eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سالروز شهادت عاشقِ عارفِ سینه سوخته ، 🔘 شهیدی که در ۱۱ دی ماه به دنیا آمد، در ۱۱ دی ماه شهید شد، در دی ماه شیمیایی شد، در دی ماه ازدواج کرد، در دی ماه پدر شد... 🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ السلام‌علیک‌یافاطمه‌الزهرا الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج
🕊شهید امیر حاج امینی 🍃به عنوان بسیجی عازم جبهه شد بی‌ سیم‌ چی عملیات کربلای چهار وپنج گردان نصر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در جنگ ایران و عراق بود. شهید امیر حاج امینی در عملیات‌های آزادسازی شهرهای مهران، بستان و والفجر ۸ شرکت داشت🌟 🥀 او در اسفند ۱۳۶۵ درشهر مرزی شلمچه در جریان عملیات کربلای ۵ شهید شد. 💚دو عکس از او پس از کشته شدن و برای مادرش گرفته شده که بعدها به عنوان تاثیرگذارترین عکس‌ها در جریان جنگ ایران و عراق شناخته شدند. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 https://eitaa.com/madadazshohada
🔰سردار و فرمانده مظلوم، حاج کاظم نجفی رستگار، فرمانده لشگر ۱۰ سیدالشهدا (علیه‌السلام) شهادت: عملیات بدر - ۲۵ اسفند ۶۳ - شرق دجله 🌱خاطره ای از شهید کاظم نجفی رستگار: ♨️ "وقت ناهار رفتم پشت یه تپه و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نان رو از روی زمین بر میداره، تمیز میکنه و می خوره. 🌀اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی. این کارها چیه؟ مگه غذا نیست؟ خودم دیدم دارن غذا پخش می کنند. ‼️کاظم گفت: اون غذا مال بسیجی هاست این نان ها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند. درست نیست اسراف کنیم." اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
🕊شهید محمدابراهیم همت حکایت «سَر» حکایت گوش ابراهیم هم آن بود ولی گوش و چشم با سر بود، سر چه شد؟ رفته بود کمی جلوتر سرک بکشد به خط‌مقدم، در جزیره مجنون در عملیات خیبر. دیده بود سربازانش، رفقای عزیزتر از جانش آب گل‌آلود می‌خورند از تشنگی؛ آب نهرهای اطراف مجنون که پیکرها در آن افتاده بود و هجوم خمپاره‌ها گل آلودش کرده بودند. قمقمه‌ها را به کمر بست و رفت جلوتر و نه‌فقط یکی از رزمندگان، همه دیدند: «من به چشم خودم دیدم که وقتی شهید همت برای سرکشی به خط آمدند و این صحنه را دیدند 5 تا قمقمه خالی را به فانوسقه وصل کردند و دور کمرشان محکم بستند و از خاکریزی که در تیررس عراقی‌ها بود بالا رفتند. این صحنه را تنها من ندیدم. اول خدا دید و هزاران سرباز و رزمندگان لشکر 27 دیدند و گواهی می‌دهند که چطور فرمانده لشکر از خاکریز خط‌مقدم به سمت آب سرازیر شد و از جنازه‌ها و آلودگی‌ها و تله‌های انفجاری و سیم خاردارها عبور کرد و خود را به‌وسیله یک یونولیت شکسته به قسمت آب‌های تمیزتر رساند و قمقمه‌ها را پر از آب کرد درحالی‌که هزاران تیر در کنارش می‌خورد دوباره از خاکریز بالا آمد و آب را به بچه‌ها رساند. این حرکت فرمانده انرژی مضاعفی به بچه های لشکر داد.» آن‌موقع که در پی آب می‌رفت لابد نیتی داشته و یاد بزرگی بوده از میان بزرگواران. و همین یاد بوده لابد که خدا نظر کرده به ابراهیمش و خدا که نظر کند کار تمام است و خدا کند خدا نظر کرده باشد به آدم. یک گلوله توپ آمد حوالی ابراهیمی که خدا نظر کرده بود به او و یک ترکش از گلوله جدا شد و دنبال سَر سرداری گشت که آب آورده بود؛ ساقی شده بود در ره منزل جانان. و بوسه زد به ابراهیم؛ بوسه‌ای بود آن‌قدر جانانه که نه‌فقط گونه را و چشم را و گوش را که سَر را! @madadazshohada
شهیدمحمدابراهیم همت🕊 «چشم» «تو بالاخره از طریق همین چشم‌هایت شهید می‌شوی» این را همسر شهید همت گفته بود به او و این روایت ماجرا در کتاب «نیمه پنهان ماه»: چشم‌هایش زیبا بود و از حرف او در آن‌ها دلواپسی‌ای نشست. خواست سر به سر حاجی بگذارد... اما از دهانش پرید که «تو بالاخره ازطریق همین چشم‌هایت شهید می‌شوی». چشم‌های حاجی درخشید. پرسید «چرا؟» و در نگاهش چنان انتظاری بود که او دلش نیامد، بگوید:«ولش کن! حرف دیگری بزنیم.» دلش نیامد، بگوید:«من نماز می‌خوانم، دعا می‌کنم که تو بمانی، شهید نشوی». آه کشید. گفت: «چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. این چشم‌ها در راه خدا بیداری زیاد کشیده، اشک هم زیاد ریخته.» @madadazshohada
