eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
7.9هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
30 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن تبلیغات در مدداز شهدا https://eitaa.com/joinchat/3693085358Ce30425eed9
مشاهده در ایتا
دانلود
•••{🥀♥️}••• دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز .. یادے میکنێم از (شهیدروح‌الله‌صحرایے) ▪️ : شهید‌‌روح‌الله‌صحرایے تولد⇦ ۱‌۳‌۶‌۲‌.‌۱‌۰‌.‌۲‌۴‌-آمل شہادت⇦ ۱‌۳‌۹‌۴‌.‌۹‌.۱‌۶‌ محل‌شہادت⇦ حلبِ‌سوریه محل‌دفن⇦ روستایی‌در‌آمل وضعیت‌تاهل⇦ متاهل‌‌بادوفرزند • • • در صحنه درگیری بودیم که روح الله خواست تیربار را بردارد، در حین خیز برداشتن تک تیرانداز دشمن به او شلیک کرد و روح الله روی زمین افتاد. از فاصله دور نیم ساعت با او صحبت کردیم و صدایش کردیم و حتی دستش را بلند کرد و می فهمیدیم که هنوز زنده است اما مجال اینکه به جلو برویم، نبود. بعد از 40 دقیقه که آتش دشمن کمی آرام گرفت بالای سرش رفتیم و دیدیم که به شهادت رسیده است. 📓⃟❤️¦⇢ منور به نور شـــــهــــدا
•••{🥀♥️}••• دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز .. یادے میکنێم از (شهیدعلی‌کریمی) ▪️ : شهید‌‌علی‌کریمی تولد⇦ ۱‌۳‌۴‌۰‌/۷‌/۳‌ شہادت⇦ ۱‌۳‌۶‌۱‌/۱‌۰‌/۴‌ وضعیت‌تاهل⇦ مجرد آدرس‌مزار⇦ بهشت‌زهرای‌تهران • • • خاطره‌شهید⇩ خانواده بسیار فقیر و محترمی در محله ما می¬نشستند. روزی که برای آنها آش نذری برده بودم، پسربزرگشان در را باز کرد؛ سرش را پایین انداخت، لبخندی زد و تشکر کرد. لباس¬های تمیز و مرتبی پوشیده بود؛ خیلی به نظرم آشنا آمد. سراغ مادرش را گرفتم و متوجه شدم که منزل نیست. وقتی به خانه خودمان رسیدم باعجله به سمت کمد علی رفتم. لباس¬هایی که برای عید نوروز برایش خریده بودم در کمد نبود. یادم افتاد هروقت سراغ آنها را می¬گرفتم از جواب دادن طفره می¬رفت. درست حدس زده بودم: علی لباس¬های کادوشده¬اش را بدون اینکه باز کند، به پسر همسایه هدیه داده بود.  نحوه شهادت⇩ علی آقا در پایگاه جلدیان ارومیه بر اثر سوختگی بدن توسط منافقین به شهادت رسیدند... 📓⃟❤️¦⇢ منور به نور شـــــهــــدا
•••{🥀♥️}••• دࢪ پـایاݩ فعاݪێٺ امࢪوز .. یادے میکنێم از (شهیدیعقوب‌حیدری) ▪️ : شهید‌‌یعقوب‌حیدری تولد⇦ ۱‌۳‌۴‌۱‌ شہادت⇦ ۱‌۳‌۷‌۴‌.۷‌.‌۱‌۲‌ محل‌دفن⇦ آذربایجان‌غربی • • • -خاطره‌ای‌ازشھید⇩ روزی شهید بعد از عملیاتی كه بر ضد گروه های منافقین انجام دادند به خانه برگشتند. وقتی كه ایشان به خانه برگشتند نوعی احساس خستگی و ناراحتی در چهره شهید مشاهده كردم. در حالی كه هیچ گاه چهره ایشان را اینگونه ناراحت ندیده بودم. بعد از درآوردن لباسهای نظامی اش از ایشان پرسیدم كه چرا اینگونه ناراحت هستید. بعد از چند لحظه مكث گفتند كه امروز جلوی چشمان من دو تن از دوستان و همسنگرانم را شهید كردند و من خودم را در آن لحظه در مقابل چهره آنها آنقدر كوچك دیدم و گفتم كه شید من لیاقتش را ندارم كه در راه حق شهید شوم. من نیز به او گفتم كه این حرف را نزنید. این انقلاب تا سربازانی مخلص و ایثارگر مثل شماها را دارد همواره پیروز و مقتدر است.آقا یعقوب۱۲مهرماه سال۱۳۷۴زمانی که همراه همرزمان خود مهمات فاسد شده پایگاه ها را منهدم میکردند بر اثر انفجار به شهادت رسیدند.. 📓⃟❤️¦⇢ منور به نور شـــــهــــدا