#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
🏴سبک زمینه یا شور حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#شور_حضرت_رقیه_س
#ای_خورشید_تابان
🏴بند اول
ای خورشید تابان/سر تا به پا عرفان
رقیه بی بی جان۲
ای دین و ای ایمان/ای دختر باران
رقیه بی بی جان۲
دنیای حسین/جانم رقیه
لیلای حسین/جانم رقیه
زهرای حسین/جانم رقیه۲
به سوره ی عشق،بسم اللهی تو
عشقی و عشقه،ثاراللهی تو
جانم رقیه
🏴بند دوم
ملیکه ی سلطان/محبوبه ی یزدان
رقیه بی بی جان۲
ای روح و ای ریحان/ذکر نامت طوفان
رقیه بی بی جان۲
یابنت الحسین/جانم رقیه
ای نور دوعین/جانم رقیه
فخر عالمین/جانم رقیه۲
به مجلس عشق،بانی رقیه
خیرالنسای،ثانی رقیه
جانم رقیه
🏴بند سوم
ای معنای قرآن/دارم به تو ایمان
رقیه بی بی جان۲
ای دردیمه درمان/جانیم سنه قوربان
رقیه بی بی جان۲
زیبا گوهری/جانم رقیه
دلبر دلبری/جانم رقیه
محشر محشری/جانم رقیه۲
به رهبر عشق،عشقه مجسم
ای بنده ی تو،شاهان عالم
جانم رقیه
🎤با نوای زیبای کربلایی مصطفی بابایی
🎪هیئت محبین اهل بیت ع طهران
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
🏴سبک زمینه یا شور بی بی حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
#زمینه_حضرت_رقیه_س
#شور_حضرت_رقیه_س
#ای_مشکل_گشا
🏴بند اول
ای مشکل گشا
خاتون کرب و بلا
دختر سلطان عشق(رقیه جان)۴
ای زهرا نما
هستی الگوی حیا
عشقِ بانوی دمشق(رقیه جان)۴
چه اسم زیبایی داری بی بی
(اسم تو قلبمو میلرزونه)
هر چی دارم تو زندگیم قطعاً
(از کرم رقیه خاتونه)
ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی
(سیدتی،یا رقیه)
🏴بند دوم
اعجازه خدا
به دردم تویی دوا
ای داروی تب عشق(رقیه جان)۴
شور روضه ها
ای زیباترین نوا
زمزمهٔ بر لب عشق(رقیه جان)۴
تو انتها و آخر عشقی
(عشق تو واسم دین و ایمونه)
به کوریه منکر تو میگم
(دلبر من رقیه خاتونه)
ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی
(سیدتی،یا رقیه)
🏴بند سوم
عشقِ نوکرا
دلها بر تو مبتلا
قلبمه تسلیم تو(رقیه جان)۴
محشر محشری
به زینب تو دلبری
واجبه تعظیم تو(رقیه جان)۴
ارادتم بی بی به تو خاصه
(چشام برات همیشه گریونه)
غصه ندارم روز محشر من
(که شافعم رقیه خاتونه)
ضربان قلبمی،هیجان قلبمی
جاری مثه خون توی شَرَیان قلبمی
(سیدتی،یا رقیه)
🙏التماس دعای خیر
🎤با نوای زیبای کربلایی مصطفی بابایی
✍️🎵ڪربلایی امیرحسین سلطانی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
حال که با تو گشته ام چهره به چهره رو به رو
درد دلم شنو پدر نکته به نکته موبه مو
بعد شهادتت شها،حمله ی بر خیام شد
زینت گوش داده ام در کف غارت عدو
حرمت ما شکسته شد چاره برای ما نبود
شد زاسارت حرم زمزمه ها وگفتگو
کوفه برفته ام پدر شهر ودیار آشنا
همچو اسیر خارجی رفت زکوفه آبرو
چون زشتر نگون شدم جای بماندم از همه
صورت من کجا پدر سیلی زجر زشت خو
واردشام گشته ام بین سرور وهلهله
سنگ زبام خورده ام طعنه زخلق دیوخو
سخت گذشت بر من وجمله حریم آل حق
بند کشیده رفته ام کوچه به کوچه کو به کو
پیکر دخترت شده زخمی تازیانه ها
عمه زغصه ام شده موی سپید وزرد رو
سر زده ای به دخترت با سر خونیت پدر
آمده ای وداده ای طفل یتیم آبرو
مهر منور منی رونق این خرابه ای
مرگ مرا دعا نما هیچ ندارم آرزو
شاعر : اسماعیل تقوایی
#نوحه
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
کنج خرابه با حال زارم
ناراحتم که بابا ندارم
آن کودک شامی بیامد عمه سویم
درد یتیمی مرا او زد برویم
با با حسین بابا حسین بابا حسین جان۲
_____________
عمه بیا که بابایم آمد
ماه وچراغ شبهایم آمد
خوش آمدی بابای خوبم کنج ویران
گشتی به دخت بیقرار خود تو مهمان
بابا حسین.......
