eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو این شلوغی‌ها ببینید ، روحیه تون عوض بشه ... مثل این پیرزن باشید ❤️ حضرت آقا به این مادر شهید میگه این روز آخر رو فقط به خاطر شما قم ماندم. میگه نه آقاجان به خاطر من نموندید ، عمه‌تون حضرت معصومه(س) شما را فرستاده اینجا ... http://eitaa.com/madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اتفاق عجیبی که بعد از گریه رهبرانقلاب در نماز شهید سلیمانی رخ داد! یک‌ روزنامه‌نگار انگلیسی می‌گوید یک‌ جوان انگلیسی و با گریه به من زنگ زد و ...😭 http://eitaa.com/madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یازهرا: 🕊رمان قسمت روسری مشکی و مانتو مشکی رو پوشیدم و داشتم چادر سر میکردم که زنگ خونه به صدا در اومد. بهار، عطیه، مهدیه و زهرا اومده بودن بریم مراسم شهید حججی تا سوار ماشین شدم عطیه گفت: چرا رنگ رخ نداری؟ _ نمیدونم سه چهار روزه کلا سرگیجه دارم☹️ بهار: ان شاءالله داری میمیری😁 تا حالا اونقدر جمعیت یه جا ندیده بودم😯 زمین و زمان اومده بودن تا تو بدرقه این جوان دهه هفتادی شرکت کنن. اونقدر گریه کرده بودم که حالت تهوع ام شدیدتر شده بود😣 بهار: بشینید این نادان رو ببریم دکتر😬😒 وقتی چشمامو باز کردم دیدم پدر شوهرم و مادر شوهرم اونجان باباحسین: بابا جان خوبی؟ مامان جون: دختر گلم از این به بعد تا اومدن محسن بایدخیلی مواظب خودت واین امانت الهی باشی😍😊 متعجب و شرم زده بودم از حرفا🙈 تا مادر شوهرم گفت: عزیز دلم شدی بارداری دخترم زنگ زدم مادرت هم بیاد☺️😊 دیگه نباید خونه تنها باشی تو اولین ارتباطت با باید بگی بارداری تا اونم بیشتر مواظب خودش باشه اون شب مادر شوهرم نذاشت برم خونه خودمون. ته یه هفته بعد هیچ ارتباطی با محسن نداشتم ولی وقتی بهش گفتم خیلی خوش حال 🕊رمان قسمت 🍀راوی عطیه 🍀 دوروز بود خونمون شبیه غمکده بود😔 هیچ حرفی بین من و محمد رد و بدل نشده حتی در حد سلام.. میدونستم تقصیر خودمه محمد وقتی اومد خواستگاریم بهم گفت بودن سخت تر از بقیه پاسدارهاست منم با عشق گفتم❤️ اما الان نمیدونم چرا کم آوردم دو روز محمد اومد خونه گفت باید بره .. قاطی کردم داد وبیداد گذاشتم بعدشم قهر کردم😔☹️ محمدم رفت مزار شهدا تا آروم بشم ولی میبینم واقعا باید صبور باشم. تو اتاق خواب نشسته بودم که گوشیم زنگ خورد بهار بود _ الو سلام خوبی؟ بهار: سلام عطیه خانوم مرسی، یادت نره بری دنبال زینب بیای خونه ما. _ نه داشتم حاضر میشدم برم دنبالش (چند روز پیش همه خونه مهدیه اینا بودیم زینب گفت دلش آش دوغ میخواد حالا امروز مامان بهار درست کرده و همه مون رو دعوت کرده) از اتاق خواب خارج شدم و بلند گفتم : من دارم میرم دنبال خانم محسن تا با هم بریم خونه بهار محمد: عطیه بسه عزیزم😢🙏 دو روزه یک کلمه با من حرف نزدی😔 _ محمد میفهمی هربار که میری مأموریت با هر زنگ تلفن و در، میمیرم😔 میگم نکنه مجروح شد، نکنه شهید شد😰😭 محمد:خسته شدی؟ فکر میکردم دختری که ابراهیم هادی عطیه اش کرده باشه😊 _ خسته نشدم من عاشقتم😍 فقط قول بده بازم سالم برگردی محمد: روی چشم😊☺️ خم شد گوشه چادرم رو بوسید🙈 محسن: برو به سلامت خانم گلم _زینب جان بیا پایین خواهرجان بریم زینب: سلام خوبی؟ محمد آقا رفت مرز؟ _نه شب میره☹️ زینب: به سلامتی از صبح اونقدر دلشوره دارم حالت تهوع، سرگیجه😣 _ان شاءالله خیره دینگ دینگ بهی درو باز کن ماییم😁 بهار: زینب بی تربیت بهی چیه بدو بیا بالا جوجه نازم همه اومده بودن داشتیم آش میخوردیم که دیدم آلارم اس ام اس گوشیم روشن خاموش میشه همسرم "" " عطیه جان برنامه امشب کنسل شده افتاد برا چند روز بعد، به گوشی خانم رضایی زنگ میزنم بگو حتما جواب بدن "" " جواب دادم چیزی شده محمد؟ محمد" "" آره، محسن ومهدی مجروح شدن، تو سروصدا نکن چون شرایط خانم محسن سخته بذار خانم رضایی بگه به هر دوشون خواهر و خانوم مهدی هم اونجان؟ "" " _ یا امام حسین😱😰 جان عطیه مجروح شدن؟ محمد:" "" اره بخدا الان تو اتاق عملن"" " به بهار اس دادم بهار سید الان بهت زنگ میزنه باهات کار مهمی داره... 🕊رمان قسمت 🍀راوے بهار🍀 وقتی اس ام اس عطیه رو دیدم زیر پام خالی شد😰 ولی مجبور شدم وانمود کنم خوبم😊 گووشیم زنگ خورد. اسم آقای علوی روی گوشیم نمایان شد _ بچه ها من برم دوغ بیارم رفتم تو آشپزخانه در رو بستم _ الو سلام آقای علوی خوب هستید؟ عطیه گفت چی شده ولی توضیح نداد حال و چطوره؟😰 سید: سلام ای حال ما هم تعریفی نداره دو سه تا خورده به پشت هم به خورده عطیه گفت خانم محسن و مهدی اونجان لطفا شما بهشون بگید. اینا الان تو اتاق عملن تا ساعت نه ده به هوش میان ان شاءالله🙏 فقط تو رو خدا مواظب حال خانم محسن باشید موقعه انتقال به ایران خیلی نگران حال خانمش بوده😔 _ باشه نگران نباشید فعلا یاعلی محمد : یاعلی گوشی رو که قطع کردم چند دقیقه صبر کردم تا حالم آروم بشه بعد گفتم: عطیه جان بیا این پارچ های آب رو ببر تا وارد اتاق شدم دیدم مهدیه میگه : عطیه چیه گرفته ای؟😄 زینب: خخخخخ محمد میخواد بره مرز برا همونه😁 مهدیه: اوخی راستی زینب الان چند ماهته؟ زینب: دو ماه میزان با رفتن محسن ده روز دگ میاد☺️ با گوشیم به همه به جز مهدیه، عاطفه و زینب اس دادم چی شده و گفتم یه چیزی بهونه کنید و برید.. محدثه: بهار
یازهرا: ی چسبید ما بریم میخوایم بریم بهشت زهرا زینب: منم میام خیلی 😢 _ تو بمون با عاطفه، عطیه و مهدیه میریم پیش (دهقان امیری) زینب: باشه سوار ماشین شدیم زینب: عطیه این همه گرفتگی واقعا فقط به خاطر یه اعزامه؟ _ زینب گاهی واقعا میترسم😔 زینب: دیگه یاد گرفتم که یه سری باید فدا بشن، حرف بشنون تا بقیه تو امنیت باشن.. قبل از شهادت حسین خیلی ناآرومی میکردم ولی با دیدن صبوری خانم صفری تبار، محرابی پناه، بابایی زاده و... صبور شدم بالاخره رسیدیم چیذر _ عطیه شما برو آب بیار عطیه: چشم _ بچه ها امروز خودتون گفتید باید یه سری فدا بشن گاهی بین حرف و عمل فاصله زیاده الان خدا بهتون یه فرصت عمل به حرفاتون داده مهدیه: بهار تو رو خدا داداشم شهید شده؟ نگاهم افتاد به زینب آروم بود و فقط اشکاش میریخت😔 _ نه عزیزم دیروز تو سوریه یه عملیات میشه و مجروح میشن ولی بخدا حالشون خوبه عاطفه: یا حضرت زینب😱 مهدیه:☹️ _ زینب دخترم یه چیزی بگو زینب: بریم 🕊رمان قسمت 🍀راوے زینب🍀 وقتی رسیدیم بیمارستان محمد آقا اومد سمتمون محمد : همین الان هر دوشون رو از اتاق عمل درآوردن، بردنشون ریکاوری. 12 ساعت بعد اول آقا مهدی به هوش اومد یه ساعت بعد محسن به هوش اومد تا چشماش باز کرد رفتم پیشش _ سلام عزیز دلم محسن : سلام خانمم خوبید؟ _محسن تو چرا با این مجروحیت هات منو سکته میدی؟