🌷 #دختر_شینا – قسمت 3⃣6⃣
💥 فردای آن روز با هواپیما برگشتیم تهران. توی فرودگاه یک پیکان صفر منتظرمان بود. آنوقتها پیکان جزو بهترین ماشینها بود. با کلی عزت و احترام سوار ماشین شدیم و آمدیم همدان. سر کوچه که رسیدیم، دیدم جلوی در آب و جارو شده. صمد جلوی در ایستاده بود. خدیجه و معصومه هم کنارش بودند. به استقبالمان آمد. ساکها را از ماشین پایین آورد و بچهها را گرفت.
💥 روی بالکن فرش پهن کرده بود و حیاط را شسته بود. باغچه آبپاشی شده و بوی گلها درآمده بود. سماوری گذاشته بود گوشهی بالکن. برایمان چای ریخت و شیرینی و میوه آورد. بچهها که از دیدنم ذوقزده شده بودند توی بغلم نشستند. صمد بین من و مادرش نشست و در گوشم گفت: « میگویند زن بلاست. الهی هیچ خانهای بیبلا نباشد. »
💥 زودتر از آن چیزی که فکرش را میکردم، کارهایش درست شد و به مکه مشرّف شد. موقع رفتن ناله میکردم و اشک میریختم و میگفتم: « بیانصاف! لااقل این یک جا مرا با خودت ببر. »
گفت: « غصه نخور. تو هم میروی. انگار قسمت ما نیست با هم باشیم. »
💥 رفتن و آمدنش چهل روز طول کشید. تا آمد و مهمانیهایش را داد، ده روز هم گذشت. هر چه روزها میگذشت، بیتابتر میشد. میگفت: « دیگر دارم دیوانه میشوم. پنجاه روز است از بچهها خبر ندارم. نمیدانم در چه وضعیتی هستند. باید زودتر بروم. »
💥 بالاخره رفت. میدانستم به این زودیها نباید منتظرش باشم. هر چهلوپنج روز یک بار میآمد. یکی دو روز پیش ما بود و برمیگشت. تابستان گذشت. پاییز هم آمد و رفت.
💥 زمستان سال 1364 بود. بار آخری که به مرخصی آمد، گفتم: « صمد! اینبار دیگر باید باشی. به قول خودت این آخری استها »
قول داد. اما تا آن روز که ماه آخر بارداریام بود نیامده بود. شام بچهها را که دادم، طفلیها خوابیدند. اما نمیدانم چرا خوابم نمیبرد. رفتم خانهی همسایهمان، خانم دارابی، خیلی با هم عیاق بودیم، چون شوهر او هم در جبهه بود، راحتتر با هم رفتوآمد میکردیم.
💥 اغلب شبها یا او خانهی ما بود یا من به خانهی آنها میرفتم. اتفاقاً آن شب مهمان داشت و خواهرشوهرش پیشش بود. یکدفعه خانم دارابی گفت: « فکر کنم امشب بچهات به دنیا میآید. حالت خوب است؟! »
گفتم: « خوبم. خبری نیست. »
گفت: « میخواهی با هم برویم بیمارستان؟! »
به خنده گفتم: « نه... این دفعه تا صمد نیاید، بچه دنیا نمیآید. »
💥 ساعت دوازده بود که برگشتم خانهی خودمان. با خودم گفتم: « نکند خانم دارابی راست بگوید و بچه امشب دنیا بیاید. » به همین خاطر همان نصفشبی خانه را تمیز کردم. لباس و وسایل بچه را آماده گذاشتم. بعد رفتم بخوابم. اما مگر خوابم میبرد. کمی توی جا غلت زدم که صدای در بلند شد.
💥 خوشحال شدم. گفتم حتماً صمد است. اما صمد کلید داشت. رفتم و در را باز کردم. خانم دارابی بود. گفت: « صدای آژیر آمبولانس شنیدم، فکر کردم دردت گرفته، دنبالت آمدهاند. »
گفتم: « نه، فعلاً که خبری نیست. »
خانم دارابی گفت: « دلم شور میزند. امشب پیشت میمانم. »
💥 هنوز نیمساعتی نگذشته بود که حس کردم واقعاً درد دارد سراغم میآید. یک ساعت بعد حالم بدتر شد. طوری که خانم دارابی رفت خواهرشوهرش را از خواب بیدار کرد، آورد پیش بچهها گذاشت. ماشینی خبر کرد و مرا برد بیمارستان. همین که معاینهام کردند، مرا فرستادند اتاق زایمان و یکی دو ساعت بعد بچه به دنیا آمد.
