eitaa logo
شعر،روضه،سرود،نوحه،زمینه،واحد،شور
5هزار دنبال‌کننده
430 عکس
126 ویدیو
772 فایل
این کانال فقط مخصوص سخنرانان ومداحان اهلبیت(ع)میباشدولاغیر. لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/241434681Cd30712864d نظرات،پیشنهادات و انتقادات خویش را درباره ی کانال با آیدی زیر مطرح بفرمایید. @AHSy3762
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران خشم و خشونت و غم کشتار بی‌امان چشمان ماست خیره به تو سمت آسمان ادرکنی ای امید دل، الغوث الامان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان شرق است در تغافل و غرب است در نفاق هر فصل یک مصیبت و هر آن یک اتفاق یک روز رنج سوریه روز دگر عراق هر لحظه بیشتر شده اندوه شیعیان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان با ذوق از حقوق بشر حرف می‌زنند یا از گزینه های تشر حرف می‌زنند اوج شرارت‌اند و ز شر حرف می‌زنند دنیای ما پر است از این حرف و داستان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان خاورمیانه مرکز آوار ماجراست اخبار داغ در پی آمار ماجراست آل سعود باز میاندار ماجراست از پول نفت سرخوش و با خلق سرگران عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان اسلام در محاصره‌ی خون و آتش است داعش دروغ تازه‌ی این قوم سرکش است هر جا که صهیونیسم بخواهد کشاکش است از دست دیو فتنه به لب‌ها رسیده جان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان در ذهن تار بسته‌ی شب ریشه می‌زنند آتش به هر اراده و اندیشه می‌زنند با نام دین به ریشه‌ی دین تیشه می‌زنند یک روز سهم داعش و یک روز طالبان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان آقا ببین جنایت آل سعود را سرکوب و سرسپردن و جهل و جمود را اسباب روسفیدی آل یهود را ادرکنی ای عدالت موعود مستعان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان از نحس کدخدایی این دشمن زبون فریاد دادخواهی هر شیعه غرق خون بغض یمن شکسته و بحرین لاله‌گون از دست ظلم کارد رسیده به استخوان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان القاعده ز یک سو و سویی "بوکو حرام" "الله اکبر" آتش فرمان قتل عام انبوه مسلمین جهان‌اند تلخ کام آقا نگاه کن که چه شادند دشمنان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان حال و هوای منطقه مثل محرم است در زینبیه‌ی دل ما شام ماتم است عهد مدافعان حرم با تو محکم است عباس‌های شیعه وفادار و جان‌فشان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان امروز در حمایت تکفیریان پست تحریم و قصه‌ی عمر سعد باز هست کفر ایستاده است امان‌نامه‌اش به دست در پشت هر بیانیه دارند صد بیان عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان گاهی به تشنگی، به بلا فکر می‌کنم گاهی به کشتگان منا فکر می‌کنم گاهی به وضع کرب‌وبلا فکر می‌کنم آقا بیا گره بزن این بغض را به آن عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
بسم‌الله الرحمن الرحیم از انتظار خسته شده انتظار هم تقویم من تویی , تو نباشی بهار هم تا زنده ام فقط نه تو را جار میزنم گفتم که حک کنند به روی مزار هم خوبی چنانکه عاشقی ات انتخاب نیست عشق تو برده از دل ما اختیار هم من کفتر حریم تو ام گُم نمیشوم این احتمال را نده یک در هزار هم بر عکس مردمان , صدقه دادی و گدا کوچک نشد که هیچ , گرفت اعتبار هم من هرچه گفته ام ز تو , شعر و خیال نیست آورده مجلسی همه را در بِحار هم ...
بسم‌الله الرحمن الرحیم امشب که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد وقتی که شعری می نویسم روی کاغذ شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد...
عادتاً دم ز عشقِ یار نزن بی عمل حرفِ انتظار نزن سَر تو گرم بازیِ دنیاست لافِ مجنونِ بی قرار نزن زار زد از گناهِ تو آقا توبه کن از‌ گناه، زار نزن از غریبی درش بیار! انقدر... از غریبی او هوار نزن تا ز هر دامنی نشُستی دست دست بر دامن‌ِ نگار نزن قول دادی! بمان سَرِ قولت زیرِ این قول و این قرار نزن هرچه را از دلت کنار زدی عشق او را ز دل کنار نزن پدر ماست گرچه بد شده‌ایم به دلِ خسته‌اش شرار نزن... کربلا منتهای خوشبختی‌ست پَر سوی غیر این دیار نزن تا نرفتی میانِ صحنِ حسین حرفی از خیر روزگار نزن...