😭😰 محسن : آخه تو مجروحیت قبلیم تابلو کردی دوسم داری😁😉 با دست زدم پشت دستش گفتم : عه محسن باید به روم بیاری؟🙈 محسن : فنقل بابا چند وقتشه؟😍 _ تقریبا دوماه محسن تو رو خدا خوبی؟😰 محسن: آره عزیزم پرستار اومد تو اتاق رو به من گفت : عزیزم اجازه بدید مریض استراحت کنه _ چشم بعد از بیرون رفتن پرستار خم شدم پیشانیش رو بوسیدم و گفتم: زود خوب شو عزیز دلم😊❤️ تا اومدم بیرون دیدم عاطفه و مهدیه از اتاق آقا مهدی اومدن بیرون چشمای اونا هم قرمز بود _ آقا مهدی خوب بود؟ مهدیه : زینب داداشم چندتا تیر خورده بود؟😭 بغلش کردم گفتم خوب میشه عزیز دلم خدارو شکر کن سالمه بهار : محسن خوب بود؟ _ اره خداروشکر محسن و مهدی تا یه هفته بعد بیمارستان بودن الحمدالله دیگه ماه های بعد بارداریم اروم بودم... هوالمحبوب 🕊رمان قسمت امروز وارد ششمین ماه بارداریم شدم وآخرین ماه سال 96 گوشیم رو برداشتم و شماره محسن رو گرفتم _سلام سرباز😁😍 محسن: سلام علیکم سردار خوبی خانمم؟😁 جوجه سرباز خوبه؟😍 _خوبه عزیز دلم محسن جان عزیزم زنگ زدم مطب واسه امروز وقت سونو گرفتم میای باهم بریم؟ محسن: اره عزیزم این سید بچه امو مسخره میکنه میگه بچه ات کاله😒 زینبم سید میگه شب بریم خونشون شام خانم رضایی و مهدی اینا هم هستن _ باشه عزیزم من برم حاضر بشم ساعت چند میای؟ محسن: ساعت 4 خونم خانمم مواظب خودتون باش😊❤️ فعلا یاعلی _ یاعلی دلم امروز بی نهایت هوای برادر رو کرده بود😔💔 ماه پیش زمانی که دومین سالگرد بود، دلم میخواست تنها باشم ولی بهار، عاطفه، عطیه، مهدیه اومدن دنبالم بردنم مراسم حسین... به ساعت نگاه کردم 3:30 بود دیگه باید حاضر بشم یه مانتو بارداری سرمه ای پوشیدم روسری کرم و ساق کرم. چادر مهمونی ام رو گذاشتم تو کیفم داشتم فکر میکردم کدوم چادرم سرکنم که صدای اومد اهل خونه کجایید؟ _بیا اینجا همسری☺️ محسن : چرا پس هنوز حاضر نیستی؟😐 _ نمیدونم کدوم چادرم رو سرکنم☹️ محسن: بذار کمکت کنم آهان بفرمایید اینم چادر😍 چادر معمولی که پایینش دوختی بدو بریم که میخوام ثابت کنم که حس پدرانه من قوی تر از حس مادرانه توست😁😁😍 قراره یه سرباز سید علی 😉دنیا بیاد دقیقا حرف بود؛ بچمون بود. داشتیم میرفتیم خونه عطیه اینا محسن: خب خانمی حالا که باختی بگو ببینم اسم چی بذاریم😉😁 _ ایش توام با این پسرت😬 خودتم براش انتخاب کن😒 محسن: اوووووووه اخمشووووو😉 دختر جون پسر پشتیبانه مادره اگه یه روزی نباشم میدونم یه مرد هست مواظبته☺️ زینب؟ _ جانم☺️ محسن: چه من بودم چه نبودم اسم پسرمونو بذار حسین تا مثل داییش باشه با این حرف محسن یاد وداع شهید طاهرنیا و پسرش افتادم...😢💔😔 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
     👇تقویم نجومی اسلامی دوشنبه👇               👇👇کانال عمومی👇👇                 (تقویم همسران) @taghvimehamsaran (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی) ✴️دوشنبه 👈25 مهر/ میزان 1401 👈20 ربیع الاول 1444👈17 اکتبر 2022 @taghvimehamsaran 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. ❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅آغاز معالجات و درمان. ✅چله نشینی و رژیم گرفتن. ✅فصد. ✅برداشت محصول. ✅و دیدار روسا خوب است. 🚘سفر: مسافرت همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود). 