💥 فردا صبح همسایهها آمدند بیمارستان و آوردندم خانه. یکی اتاق را تمیز میکرد، یکی به بچهها میرسید، یکی غذا میپخت و چند نفری هم مراقب خودم بودند.
خانم دارابی کسی را فرستاد سراغ شینا و حاجآقایم. عصر بود که حاجآقا تنهایی آمد. مرا که توی رختخواب دید، ناراحت شد. به ترکی گفت: « دختر عزیز و گرامی بابا! چرا اینطور به غریبی افتادی. عزیزکردهی بابا! تو که بیکس و کار نبودی. »
💥 بعد آمد و کنارم نشست و پیشانی سردم را بوسید و گفت: « چرا نگفتی بچهات به دنیا آمده. گفتند مریضی! شینا هم حالش خوش نبود نتوانست بیاید. »
همان شب حاجآقایم رفت دنبال برادرشوهرم، آقا شمساللّه که با خانمش همدان زندگی میکردند. خانم او را آورد پیشم. بعد کسی را فرستاد دنبال شینا و خودش هم کارهای خرید بیرون را انجام داد.
💥 یک هفتهای گذشته بود. شینا حالش خوش نبود. نمیتوانست کمکم کند. مینشست بالای سرم و هی خودش را نفرین میکرد که چرا کاری از دستش برنمیآید.
حاجآقایم این وضع را که دید، شینا را فرستاد قایش. خواهرها هم دو سه روز اول ماندند و رفتند سر خانه و زندگیشان. فقط خانم آقاشمساللّه پیشم بود، که یکی از همسایهها آمد و گفت: « حاجآقایتان پشت تلفن است. با شما کار دارد. »
💥 معصومه، زن آقاشمساللّه، کمکم کرد و لباس گرمی تنم پوشاند و چادرم را روی سرم انداخت. دستم را گرفت و رفتیم خانهی همسایه.
🔰ادامه دارد...🔰
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔷خدا شهیدا رو دونه به دونه انتخاب کرد شهیدا هم مهموناشون رو دونه به دونه انتخاب میکنن!
#امامزمان
#شهدا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
بغداد بودیم، میخواستیم با هم بریم بیرون، به من گفت: وضعیت حجاب در بغداد چطوره؟ گفتم: خوب نیست، مثل تهرانه. گفت: باید چشممون را از نامحرم حفظ کنیم تا توفیق شهادت را از دست ندیم. بعد چفیهاش را انداخت روی سر و صورتش. در کل مدتی که در بغداد بودیم همینطور بود. تا اینکه از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم....
🌹#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@madadazshohada
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
🍃
🌹
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✋
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد🤲
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین 🚩
و علی علی بن الحسین🚩
و علی اولاد الحسین 🚩
و علی اصحاب الحسین🚩 (علیهالسلام )
🌹
🍃@madadazshohada
🔴🍃☘🍃🌹🍃☘🍃
💫♥️🍃♥️🍃💫
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
♥️با توسل به جمیع شهدا و شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️
🍀قرار هست چهل روز بصورت ویژه با واسطه قراردادن شهدا، بریم در خانه خدا و اهلبیت و مدد بگیریم ازشون.....
🌸شهدای عزیز این چله🌸
شهدای عزیز❤️
1- 🌷شهدای گمنام✅
۲- 🌷شهید محسن حججی✅
۳- 🌷شهیدمحمد رضا کاظمی✅
۴-🌷شهیدیوسف الهی✅
۵- 🌷شهید محمد اسدی✅
۶_ 🌷شهید محمد رضا الوانی
۷- 🌷شهید حسین معز غلامی
۸- 🌷شهید بهنام محمدی
۹- 🌷شهید سید مجتبی صالحی
۱۰- 🌷شهید مرتضی محمد باقری
۱۱- 🌷شهید سید غلامرضا مصطفوی
۱۲- 🌷شهیدعلی اکبر موسی پور
۱۳--🌷شهید سجاد عفتی
۱۴--🌷شهیدحسین عرب نژاد
۱۵-🌷شهید حسن ربیعی
۱۶-🌷شهیدهدیت الله طیب
۱۷-🌷شهیدمرتضی عطایی
۱۸-🌷شهید عبدالرضا عابدی
۱۹-🌷شهیدمحمود رادمهر
۲۰-🌷شهیدمحمود سماواتی
۲۱-🌷شهید سید رضا طاهر
۲۲-🌷شهید علی عابدینی
۲۳-🌷شهیدحاج رحیم کابلی
۲۴-🌷شهید عبدالصالح زارع
۲۵-🌷شهید محمد رضا احمدی
۲۶-🌷شهید حسین ولایتی فر
۲۷-🌷شهید محمد رضا شفیعی
۲۸🌷-شهیدصادق انبار لویی
۲۹-🌷شهیدایمان خزاعی نژاد
۳۰-🌷شهیدرجب علی ناطقی
۳۱-🌷شهیدسید جلیل ساداتی
۳۲-🌷شهید رضا حاجیان
۳۳-🌷شهید مجید مشتی
۳۴-🌷شهید رضا حاجی زاده
۳۵-🌷شهید محمد مهدی زارع
۳۶-🌷شهید ابو مهدی مهندس
۳۷-🌷شهید حسن رجائی فر
۳۸-🌷شهید عبدالرضا عابدی
۳۹-🌷شهیدعلی وردی
۴۰-🌷شهدای مدافع حرم(جمیعا)
روز اول👈🏼 ۲۵شهریور✅
روز دوم👈🏼 ۲۶شهریور✅
روز سوم👈🏼 ۲۷شهریور✅
روز چهارم👈🏼 ۲۸شهریور✅
روز پنجم👈🏼 ۲۹شهریور✅
روز ششم👈🏼 ۳۰شهریور
روز هفتم👈🏼 ۳۱شهریور
روز هشتم👈🏼 ۱ مهر
روز نهم👈🏼 ۲ مهر
روز دهم👈🏼 ۳ مهر
روز یازدهم👈🏼 ۴ مهر
روز دوازدهم👈🏼 ۵ مهر
روز سیزدهم👈🏼 ۶ مهر
روز چهاردهم👈🏼 ۷ مهر
روز پانزدهم👈🏼 ۸ مهر
روز شانزدهم👈🏼 ۹ مهر
روز هفدهم👈🏼 ۱۰ مهر
روز هجدهم👈🏼 ۱۱ مهر
روز نوزدهم👈🏼 ۱۲ مهر
روز بیستم👈🏼 ۱۳ مهر
روز بیست ویکم👈🏼 ۱۴ مهر
روز بیست دوم👈🏼 ۱۵ مهر
روز بیست وسوم👈🏼 ۱۶ مهر
روز بیست وچهارم👈🏼 ۱۷ مهر
روز بیست وپنجم👈🏼 ۱۸ مهر
روز بیست وششم👈🏼 ۱۹ مهر
روز بیست وهفتم👈🏼 ۲۰ مهر
روز بیست وهشتم👈🏼 ۲۱ مهر
روز بیست ونهم👈🏼 ۲۲ مهر
روز سی ام 👈🏼 ۲۳ مهر
روز سی ویکم👈🏼 ۲۴ مهر
روز سی دوم👈🏼 ۲۵ مهر
روز سی سوم👈🏼 ۲۶ مهر
روز سی وچهارم👈🏼 ۲۷ مهر
روز سی وپنجم👈🏼 ۲۸ مهر
روز سی وششم👈🏼 ۲۹ مهر
روز سی وهفتم👈🏼 ۳۰ مهر
روز سی وهشتم👈🏼 ۱ ابان
روز سی ونهم👈🏼 ۲ آبان
روز چهلم👈🏼 ۳ آبان
🌼روزتون شهدایی🌼
❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ویک زیارت عاشورا هدیه به شهید همون روز ( زیارت عاشورا اختیاری هستش اجبار نیست)
🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼
🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم به آقا رسول الله صلی الله علیه وآله وخانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌷
❤️حاجت روا ان شالله❤️
🌷التماس دعا🌷
@madadazshohada
💫♥️🍃♥️🍃💫
💞معرفی شهید💞
✨۴۰روزروزهداری واعتکاف برای رفتن به سوریه💚
«شهیدمحمداسدی»برای اینکه به سوریه برود۴۰روزنذرروزه کرده بود.حتی بیشترازاین۴۰روزراروزه گرفت،سه روزهم درحرم امام رضاعلیه السلام معتکف شد.
