#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مصیبت_بستر_پردرد
#فاطمیه
#غزل
کمی به فکر خودت باش، کار خانه مکن..
بیا و خستگی فضه را بهانه نکن
خیال کن که در اصلا به صورت تو نخورد
توجهی به کبودی تازیانه نکن
تو شانه دست گرفتی و شانه کردن مو..
برای دست شکسته بد است شانه نکن
برای من کمی از ماجرای کوچه بگو
فقط به فضه نگو روضه را زنانه نکن
بس است گریه دستاس را درآوردی!
خمیر را تو به این وضع چانه چانه نکن
حسن به گریه نیمه شب تو حساس است
به خاطر دل او ناله شبانه نکن
تمام بسترت از زخم لاله زار شده
کمی به فکر خودت باش کار خانه مکن
#سید_پوریا_هاشمی
محبوبه ی خدا
*********************
چه روزگارِ خوشی داشت در مدینه علی
که دلخوشیِ جهان بود بینِ خانه ی او
تمامِ شهر به حسرت نشسته بود آری
برای زندگیِ گرم و عاشقانه ی او
زمین نداشت به خوشبختیِ علی مردی
کسی که هستیِ عالم در اختیارش بود
بهشت گوشه ای از خانه اش اقامت داشت
شهی که فاطمه بانوی خانه دارش بود
سخن چگونه بگویم به وصفِ آن خانه
که بود عرشِ خداوند در دلش مستور
علی و فاطمه ، نه سال ساکنش بودند
نشسته بود در این خانه نور محضرِ نور
کنارِ فاطمه اینجا غمی نداشت علی
هر آن چه بود دلش راضی از دقایق بود
نگاه بر رخِ محبوبه ی خدا می کرد
به جز خدا که بداند ؟! چقدر عاشق بود
چقدر عشق و محبت میانِ آن ها بود
چقدر زندگیِ این دو نور زیبا بود
تمامِ لذّتِ دنیای جانشینِ نبی
به لحظه های نشستن کنارِ زهرا بود
چه روز های خوشی را کنارِ هم بودند
چقدر علّتِ لبخندِ یکدگر گشتند
گذشت ، تا که حسن را خدا به آنها داد
وَ این دو عشقِ خدا ، مادر و پدر گشتند
چگونه وصف کنم عشقِ حیدری که نبود
در آسمان و زمین عاشقی همانندش
چگونه شرح دهم حالِ خوبِ مولا را
کنارِ احمد و زهرا و چار فرزندش
عجیب غرقِ شعف بود زندگانیِ او
حسین داشت، حسن داشت ، خنده بر لب داشت
وَ می گرفت در آغوش دخترانش را
برای زینتِ خود این پدر دو زینب داشت
فرشتگان همه می آمدند روی زمین
به شوقِ دیدن اعضای خانواده ی او
نهفته بود همه رزقِ آسمان و زمین
درونِ سفره ی بی زرق و برقِ ساده ی او
زِ بس که زندگی اش عاشقانه بود علی
صفای خانه ی او آرزوی مردم بود
هزار معجزه دیدند از درش اما
میانِ مردمِ این شهر معرفت گم بود
هزار حیف حسودانِ شهرِ پیغمبر
نظر زدند همین زندگیِ زیبا را
نشاطِ قلبِ علی را بدل به غم کردند
همین که پیشِ نگاهش زدند زهرا را
قرار بود دوباره پدر شود ، که نشد
نشد که باز دلِ این پدر بگردد شاد
چه شد به پشتِ درِ خانه ؟ فضه می داند
چه شد که عشقِ علی بارِ شیشه اش افتاد؟
قرار بود که گهواره را درست کند
چه شد که ساخت برای عزیزِ خود تابوت؟
همان علی که حریفی نداشت وقتِ نبرد
زدند فاطمه اش را و او نمود سکوت!