بسم‌الله الرحمن الرحیم زیباترین بهانه برای سرودنی تنها دلیل خلقت بود و نبودنی با تو شروع میشود این بار شعرمن زیرا فقط تویی تو هوادار شعر من گلواژه ی تمام غزل ها قصیده ها سبک جدید گویش و طراح ایده ها پایان خواب های دروغین به دست توست جان دوباره دادن بر دین به دست توست میخوانمت به نام خودت آسمان عشق سوگندمیخورم به تویعنی به جان عشق از سختی تمامی دوران دلم گرفت از این همه گناه فراوان دلم گرفت ازاین همه دورویی وبی مهری و نفاق از قحطی و نبودن ایمان دلم گرفت نوری که بی تو جلوه کند تار می شود حتی بهشت بی تو همان نار می شود بی سمت وسوترازهمه ی بادهای شهر حرف رسیدن تو چه تکرار می شود این روزها بدون تو شب جلوه میکنند این آسمان بدون تو آوار می شود باید بیایی از سفر ای سایه ی سپید خورشید از نبودن تو تار می شود دنیا مرابه غیرتو مشغول کرده ست در غرب ضدِّ آمدنت کار می شود تو نیستی و این همه بغض ترک ترک دارد به روی سینه تلمبار می شود پس زودتر بیا ز سفر ای صبور من آخر شکست پای ظهورت غرور من برگرد تا که آینه ها بی تو نشکنند آیینه ها حکایت جان و دل منند برگرد تا که خنده شودگریه های ما پیش خدا رود نفس " ای خدای ما " برگرد ای طراوت سرسبز باغ ها پایان بده به عمر دراز فراق ها برگرد اصل مطلب و خاطر نشان عشق سوگند میخورم به تویعنی به جان عشق ما هر چه می کنیم که آدم نمیشویم بر خیمه گاه سبز تو محرم نمیشویم تقصیر ماست این همه دوری و انتظار ما حق مان همیشه خزان است نه بهار ما عاشقیم و هیچ دعایی نمی کنیم ما فکر می کنیم ریایی نمی کنیم ما بیخودی به نام تو سوگند میخوریم وقتی که از گناه و جهالت همه پُریم ما که لیاقت تو و عشقت نداشتیم بیخود به روی نام خود عاشق گذاشتیم
بسم‌الله الرحمن الرحیم خودت آمادهٔ تغییرمان کن دچار بهترین ‌تقدیرمان کن به جای جمعه٬ صبح روزِ شنبه؛ بیا و سخت غافلگیرمان کن!
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تأمُّل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت، خوشا‌به‌حالِ دلی، که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگُم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عُشّاقت چرا که پخته‌شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است
از دستِ دوتا پایِ فلج خسته شديم از راهِ دراز و بارِ کج خسته شديم در عشق، هزار دسته‌گي افتاده‌‌ست عَجِّل لِوَلیَّکَ الفَرَج! خسته شديم!
سرد است تمام کوچه هامان برگرد گرمای پس از شب زمستان برگرد گلدان لب پنجره ام خشکیده ای رحمت قطره های باران برگرد حالا که فضای روزگارم تار است خورشید همیشگی و تابان برگرد من بغض ترک خورده ی دل آشوبم آرامش بی نهایت جان برگرد عمری به سرم زده که فریاد کنم از خلوت خویش تا خیابان... برگرد ای محض حضور؛ غایب پیداتر معنای وجود ؛ حسّ پنهان برگرد تبعیدی حبس انتظارت شده ایم ای مژده ی آزادی زندان برگرد
دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن وقتش رسیده صبح طلوعت فرارسد  پایان بده براین شب یلداشتاب کن در انتظار آمدنت روزها گذشت ای وعده ی قدیمی فردا شتاب کن ای وارث عدالت و صبر و غم علی با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن جانم به لب رسیدازاین روزگار پست آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن برآن پدرکه با سر زانو رسیدو دید نقش زمین جوان خودش راشتاب کن برآن پدر که پیکر فرزند خویش را برخاک میسپرد به صحرا شتاب کن برآن تنی که زخمی تیرسه شعبه شد برآن سریکه رفت به نی ها شتاب کن برخانمی که در دم گودال میگرفت با ناله ذکر”وای حسینا” شتاب کن روضه گرفته ایم که شاید نظر کنی روضه برای حضرت سقا شتاب کن جان سه ساله دخترکی که گرفته بود بر روی دامنش سر بابا شتاب کن الزمان(عج)ادرکنی الزمان (عج)اغثنی
روشنى بخشِ شب تار نيامد چه كنم رفت عمر من و دلدار نيامد چه كنم قلب من مخزن الأسرار فراقش باشد حضرت ِمطلع الأنوار نيامد چه كنم "عجل الله تعالى فرجه" مى خوانم حجتِ مطلقِ دادار نيامد چه كنم شور اين سينه ى شيدا به كجا خيمه زده؟ نور اين ديده ى خونبار نيامد چه كنم درد بى صاحبى و غصه ى بى مولايى واى از اين دو خبر از يار نيامد چه كنم! هجر او بند شد و پاى سلوكم را بست چاره ى عبد گرفتار نيامد چه كنم با كلاف دلم عمريست پى اش مى گردم يوسف من سر بازار نيامد چه كنم من ز هجران رخش اشك فشاندم هر شب گريه ام نيز كه به كار نيامد چه كنم! آن غلامم كه شدم چشم به راهش اما شهريارم كه به دربار نيامد چه كنم ذوالفقار علوى منتظرِ خون خواهى است وارث حيدر كرار نيامد چه كنم آتش درد كشد شعله و مادر گويد: مرهم داغى مسمار نيامد چه كنم روضه كرب و بلا شعر مرا جمع كند گفت زينب كه علمدار نيامد چه كنم
💚 چشم دیدار ندارم شده ام کورِ رو که رو نیست ولی تشنه‌دیدار توام آرزو بر من آلوده روا نیست ، ولی .. کاش یک روز ببینم که ز انصار توام