🌾وصیتنامه ای از شهید محمد اسدی به یادگار نمانده است. گزیدهای از جملات ماندگار این شهید بزرگوار بجای وصیتنامه منتشر میشود:🌻
✅✨«این دنیابسیارکوچک وگذراست ومثل یک دیوارمیماندکه مابرلبه آن راه میرویم وانتهای این دیوارکه هدف ماست شهادت است ومابایدهدف خودرابا دقت وهوشیاری ببینیم وباسرعت واشتیاق به طرف ان بدویم ومواظب باشیم که دراین مسیرکوچکترین لغزشی درمابه وجودنیایدکه ممکن است ازاین دیوارسقوط کنیم وبه هدفمان که شهادت است نرسیم.»
✅«خوشحال از اینم که دیگر عمه جانمان زینب (س) تنها نیست و فدایی زیاد دارد. کلنا فداک یا سیده زینب (س)»
🌸💚🌸«دلم برای خانواده و پدر و مادر و برادران و خواهرانم تنگ شده است ولی غیرتم اجازه رفتن به مرخصی را به من نمیدهد و از حضرت زینب (س) خجالت میکشم که او را تنها بگذارم، اگر او را تنها بگذارم در آن دنیا جوابی برای حضرت علی(ع) ندارم که بدهم، و من پوتینهایم را جفت کرده ام و اصلا به مرخصی نمیروم یا باید جنگ تمام شود و ما به پیروزی کامل برسیم یا اینکه من به شهادت برسم.»
🦋🍃«پدر جان دیگر از من دل بکنید و من را نذر عمه جانمان زینب (س) کنید . من خمس پنج پسرت هستم.»
🌺یادشهداباصلوات 🌺
شهیدمدافعحرممحمداسدی 🕊🌷💥
تاریخ تولد : 1364/06/30مشهد
تاریخ شهادت : 1395/03/17حلب
مزار:مشهد،بوستان خورشید
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهیدامروزمون#_شهید محمد اسدی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
5.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀آخرین پنج شنبه تابستان است
🕯و دلمان براى آنهایى که
🥀دیگر نداريمشان تنگ است
🕯پنج شنبه است
🥀جاى خالى عزیزان
🕯دوباره احساس میشود
🥀ارزش داشتن همه عزيزانمان
🕯را بدانيم فرصت بيش از آنچه
🥀فكرش را ميكنيم كوتاه است
🕯روح تمامى درگذشتگان شاد
🥀يادشون گرامى و قرین رحمت الهی
🥀یادشان کنیم با فاتحه و صلواتى
🥀🍃@madadazshohada
سـ🌸ــلام
روزتون پراز خیر و برکت 🌸
🗓 امروز پنجشنبه
☀️ ۲۹ شهریور ١۴٠۳ ه. ش
🌙 ۱۵ ربیع الاول ١۴۴۶ ه.ق
🌲 ۱۹ سپتامبر ٢٠٢۴ ميلادی
🌸🍃@madadazshohada
صدقه برای اموات
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
هر صدقه ای که برای میّت داده میشود، فرشته ای آن را به مانند طبقی از نور می گیرد و به کنار قبری میآورد و می گوید:
«السَّلامُ عَلَیْکُمْ يا اَهْلَ الْقُبُورِ»
این هدیه را خانواده شما برای شما فرستاده اند، آنگاه آن میّت این هدیه را تحویل میگیرد و وارد قبرش میکند که همین سبب فراخی قبرش و آسایش و آسودگی او میشود
پنجشنبه ها، اموات دستشان از دنیا کوتاه است
و محتاج یاد کردن ما
یاد کنید تا یادتون کنن
عزیزانی که مایلند برای امواتشون ختم ۴۰ یس ویا ۴۰ الرحمن ویا ختم قران ویا.......
هدیه کنند
به این ایدی پیام بدهند👇
@yazaahrah
🕯 #پنجشنبه
«زیارت اهل قبور»
السَّلامُ عَلَى أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مِنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ یَا لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَهِ مَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیٌّ وَلِیُّ اللَّهِ...
پنج شنبه که می شود
ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد
و عده ای از عزیزانمان آن طرف
چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند.
🌺با قرائت یک #فاتحه روحشان را شاد کنیم.
@madadazshohada
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤
التماس دعای روح اموات به زندهها!
⚜ استاد قرائتی
لینک کانال مدداز شهدا 📿👇
https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4