سکوت کرد که فریادِ دینِ حق باشد
و خواست تا که بماند نشانی از اسلام
سکوت و صبر به این شکل کارِ هرکس نیست
قسم به حق که همین است ویژگیِ امام
هماره لعنِ خدا می رسد برآن جمعی
که دلخوشیِ دلِ این امام را بردند
همان جماعتِ پستی که هیزم آوردند
و اهل بیتِ نبی را به خانه آزردند
هزار مرتبه باید کِشَند بر دارش
خلیفه ای که جهان را کشید سمتِ گناه
همان کسی که به دختِ نبی جسارت کرد
همان که نعره کشید : حَسبُنا کِتابَ الله
به اذنِ حضرتِ معبود می رسد روزی
که منتقم برسد از ره و رجز خواند
تقاصِ مادرِ خود را بگیرد از آن ها
و غاصبانِ فدک را خودش بسوزاند
قیامِ مهدیِ موعود چون شود آغاز
تمام می شود ایّام غربتِ حیدر
در انتظار ظهورند شیعیان زیرا
ظهورِ اوست شفابخشِ سینه ی مادر
*****************
رضا یزدی اصل
پیشزمینه؛ الهی عظم البلاء.mp3
2.16M
#فاطمیه
#امام_عصر علیهالسلام
#پیش_زمینه
🔸الهی عظم البلاء🔸
اِلهی، عَظُمَ البَلَاء، بَرِحَ الخَفَاء
چه خبر شده، توی کوچهها؟
وَانکَشَفَ الغِطَاء، چی میبینه چشمای من؟
وَانقَطَعَ الرَّجَاء، علی رو دارن میبرن!
نبرید غریب روزگارو، نبرید صاحب ذوالفقارو
نبرید دستِ بسته آقا رو، نبرید علی مرتضی رو
این دردو باید آخه به کی گفت ای خدا؟
اَنتَ المُستَعان وَ اِلَیکَ المُشتَکى
کی میشه بیاد، منتقم آل عبا
«اَلغَوْث، اَلاَمان، العجل صاحب الزمان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اِلهی، عَظُمَ البَلَاء، بَرِحَ الخَفَاء
قیامت شده، توی کربلا
وَانکَشَفَ الغِطَاء، تنها شده مولای من
وَانقَطَعَ الرَّجَاء، حسینو دارن میکُشن
نکشید غریب نینوا رو، نکشید تشنهلب این آقا رو
نکشید تنها پناه ما رو، نکشید عزیز مصطفی رو
این دردو باید آخه به کی گفت ای خدا؟
اَنتَ المُستَعان وَ اِلَیکَ المُشتَکى
کی میشه بیاد، منتقم کربوبلا
«اَلغَوْث، اَلاَمان، العجل صاحب الزمان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اِلهی، عَظُمَ البَلَاء، بَرِحَ الخَفَاء
داره میباره، بارون بلا
وَانکَشَفَ الغِطَاء، کی میرسه آقای ما؟
وَانقَطَعَ الرَّجَاء، دیگه بریدیم ای خدا
برسون پناه اشکامونو، برسون امید فردامونو
برسون خدایا آقامونو، برسون آقای تنهامونو
این دردو باید آخه به کی گفت ای خدا؟
اَنتَ المُستَعان وَ اِلَیکَ المُشتَکى
کی میشه بیاد، دوای غم و درد ما
«اَلغَوْث، اَلاَمان، العجل صاحب الزمان»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
زمینه؛ چادر نور.mp3
5.08M
#فاطمیه
#زمینه
🔸چادر نور🔸
هر که دیده چادرتو، چادری که وصلهداره مادر
شده دلش منقلب از دیدنت ای دختر پیمبر
فدای زندگی سادهت چشم و چراغ خونۀ حیدر
خدا خواسته که، همه عالم زیر پرت باشه
خدا خواسته که، صد فرشته دور و برت باشه
نخواستی خودت، چیزی از این دنیا تا جایی که
میخوای چادرِ وصلهداری روی سرت باشه
حبلالمتین شیعه میشه
هر نخ چادر تو مادر
دلامونو دخیل میبندیم
به چادر تو روز محشر
«مادرم، ام ابیها»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سایهسارِ رحمتتو روی سر ما همیشه داری
نور تو و چادر تو، تو زندگیهامون شده جاری
چادری که مونده برای دخترامون از تو یادگاری
آخه چادرت، داره جلوه از سورۀ کوثر
