eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وقتتون به خیر وبرکت باشه بنده چند ماهی بود نماز صبحم قضامیشد ونمیتونستم نماز صبح بلند بشم واصلاصدای اذان رو نمیشنیدم ازشدت خستگی ازاین بابت خیلی ناراحت بودم . آیت الله سید ابراهیم رییسی که شهید شدن مثل شهادت شهید آرمان علی وردی واقعلا غم بزرگی برایم بود وهرلحظه براشون فاتحه میخوندم تااینکه ازریس جمهور شهید مون خواستم کمکم کنه تانمار صبح بلند بشم ازوقتی که ازایشون کمک خواستم حدود ۱۱ یا ۱۲ شب مثل کسی بودم که تازه از خواب بیدار شدم وسرحال و بدون خواب آلودگی تانماز صبح بیدار بودم نمازم رو میخوندم وبعد از چند ساعت میخوابیدم چند روز به این حالت بودم حتی این حالت من برای دخترو پسرم هم بود .روز چهارم یک لحظه شهید عزیز به خوابم امدن وفرمودن من کارم رو انجام دادم درخواب ایشون طوری بودن که انگار بازهم وقت ندارن وشایدکارشون بیشتر شده باشه . طوری به من فهماندن که اگرایشون این مشکل رو داشتن ونمازصبحشون قضا میشد حتما تاصبح بیدار بودن تااین اتفاق نیفته ونماز اول وقت بخونن .انشاالله که قرین رحمت خداوند باشن شهدای عزیزمون . برای شادی شهدای عزیزمون صلواتی هدیه میکنیم🙏 آیدی خادم کانال👇 @yazaahrah
🌺لطفا به نیت گره گشایی از کار همه اعضای کانال یکی میگه گرفتارم با بچه هام سرگردانم پولم رو بردن... یکی میگه همسرم بیمار وتحت درمان.... یکی برای جوونش التماس دعا از اعضا میخاد.... و...... به نیت گره گشایی از کار همه اعضای کانال وخودت.. ۵ صلوات محمدی همین الان بفرست🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 جواب از شهید مشتیاقی که پدرش را قانع کرد 🔹️ پدر حسین می گوید یک روز خطاب به فرزندم گفتم : پسرم، تو به اندازه‌ی کافی جبهه رفتی، دیگه نرو! ◇ بگذار آن‌هایی بروند که تابه حال نرفته‌اند؛ چیزی‌ نگفت و یک گوشه ساکت نشست. ◇ صبح که خواستم نماز بخوانم، آمد روی من را بوسید و با احترام کامل جانمازم را جمع کرد و گفت: پدرجان! شما به اندازه‌ی کافی نماز خوانده‌ای، بگذار کمی هم بی‌نماز‌ها نماز بخوانند! ◇ نگاهی به قد و بالایش کردم و در دلم یک آفرین گفتم، او خیلی زیبا مرا قانع کرد و دیگر حرفی برای گفتن نداشتم.. 🔹️ شهید حسین مشتاقی متولد نکاء مازندران در ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در خانطومان به شهادت رسید که بعد از چهل روز مفقودالاثر بودن از طریق دی ان ای شناسایی شد و پیکر مطهرش در روز یکم تیرماه ۱۳۹۵ مصادف باشناسایی و خاکسپاری شد. @madadazshohada
🌴🍀🌴🍀🌴🍀🌴 *خب دوستان* *امشب* *مهمان 💕شهید مشتاقی💕بودیم *هرکس دوست داره این شهدا دعاشون کنه _یک سوره حمد و سه توحید هدیه کند به این شهدای والا مقام* *در هیاهوی محشر* *فراموشمون نکنید* * برادر شهید*
🌺 مدد از شهدا 🌺
#پروانه_ای_دردام_عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۳۷ 🎬 چنددقیقه از رفتن لیلا میگذشت که صدای ابو
ای دردام عنکبوت خانم ط_حسینی 🎬 @madadazshohada پله های زیرزمین رادوتا یکی کردم,برق راروشن کردم وچشم انداختم... کجا بود اه....چادر لیلا راتکاندم...اما روبنده اش نبود . چادرم رابرداشتم آه دیدمش روبنده زیرچادر بود..سریع درز روبنده را پاره کردم وبا احتیاط حب سمی را در اوردم بین مشتم گرفتم وبه سرعت از پله ها بالا امدم. خودم رابه آشپزخانه رساندم, حب را کف کاسه ای انداختم با ته استکان خوب خردش کردم .میدانستم که ابوعمر عاشق شربت اب لیموست ان هم همراه قلیان,شیشه ی ابلیمو وبطری اب خنک را ازیخچال دراوردم...اه شکر کجاست...آهان کنارسماور...داخل لیوان اب خنک وشکر اب لیمو ریختم وگرد حب سمی رابااحتیاط اضافه کردم وبا قاشق همزدم تاخوب حل شود دوباره شکر اضافه کردم تا اگر حب مزه تلخ داشت خیلی مشخص نشود.لیوان را داخل سینی گذاشتم ورفتم پشت در...باید با سیاست عمل میکردم که ابوعمر رافریب دهم. اول سرم راچسپاندم به در...خدای من هیچ صدایی نمی امد...یعنی چه؟؟لیلااااا...نکند بلایی سرش امده... هیچ صدایی نبود نه صدای ابوعمر ونه لیلا ,نمیدانستم چکارکنم که ناگهان صدای قل قل قلیان ابوعمر بلند شد وزیر لبش ناسزا میگفت.... توکل کردم برخدا ودرزدم.. .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