🌷شهیدمحمدابراهیم همت حکایت «گوش» حکایت چشم ابراهیم آن بود ولی حکایت گوش چه بود؟ همان‌جا، در همان کتاب روایت گوش هم هست: «خبر را داخل مینی‌بوس از رادیو شنیدم.» این بار اشک هم آمد. گفت: «نگه‌دارید! مگر نشنیدید؟ شوهرم شهید شده»... «شوهرم نبود. اصلاً هیچ وقت در زندگی برایم حالت شوهر نداشت. همیشه حس می‌کردم رقیب من است و آخر هم زد و برد.»... «وقتی می‌رفتیم سردخانه، باورم نمی‌شد. به همه می‌گفتم: من او را قسم داده بودم هیچ‌وقت بدون ما نرود. همیشه با او شوخی می‌کردم. می‌گفتم: اگر بدون ما بروی، می‌آیم گوشَت را می‌برم!». بعد کشوی سردخانه را می‌کشند و می‌بینی اصلاً سری در کار نیست. می‌بینی کسی که آن همه برایت عزیز بوده، همه‌چیز بوده… @madadazshohada
فرازی از وصیتنامه سردار شهید مهدی باکری بدانید اسلام تنهاراه نجات وسعادت ماست همیشه به یادخدا باشید وفرامین خدا راعمل کنید پشتیبان واز ته قلب مقلد امام باشید اهمیت زیاد به دعاها ومجالس یاد اباعبدالله وشهدابدهید که راه سعادت وتوشه ی آخرت است. همواره تربیت حسینی وزینبی بیابید و سالت آنهارا رسالت خود بدانید وفرزندان خودرا نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان وعاشق شهادت وعلمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام ببار آیند. 🌺 یاد شهدا با صلوات 🌺 @madadazshohada
🕊شهید امیر حاج امینی 🍃به عنوان بسیجی عازم جبهه شد بی‌ سیم‌ چی عملیات کربلای چهار وپنج گردان نصر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در جنگ ایران و عراق بود. شهید امیر حاج امینی در عملیات‌های آزادسازی شهرهای مهران، بستان و والفجر ۸ شرکت داشت🌟 🥀 او در اسفند ۱۳۶۵ درشهر مرزی شلمچه در جریان عملیات کربلای ۵ شهید شد. 💚دو عکس از او پس از کشته شدن و برای مادرش گرفته شده که بعدها به عنوان تاثیرگذارترین عکس‌ها در جریان جنگ ایران و عراق شناخته شدند. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 @madadazshohada
🕊شهید امیر حاج امینی 🍃به عنوان بسیجی عازم جبهه شد بی‌ سیم‌ چی عملیات کربلای چهار وپنج گردان نصر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در جنگ ایران و عراق بود. شهید امیر حاج امینی در عملیات‌های آزادسازی شهرهای مهران، بستان و والفجر ۸ شرکت داشت🌟 🥀 او در اسفند ۱۳۶۵ درشهر مرزی شلمچه در جریان عملیات کربلای ۵ شهید شد. 💚دو عکس از او پس از کشته شدن و برای مادرش گرفته شده که بعدها به عنوان تاثیرگذارترین عکس‌ها در جریان جنگ ایران و عراق شناخته شدند. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 @madadazshohada
فکرش را نمی‌کردیم ادامه‌ی راهتان اینقدر سخت باشد..!😔 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📸شوخی یکی از شهدا با حاج قاسم: بیا از ما عکس بگیر!😅 📺 #⃣ #⃣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
🌹شهید عباس رمضانی... 🔸شهید عباس رمضانی سال ۱۳۴۲ در خانواده مذهبی در علی آباد شهید دیده به جهان گشود از همان سنین کودکی عاشق قرآن بود قرآن را به خوبی تلاوت می‌کرد. ✨وقتی بخوای زندگی ۱۹ ساله شهید عباس رمضانی را در چندسطرکوتاه خلاصه کنی نمی‌دانی از کدام ویژگی او بنویسی و یاد کنی از اخلاصش و یا از مظلومیتش از معرفتش و یا از ایمان و تقوایش از اخلاق و رفتارش و یا از قامت رشیدش در یک جمله او افلاکی خاکی بود. 🥇شهید عباس رمضانی از شاگردان بسیار باهوش و نخبه بود استعداد بالایی که داشت همه را متحیر نموده بود تا کلاس سوم دبیرستان درس خواند و هر سال به عنوان شاگرد نمونه در استان انتخاب می‌شد ولی این باعث نشد عباس که عاشق امام و انقلاب بود حرف امام که فرمود جوانان جبهه‌ها را پر کنند عمل نکند. 🔸کلاس دوم دبیرستان بود که با اجازه پدر و مادرش به جبهه رفت و در عملیات فتح بستان شرکت کرد سه ماه طول کشید بعد از عملیات مرخصی گرفت برگشت ۲۵ روز مرخصی گرفته بود ولی همین مدت را هم در کلاس درس و مدرسه حاضر شد. 🔸دوباره به جبهه رفت در جبهه هم که بود از درسش غافل نبود بسیار عاشق مطالعه بود در تاریخ ۲۸ اسفند سال ۱۳۶۰ که مردم خود را برای مراسم عید نوروز آماده می‌کردند ولی عباس داشت برای شهادت آماده می‌شد. 🕊عملیات فتح المبین از راه رسید عباس در جبهه ماند و در روز چهارم فروردین سال ۱۳۶۱ در منطقه دشت عباس به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت دست یافت. 🕊نثار روح مطهر و ملکوتی شهید عباس رمضانی صلوات... اللهم‌صل‌علی‌محمدو‌آل‌محمدوعجل‌فرجهم اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج