eitaa logo
🌺 مدد از شهدا 🌺
5.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
28 فایل
سلام وخیر مقدم به اعضا جدید ♥️دراین گروه میخایم مدد بگیریم از شهدا در زندگیمون هرچی به شهدا نزدیکتر بشی هزار قدم به خدا نزدیکتری دوستی با شهدا دوطرفه است یادشون کنید یادتون میکنن ارتباط با ادمین تبادل وتبلیغ @yazaahrah
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهدای مدافع حرم نسل بی پایان🌷 «ابراهیم اسمی» از شهدای مدافع حرم در روایت از زندگی او آمده است که در زمان زلزله کرمانشاه،ابراهیم به کرمانشاه رفت و علاوه بر فعالیت‌های اطلاعاتی و نظامی در کنار یکی از سرداران جهادی به امور بازسازی منازل روستاییان پرداخت 🌟خصوصیات شخصیتی از خصوصیات ابراهیم می توان به ایمان و تقوا، نماز اول وقت، نماز شب، انس با قرآن، اخلاق نیکو، کمک به نیازمندان، بخشش زیاد، شجاع و نترس بودن، دفاع از مظلوم حتی در زمان کودکی و نوجوانی، دانش و بینش عمیق نظامی، متواضع و بی‌ریا بودن اشاره کرد. 🌷ابراهیم که از رزمندگان لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) در گردان فاتحین بود، پس از چند روز تحمل جراحات ناشی از مجروحیت و جانبازی در جنگ با داعش، 💚سرانجام در 17 تیر سال 1399 در سن 27 سالگی به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت سکینه سلام الله به خاک سپرده شد. ✅کتاب شمع بی صدا آب می‌شود خاطرات شهید ابراهیم اسمی 🌺یادشهداباصلوات 🌺 💫🌷 🌱🕊 @madadazshohada
💞معرفی شهید 💞 🌷🕊شهیدمدافع حرم«میثم مدواری» متولد1363درتهران دو ساله بود که برادرِ پاسدارش «مسعود»، توسط تروریست های «گروهک منافقین»، به شهادت رسید. 🌱«میثم» سال 1394، داوطلبانه به یگان های مدافع حرمِ بانوی مقاومت،ملحق شد و سرانجام در 16 آبان همین سال، طی «عملیات محرم» بر اثر آتش باران نیروهای تروریستی –تکفیری سر خود را از دست داد و خرقه‌ی شهادت پوشید. 🦋🍃«میثم» صبح روز 19 آبان، در مکانی که خود قبل از شهادت، سفارش آن را کرده بود، در همسایگی برادر شهیدش، تا روز ظهور مولایش به امانت سپرده شد. 💚شهید میثم مدواری اکیداً به هم رزمانش سفارش کرده بود، که سنگ مزاری برای او نصب نکنند و آرام‌گاهش ساده باشد. 🌼امروز که به بهشت زهرای تهران و قطعه ی 29 بروید، تنها مزاری که فاقد سنگ است و تنها با سیمان پوشیده شده، متعلق است به این شهید بی سر. روی قسمتی از سیمان نوشته شده: «طبق وصیت شهید»🕊🌷 @madadazshohada
پدر جان ! حداقل تا عروس شدنم بمان 🔹زینب دختر شهید انصاری راضی نبود پدرش به سوریه برود. زینب طاقت نیاورد. گفت: بابا نرو. حداقل تا عروس شدن من بمان. دخترش آن زمان زیاد خواستگار داشت، اما چون پدرش نبود، خانواده منتظر شدند تا برگردد. پدرش رو به زینب گفت: «داعش خیلی نامروت است. سر جنین زن باردار شرط می‌بندد. شکمش را با چاقو می‌برد تا ببیند شرط را برده است یا نه. بعد بچه را داخل آتش می‌اندازد.» 🔹همسر شهید انصاری می‌گوید: " پسرم هنگام رفتن پدرش گفت: بابا داری می‌روی، شب عید هم که نمی‌آیی، پس تولد من چه می‌شود؟ رو به من کرد و گفت: مامانش! یک تولد خوب برای حسین بگیر. من هم کادویش را کنار می‌گذارم. بعد همسرم مرا کنار کشید و گفت: زندگی‌ام را به تو می‌سپرم. @madadazshohada
💞معرفی شهید 💞 🌷شهید حامد جوانی، جوان دلیر خطه آذربایجان و اهل تبریز است که ابوالفضل گونه دو دست و دو چشم خود را فدای حضرت زینب (س) کرد. 💚روایت مادرانه🌟 حامد علاقه خاصی به نماز اول وقت داشت و به من می‌گفت که به جا آوردن نماز یومیه واجب است ولی کمک کردن به پیرمردی و پیرزنی که توان حمل وسایل به خانه‌اش را ندارد بهتر از هزار رکعت نماز مستحب است. ❤️از کودکی به روضه‌ی حضرت ابوالفضل(ع) گوش می‌داد💫🌱 حامد هر چیزی را که برای خود می‌پسندید برای بقیه هم آن را دوست می‌داشت. از چهار سالگی به من می‌گفت که چرا ما در زمان مولایم حسین(ع) نیستیم تا در رکاب او باشیم. از کودکی با پدر و برادرش به هیات می‌رفت و به روضه‌ی حضرت ابوالفضل(ع) گوش می‌داد. یکی از همکلاسی‌های حامد برایم نقل می‌کرد که درکلاس دفتری همراه نداشت برای نوشتن تکلیف و به حامد می‌گوید که یک برگه از دفترش را به او بدهد. حامد به جای یک برگه، کل دفتر سیمی که آن زمان گران ترین دفتر به حساب می‌آمد به دوستش داده و در مقابل اعتراض او که می‌گفت من فقط یک برگه می‌خواستم نه کل دفتر را، می‌گوید: ✅«امام علی(ع) فرموده‌اند: هر چیزی که برای خود می‌خواهی برای دوستت هم آن را بخواه، من برگه‌ی پاره شده را برای خودم نمی‌خواهم برای همین برگه پاره شده به تو هم نمی‌دهم».❣💫 🌺یادشهداباصلوات 🌺 💫 🕊🌷 متولد:۲۸آبان۱۳۶۹تبریز شهادت:۳تیر۱۳۹۴حلب سوریه مزار:گلزارشهدای وادی رحمت @madadazshohada
✅وصیتنامه شهیدمدافع حرم مرتضی عطایی 🌷 ⭐️سلام علیکم 🍃اینجانب مرتضی عطائی ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه ۱۳۹۰ مصادف با نهم شوال ۱۴۳۲ را که به جا آوردم برسد به کسانی که در تشییع جنازه‌ام شرکت کرده‌اند، غسلم داده‌ و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیه‌ام شرکت می‌کنند 🥀 و امیدوارم خداوند متعال، اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله. 🌿ضمنا همه را تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شده‌اند. 🌸برای شب اول قبرم دعا نموده و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم محرم الحرام تا اربعین بعد از نماز صبح که انشاءالله تحت قبه می‌خوانم دعا گویم و برای فرج امام زمان(عج) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است. 🌷از همه حلالیت می‌طلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4 🌷 🕊
آشنایی با شهید مدافع حرمی که یک خشاب کامل بر سینه او خالی شد🌱 سید رضا طاهر از سن 8 الی 9 سالگی شروع به نماز خواندن و روزه گرفتن کرد.  در سن 15 سالگی مسئولیت کتابخانه محل را بعهده گرفت و کمی بعد ، شورای بسیج در حیطه کارهای فرهنگی و مسئول حلقه صالحین شد. بعد از گرفتن دیپلم ، اوقات فراغتش را در کارخانه ی فرش بافی، پر کرد؛ تا کمک خرجی هم برای خانواده باشد. با مشورت با پدر و مادرش برای سپاه ثبت نام کند. در سال 1384 جذب سپاه شد.در دانشگاه نظامی امام علی(ع) اصفهان مدرک فوق دیپلم گرفت. پس از آن در سال 1387 در سپاه ساری جذب شد و در لشکر 25 کربلای ساری، مشغول به کار شد و در20 آبان ماه همان سال ازدواج(عقد) نمود. ✅ پشتکار سه ماه بعد از عقد، برای طی کردن دوره ی تکاوری ویژه ی صابرین به اصفهان اعزام شد؛ که این دوره آموزشی، 9ماه به درازا کشید. مدتی بعد، برای دفاع از مرزهای کشور به زاهدان اعزام شد که همزمان بود با دستگیری عبدالمالک ریگی. در میادین مختلف یادواره ی شهدا و کارهای فرهنگی و بسیج محل و ... حضور بسیار فعالی داشت و هرجایی که خلاء ایی احساس می کرد، آنجا را با حضورش پر می کرد. چه از لحاظ مسائل نظامی و چه از لحاظ فرهنگی و اجتماعی ❇️مسجدمحوری سيد رضا صوت بسیار زیبایی داشتن و به همین دلیل تلاوت قرآن و ادعیه ی مسجدبا ایشان بود. یکی از برنامه های همیشگی ایشان،تلاوت زیارت آل یاسین در روز جمعه بوده که از طرف مردم محل، استقبال مى شد.  🌹 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عاقبت رزمنده ای که همسرش نگذاشت به سوريه برود خاطره عجیب سردار نوعی اقدم از عاقبت رزمنده اي که همسرش نگذاشت با او برای دفاع از حرم به سوريه برود! عزیزان اگر شهید نشویم ، میمیریم... https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
امام را ندید ولی به توصیه‌هایش عمل کرد شهید سجاد احترام به پدر، مادر و بزرگ‌ترها را سرلوحه زندگی‌اش قرار داد؛ تا جایی که پدرش آقا «فتحعلی طاهرنیا» پدر شهید سجاد طاهرنیا بارها به این موضوع اشاره کرده است. سجاد که هیچ‌گاه امام را ندیده بود، مسیر زندگی‌اش را برای خدمت به ایشان و انقلابش وقف نمود؛ آری وی توانست وجود شهدا را در زندگی خود حس کند و به توصیه امام خمینی (ره) به جوانان در راه استواری اسلام عمل کند و پر بکشد. 🌺یادشهداباصلوات 🌺 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
شهید : در خواب دیدم که یک نامه به من دادند. نوشته بود: آقای امین کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب(س)منصوب شد پایین نامه هم امضای حضرت زینب سلام الله بود https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
💔 به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود: هر که دارد بر ولایت بدگمان حق ندارد پا گذارد در این مکان می‌گفت: کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه این‌ها به هم وصل هستند. شادی روح شهیدعزیزمون صلوات 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
💔 روزمان را متبرک می کنیم به یاد شهیدی که خودش، کیفیت شهادتش را گفت 🕊 اینگونه شهید شدم ...‼️ هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟» 🕊گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم.» گفتم: «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟» گفت: «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.» پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم. بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوه‌ها بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.» روزمون رو متبرک کنیم به نگاه خاص شهید با صلوات بر پیامبر و آلش ان شالله امروز ویژه دعامون کنن 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 راوی: همسر https://eitaa.com/joinchat/16449734C323bd61cd4
💔 میخوای_شهید_بشی⁉️ مصطفی می‌گفت: سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند  و راه درست را نشانتان می دهد