👶زایمان مناسب و نوزاد فاضل و دانشمند گردد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️خرید و فروش. ✳️معامله املاک. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️درختکاری. ✳️امور زراعی و کشاورزی. ✳️و کندن چاه و کانال نیک است. ✳️ شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 👩‍❤️‍👨 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب،(شب سه شنبه)، فرزند دستانی سخاوتمند دارد و بسیار پاک زبان و راستگو است.ان شاءالله. 💠 به کانال ما در موضوع خواص و فروش حرز امام جواد علیه السلام سری بزنید مناسب ترین قیمت.👇 @Herz_adiye_hamrah 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از بلاست. 🔴 حجامت: یا در این روز از ماه قمری ، باعث صحت می شود. @taghvimehamsaran 🔵ناخن گرفتن: دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕دوخت و دوز لباس: دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ استخاره: وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. @taghvimehamsaran 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴😴 تعبیر خواب: تعبیر خوابی که شب " سه شنبه " دیده شود طبق ایه ی 21 سوره مبارکه " انبیاء علیهم السلام" است . ام اتخذوا الهه من الارض هم ینشرون ... و از معنای آن استفاده می شود که اگر خواب بیننده با کسی کدورت و مشکلی داشت برطرف می شود. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی🌸 📚 منبع مطالب ما. تقویم همسران:نوشته ی حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهماالسلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 02537747297 09123532816 09032516300 📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید مطلب بدون لینک کانال ممنوع و حرام است. 📛📛📛📛📛📛 @taghvimehamsaran ادمین..👇 @tl_09123532816 مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب، در اینجا دریافت کنید و عضو شوید👇 لینک کانال اصلی ما در تلگرام ,ایتا و سروش..👇 @taghvimehamsaran https://t.me/Taghvimehamsara
💫♥️🍃♥️🍃💫 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ♥️با توسل به شهدای گمنام و۷۲ شهید کربلا♥️ 🌸شهدای این چله🌸 ۱🌷شهید ابراهیم همت ۲🌷شهیدسید محمد حسین میر دوستی ۳🌷شهید سجاد زبرجدی ۴🌷شهید حسین میر عطایی ۵🌷شهید سید رضا طاهر روز اول👈🏼۱۲ مهر✔ روز دوم👈🏼۱۳ مهر✔ روز سوم👈🏼۱۴ مهر✔ روز چهارم👈🏼۱۵ مهر✔ روز پنجم👈🏼۱۶ مهر✔ روز ششم👈🏼۱۷ مهر✔ روز هفتم👈🏼۱۸ مهر✔ روز هشتم👈🏼۱۹ مهر✔ روز نهم👈🏼 ۲۰ مهر✔ روز دهم👈🏼 ۲۱ مهر✔️ روز یازدهم👈🏼۲۲ مهر✔️ روز دوازدهم👈🏼۲۳ مهر✔️ روز سیزدهم👈🏼۲۴ مهر✔️ روز چهاردهم👈🏼۲۵ مهر✔️ روز پانزدهم👈🏼۲۶ مهر روز شانزدهم👈🏼۲۷ مهر روز هفدهم👈🏼۲۸ مهر روز هجدهم👈🏼۲۹ مهر روز نوزدهم👈🏼۳۰ مهر روز بیستم👈🏼 ۱ آبان روز بیست ویکم👈🏼۲ آبان روز بیست دوم👈🏼۳ آبان روز بیست وسوم👈🏼۴ آبان روز بیست وچهارم👈🏼۵ آبان روز بیست وپنجم👈🏼۶ آبان روز بیست وششم👈🏼۷ آبان روز بیست وهفتم👈🏼۸ آبان روز بیست وهشتم👈🏼۹ آبان روز بیست ونهم👈🏼۱۰ آبان روز سی ام👈🏼 ۱۱ آبان روز سی ویکم👈🏼۱۲ آبان روز سی دوم👈🏼۱۳ آبان روز سی سوم👈🏼۱۴ آبان روز سی وچهارم👈🏼۱۵ آبان روز سی وپنجم👈🏼۱۶ آبان روز سی وششم👈🏼۱۷ آبان روز سی وهفتم👈🏼۱۸ آبان روز سی وهشتم👈🏼۱۹ آبان روز سی ونهم👈🏼۲۰ آبان روز چهلم👈🏼 ۲۱ آبان 🌼روزتون شهدایی🌼 ❤️هر روز ۱۰۰ صلوات ( یک دور تسبیح برای هر ۵ شهید) 🌼هر روز ، تاریخ می زنیم 🌼 🌷ثواب ختم را به نیابت از شهدا تقدیم می کنیم ب خانم ام البنین سلام الله علیها🌷 ❤️حاجت روا ان شالله❤️ 🌷التماس دعا🌷 💫♥️🍃♥️🍃💫