خانم ط_حسینی 🎬 ابوعمر:هااا چه میخواهی کنیزک... من:ارباب ,برایتان شربت اب لیمو اوردم,دررا بازکنید ارباب... خبری نشد ودوباره ادامه دادم:لیلا را ببخشید ارباب ,هنوز بچه است ,بگذارید من کمی بااو حرف بزنم ,قول میدهم راضیش کنم هرچه شما امرکنید انجام دهد. همینطور که حرف میزدم صدای چرخش کلید را شنیدم درباز شد وابوعمر با نیشی تا بنا گوش بازشده,پشت دربود. درحالی که به سمت قلیانش میرفت گفت:من میدانستم که تواز لیلا فهمیده تر وعاقل تری...افرین,زود راه کنیز بودن ومودب بودن وسربه راه بودن رایاد گرفتی... درحینی که لیوان شربت را بااحترام به طرفش میگرفتم باخود فکر میکردم ,عجب حیوان پست فطرتیست...ان شاالله تا دقایقی دیگر نفس نحسش بریده شود لیوان رابرداشت وداخل سینی کنارقلیان گذاشت,میخواستم برگردم وجلوی دراتاق بایستم که دستم را چسپید ,از برخورد دستش بادستم چندشی سراسروجودم راگرفت. باتحکم مراکنار خودش نشاند وگفت:میخواستم تورا به بکیر هدیه دهم اما الان فکرش رامیکنم ,میبینم که توهم زیباتراز لیلا هستی وهم فهمیده تر,اصلا تورا برای خودم برمیدارم ولیلا رابه بکیرمیدهم... لیلا دراتاق نبود...کجابود؟؟...اهسته گفتم:ارباب چه خوب که ازمن خوشتان میاید ,من ازبچگی هم دوستتان داشتم,الان هم انتظارداشتم ازمن بخواهی تاخدمتی برایتان انجام دهم..… نمیدانستم چه بگویم فقط باید کاری میکردم که حواس ابوعمرپرت شود ولیوان شربت راسربکشد وادامه دادم:لیلا رابه خاطر من ببخش قول میدهم من جبران کنم...لیلا کجاست؟ ابوعمر که ازنغمه های عاشقانه من سرازپا نمیشناخت خنده کنان پکی به قلیان زد ودست برد لیوان شربت را برداشت وبادست دیگرش مرا به سمت خودش کشید....پشتم داغ شد از ترس رعشه گرفته بودم,نکند شربت رابخواهد بامن شریک شود؟نکند شک کرده ومیخواهد شربت رابه خورد من بدهد... .. ‎‌‌‎ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
ای دردام عنکبوت خانم ط_حسینی قسمت۴۰ 🎬 @madadazshohada یک هورت بزرگ از لیوان شربت خورد که باعث شدلبخندی روی لبهایم بنشیند ابوعمر:به به عجب شربت گوارا وشیرینی ,البته به,شیرینی لبخند تونیست... مردک شیطان صفت....چندشم میشد ازحرکاتش دعا میکردم زودتر شربت رابخورد... سرش را اورد کنار گوشم واشاره کرد به درحمامی که از داخل اتاق بازمیشد وگفت:لیلا رافرستادم یک دوش بگیرد ولباس شب زیبایی دادم تا بپوشد,برو به اوبگو.بیرون بیاید ,دیگرلازم نیست کاری کند ,به جایش توبرو ولباس هم مال تو.... حیوان کثیف ,فکر همه جا راهم کرده بود,لباس شب!!!هرزه ی هوسران مثلا توپسرت سقط شده,مثلا عزاداری وای من که این حیوانات فقط به خودونفسانیات سیری ناپذیرشان فکرمیکنند ابوعمردرحالی که لبخندبه لب داشت وخیره نگاهم میکرد دوباره شربت رابالا برد تا ته سر کشید......بااین کارش خیالم راحت شد تا دقایقی دیگر جانکندش را میبینم بلند شدم,نگاهی به اوکردم وتفی روی صورتش انداختم وگفتم:ارزوی تصاحب ما رابه جهنم ببر ,ابلیس نجسسسس....وصدا زدم لیلاااا بیا خواهرم بیا وجان دادن این شیطان راببین... ابوعمر باچشمهایی ازحدقه درامده به سمتم حمله ورشد ومن هم به سمت حمام دویدم عجیب بود بااین صداهای ما ,هیچ صدایی از طرف حمام نیامد ,انگار که لیلا اصلا انجا نیست.... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ 💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ «»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 داستان جالب معجزه شهید رستگار برای مادرشان 🎥کلیپ زیبای «داستان معجزه شهدا» با سخنرانی استاد رائفی پور تقدیم نگاهتان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💖 کانال مدداز شهدا 💖 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯ ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید «»
