📣 آغاز ثبتنام نویسندگی خلاق
🗓 ترم بهار ۱۴۰۳
🔻 استاد جوان آراسته
🎁 ثبتنام و اطلاعات کامل مربوط به دوره:
🆔http://B2n.ir/k45970
ظرفیت دوره محدود است.
#نویسندگی_خلاق
#دعوتید_به_خلاقیت 😊
| @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
📣 آغاز ثبتنام نویسندگی خلاق 🗓 ترم بهار ۱۴۰۳ 🔻 استاد جوان آراسته 🎁 ثبتنام و اطلاعات کامل مربوط به
.
این میتونه اولین تصمیم مهم تو برای سال جدید باشه...
تصمیمی که تو اسفند ۱۴۰۳ بهش افتخار خواهی کرد.
🆔 ثبتنام نویسندگی خلاق:
🔻http://B2n.ir/k45970
#نویسندگی_خلاق
#بانویسندگی_زندگی_کن
| @mabnaschoole |
✨ نویسندگی چیزی نیست که بخوای اون رو از بقیه اجزای زندگی جدا کنی. نویسندگی میتونه همهجا با شما باشه.
مخصوصا جایی که اتفاقی بيفته و بخوای اون رو برای بقیه تعریف کنی. اونجاست که قدرتش رو درک میکنی...
🔻لینک ورود به دنیای نویسندگی:
▫️http://B2n.ir/k45970
▫️http://B2n.ir/k45970
#نمیتونی_نویسنده_نشی
#بانویسندگی_زندگی_کن
| @mabnaschoole |
مدرسه مهارت آموزی مبنا
📣 آغاز ثبتنام نویسندگی خلاق 🗓 ترم بهار ۱۴۰۳ 🔻 استاد جوان آراسته 🎁 ثبتنام و اطلاعات کامل مربوط به
⏳ تکمیل بیش از ۱۰٪ ظرفیت نویسندگی خلاق
این حجم از استقبال شما، یعنی به ما اعتماد دارید؛ و این اعتماد مسئولیت ما رو سنگینتر میکنه. 😊
🔻 تا قبل از تکمیل ظرفیت، ثبتنامتون رو تکمیل کنید:
🆔http://B2n.ir/k45970
#نویسندگی_خلاق
#بانویسندگی_زندگی_کن
| @mabnaschoole |
همه این روزها مشغول خانه تکانی هستند؛ خب ما هم یه خانه تکانی حسابی تو سایتمون راه انداختیم.
ضمن عرض خداقوت پهلوان، خسته نباشی دلاور به تیم فنی سایت، باید بگم این موارد رو میتونید تو سایت مشاهده کنید:
1⃣ معرفی دوره توسط استاد جوان آراسته
2⃣ اطلاعات مربوط به دوره
3⃣ معرفی برخی استادیاران مبنا
4⃣ نویسندگی خلاق به درد چه مخاطبانی میخوره؟
5⃣ ۱۲ سوال متداول مخاطبان نویسندگی خلاق
6⃣ تقویم ترم آموزشی
🆔 ثبتنام نویسندگی خلاق:
🔻http://B2n.ir/k45970
#نویسندگی_خلاق
#بانویسندگی_زندگی_کن
| @mabnaschoole |
✍ چطور با کلمه نقاشی کنیم؟
🔻 جلسه آنلاین کارآگاه هفته صفر
📆 فردا پنجشنبه - ساعت ۱۶
حالا رسیدیم به نقطه آخر کارگاه آنلاین هفته صفر؛ در جلسه آنلاین فردا، با استاد جوان آراسته درباره تصویرگری خلاقانه در متن گفتگو خواهیم کرد.
🔻 ثبتنام رایگان در این کارگاه آموزشی:
🆔https://formafzar.com/form/wuue6
#هفته_صفر
#نویسندگی_خلاق
| @mabnaschoole |
✨ وَأَشَدُّ الْمُعاقِبِينَ فِى مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ.
خدایا! تو در جای کیفر و انتقام، سختترین کیفرکنندهای!