💫♥️🍃♥️🍃💫 ♥️ 🍃 ♥️ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 ❤️ختم توسل ب شهدا 🌷شروع ختم : ۱۲ مهر 🌷✅هر روز ۱۰۰ صلوات( یک دور تسبیح برای ۵ تا شهید باهم_ فقط یک دور تسبیح برای ۵ شهید با هم_ نه ۵ دور تسبیح _ 🌷✅حق الناس نیستند ختم ها، نگران حق الناس نباشید ب هیچ وجه 🌷✅اگر یک روز فوت یا فراموش شد، فردا ب جا آورید. 🌷۴۰ روز، برای ۵ شهید تکرار می شود و ثواب ختم فقط ب همین ۵ شهید بزرگوار می رسد. 🌷✅ ان شاالله دراین چله ، چند تا حاجت روایی داشته باشیم 🌷چله سوم و چهارم و ..... هم در پیش داریم. 🌷✅نیازی ب اسم نویسی عزیزان گروه و حضوری زدن در گروه و پی وی من نیست( صرف حضور در گروه کافیست) 🌷ب اندازه ارادتت ب شهدا لینک رو ب اشتراک بزار 🌷اگه احساس دین می کنی ب شهدا ، تا حد توانت یک " یا علی" بگو و لینک رو ب اشتراک بگذار...." یا علی" 🌷مواقعی که دوستان نذر ۴۰ یس و۴۰ زیارت عاشورا ویا......ویا نذر ختم قران دارند ویا حاجت رواشدن ان شاالله میتونن بانی ختم در گروه باشند 🌷✅پس از حضور در گروه، در گروه بمانید تا شروع را اعلام کنم، برنامه و شرایط رو کامل شرح دادم، لطفا ب پی وی من مراجعه نکنید ، صرف حضور در گروه، ب معنای مشارکت در چله است 🌷✅تاریخ شروع را اعلام می کنم. 🌷✅هر روز یادآوری می کنم. 🌷راس همه دعا هامون تعجیل در امر فرج مولامون ان شاالله 🌷✅گروه فقط ویژه بانوان( ورود آقایان ممنوع) 🌷✅برای هر چله، میتوانید یک حاجت در نظر بگیرید یا هزار تا حاجت. 🌷آرامش قلبی دل من ب اینکه، ب هر شهید( یک شهید ثابت) ، چهل روز متوسل بشم. ویا به هر ۵ شهید متوسل بشم 🌷لطفا هر عزیزی حاجت روا شد، حتما حتما ب من اطلاع بده ک در گروه بزارم. 🌷ب اندازه ارادت به شهدا لینک رو منتشر کن🌷 🌷روز های پنج شنبه هر هفته ختم ثابت هدیه به جمیع شهدا وشهدای مدافع حرم واموات دست جمع داریم حالا هر هفته یک ختم یس الرحمن حشر و.... که هر کس دوست داشته باشه میتونه به نیت حاجت ویا به نیت امواتش بانی بشه 🌷در طی این ۴۰ روز مطلب از این ۵ شهید در گروه گذاشته میشه تا شما انس بیشتری با شهدای اون چله داشته باشید 🌷عزیزان برای نزدیکی بیشتر با شهدا وجلب نظر شهدا هر روز با شهدای اون چله انس داشته باشید در اعمال مستحبی تون مثل زیارت و..... ودرعبادت های مستحبی تون شهدا رو شریک کنید در کارهای روزانه مثل پختن غذا آب دادن به گل محبت به عزیزانتون حتی در ثواب دادن یک لیوان آب به عزیزانتون شهدا رو شریک کنید به نیابت از شهدا تمام این اعمال رو هدیه کنید یا به امام اون روز یا به ۱۴ معصوم ع محبت به شهدا دوطرفه است شهدا مدیون هیچ کس نمی مونن اون وقته که معجزه اشو در زندگیتون می بینید ان شاالله 🌷حتما عنایت شهدا به زندگیتون رو برام بفرستید تا من در گروه بزارم وهمه بهره ببرن 🌷به اندازه ارادت به شهدا یک بسم الله .. بگو رو لینک رو منتشر کن تا همه به گروه شهدایی ما ملحق بشن 🌺eitaa.com/madadazshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا