیگردد؟ یا اگر هزار بار دیگر بنویسد همان چیزی که آن شب نوشته بود میشود ؟؟
مامانبنویس که باشی هزاران چالش ریز و درشت، درست همان موقع که از برنامهها عقبی جلویت سبز میشود.
مریضی بچهها،مجازی شدن مدرسهها،جستجوی شیوههای نو در دودر کردن عیدی بچهها برای خرید کتاب بیشتر یا رفتن به دورههای نویسندگی،وقت گذاشتن برای پیدا کردن بهانههای جدید برای سپردنشان به پدربزرگ مادربزرگهایشان که بشود در فلان دورهمی یا دیدار با نویسنده شرکت کرد،متقاعد کردنشان به اینکه هر آدم در شبانه روز باید حداقل هشت ساعت را که دیگر بخوابد و اصلا لازم نیست بقیه آن شانزده ساعت بیداری را لاینقطع و دائم حرف بزند،
نمونه های کوچکی از موانع سر راه مامانهاست که انرژیشان را در مسیری غیر از نوشتن هرز میدهد و دیگر جانی برای نوشتن نمیماند.
همه مامانبنویسها آرزوی اینکه کاش بچهها، این فرشتههای ناز، دکمه آن و آف داشتند را گذاشتهاند لب کوزه و با امید روزی که بیدغدغه بتوانند تمام آن ایدههای درخشانی که توی مغزشان میلولد را مکتوب کنند دارند ادامه میدهند.
باشد که بشود…
✍ زهرا عباسی(سایه)
| @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
. (بخش دوم) مامان بنویسها نخوابترین بچههای عالم را هم دارند. مثلا اگر ساعت سه عصر کلاسی داشته
.
میدونستین مبنا بزرگترین اجتماع مامانبنویسها رو داره؟😉😁
«از رفتن و گشتن و دیدن تا خلق اثر...»
🖌یک روز تا آغاز ثبت نام
نویسندگی خلاق
در
متفاوتترین مدرسه نویسندگی ایران
| @mabnaschoole |