سلام لطفا به نیت مادری که حالش خوب نیست وهمسر یکی از اعضا که تحت درمان هستن وحالشون خوب نیست حمد شفا قرائت بفرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃 🍃 🌹 اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋ تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین 🚩 و علی علی بن الحسین🚩 و علی اولاد الحسین 🚩 و علی اصحاب الحسین🚩 (علیه‌السلام ) 🌹 🍃@madadazshohada 🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
♥ وقتی به تو سلام می‌کنم وجودم سرشار از امید می‌شود. و زندگی، شروع به لبخندزدن می‌کند... وقتی به توسلام می‌کنم روزم پر از برکت می‌شود، پر از روزی ... وقتی به تو سلام می‌کنم جانم لبریز از بوی نسیم و بهار و شادمانی می‌شود ... 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ 🍃🌸شروع هفته ای پُر برکت با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🍃🌸 🌸🍃الّلهُمَّ 💖🍃صَلِّ عَلَی 🌸🍃مُحَمَّدٍ 💖🍃وَآلِ مُحَمَّدٍ 🌸🍃وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @madadazshohada 🌸🍃
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت🌸 🗓 امروز  شنبه ☀️  ٢۶   خرداد   ١۴٠۳   ه. ش   🌙 ۸   ذی الحجه   ١۴۴۵  ه.ق 🌲   ١۵    ژوئن   ٢٠٢۴    ميلادی @madadazshohada🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان لطفاً برای سلامتی دختر بچه دو ساله که ناراحتی قلبی داره حمد شفا بخونید وهمسر یکی از اعضا که در اتاق عمل هستن نفری یک حمد شفا بخونید
💚🌺🍃 🌺 ❇️ سلام سرباز امام زمانم ❣ ✍ دستان کوچکم را به عظمت بزرگی تو می‌سپارم. 👈 در دل کوچک و کودکانۀ من، فضای بزرگی برای دوست داشتنت گذاشتم 👈 تا در هر لحظه با صدای لرزش قلبم، عشق درونی را نثارت کنم. 🤲الّٰلهُمَّ ارْزُقْنٰا شَهٰادَةَ فِی سَبیلِک🤲 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @nooranamazashab
تو دانشگاه علامه طباطبایی معروف بود به خوش نمازی! رفیقاش میگن ما عاشق این بودیم که تو حالت نماز خوندن حسینو تماشا کنیم! مادر مرحومش میگفت: صبح میرفت ایستگاه اتوبوس که بره سپاه منطقه ۱۰ یه بار که منم صبح زود کار داشتم رفتم سمت ایستگاه اتوبوس دیدم حسین تو ایستگاه اتوبوس روزنامه رو زمین پهن کرده تا نماز صبحشو اول وقت بخونه یه بار خواهرش بهش گفته بود داداش چیکار کنم که از نمازم لذت ببرم؟! حسین بهش گفته بود"فکر کن داری آخرین نمازتو میخونی" 🥀 خاطره‌ای به یاد سردار جاویدالاثر شهید حسین صیدی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @madadazshohada
﷽ 🔴 چیست؟ ▪️یوم‌الترویه یک روز قبل از روز عرفه است؛ یعنی روز ذیحجه که در گذشته، حاجیان در این روز برای صحرای عرفات آب برمی‌داشتند که وقتی به مشعر و منا می‌روند، همراه‌شان آب باشد. یوم‌الترویه یعنی روزِ آب برداشتن و ذخیرۀ آب. ▪️یوم‌الترویه روزی بود که حسین علیه‌السلام با ترک مراسم حج، سفر به کربلا را آغاز کرد. اما در این روز چه اتفاقی افتاده است؟🤔 ☟☟ ☟☟ یوم‌الترویه روزی بود که امام حسین علیه‌السلام در مکه در میان حاجیان حضور داشتند، ولی به‌جای اینکه مثل سایر حجاج آماده شوند که به عرفات بروند، عمرۀ وداع به‌جای آوردند و با ترک مراسم حج، سفرشان به کربلا را آغاز کردند. ▪️اینکه امام حسین علیه‌السلام وسط حاجی‌ها از صف حج بیرون آمد و به سمت کربلا رفت، و حاجیان در آن سال خونبار، عافیت‌طلبانه حسین علیه‌السلام را تنها گذاشتند، خیلی معانی دربردارد❗️ ▪️مردمی که به فرزند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله تأسی نکردند، اولاً در واقع مقدمات قتل اباعبدالله ‌الحسین علیه‌السلام را فراهم آوردند، و ثانیاً مقدمات نابودی خودشان را در عرصه‌های مختلف فراهم کردند. ✅ یوم‌الترویه ترجیح جهاد بر عبادت عافیت‌طلبانه را فریاد می‌زند/ ▪️باید مناسبت این روز را احیا کنیم، ️ما باید اشارات باعظمت این روز را دریافت کنیم؛ با زنده کردن یاد یوم‌الترویه می‌توان تفاوت عبادت واقعی با عبادت قلابی و عافیت‌طلبانه را بیان کرد. ▪️یوم‌الترویه که آغاز علنی شدن غربت امام حسین علیه‌السلام است، ترجیح جهاد بر عبادت عافیت‌طلبانه را فریاد می‌زند. وای بر مردمی که امام خود را در نبرد با دشمن دین، تنها گذاشتند و به عبادت پرداختند. 📝 ثبت نام برای اربعین را در یوم‌الترویه انجام دهیم؛ همزمان با شروع حرکت حسین علیه‌السلام به کربلا چقدر خوب است که مردم بساط ثبت‌نام برای اربعین را، به ماه محرم و ایام نزدیک اربعین موکول نکنند، بلکه در یوم‌الترویه در هیئت‌ها ثبت‌نام کنند و مقدمات سفر به کربلا را فراهم کنند.👌🏻 👈🏼 این یعنی: «در همان لحظه‌ای که امام حسین علیه‌السلام به سمت کربلا حرکت کرد، ما هم در همان موقع می‌خواهیم برای کربلا ثبت نام کنیم.» این نوعی همراهی با کاروان حسینی است. ▪️یاد این روز باید احیا شود؛ غریبی امام حسین علیه‌السلام فقط مال روز عاشورا نیست، امام حسین علیه‌السلام در یوم‌الترویه غریب شدند. چرا که وقتی حرکت خود را آغاز کردند، فقط تعداد اندکی همراه ایشان آمدند و بقیه مشغول کار خودشان بودند.⚠️ ✍🏻 استاد پناهیان اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـد و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹امام صادق علیه السلام فرمودند : روزه ی امروز (شنبه )روز ترویه(هشتم ذی الحجه)، کفاره 60 سال (گناه) است. 📗اقبال الاعمال جلد دوم ص 48
سلام لطفا به نیت مرحوم.موسی نیکپور فرزند غلام حسین نماز وحشت بخونید
💔درخواست خود شهید 🥀يكى از کارمندان شهرداری ارومیه می‌گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می‌گشتم. از پله‌های شهرداری می‌رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم: آیا این‌جا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم، گفت: بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت: چی می‌خوای؟ گفتم: کار. گفت: فردا بیا سرکار. باورم نمی‌شد! فردا رفتم مشغول شدم. بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از این‌که در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت: توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می‌شد. یعنی از حقوق شهید باکری. این درخواست خود شهید بود. ✍🏻خاطره اى به ياد فرمانده شهيد معزز جاویدالاثر مهندس مهدى باكرى ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @madadazshohada
🌺خداست که به وقت برکت میده🌺 آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل این که خدا را می‌بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد.بعدها در مورد نحوه‌ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:«اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می‌ذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع می‌خونیم و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می‌ره اونی که به وقت‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست.» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آفرین به این اثر زیبا و تمیز چرا باید رای بدیم در سی ثانیه @madadazshohada 🌤«اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️حکمت سیاسی شهید رئیسی 🔹چرا اینقدر سر پُست گرفتن دعواست؟ مگه خبریه؟! بله! یه خبرایی هست @madadazshohada