_______________
آن دم که من از ناقه فتادم
سر را به زانو ی غم نهادم
ازما جدا بودی تو ای بابای مظلوم
بر گو کجا بودی تو ای بابای مظلوم
بابا حسین.....
______________
قربان راس ازتن جدایت
بابا الهی گردم فدایت
آمد سرتو پیش من پس پیکرت کو
سقا ومیر لشگر نام آورت کو
بابا حسین.......
#نوحه
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
آمده بابا، کنج ویرانم / یک شبی را او، گشته مهمانم
در بغل دارم، آن سر بی تن / درد دل گویم، با پدر جانم
یا اباالمظلوم یا اباالمظلوم یا ابا المظلوم یا ابا المظلوم 2
________________
ای پدر جان بین، کودکی پیرم / در دست خصم، دونت اسیرم
ما کجا بابا، کنج ویرانه / خسته وزار از، دست تقدیرم
یا ابا المظلوم....
________________
بعد تو بر ما، جور وجفا شد /حمله ور دشمن، بر خیمه ها شد
هنگام غارت، با دست ظالم/گوشواره از، گوشم جدا شد
یا ابا المظلوم......
______________؛___
یوسفی بابا، برسر بازار/با جانم هستم،بر تو خریدار
از خدا خواهم، مرگ من آید/تا بپیوندم،برتو ای دلدار
یا اباالمظلوم....
شعر:اسماعیل تقوایی
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
گیسوانم فرش زیر پای بابا می کنم
بهر استقبال از او خود را مهیا می کنم
گر کند لطف وگذارد پای در ویرانه ام
سر به گوشش می نهم تا صبح نجوا می کنم
می نشینم روبرویش خیره تا صبح سحر
قامت زیبای بابا را تماشا می کنم
سخت بگذشته ست بی او روزگار دخترش
سر بزانویش نهاده درد دلها می کنم
گرچه در آغوش عمه بوی او حس میشود
لیک آغوش پر از مهرش تقاضا می کنم
او مسیحای منست واز برای مرهمش
زخمهای پیکرم بهرش هویدا می کنم
گر بیاید ناله وزاری به پایان می رسد
بازهم گلخنده را بر لب شکوفا می کنم
گویمش بابا کجا بودی اسیری رفته ام
روزها باشد که با غمها مدارا می کنم
عمه ام زینب بلاکش بوده در این قافله
آه او با ناله ام همواره سودا می کنم
چون بود دنیای من بابا،زبعد دیدنش
آرزویی نیست دیگر، ترک دنیا می کنم
شعر:اسماعیل تقوایی
#نوحه
#شور
#شب_سوم_حضرت_رقیه_س
بیا عمه بیاعمه،ببین آمده بابایم
بیا یکدم کنار من،ببین تعبیر رویایم
حسین بابا حسین بابا۴
________________
الا ای کودک شامی، بیا بابای من آمد
برای دیدن دختر،همه دنیای من آمد
_________________
بیامد کنج ویرانه،به دیدارم پدر باسر
بمیرم پس کجا باشد،زبابای گلم پیکر
___________________
چرا خاکستری باشد،پدر جانم سر ورویت
چرا خونی شده بابا، عزیرم هر دو ابرویت
____________________
بیا سنگ صبور من،شنو درد دل دختر
ببین نیلی شده رویم، شبیه صورت مادر
____________________
رقیه بی تو غمگین است،ندارد طاقت هجران
ببر همراه خود من را،تویی درد مرا درمان
شعر :اسماعیل تقوایی