#دعای_افتتاح
| @mabnaschoole |
الٰـــــه من!🌙
اگر از من گذشت کنی،
تعجبـــی ندارد؛
سزاوارتر از تو به گذشت
کیـــست؟
🔸برداشتهایی از دعای ابوحمزه ثمالی
#شط_شیرین_پرشوکت_من
#بهارجانها
🆔 @Revayate_ensan_home
هدایت شده از سِلوا
____
مدلم است؛ تا تهش را ندانم، پایم از چارچوبش رد نمی شود. مغزم ابرو بالا می دهد و با چشمان ریز کرده، هدف را ورانداز می کند. ذره بین دست می گیرد و دنبال نتیجه می گردد. نویسندگی برایم تولد بود که هرلحظه در جهان رخ می دهد و شمارشش ته ندارد. رویایی که برخلاف تحصیلات دانشگاهی، زمان و مدرک نمی شناسد. باید نخش را بگیری و همینجور بروی جلو. قد کشیدنت هم به پینه انگشتان و قرمزی چشم هایت بستگی دارد. ترسیدم. راستش را بخواهید جا زدم. دوسه سالی راهم را کشیدم و رفتم پی کارم. قلم نداشته ام را خشکاندم و رویایش را بقچه کردم و چپاندم توی گنجه ی سرم؛ اما او مثل بچه تخس ها، گاهی گردن دراز می کرد. وسط آبکشی برنج، ترجمه آیات، پتوی کشیده تا فرق سر، آلارم می زد و اعلام وجود می کرد. انگشتم که روی صورتی قرمز اینستا می رفت، ناله می کرد و برای جستجوی مدرسه مبنا نق می زد. گرمای تابستان، لباس را به تن خیس می کرد که دل به دریا زدم. خودم را میان چت های حلقه کتاب در صفحه آبی سفید تلگرام دیدم. غرق لذت کتابخوانی بودم و هاج و واج از پیام های فرمی که هیچ ازش نمی فهمیدم. محبت آدم های آن اتاقک شماره سه کار دستم داد. وسط زن زندگی آزادی ها، نشستم به دو دوتا چهارتای زندگی ام. "خب که چی؟ تهش میفهمم من آدم این راه نیستم دیگه. بهتر از اینه تو شصت سالگی بدهکار دلم باشم. اصلا شاید همین راه من باشه ها؟". پاییز بود و خزان و آشفتگی. مبنا در آن روزهای ناامن، خانه امن من شده بود. چشمم پی تقویم بادصبا و عقربه ها می گشت برای رسیدن جلسات اسکای روم. قرار دندان پزشکی و چه و چه کنسل می شد و خلاق می آمد بالای لیست پلنر صورتی ام. ۹ صبح سه شنبه ها، استادیارم پیام" ... من اینجا هستم توی اتاق گفتگو و منتظر شما..." را نفرستاده، سلامم تیک می خورد. بغض دلبستگی و خداحافظی را قورت نداده، شیرینی هم صحبتی با استادیار مقدماتی و بعدش پیشرفته نشست در جانم. به خودم که آمدم، داستان کوتاهم را در قاب اسکرین شیر استاد جوان وسط حرفه ای دیدم. یکسال در خوشی و ناخوشی دویده و توی دنیای کلمات سرک کشیده بودم. روز آخری، استاد در جواب همکلاسی ام گفت "از نگاه من کسی که تکنیک و فرم یاد گرفته نویسنده محسوب میشه". شادی بدو بدو کرد توی سلول هایم که خدای من، من یک نونویسنده به حساب می آیم؟ قبل ورود به باشگاه ، با مغزم اتمام حجت کردم: " هرجا دنبال نتیجه و غذای زودپزی هستی باش، اینجا ولی حق نداری". راهم طولانی ست، به طولانیِ کوتاهی عمرم. من اما تمام قد، انگشت اشاره ام را توی هوا تاب می دهم که ببین دل جان! فعلا که تسویه حسابیم و بهت بدهکار نیستم.
#مبنا_خانه_امن_من
#با_نویسندگی_زندگی_میکنم
@selvaaa