شدن تا ابد، دشمنای حُجب و حیا، اَبتر
تویی مظهرِ عزت زن تو روزگاری که
جلوی چشا، حتی میشد زنده به گور، دختر
روشنه راه زندگیمون
حالا با نور و قدر و کوثر
هر زن آزاده میگیره
درس زندگی از تو مادر
«مادرم، ام ابیها»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هر که دیده چادرتو، چادری که شد تو کوچه خاکی
چطوری آروم بمونه از غصههات ای سورۀ پاکی
چطور شکایت نکنه از غربتت آخر نشه شاکی
چطور ممکنه، بسوزه باغ یاس پیغمبر
چطور ممکنه، بره از خاطر حُرمَتِ کوثر
چطور ممکنه، بسته باشه دست یدالله و
توی کوچهها چادر تو خاکی بشه مادر
از غم کوچه بیقراریم
تا برسه عزیزت از راه
حرف دل همهست تو روضه
کی میرسی یا حجةالله
«العجل، بقیة الله»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
واحد؛ یا الهی.mp3
2.1M
#فاطمیه
#واحد
🔸یا الهی🔸
ندیده مادری مهربونتر از تو، این زمونه
آخه قدر این همه محبتت رو کی میدونه
برای روسیاهایی مثه من دعا میکردی
تو قنوت نماز شبت، تو اشکای شبونه:
«یا الهی! بِمحمّدٍ المصطفی و شوقِه إلیَّ
یا الهی! بعَلیٍ المرتَضی و حزنِه علَیَّ
به غریبی حسن، به غم و اشک حسین
به تموم غصه و بیکسی و حسرت زینب»
بگذر از گناه اُمّت پیمبر
هر کسی که اومده با چشمای تر
میخونه أمَّن یُجیب با حال مضطر
«یا الهی، الهی، الهی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شنیدم روزای آخری خدا خدا میکردی
با دل شکسته هر شب خدا رو صدا میکردی
غیر از اونایی که دست علی رو تو کوچه بستند
کوچیک و بزرگ اهل یثربو دعا میکردی
یا الهی! نباشه تو اُمّت پیمبرت حتی یه گمراه
رو لبایِ همه باشه اَشهَدُ اَنَّ علیّاً ولی الله
با همین اشک چشام، با همین سوز دعام
خدایا قسم میدم تو رو به حق رسولالله
بگذر از گناه اُمّت پیمبر
توی قلب همه باشه حُبّ حیدر
روسپید کن شیعهها رو توی محشر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این شبا مثل شما لبریز اشک و ربناییم
این شبا معتکف خیمۀ غربت شماییم
تو اگه دعا کنی محاله که نشه اجابت
این روزا ما بیشتر از همیشه محتاج دعاییم
تو دعا کن! که نداره دنیا طاقت شبو، این شب بیماه
تو دعا کن! که بیاد منتقم خون تو و محسنت از راه
اینجا محشری بهپاست، هر گوشه یه کربلاست
تو دعا کن که بیاد همین روزا بقیة الله
مادرم نذار که آخر ناامید شیم
کاشکی باشیم و کنارش روسپید شیم
کاشکی تو رکاب آقامون شهید شیم
✍🏻 #یوسف_رحیمی
واحد؛ بهار روزگار من.mp3
1.79M
#فاطمیه
#واحد
🔸بهار روزگار من🔸
دلخوش بودم که میمونی، بهار روزگار من
هر چی بشه بازم تویی، تو این خزون کنار من
میدونی جون علی بستهس به جون فاطمه
تو بگو چیکار کنه علی بدون فاطمه؟
کجا میخوای بری سفر؟ عزیز حیدر
بمون غم از دلم ببر، عزیز حیدر
«یا فاطمه یا فاطمه، عزیز حیدر»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بمون و باش با گریههات، مرهم زخمای علی
مثل قفس نفسگیره، بعد تو دنیای علی
کاشف الکرب علی، بمون که غم بیامونه
اگه تو بری دیگه کسی برام نمیمونه
ای بهترین یار علی، فاطمه جانم
بمون طرفدار علی، فاطمه جانم
«یا فاطمه یا فاطمه، فاطمه جانم»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مربع_ترکیب
شیرین ترین نوای جهان ، نام فاطمه
بر قلب شیعیان ، ضربان نام فاطمه
ما را همیشه داده توان ، نام فاطمه
تنها دلیل خلق زبان ، نام فاطمه
ای دل غلام فضه ی او باش و شاه باش
زهرا بگو و شامل لطف اله باش
ای مهربان تر از همه ی مادران ، سلام
ای سایه ی سر ِ همه پیغمبران ، سلام
ای حجت ِ تمام ِ خدا منظران ، سلام
از ما نه ، از زمین و زمان بهتران ، سلام
نازَد خدا همیشه به خود که خدای توست
کوثر نه ، آیه آیه ی قرآن برای توست
صد شکر ، لایق ِ سِمَت نوکری شدیم
مدیون ِ خیل ِ مرحمت ِ چه دری شدیم
نابرده رنج ، صاحب چه گوهری شدیم
ما زیر سایه ی حسنت مادری شدیم
مادر محبتت همه ی های و هوی ماست
سرمایه ی گدایی تو ، آبروی ماست
دین چیست جز ولای تو بانوی بی حرم
هفت آسمان برای تو بانوی بی حرم
شاهان همه ، گدای تو بانوی بی حرم
هر چه حرم فدای تو ، بانوی بی حرم
هر دل که با علی است ، همان دل مزار توست
هر جا بنا شده حرمی یادگار توست
ما در به در پی ِ حرمت گریه می کنیم
با خط به خط شرح غمت گریه می کنیم
از ماجرای قد خمت گریه می کنیم
یک عمر ، یاد عمر کَمَت ، گریه می کنیم
ای کاش روضه هات تماما دروغ بود
تنهایی ات میان چهل تن ، دروغ بود
بر هر چه گفته بود نبی ، پشت پا زدند
زن را جلوی همسر و فرزندها زدند
اوباش را به قصد جسارت صدا زدند
ای خاک بر سرم که تو را بی هوا زدند
آتش زدند بر همه ی حاصل علی
ای وای ، قتلگاه تو شد منزل علی
کس در محل نذاشت محلی به غربتت
از یاد رفت آن همه لطف و محبتت
ای وای من صحابه ، شکستند حرمتت
یک شهر وا نکرد زبان در حمایتت
یک جا فقط مدینه ، زبان دراز داشت
آن هم به اشک صبح و شبت اعتراض داشت
مادر تو را زدند و محرم شروع شد
از پشت در ، مصیبت اعظم شروع شد
غم های آبروی دو عالم شروع شد
ذبح از قفا و غارت خاتم شروع شد
هی سنگ پشت سنگ ، بر آیینه ای نشست
مسمار شد سه شعبه و بر سینه ای نشست
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
ما گداییم ، گدای کرم مادرمان
جانمان هست بدهکار دم مادرمان
چادر حضرت زهرا همه سرمایه ماست
سایه ی روی سر ما عَلَم مادرمان
هر کجا حرف علی بن ابیطالب هست
به خدا هست همانجا حرم مادرمان
پیش ما فاطمیه ، حرف غم غیر نزن
هر چه غم هست به قربان غم مادرمان
کوری چشم فلانی و فلانی ابدا
فاطمیه نگذاریم کم ِ مادرمان
بهترین فرصت توبه به خدا فاطمیه است
هست دنبال رهایی همه ، مادرمان
#محمد_حسین_رحیمیان
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مثنوی
دوباره بغض گرفته گلوی جان مرا
زدند پیش نگاهم زن جوان مرا
به خانه صورت یاس مرا کتک زده اند
صبور بودم و صبر مرا محک زده اند
زن رشیده ی من را خمیده کردند آه
میان خانه ام او را شهیده کردند آه
چقدر مردم شهر مدینه نامردند
مقابل حرم وحی، هیزم آوردند
چگونه فاطمه ام زیر دست و پا افتاد
به درب خانه لگد خورد و بی هوا افتاد
چهل نفر گل باغ مرا لگد کردند
به آیه های الهی چقدر بد کردند
میان کوچه می آمد برای یاری من
مغیره طعنه زد آنجا به بی قراری من
به جای هر که در آن روز هم نبود، زدند
برای آنکه شود بازویش کبود، زدند
همین که زنده ام اکنون، نشان صبر من است
مقابلم به خدا قبر او نه! قبر من است...
#علی_میر_حیدری
#امام_زمان_عج
#فاطمیه
#مثنوی
صدها گره ی کور به کارم زده هجران
ای وصل کجایی! که کنارم زده هجران
محتاج کسیَ ام که به این در زده باشد
شاید سحری یار، به او سر زده باشد
با فقرِ گدا کار ندارند کریمان
از روسیهان عار ندارند کریمان
ای خیمه نشین! آمده ام از دل صحرا
با بار گناهم چکنم یوسف زهرا؟
من را طرف روضه و این خانه کشاندی
از برکت زهرا سر این سفره نشاندی
این کلبِ مُقرب شده، غربت نچشیده
«حلوا به کسی ده که محبت نچشیده»
نامعتبرم جز تو خریدار ندارم
تا فاطمه دارم به کسی کار ندارم
زهرا یل خیبر شکن خانه ی مولاست
پس حبل متین، رشته ای از چادر زهراست
آن روز که در کوچه کنارش جدلی بود ...
حرزی که به بازوی خودش بست، علی بود
تسبیح خدا بوده فقط ذکر شریفش
زن بود و چهل مرد نبودند حریفش
هرچند که حوریه ی افلاک نشین بود
افتاد زمین ... حرف علی روی زمین بود
حالا علی است و غمِ نیلوفر خونی
مانده چه کند دور و بر بستر خونی
فرمود که یاسم وسط باغچه پژمُرد
این میخِ درِ خانه به تابوت علی خورد
#رضا_دین_پرور
#زمینه
شاعر و نغمه پرداز:
#مرتضی_سراوانی
#حاج_سید_رضا_نریمانی
بند اول
اشهد انکِ جاهَدتِ،فی اللهِ حقَّ جهاده
کی مثل تو توی این دنیا، پای کار حق ایستاده
خدا با تو صراط مستقیمو
به تموم خلایقش نشون داد
قیام تو پای علی(ع)نذاشت که
عوض بشه جای شهید و جلاد
حق هویدا شد/سقیفه رسوا شد
وقتی یک تنه برا علی شدی حامی
موندی پای کار تا خاتمه ی پیکار
انقلاب توئه انقلاب اسلامی
سیدتی یا زهرا(س)
بند دوم
اشهد انکِ جاهَدتِ،فی اللهِ حقَّ جهاده
هر کسی باشه تو راه تو ،تو مسیر حق ایستاده
تو فتنه از خودت گذشتی تا که
نمونه پشت ابرِ ظلم حقیقت
مَخلص حرف مکتب تو اینه
ولایت و ولایت و ولایت ...
ذوالفقارانه / زدی به میدانِ
جنگِ بینِ حق و باطل و شدی پیروز
اقتدار تو عزم استوار تو
شده الگو واسه ی #مقاومت امروز
سیدتی یا زهرا(س)
بند سوم
اشهد انکِ جاهَدتِ،فی اللهِ حقَّ جهاده
زینب اگه فاتحِ شامِ، راهتو ادامه داده
شاگرد درس مکتبت نشون داد
کجاس مقام و جایگاه یک زن
با خطبه هاش نمونده آبرویی
واسه یزید حتی قدِ یه ارزن
دل به دریا زد / به یاد زهرا زد
سیلی محکمی به صورت طغیانگر
زینب حیدر با تأسی از مادر
واسه امام عصرش شده بود لشگر
سیدتی یا زینب(س)